کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام
تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام
شهر در غفلت هموارۀ خود آسوده
کوچه آذین شده با چادر خاک آلوده
شهر این بار کمر بسته به انکار علی
ریسمان هم گره انداخته در کار علی
بگذارید نگویم که احد میلرزد
در و دیوار از این قصه به خود میلرزد
«بیت الاحزان» ورق این گونه نمیخورد ای کاش
کودکان را پی تشییع نمیبرد ای کاش
سهم این قوم سکوت است کما فیالسابق
آستین است به دندان که مبادا هق هق...
تک و تنها، تک و تنها چه کشیدهست علی
از سبک بودن تابوت خمیدهست علی
جان افلاک برون آمد و لرزید زمین
دستی از خاک برون آمد و لرزید زمین
علی از بدرقه جان خودش برمی گشت
داشت از نیمه پنهان خودش برمی گشت
آه، مولا چه کند در شب تدفین خودش
زیر لب مرثیه میخواند به تسکین خودش
زیر لب زمزمه دارد زفراتی زفرات
بعد زهرا چه حیاتی چه حیاتی چه حیات
#سیدحمیدرضا_برقعی
#تسلیت
#شهادت_حضرت_زهرا(س) 😭
#فاطمیه
فلق در سینهاش آتشفشان صبحگاهی داشت
که خونآلود پیغام از کبوترهای چاهی داشت
طراوت در هوا از ریشۀ زنجیر میروید
زمین در خود سپیداری در اعماق سیاهی داشت
مگر خورشید را هم میتوان خاموش کرد آخر
کسی از تیرۀ شب در سرش افکار واهی داشت
عبایی روی خاک افتاده بود از خاک خاکیتر
که در آن نخنما آغوش اسرار الهی داشت
کدامین گل به جرم عطر افشاندن گرفتار است
مگر او نیت دیگر به غیر از خیرخواهی داشت
هماره آه او خرج دعا بر دیگران میشد
اگر در سینهاش یارای آهی گاهگاهی داشت
به تسبیحش قسم، زنجیرۀ عالم به دست اوست
چنین مردی کجا در سر خیال پادشاهی داشت
چه بنویسم از آن گودال، از آن قعر سجون، از زخم
از آن زندان که حکم روضههای قتلگاهی داشت
تمام کشور من، کاظمین کوچک مردیست
که در هر گوشهای از خاک ایران بارگاهی داشت
تمام سرزمینم غرق در موسی بن جعفر شد
تو حَوّل حالنایی، حال و روزم با تو بهتر شد
تو مثل جان، درون خاک من هر گوشه پنهانی
تو شیرازی، خراسانی، قمی، آری تو ایرانی
کنون دریای طوفانیست ایران ناخدایی کن
نمکگیر تبار توست این کشور دعایی کن
دلم روشن، نگاهم گرم، حالم اَحسَنُ الاَحوال
به لطف روضههای تو چه سالی میشود امسال
که ایران در تو میبیند بهار سرزمینش را
کنار سفرۀ بابالحوائج هفتسینش را
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
❗مطالب کانال بالینک ارسال شود❗
🔍 موسسه تخصصی خطابه امیربیان یزد 🔎
@amirbayanyazd