8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 اگر به غدیر عمل می شد سرنوشت کل جهان و تاریخ عوض می شد!
🔹 اینه که گفتن نصب علی(ع) و غدیر یک مسأله جهانی است...
👤 استاد #رحیم_پور_ازغدی
🔰کانال عمار ولایت
🇮🇷👉 @ammarevelayat313
نسل در نسل یقینا به علی منتسبیم
شجرهنامه ما را بنویسید غدیر...
🌺 فرا رسیدن عیدالله اکبر، عید غدیر خم بر تمام شیعیان و مردم جهان مبارکباد💐
🔰کانال عمار ولایت
🇮🇷👉 @ammarevelayat313
4_5958550546561369596.mp3
19.8M
🔊 سخنرانی استاد #رائفی_پور
📄 موضوع: عید غدیر خم
🗓 تاریخ: ۱۳۹۲/۸/۲ - شبکه ولایت
🔰کانال عمار ولایت
🇮🇷👉 @ammarevelayat313
🔅امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام:
✍️ النَّظيفُ مِنَ الثِّيابِ يُذهِبُ الهَمَّ و الحُزنَ؛
🔹 لباس پاكيزه اندوه را مىزدايد.
📚 کافی، جلد ۶، ص ۴۴۴
🔰کانال عمار ولایت
🇮🇷👉 @ammarevelayat313
👤 توییت استاد #رائفی_پور
🔹 همیشه #عيد_غدير عیدی خوب به اطرافیانتون بدید.
❓مگه عیدیدادن مال سادات نیست؟
🔹خیر، کی گفته فقط باید سادات عیدی بدن.
🔹 کاری کنید متفاوتترین آدم سالتون باشید، شادترین، خوشپوشترین، سخاوتمندترین و مهربانترین حالت ممکن.
#فقط_به_عشق_علی
🔰کانال عمار ولایت
🇮🇷👉 @ammarevelayat313
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 تو سراپا وجودت ز رسول
💐 و محمد(ص) خودش حیدری است...
🎤 حاج محمود کریمی
🔰کانال عمار ولایت
🇮🇷👉 @ammarevelayat313
🔻 دوران بزن درو گذتشه!
🔹 افسانه بایگان تو اینستا استوری گذاشته و ضمن ابراز غلط کردم گفته: بیحجاب چیه؟ بخدا من همش یه ذره موهام بیرون بوده 😂
🔹 حالا درسته #حجاب بر پیرزن حرجی نیس اما خب تا شما دوزاری های بیسواد باشید بفهمید: «دوران بزن درو تموم شده و این تو بمیری با اون تو بمیری ها فرق داره»!!!✌️😊
✍ یاس
🔰کانال عمار ولایت
🇮🇷👉 @ammarevelayat313
4_5983221620393641032.mp3
26.71M
🔻 اهمیت شناخت غدیر
🔹 اصفهان ۱۳۹۷/٠۵/۱۷
👤 استاد #رائفی_پور
🔰کانال عمار ولایت
🇮🇷👉 @ammarevelayat313
🔻 به آسمان رود و کار آفتاب کند
🔹 فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعی روایت کرده: یکی از طلبههای حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشواری غیر قابل تحملّی بود. روزی از روی شکایت و فشار روحی کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین عرضه میدارد: شما این لوسترهای قیمتی و قندیلهای بیبدیل را به چه سبب در حرم خود گذاردهاید، درحالیکه من برای اداره امور معیشتم در تنگنای شدیدی هستم؟!
🔹 شب امیرالمؤمنین را در خواب میبیند که آن آن حضرت به او میفرماید: اگر میخواهی در نجف مجاور من باشی اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگی است و اگر زندگی مادی قابل توجهی میخواهی باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنی، چون حلقه به در زدی و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو:
🔹 به آسمان رود و کار آفتاب کند.
🔹 پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف میشود و عرضه میدارد: زندگی من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله میدهید!
🔹 بار دیگر حضرت را خواب میبیند که میفرماید: سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع میتوانی استقامت ورزی اقامت کن، اگر نمیتوانی باید به هندوستان به همان شهر بروی و خانه فلان راجه را سراغ بگیری و به او بگویی: به آسمان رود و کار آفتاب کند
🔹 پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتابها و لوازم مختصری که داشته به فروش میرساند و اهل خیر هم با او مساعدت میکنند تا خود را به هندوستان میرساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را میگیرد، مردم از این که طلبهای فقیر با چنان مردی ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب میکنند.
🔹 وقتی به در خانه آن راجه میرسد در میزند، چون در را باز میکنند میبیند شخصی از پلههای عمارت به زیر آمد، طلبه وقتی با او روبرو میشود میگوید: به آسمان رود و کار آفتاب کند
🔹 فوراً راجه پیش خدمتهایش را صدا میزند و میگوید: این طلبه را به داخل عمارت راهنمایی کنید و پس از پذیرایی از او تا رفع خستگیاش وی را به حمام ببرید و او را با لباسهای فاخر و گران قیمت بپوشانید.
🔹 مراسم به صورتی نیکو انجام میگیرد و طلبه در آن عمارت عالی تا فردا عصر پذیرایی میشود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن در جای مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصی که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ گفت:
🔹 مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت: وقتی به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش برای آنان آماده است.
🔹 هنگامی که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جای برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جای ویژه خود نشست.
🔹 آنگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ میشود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم، و همه میدانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکی از آنها را برای او عقد میبندم، و شما ای عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جاری کنید. چون صیغه جاری شد طلبه که در دریایی از شگفتی و حیرت فرو رفته بود، پرسید:
🔹 شرح این داستان چیست؟
🔹 راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین شعری بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم؛ به شعرای فارسی زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعرای ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگی به دل نمیزد، پیش خود گفتم حتما شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین قرار نگرفته، لذا با خود نذر کردم اگر کسی پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتی مطلوب بگوید، نصف داراییام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: من گفته بودم:
🔹 به ذرّه گر نظر لطف بو تراب کند
🔹 طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین است.
🔹 راجه سجده شکر کرد و خواند:
🔹 به ذرّه گر نظر لطف بو تراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند
📚 منبع: کتاب داستانهای عبرتآموز از شیخ حسین انصاریان.
🔰کانال عمار ولایت
🇮🇷👉 @ammarevelayat313
32.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 غدیر روز ولایت
🔹 بخشی از سخنرانی علامه عسکری (ره) در خصوص وقایع غدیر خم و ولایت حضرت علی (ع)
🔰کانال عمار ولایت
🇮🇷👉 @ammarevelayat313
🔻 تصاویر هوایی از انبوه جمعیت شرکت کننده در جشن روز غدیر در تهران
#مهمونی_ده_کیلومتری
🔰کانال عمار ولایت
🇮🇷👉 @ammarevelayat313