از علی خواسته بود تا او را شب دفن کنند، قبرش را کسی نشناسند، آن دو از جنازهش تشییع نکنند…
و علی چنین کرد. اما کسی نمیداند چگونه؟هنوز نمیداند کجا؟ کجایِ بقیع؟ معلوم نیست. آنچه معلوم است؛ رنجِ علی است، امشب، بر قبرِ فاطمه.
مدینه در دهانِ شب فرو رفته است، مسلمانان همه خُفتهاند، سکوتِ مرموزِ شب گوش به گفتگویِ آرام علی دارد. و علی که سخت تنها مانده است…
#فاطمیه
-
فرصتها چون ابرها مىگذرند، پس فرصتهاى نيك را غنيمت شماريد.
#نهجالبلاغه
دنيا بدنها را فرسوده، و آرزوها را تازه مىكند، مرگ را نزديک و خواستهها را دور و دراز مىسازد، كسى كه به آن دست يافت خسته مىشود، و آن كه به دنيا نرسيد رنج مىبرد!
#نهجالبلاغه /حکمت۷۲