eitaa logo
کانال رسمی اطلاع رسانی روستای امیرآباد فراهان
467 دنبال‌کننده
9هزار عکس
8.5هزار ویدیو
70 فایل
ارتباط با مدیر کانال @Amir0123456
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 امام صادق (علیه السلام) : 👌 برادر ، جز در هنگام نیازمندی شناخته نمی‌شود. 📚 بحار ؛ ج۷۵ ، ص۲۲۹ لینک جایز نمی باشد👇👇 کانال رسمی اطلاع رسانی امیرآباد فراهان 🌐: @amirabadfarahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیخ رجبعلی خیاط تعریف میکرد: در بازار بودم، اندیشه مكروهی در ذهنم گذشت. سریع استغفار كردم و به راهم ادامه دادم.! قدری جلوتر شترهایی قطار وار از كنارم می‌گذشتند... ناگاه یكی از شترها لگدی انداخت كه اگر خود را كنار نمی‌كشیدم خطرناك بود به مسجد رفتم و فكر می‌كردم همه چیز حساب دارد. این لگد شتر چه بود؟! در عالم معنا گفتند: شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فكری بود كه كردی! گفتم: اما من كه خطایی‌انجام‌ندادم گفتند: لگد شتر هم كه به تو نخورد! اثر کارهای ما در عوالم جریان دارد، حتی یک تفکر منفی میتواند تاثیری منفی ایجاد کند... لینک جایز نمی باشد👇👇 کانال رسمی اطلاع رسانی امیرآباد فراهان 🌐: @amirabadfarahan
🔴 عاقبت وابستگی شدید به دنیا! 🔸استاد عالی: گاهی عامل اصلی ترس از مرگ تعلقات شدید به دنیا است... 🌾اگر شما روی کف دست خود چسبی بزنید که مویی ندارد می توانید به راحتی و بدون درد آن را بکنید. ✍ اما اگر آن را در جای پرمویی، مثلاً روی پا یا پشت دست خود بزنید که با صدها مو گره خورده، وقتی که می کنید درد دارد. 🔸چه بسا انسان نسبت به امورات مختلف دنیا تعلقات شدید پیدا کرده و مانند هزاران زنجیر به جان او وابسته شده است، طبیعتاً دل کندن از آنها و به سمت مرگ رفتن یعنی دوری کردن از محبوب او 🔸یک کسی خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسید و گفت: من از مرگ می ترسم و از آن بدم می آید.. ❤️پیغمبر فرمود: آیا تو اموالی داری؟ گفت بله. ❤️پیامبر فرمود: آیا در راه خدا چیزی را برای بعد از مرگ خود داده ای؟ گفت نه. فرمود: به خاطر همین میترسی چون به جان تو وابسته شده است. لینک جایز نمی باشد👇👇 کانال رسمی اطلاع رسانی امیرآباد فراهان 🌐: @amirabadfarahan
🔴رنج ها و غصه های هرکس، به اندازه‌ی توقعات و تعلقات اوست... لینک جایز نمی باشد👇👇 کانال رسمی اطلاع رسانی امیرآباد فراهان 🌐: @amirabadfarahan
🌹🌷🌹 حکایت: از کاسبی پرسيدند: چگونه دراين کوچه پرت و بی عابرکسب روزی ميکنی؟! گفت: آن خدايی که فرشته مرگش مرا در هرسوراخی که باشم پيداميکند چگونه فرشته روزيش مراگم ميکند. لینک جایز نمی باشد👇👇 کانال رسمی اطلاع رسانی امیرآباد فراهان 🌐: @amirabadfarahan
🤔 نجات يافتگان آخرالزمان امام علی عليه السلام درباره نجات يافتگان اين دوران می فرمايد: 🌹«و آن زمانی است كه از فتنه‌ها نجات نمی یابد؛ مگر مؤمنانی كه بی نام و نشانند. اگر در حضور باشند، شناخته نشوند و اگر غايب گردند، كسی سراغ آنان را نمی گيرد. آنها براي سير كنندگان در شب ظلمانی جامعه‌ها، چراغ‌های هدايت و نشانه‌های روشنند. نه مفسده جو هستند و نه فتنه‌انگيز. نه در پی اشاعه فحشايند و نه مردمی سفيه و لغو گو. اينانند كه خداوند درهای رحمتش را به سويشان باز می کند و سختی‌ها و مشكلات را از آنان برطرف می‌سازد.» 📚(نهج‌البلاغه، خطبه 103.) لینک جایز نمی باشد👇👇 کانال رسمی اطلاع رسانی امیرآباد فراهان 🌐: @amirabadfarahan
🌸، غزل دلا در عشق تو صد دفترستم.. که صد دفتر ز کونین ازبرستم.. منم آن بلبل گل ناشکفته که آذر در ته خاکسترستم.. دلم سوجه ز غصه وربریجه جفای دوست را خواهان ترستم.. مو آن عودم میان آتشستان که این نه آسمانها مجمرستم.. شد از نیل غم و ماتم دلم خون بچهره خوشتر از نیلوفرستم.. درین آلاله در کویش چو گلخن بداغ دل چو سوزان اخگرستم.. نه زورستم که با دشمن ستیزم.. نه بهر دوستان سیم و زرستم.. ز دوران گرچه پر بی جام عیشم.. ولی بی دوست خونین ساغرستم.. چرم دایم درین مرز و درین کشت.. که مرغ خوگر باغ و برستم.. منم طاهر که از عشق نکویان دلی لبریز خون اندر برستم.. لینک جایز نمی باشد👇👇 کانال رسمی اطلاع رسانی امیرآباد فراهان 🌐: @amirabadfarahan
بی تو به سر نمیشود_۲۰۲۳_۰۱_۲۰_۱۰_۳۱_۰۹_۲۵۹.mp3
5.17M
بۍتُوبہ‌سَـرنمۍشود.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ لینک جایز نمی باشد👇👇 کانال رسمی اطلاع رسانی امیرآباد فراهان 🌐: @amirabadfarahan
🌼به نام خدا رمان واقعی«تجسم شیطان» 🎬: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم پناه می برم به خدا از شر شیطان رانده شده، پناه می برم به درگاه امن پروردگارم از شر جنیان و ایادی شیطان، پناه می برم به خداوند از شر آدمیان ابلیس صفت، پناه می برم به منبع خوبی ها از شر هر چه ظلمت و بدی ست. فاطمه کتاب را بست و دستانش را از هم باز کرد به پشتی صندلی تکیه داد، نفسش را آرام آرام بیرون داد، ذهنش را از تمام وقایع تلخ این چند ماه اخیر خالی کرد و دیگر نه میخواست به حرف های ناحق و نیش دار مادر شوهرش فکر کند و نه به رفتار سرد دوست و آشنا و نه حتی به جیغ های شبانهٔ پسر کوچکش حسین که نمی دانست از چیست؟ فاطمه می خواست فقط به موضوع کتاب پیش رویش فکر کند تا این آرامش به دست آمده بعد از چند هفته ورزش و مطالعه را از دست ندهد. و ناخودآگاه احساس شادی و نشاطی درونی به او دست داد، به ساعت منبت کاری که اسامی دوازده امام بر رویش حکاکی شده بود و بر دیوار روبه رویش خودنمایی می کرد، نگاهی انداخت. با شتاب از جا بلند شد، نزدیک آمدن همسرش روح الله بود، باید ناهار را حاضر میکرد و میز غذا را میچید تا وقتی همسرش رسید، قورمه سبزی را که خیلی دوست داشت نوش جان کند، باورش نمی شد این مطالعه و ورزش ، حتی روی ارتباطش با روح الله هم تاثیر بگذارد، فاطمه به یاد می آورد که چند ماه پیش دوست نداشت حتی به چهره همسرش نگاه کند، نمی دانست این احساسات از کجا نشأت می گرفت، اما واقعا وجود داشت و او بی دلیل از همسر عزیزش نفرت داشت. میز غذا را چید و بچه ها را صدا زد: حسین، عباس، زینب بیاین ناهار بچه ها که انگار منتظر همین ندا بودند یکی پس از دیگری داخل آشپزخانه شدند. در همین هنگام صدای چرخش کلید در به گوش رسید و فاطمه متوجه آمدن همسرش شد، سبد نان دستش را روی میز گذاشت، نگاهی توی شیشهٔ کابینت روبه رو به خودش انداخت و چشمان مشکی و درشتش شادتر از همیشه در صورتش می درخشید، دستی به موهای نرم و بلندش کشید و بدو خودش را به در هال رسانید تا حالا که حال و هوایش خوب شده، این احساس را به دیگران هم منتقل کند و مانند سالهای اول زندگی مشترکش به استقبال روح الله رفت‌. در باز شد، فاطمه جلوی در تا کمر خم شد و مانند ایرانیان باستان، یک دست روی شکم و یک دست هم به جلو دراز کرد و گفت: سلام سرورم به ملک پادشاهی خود خوش آمدید.. و صدای خسته همسرش درگوشش پیچید: سلام فاطمه، به به چه استقبال گرمی! فاطمه لحن خسته روح الله، ناراحتش کرد، انگار انتظار داشت شوهرش بیش از این با کلام گرمش تحویلش بگیرد، سرش را بالا گرفت و تا نگاهش به نگاه محزون روح الله افتاد، تمام شور و نشاطی که داشت به یکباره دود شد و برهوا رفت، اما سعی کرد به روی خودش نیاورد پس دستش را جلو برد و عبای روح الله را از شانه های پهن و مردانهٔ او برداشت و گفت: بیا میز ناهار را چیدم.. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی براساس واقعیت لینک جایز نمی باشد👇👇 کانال رسمی اطلاع رسانی امیرآباد فراهان 🌐: @amirabadfarahan
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌️ خودرو سازان احتکار نکردن که، تو یه شب ۱۲۰ هزارتا خودرو تولید کردن!!!😳 لینک جایز نمی باشد👇👇 کانال رسمی اطلاع رسانی امیرآباد فراهان 🌐: @amirabadfarahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه شیری برای مادرش مونده نه شیر خشکی از سر ناچاری خرما دهن نوزادش گذاشته که اگر هدف بمب و موشک قرار نگیره شاید یروز بیشتر زنده بمونه.. لعنت به جامعه جهانی و اون حقوق بشری که نمیتونه از حق حیات این بچه مقابل چند میلیون صهیونیست حرومزاده دفاع کنه لینک جایز نمی باشد👇👇 کانال رسمی اطلاع رسانی امیرآباد فراهان 🌐: @amirabadfarahan
لینک جایز نمی باشد👇👇 کانال رسمی اطلاع رسانی امیرآباد فراهان 🌐: @amirabadfarahan