─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
۞◁(5)..#ورود_عمر_بن_سعد_به_کربلا
❥︎ عمربن سعد در روز جمعه سوم محرم الحرام سال 61 قمری به همراه چهارهزار نیروی جنگی وارد کربلا شد و فرماندهی آنان را بر عهده گرفت. برخی نوشتهاند: قبیله عمر بن سعد • بنی زهره • نزد او آمده و او را سوگند دادند تا از این کار •داوطلب جنگ با امام حسین علیه السلام شدن• بر حذر باشد تا باعث دشمنی میان آنها و بنیهاشم نگردد.
❍ عمر بن سعد به خاطر دستیابی به حکومت ری که هرگز به آن نایل نیامد، فرماندهی سپاه یزید را پذیرفت و مرتکب جنایات بزرگ غیر انسانی در واقعه عاشورا شد.
❀ عمر سعد عروه بن قیس احمسی را نزد حضرت فرستاد تا از علت آمدنش به این سرزمین جویا شود. عروه از کسانی بود که نامه دعوت به حسین علیه السلام نوشته بود، از این رو از او خجالت داشت و به این ماموریت نرفت
─┅═════༅𖣔1⃣5⃣𖣔༅═════┅─
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
❖◁این ماموریت را به هر کدام از فرماندهانی که به حسین علیه السلام نامه نوشته بودند عرضه کرد، همه امتناع کردند و بد داشتند. سرانجام •قره بن قیس حنظلی• این ماموریت را پذیرفت.
❏ حضرت در پاسخ او فرمود.. مردم شهر شما به من نامه نوشته و مرا دعوت کردهاند و اگر از آمدنم ناخشنودید باز خواهم گشت!
★ عبیدالله به عمر بن سعد نوشت.. نامه تو رسید و از مضمون آن اطلاع یافتم، از حسین بن على بخواه تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند، اگر چنین کرد ما نظر خود را خواهیم نوشت! چون این نامه به دست عمر بن سعد رسید، گفت.. مىپندارم که عبیدالله بن زیاد خواهان عافیت و صلح نیست.
♢ عمربن سعد، نامه عبیدالله بن زیاد را به اطلاع امام حسین نرساند، زیرا مىدانست که آن حضرت با یزید هرگز بیعت نخواهد کرد.
─┅═════༅𖣔1⃣6⃣𖣔༅═════┅─
─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
❥︎◁ابن قولویه در صفحه 74 از کتاب •کامل• و طبرسى درصفحه 134 از کتاب °احتجاج° به سندهاى معتبر از اصبغ بن نباته و غیره نقل کرده اند که روزى حضرت على علیه السلام بر منبر کوفه خطبه مى خواند و مى فرمود
❍ آنچه مى خواهید از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید. پس به خدا سوگند هر چه سوال کنید از خبرهاى گذشته و آینده به شما خبر مى دهم. سعد بن ابى وقاص پدر عمر سعد برخاست و گفت.. یا امیر المؤمنین خبر ده مرا که در سر و ریش من، چقدر مو است.
❀ حضرت فرمود..که رسول خدا علیهم السلام خبر داده که در بن هر موئى از تو شیطانى است که ترا گمراه مى کند و در خانه تو فرزندى است که فرزند من حسین علیه السلام را شهید خواهد نمود و اگر خبر دهم عدد موهاى تو چقدر است باز مرا تصدیق نخواهى کرد، لکن به آن خبرى که گفتم حقیقت گفتار من ظاهر مى شود.
♢ ناگفته نماند در آن وقت عمربن سعد کودکى بود که تازه راه مى رفت بعضى مى گویند در کربلاء تقریباً 23 سال داشت ولى بعضى قائلند 36 ساله بود، سعد بن وقاص در سال 75 هجرى قمرى در سن 74 سالگى مُرد و در بقیع دفن شد.
─┅═════༅𖣔1⃣7⃣𖣔༅═════┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
۞◁(6)..##روز_رقیه_سلام_الله
❖ روز سوم ماه محرمالحرام به یاد بزرگ کوچک بانویی، نامگذاری کردهاند که خیل وسیعی از عاشقانش را رهسپار مرقد شریفش میکند، کودکی که سرنوشت غمبارش در کنار حماسه کربلا، دل خون شیعیان میکند، رقیه بابا، فقط سه چهار سال از عمر کوتاه خویش را در ناز و نوازش پدر گذارنده بود و یکباره در روز عاشورا این دختر آل طه، طعم یتیمی را میچشد، خداحافظی سوزناک با پدر، سیلی خوردن از دشمنان، آتش گرفتن خیمهها، فرو رفتن تیغها در پا، فرار از سم اسبان، همه و همه چقدر برای یک دختر بچه قابل تحمل است؟!
❏ رقیه پدر را میخواهد، تاب تحمل دوری از پدر را ندارد، همه اینها بهانه است تا هرچه زودتر به سوی پدر پر کشد و از شر قساوتهای زمانه رهایی یابد، لعنت خدا بر خبیثترین افرادی که حرمت خاندان آل الله را شکستند و دیگر جایی برای بخشش باقی نگذاشتند.
─┅═══༅𖣔1⃣8⃣𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁عصر عاشوراست، دشمنان برای غارت خیمهها هجوم آوردهاند، کودکان اهلبیت علیهمالسلام بر اثر تشنگی در خطر هلاکت هستند، هنگامی که آب را برای رقیه سلام الله میبرند، آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوی قتلگاه حرکت کرد، یکی از سپاهان دشمن پرسید ..کجا میروی؟،
❍ حضرت رقیه سلام الله فرمود ...بابایم تشنه بود، میخواهم او را پیدا کنم و برایش آب ببرم، او گفت...آب را خودت بخور، پدرت را با لب تشنه شهید کردند! ، حضرت رقیه سلام الله در حالی که گریه میکرد، فرمود ..پس من هم آب نمیآشامم. رقیه.... پدرم تشنه است، تا او آب نخورد، آب نمینوشم
❀ گفته شده حضرت رقیه خیلی گریه میکردند که از شدت گریه زنان اهل بیت به گریه افتادند بعد میگوید از شدت گریه زنان آل طه، یزید از خواب بیدار میشود و میپرسد که چه شده است، که به او میگویند کودک حسین خیلی بی تابی میکند و یزید دستور میدهد سر مبارک امام حسین را نزد رقیه علیهاالسلام ببرند.
─┅═══༅𖣔1⃣9⃣𖣔༅═══┅─
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
❖◁پس از اینکه سر امام حسین علیهالسلام را به حضرت رقیه دادند، چون نظر آن حضرت بر سر مبارک افتاد، پرسید ...ماهذا الراس؟؛ «این سر کیست؟
❏ گفتند ...هذا راس ابیک....این سر مبارک پدر توست»، پس آن مظلومه آن سر مبارک را از طشت برداشته و در بر گرفت و شروع به گریستن کرد
★ و گفت...پدرجان، کاش من فدای تو میشدم، کاش قبل از امروز کور و نابینا بودم و کاش میمردم و در زیر خاک میبودم و نمیدیدم، محاسن مبارک تو به خون خضاب شده است»، پس آن قدر گریست که بیهوش شد.
─┅═════༅𖣔2⃣0⃣𖣔༅═════┅─
─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
❥︎◁زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا سیدتنا رقیه علیک تحیة والسلام ورحمة الله وبرکاته السلام علیک یا بنت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب، السلام علیک یا بنت فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین، السلام علیک یا بنت خدیجة الکبری ام المؤمنین و المؤمنات، السلام علیک یا بنت ولی الله، السلام علیک یا اخت ولی الله، السلام علیک یا بنت الحسین الشهید، السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة، السلام علیک ایتها الرضیة المرضیة، السلام علیک ایتها التقیة النقیة، السلام علیک ایتها الزکیة الفاضلة، السلام علیک ایتها المظلومة البهیة، صلی الله علیک و علی روحک و بدنک فجعل الله منزلک و ماواک فی الجنة مع ابائک و اجدادک الطیبین الطاهرین المعصومین، السلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار و علی الملائکه الحافین حول حرمک الشریف ورحمة الله وبرکاته وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطیبین الطاهرین برحمتک یا ارحم الراحمین
اللّهــمَّعَجِّـــلْلِوَلِیِّک الفَــرَج
پـــایـــان قسمت سوم
─┅═════༅𖣔2⃣1⃣𖣔༅═════┅─
هدایت شده از بیسیمچی
┄═══✧❁﷽❁✧══┅┄
★#سوگوار_مولایمان_حسین_علیه_السلامیم
🇮🇷#طرح_مشترک_400_گروه_ولایی
🇮🇷#عمـــــاریون_رهبــــریم
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
🔍☆◁#کنفــــــــرانــــــس
📖☆◁#جهاد_تبیین
📖☆◁#روزچهارم_کاروان_کربلا
📖☆◁#مسیر_هدایت_حربن_یزید_ریاحی
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
◁جناب استاد #بـــابـــایی
۞◁سوال
🆔 @ilyan313
🗓تاریخ#جمعه 1402/04/30
⏰ساعت:19/00
🔮گفتمان#اتحاد_ملی_عمـــاریون
🆔 @ammareyon
🆔 @bisimchee1400
🚫#کپی برداری از #نام #ابتکارات #طراحی و#تنظیمات کنفرانس ها و#گپشن ها و#بنرهای_اتحادیه_عماریون
بدون اجازه و به هر نحوی
#شرعا_جایز_نیست و#حق_الناسه
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅══┅─
🔮#اتحادیه_عماریون
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
✪◁{4}..#وادی_عقیـــــق
❖ در روز دوازدهم ذی الحجه سال ۶۰ قمری ، حضرت سیدالشهداء علیه السلام در مسیر کربلا ، به °وادی عقیق° رسیدند.
❏ وادی عَقیق از میقاتهای حج و عمره است، این سرزمین سه بخش دارد .. مسلخ، غمره و ذات عرق.
★ وادی عقیق در فاصله ۱۰۰ کیلومتری شمال شرقی مکه به سمت نجد و تهامه قرار دارد..
📓.الامام الحسین و اصحابه، ج1ص159.158.154
─┅═══༅𖣔2⃣2⃣𖣔༅═══┅─
─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
❥︎◁#وقـــایع_روز_چهارم_ماه_محــرم_الحـرام
❍◁(1)..#روز چهارم، عبیدالله بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با اما حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود.
❍◁(2)..#لشکر_کشی_شمر_بن_ذی_الجوشن_به_سمت_کربلا
❀ پس از اعزام عمر بن سعد به کربلا، شمربن ذى الجوشن اولین فردى بود که با چهار هزار نفر سپاهى آزموده براى جنگ با امام حسین علیهالسلام اعلام آمادگى کرد
♢ به دنبال آن ...یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر...حصین بن نمیر با چهار هزار نفر...مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛
به سپاه عمر بن سعد پیوستند.
✪ شمر بن ذی الجوشن از نقش آفرینان اصلی جنایات کربلاست.او زشت رو و زشت کردار بود ورود شمر به كربلا، مصادف با روز نهم ماه محرم بود
□ سال ۶۱ هجری قمری که حرکت حسین بن علی علیه السلام به سمت عراق آغاز شد، شمر اخبار این حرکت را دقیقاً پیگیری میکرد
─┅═════༅𖣔2⃣3⃣𖣔༅═════┅─