8.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مدرسه الغدیر۱
تمرین شعر من بچه شیعه هستم در کلاس اول🙂🙃
تثبیت درس نعمت امام و راهنما
مربی طرح امین: خانم قاسم زاده
#هفته_کتاب
#معرفی_کتاب ( تولد در توکیو در کانال مدرسه)
#دعوت_خانم_هوشینو
#جشن_امضای( خانم هوشینو در اول کتاب خریداری شده توسط بچه ها 😍)
#برگزاری_مسابقه( از صحبت های خانم هوشینو و از کتاب)
#مدرسه_شرافت
#مبلغ_امین_یوسفیان
هدایت شده از لاله های روشن ««كلاس درس شهدا
بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
🗓4آذر شهادت شهید علی چیت سازیان
🔶🔷جنگیدن برای آبروی امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)
💢🌷در محاسبات علی آقا امام زمان (عج) جای خاصی داشت.
✔️آماده عملیاتی در رأس البیشه بودیم. مصادف بود با تولد صدام و عدنان خیر الله (وزیر جنگ حکومت صدام) گفته بود:
«به چادر زنان بغداد قسم! تا ۴۸ ساعت آینده فاو را از ایرانی ها پس می گیریم».
آن شب علی آقا سخنرانی حماسی ایراد کرد و در ضمن سخنرانی گفت: «عدنان خیر الله می خواهد برای صدام خوش رقصی کند اما شما برای آبروی امام زمان (عج) می جنگید».
با آن سخنرانی شور و شوق عجیبی بچه ها را فرا گرفت و خط کارخانه نمک، کنج جاده فاو بصره شکسته شد. اسم عملیات هم شد عملیات صاحب الزمان (عج).
راوی: علی رضا رضایی مفرد؛ هم رزم
کتاب دلیل؛
🌷لاله های روشن 👇🏼
┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
https://eitaa.com/lalahayroshan
هدایت شده از لاله های روشن ««كلاس درس شهدا
بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
🗓4آذر شهادت شهید علی چیت سازیان
☀️🌱گره گشایی اعتقاد به امام زمان (ع) در سیره شهید علی چیت سازیان
💢مسئول تیم شناسایی بودم و به دستور علی آقا باید وضعیت تنگه سومار را در می آوردم.
از هر طرف که می رفتیم، می خوردیم به میدان مین و موانع و نرسیده به آنجا کپ می کردیم. دیگر خسته شده بودم.
آمدم پیش علی آقا و گفتم: نمی شود.
جوابی نداد.
گفتم: از هر طرف که رفتیم به سیم خار دار و میدان موانع بر می خوریم.
معلوم بود که علی آقا عصبانی شده. وقتی عصبانی می شد، چشم های سبزش را گوشه ای می دوخت.
با عصبانیت داد زد: مگر ما امام زمان نداریم. این جمله را با تمام وجودش گفت.
گفت: همین الان می رویم.
مات و مبهوت گفتم: حالا؟ توی این روز روشن؟
رفتیم و شناسایی کامل انجام شد.
راوی: کریم مطهری؛ هم رزم شهید
کتاب دلیل
🌷لاله های روشن 👇🏼
┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
https://eitaa.com/lalahayroshan
8.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه هفته بسیج
هنرستان اندیشه کهک
مربی طرح امین:اکرم منتهایی
#شهید
#هنرستان_اندیشه_کهک
#هفته_بسیج
#طرح_امین
9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه هفته کتاب و کتاب خوانی
هنرستان اندیشه کهک
مربی طرح امین :اکرم منتهایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#هنرستان_اندیشه_کهک
#هفته_کتاب_کتابخوانی
#طرح_امین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مدرسه الغدیر۱؛ کلاس دوم
👈روز چهارشنبه ۲ آذر🤔
تدریس 🕥سوره عصر🕘
👈روش تدریس:
خواندن سوره با اشاره و معنی😇
تمرین سوره با بازی بادکنکی🌬
نقاشی مربوط به تثبیت درس🌤
بازی زمین 🌎و خورشید🌞
مربی طرح امین: خانم قاسم زاده
هدایت شده از لاله های روشن ««كلاس درس شهدا
بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
🗓5 آذر شهادت شهید حمید سیاهکالی مرادی
🎋🌷ایثار اقتصادی در سیره شهید حمید سیاهکالی مرادی
🌺🌸بعد از عروسی سعید برادر حمید، دنبال خانه ای بودیم برای شروع زندگی مشترک. با پس اندازی که حمید داشت می شد یک خانه بزرگ در جای خوب قزوین اجاره کرد. اولین خانه را دیدیم. ۱۲۰ متری بود. پسندیدیم.
🌐🌐🌐
💢✔️از خانه که بیرون آمدیم هنوز سوار موتور نشده بودیم که یکی از دوستان حمید زنگ زد. برای اجاره خانه پول لازم داشت.
💢✔️حمید گفت: «اگر راضی باشی نصف پول مان را بدهیم به این رفیقم و با نصف دیگر خانه ای کوچک تر رهن کنیم. بعدا پول که دستمان آمد خانه ای بزرگ تر اجاره می کنیم».
💢✔️از پیشنهادش جا خوردم. اما پس از من و منی قبول کردم. دیدم می شود با خانه ای کوچک در محله های پایین شهر هم خوش بود.
بالاخره منزلی پیدا کردیم حدود ۵۰ متر با حیاط مشترک و دستشویی در حیاط.
💢✔️همان روز خانه را با هفت میلیون پیش و ۹۵ هزار تومان اجاره ماهیانه قول نامه کردیم. این، آخرین خانه زندگی مشترک مان بود.
کتاب یادت باشد
🌷لاله های روشن 👇🏼
┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
https://eitaa.com/lalahayroshan
هدایت شده از لاله های روشن ««كلاس درس شهدا
بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
🗓5 آذر شهادت شهید حمید سیاهکالی مرادی
🎋🌷ایثار اقتصادی در سیره شهید حمید سیاهکالی مرادی
🌺🌸بعد از عروسی سعید برادر حمید، دنبال خانه ای بودیم برای شروع زندگی مشترک. با پس اندازی که حمید داشت می شد یک خانه بزرگ در جای خوب قزوین اجاره کرد. اولین خانه را دیدیم. ۱۲۰ متری بود. پسندیدیم.
🌐🌐🌐
💢✔️از خانه که بیرون آمدیم هنوز سوار موتور نشده بودیم که یکی از دوستان حمید زنگ زد. برای اجاره خانه پول لازم داشت.
💢✔️حمید گفت: «اگر راضی باشی نصف پول مان را بدهیم به این رفیقم و با نصف دیگر خانه ای کوچک تر رهن کنیم. بعدا پول که دستمان آمد خانه ای بزرگ تر اجاره می کنیم».
💢✔️از پیشنهادش جا خوردم. اما پس از من و منی قبول کردم. دیدم می شود با خانه ای کوچک در محله های پایین شهر هم خوش بود.
بالاخره منزلی پیدا کردیم حدود ۵۰ متر با حیاط مشترک و دستشویی در حیاط.
💢✔️همان روز خانه را با هفت میلیون پیش و ۹۵ هزار تومان اجاره ماهیانه قول نامه کردیم. این، آخرین خانه زندگی مشترک مان بود.
کتاب یادت باشد
🌷لاله های روشن 👇🏼
┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
https://eitaa.com/lalahayroshan