eitaa logo
عمار نامه
888 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
217 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نمونه هایی از شجاعت
نمونه هایی از شجاعت امروز هم مقام معظم رهبری؟دب؟ همان شجاعت را دارد. ایشان در یکی از سخنرانی هایش فرمود: این خاطره را بارها نقل کرد هام: در یکی از مجامع بی نالمللی که نطق خیلی پُرشوری در آنجا علیه تسلط قدرت ها و نظام سلطه در دنیا ایراد کردم و آمریکا و شوروی را در حضور بیش از صد هیئت نمایندگی و رؤسای دولتها، به نام کوبیدم و محکوم کردم، بعد از آن نطق، عدۀ زیادی آمدند، تحسین و تصدیق کردند و گفتند: «همین سخن شما درست است. » یکی از سران کشورها که یک جوان انقلابی بود و البته بعد هم او را کشتند، نزد من آمد و گفت: «همۀ حر فهای شما درست است، منتهی من به شما بگویم که به خودتان نگاه نکنید که از آمریکا نمی ترسید، همۀ ای نهایی که در اینجا نشست هاند، از آمریکا می ترسند. بعد سرش را نزدیک من آورد و گفت: ’من هم از آمریکا م یترسم. 1» یکی از شخصیتهای جالب قبل از انقلاب، فردی ب هاسم صمصام در اصفهان بود که چند نمونه از شجاعتش را می خوانیم: او فردی رِند بود که ظاهری غل طانداز داشت و تظاهر به دیوانگی می کرد. عالِمی بود که گویی نم یخواهد دیگران، یا لااقل همۀ دیگران، متوجه عالم بودنش شوند. نقل م کنند که روزی طبق شیوۀ معمولش بدون دعوت قبلی و ب هصورت سرزده به مجلس روضۀ هممی که قمامات و مسئولان شهر ازجمله استاندار و فرماندار وقت و رئیس ساواک اصفهان هم در آن حضور داشتند، وارد می شود و بالای منبر م یرود و م یگوید که دیروز علوفۀ اسبم تمام شده بود. هرچه توی شهر دنبال جو گشتم تا بدهم بخورد، گیرم نیامد. گشتم و گشتم. خیابان چهارسوق، چهارباغ، پل فلزی، خلاصه هر جا رفتم، مغاز هها بسته بود. تا رسیدم به محلۀ جلفا. دیدم یک مغازه باز ا تس. رفتم دیدم شیش ههایی گذاشت هاند بیرون مغازه و میف‌روشند. پرسیدم: «این ها چیه؟ » گفتند: «آبجو. » گفتم: «علفی، جویی، گندمی، چیزی ندارید بدهم این حیوان زبا نبسته بخورد؟ » گفتند: «نه. فقط آبجو داریم. » گفتم: «عیبی ندارد. کمی آبجو بدهید به این حیوان. » آوردند و گذاشتند جلوی دهانش. حیوان اول یک بویی کشید و بعد سرش را بلند کرد و تکان داد. هر کار کردیم نخورد که نخورد. هرچه اصرار کردم، فاید های نداشت. آخرش عصبانی شدم گفتم: «حیوان! اصلاً تو م یدانی این چیه؟! این چیزی ا تس که استاندار م یخورد، فرماندار م یخورد، رئیس شهربانی م یخورد، همۀ رئیس رؤسای کشور م یخورند. » یکهو دیدم تا اسم استاندار آمد، حیوان شروع کرد به خوردن آبجو. قصه که به اینجا می رسد، گویا استاندار وقت ب هشدت عصبانی شده و بلند م یشود که از مجلس بیرون برود، اما صمصام با زرنگی ادا هم م یدهد: «آقای استاندار، تشریف داشته باشید! خاتمۀ منبر ا تس و م یخواهم برای اعلیحضرت آریا همر دعا کنم. » با این حرف، استاندار مجبور م یشود بماند. صمصام هم بلند می گوید: «خدایا! ده سال از عمر جناب مستطاب آقای استاندار کم کن و به عمر شاهنشاه آریا همر بیفزا! 1» در آن زمان، بیان چنین سخنانی از زبان یک فرد معمولی یا یک منبری دیگر، عواقب بسیار سختی به دنبال داشت. پس از واقعۀ ۱۵خرداد ۱۳ ۴۲ روزی صمصام طبق روال معمول خود وارد یکی از مجالس روضۀ بزرگ شهر شد و روی منبر رفت و گفت: «من صد دفعه به این سید )امام خمینی( گفتم پا روی دُمِ سگ نگذار! ولی قبول نکرد که نکرد. و گرفتار شد! » این را م یگوید و بلافاصله از منبر پایین م یآید. مأموران ساواک می روند سراغش و م یخواهند بازداشتش کنند، ولی او می گوید من تنها با اسبم م یآیم. آن ها هم که می بینند حریف او نم یشوند، می پذیرند و صمصام سوار بر اسبش به ادارۀ ساواک مراجعه م یکند. در اتاق بازجویی، بازجو از او می پرسد: «چرا به اعلیحضرت توهین کردی؟ » صمصام با انکار م یپرسد: «چه توهینی؟! » بازجو می گوید: «همین که گفتی به خمینی گفت هام پا روی دم سگ نگذارد. » صمصام پوزخندی می زند و می گوید: «استغفرالله! مگر اعلیحضرت سگ ا تس که شما چنین برداشتی کرد هاید؟ » بازجو که چنین م یبیند، دستور م یدهد صد ضربه شلاق به صمصام بزنند؛ ولی صمصام خود را از ت کوتا نم یاندازد و م یگوید: «بله، بزنید! من مستحق این ضرب هها هستم! چون عالمِ بی عمل بود هام. به دیگران امر و نهی م یکردم، بدون آنکه خودم به حرف خودم عمل کنم! » می پرسند: «چطور؟ » م یگوید: «همین که به سید گفتم پا روی دم سگ نگذارد، ولی خودم گذاشتم!
سلاطین بزدل نقطه مقابل شجاعت علما و شهداء، ترس و زبونی سلاطین و پادشاهانی است که علی رغم برخورداری از امکانات مختلف، یارای مقابله با متخاصمان را نداشتند. در بین هم ه ادوار پادشاهی و سلطنت در کشور، دوران قاجار و پهلوی سیاه ترین دوران برای ایران است. در مورد خصایص مظفرالدی نشاه قاجار مطالب فراوانی گفته و نوشته شده است. یکی از بارزترین ویژگ یهای این شاه قاجار، ترس اوست که بسیاری از 1 . نک: مجید هوشنگی، غبارروبی از چهرۀ صمصام؛ سید احمد عقیلی، تخت فولاد اصفهان. 151 فصل هفتم ▪️ عتا شج نزدیکان وی در مورد این موضوع اتفاق نظر دارند. اعلم الدوله ثقفی، پزشک مخصوص مظفرالدین شاه، در خاطرات خود م ینویسد: «مظفرالدی نشاه از هم هچیز و هم هکس م یترسید. از رعد و برق و صداهای ناگهانی م یترسید. از آدم های ناشناسی که برای اولی نبار پیش او م یآمدند م یترسید ... ؛ حتی از تجسم وقایعی که هنوز صورت نگرفته بود، م یترسید. در هر موضوع که زمینه وحشت برایش فراهم م یشد، کنترل اعصاب خود را از دست م یداد و صبر و قرارش ب هکلی از کف م یرفت. در این گونه موارد، نوعی تشنج اعصاب عارضش م یشد که برای تسکین آن محتاج به معالجه و استعمال دوا بودیم
هزینه سنگین «ترس » تاریخ گواه است که اگر ملتی از مستکبری بترسد، باید هزین ه هنگفت این بزدلی را بپردازد.امروزه بر کسی پوشیده نیست که افرادی که وجهه روشنفکری به خود گرفت هاند، ترسوترین افراد یک حکومت هستند. آنان برای ترس خود حاضرند کشورشان را به دست چپاول بیگانگان بسپارند. آنها ب همحض اینکه کسی تهدیدی کند، روحی ه مقاومت خود را از دست می دهند و تنها ادعای شجاعت و دلیری دارند. کسانی که روحیه انقلابی و جهادی دارند، شجاع ترین افراد هستند. آنها حتی اگر ابرقدرت های عالم نیز تهدیدشان کنند، خللی در روحیه و رفتار آنها وارد نمی شود. آنها از خدا می ترسند و از غیر او ترسی ندارند. هزینه ساز شهایی که به دلیل ترس اتفاق افتاده است را باید از ترکیه پرسید که وارث بزرگ امپراطوری عثمانی بود، اما اکنون پس از سه دهه التماس و دادن امتیازهای متعدد برای پذیرش در اتحادیه اروپا، هنوز پشت درِ این اتحادیه انتظار م یکشد. هزینه سازش را باید از دولت سعودی پرسید که برای جلب نظر رئی سجمهور جدید آمریکا و همچنین موافقت او با ولیعهدی پسر ملک سلمان، 1 . روزنامه رسالت، شماره 731 9 ، مورخ 2/ 5/ ۱۳90 ، ص 17. 152 تبیین با نور قرآن )جلد اول( مجبور می شوند بیش از 500 میلیارد از بودجه خود را به آمریکا هدیه دهند. بارها و بارها و به طور علنی این سخن از زبان شخص ترامپ و وزرای وی شنیده می شود که «این گاو شیرده )عربستان( را باید تا آخر دوشید ». این کشور ثروتمند با ترسی که از امریکا دارد، خود را به مستعمر های برای آمریکا تبدیل کرده است. هزینه سازش را باید از یاسر عرفات که از اولین رهبران ستم ستیز فلسطین بود، پرسید که به علت ترس، از مبارزه دست کشید و راه سازش با صهیونیس تها را پیش گرفت. فرجام او چه بود؟ او پس از دست دادن با دشمن، محبوبیت و نفوذش را در میان فلسطین یها از دست داد و در نهایت به طرز مشکوکی از دنیا رفت.
اولین خبر
سرباز و ..
تمام علم ۴ کلمه
مراقب باش
راه شناخت
تفرقه
شورای شش نفره
۲_اهل شعار
۳_پیمان
شبهه
مقدسات
ناامیدی
بی‌بندوبار ی
اعتماد
شجاعت
موسی و تیغ زبان
نترس
مجاهد؟
شجاعت علی
حجر