─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
❖◁#ماجرای_برخورد_امام_با_حر
❏ بعد از سلام نماز، امام حسین علیهالسّلام رو به حر و افرادش کرد و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود: ای مردم! اگر شما پارسایی پیشه کنید و حق °حکومت° را برای اهلش بشناسید، برای خدا رضایت بخش تر است.
★ ما اهل بیت، از اینهایی که ادعای چیزی را دارند که از آن آنها نیست و در میان شما به ظلم و ستم رفتار میکنند، به امر حکومت سزاوارتریم. ولی اگر ما را نمیپذیرید و نسبت به حق ما جاهل هستید و نظرتان غیر از آن چیزی است که در نامه هایتان نوشته شده بود و فرستادگانتان بر اساس آن نزد من آمدند، از نزد شما برمی گردم!
♢ حر گفت .... به خدا سوگند ما از این نامههایی که میگویی خبر نداریم! امام حسین علیهالسّلام فرمود: ای عقبة بن سمعان: آن دو خرجینی که نامهها در آنهاست بیاور. عقبه دو خرجین پر از نامه را آورد و پیش روی آنها به زمین ریخت. حر گفت: ما جزو کسانی که برای شما نامه نوشتهاند نیستیم. ما مامور هستیم وقتی که به شما رسیدیم از شما جدا نشویم، تا اینکه شما را نزد عبیدالله بن زیاد ببریم.
✪ امام حسین علیهالسّلام فرمود.. مرگ از این کار به تو نزدیک تر است. آنگاه به اصحابش فرمود: برخیزید و سوار شوید. آنان سوار شدند و منتظر ماندند تا اینکه زنان هم سوار شدند. سپس امام فرمان برگشت را صادر کرد؛ ولی هنگامی که خواستند برگردند، سپاه حر، مانع از برگشتن آنان شد. حسین علیهالسّلام به حر گفت: مادرت به عزایت بنشیند! چه میخواهی
─┅═════༅𖣔2⃣6⃣𖣔༅═════┅─
─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
❥︎◁ حر گفت.. به خدا قسم اگر در میان عرب غیر از تو کس دیگری در چنین وضعی که تو به سر میبری، این جمله را به من میگفت، از جواب او صرف نظر نمیکردم؛ هرچه میخواست بشود؛ ولی به خدا قسم درباره تو چارهای ندارم، جز اینکه مادرت را به نیکوترین وجه یاد کنم!
❍ امام حسین علیهالسّلام گفت..... پس چه میخواهی؟
❀ حر گفت..... به خدا قسم میخواهم تو را نزد عبیدالله بن زیاد ببرم.
♢ امام حسین علیهالسّلام فرمود....در این صورت به خدا قسم من از تو پیروی نمیکنم. حر گفت...بنابراین من نیز تو را رها نمیکنم! این کلام سه مرتبه بین آنها ردوبدل شد.
✪ وقتی که سخن میانشان به درازا کشید، حر گفت... من به جنگ با شما مامور نشدهام؛ بلکه مامورم که از شما جدا نشوم تا شما را وارد کوفه کنم. حال اگر نمیپذیری راهی را انتخاب کن که تو را نه به کوفه برساند و نه به مدینه بازگرداند، تا اینکه من به ابن زیاد نامه بنویسم.
□ یا اگر خواستی شما به یزید بن معاویه یا عبیدالله بن زیاد نامه بنویس، تا شاید به امید خدا دستوری بیاید و مرا از مبتلا شدن به کار شما رها کند.
─┅════༅𖣔2⃣7⃣𖣔༅════┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
❖◁در روز عاشورا عمربن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود او حر بن یزید ریاحی را فرمانده بنی تمیم و بنی همدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر بن سعد آماده جنگ با سپاه امام حسین علیه السلام گردید.
❏ حر بن يزيد چون تصميم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت جدی ديد نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت..آيا تو می خواهی با اين مرد •امام حسین علیه السلام • بجنگی؟ گفت..آرى به خدا قسم چنان جنگى بكنم كه آسان ترين آن افتادن سرها و بريدن دستها باشد»،
★ حر گفت..مگر پيشنهادات او خوشآیندتان نبود؟ ابن سعد گفت..گر كار به دست من بود مى پذيرفتم؛ ولى امير تو •عبيداللَّه• نپذيرفت.». پس حر، عمر بن سعد را ترک کرد و در گوشه ای از لشكر ايستاد در کنار او یکی از افراد هم قبیله اش به نام قرة بن قیس ایستاده بود.
♢ حر به قره گفت..آیا اسب خود را امروز آب داده ای؟ قره گفت..نه. حر گفت..آیا می خواهی آن را سیراب کنی؟.. قره گمان کرد حر قصد کناره گیری از سپاه ابن سعد را دارد و خوش ندارد كه قره او را در آن حال ببيند. پس به حر گفت..من اسبم را آب نداده ام و اكنون مي روم تا آن را آب بدهم.
✪ سپس حر از آنجائى كه ايستاده بود كناره گرفت و اندك اندك به سپاه امام علیه السلام نزدیک شد.
─┅═══༅𖣔2⃣8⃣𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁حر در حالی که سپر خود را وارونه کرده بود به اردوگاه امام علیه السلام وارد شد..او خدمت امام حسين علیه السلام آمد و عرض كرد..فدايت شوم یابن رسول الله•ص•
❍ من آن كسی هستم كه تو را از بازگشت •به وطن خود• جلوگيرى كردم و تو را همراهی کردم تا به ناچار در اين سرزمين فرود آیی؛ من هرگز گمان نمي كردم که آنان پيشنهاد تو را نپذيرند، و به اين سرنوشت دچارتان كنند،
❀ به خدا قسم اگر مي دانستم كار به اينجا مي كشد، هرگز به چنين كارى دست نمي زدم، و من اكنون از آن چه انجام داده ام به سوى خدا توبه مي كنم، آيا توبه من پذيرفته است؟.. امام حسين علیه السلام فرمود..آرى خداوند توبه تو را مى پذيرد. اکنون از اسب فرود آی
♢ حر عرض كرد...من سواره باشم برايم بهتر است از اينكه پياده شوم، ساعتى با ايشان هم چنان كه بر اسب خود سوار هستم در يارى تو می جنگم، و سرانجام كار من به پياده شدن خواهد كشيد.
✪ امام حسين علیه السلام فرمود.. خدايت رحمت كند هر کاری که می خواهى انجام بده
─┅═══༅𖣔2⃣9⃣𖣔༅═══┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
❖◁پس حر رو در روی لشكر عمر بن سعد ايستاد و فریاد برآورد..ای قوم آیا پیشنهاداتی که حسین علیه السلام به شما کرده باعث نشده تا خداوند شما را از جنگ با او باز دارد؟
❏ گفتند...سخنت را به امیر عمر •بن سعد• بگو.» حر همین سخن را با عمر بن سعد باز گفت. پس عمر بن سعد گفت..من به جنگ با حسین علیه السلام حریصم و اگر راهی دیگر جز این داشتم همان کار را می کردم.
★ پس حر خطاب به لشکر گفت..اى مردم كوفه مادرانتان به عزايتان بنشينند؛ آيا اين مرد شايسته را به سوى خود خوانديد و گفتيد.. در يارى تو با دشمنانت خواهيم جنگيد، اما اکنون که به سوى شما آمد دست از ياري اش برداشتيد در برابر او صف بسته مي خواهيد او را بكشيد؟
♢ حر بن يزيد به اتفاق زهير بن قين با دشمن پيكار مي كردند. هر گاه يكي از آنها در محاصره دشمن قرار مي گرفت، ديگري او را از محاصره بيرون مي آورد
─┅═══༅𖣔3⃣0⃣𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁ و مدتي به اين گونه پيكار كردند. اسب حرّ زخمي شد اما او همچنان سواره پيكار مي كرد و رجز مي خواند تا اين كه مردي به نام « يزيد بن سفيان » كه با حر دشمني ديرينه داشت به او حمله كرد ولي حرّ به او هم امان نداد و او را از دم شمشير گذراند
❍ پس از آن فردي به نام •ايوب بن شرح• تيري به اسب حر زد و آن را از پاي در آورد. حرّ بناچار از اسب پياده شد و پياده جنگید تا بيش از چهل نفر را به قتل رساند.
❀ در اين هنگام بود كه لشگر پياده نظام عمر بن سعد بر او حمله ور شدند و او را به شهادت رساندند.
♢ وقتی حر شهید شد امام علیه السلام بر بالينش نشست و خون از چهره او پاك كرد و اين جملات را فرمود.. تو حر و آزادي، همان گونه كه مادرت بر تو نام «حرَ» را نهاد، تو در دنيا و آخرت حرّ و آزاده هستي
اللّهــمَّعَجِّـــلْلِوَلِیِّک الفَــرَج
پــایــان قسمت چهارم
─┅═══༅𖣔3⃣1⃣𖣔༅═══┅─
هدایت شده از بیسیمچی
┄═══✧❁﷽❁✧══┅┄
★#سوگوار_مولایمان_حسین_علیه_السلامیم
🇮🇷#طرح_مشترک_400_گروه_ولایی
🇮🇷#عمـــــاریون_رهبــــریم
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
🔍☆◁#کنفــــــــرانــــــس
📖☆◁#جهاد_تبیین_زنان_عاشورایی
📖☆◁#روزپنجم_کاروان_کربلا
📖☆◁#حضرت_زینب_سلام_الله
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
◁جناب استاد #بـــابـــایی
۞◁سوال
🆔 @ilyan313
🗓تاریخ#شنبه 1402/04/31
⏰ساعت:19/00
🔮گفتمان#اتحاد_ملی_عمـــاریون
🆔 @ammareyon
🆔 @bisimchee1400
🚫#کپی برداری از #نام #ابتکارات #طراحی و#تنظیمات کنفرانس ها و#گپشن ها و#بنرهای_اتحادیه_عماریون
بدون اجازه و به هر نحوی
#شرعا_جایز_نیست و#حق_الناسه
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅══┅─
🔮#اتحادیه_عماریون
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
۞◁{5}..#وادی_صفــــــراء
❖ در روز سیزدهم ذیالحجه حضرت امام حسین عَلَيهِ السَّلامُ و اهلبیت مکرم ایشان به " وادی صفراء " رسیدند .
❏ این وادی در ناحیه مدینه قرار دارد و در آن چشمه ها و جویبارهایی جریان دارد و دارای زراعت و درختان خرمای فراوان است؛ این وادی در مسیر حجاج بیت الله الحرام قرار گرفته است.
★ در این منزل •مُجَمَّع بن زیاد• و °عَبّاد بن مهاجر° همراه عده ای از اهالی مدینه به امام ملحق شدند و تا کربلا امام و یاران را همراهی کردند تا این که در جوار آن حضرت به شهادت رسیدند.
📓الامام الحسین و اصحابه، ج1ص
159.158.154
─┅════༅𖣔3⃣2⃣𖣔༅════┅─
─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
۞◁(1)..این روز مانند روزچهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. روز پنجم به حبیب بن مظاهر،زهیربن قین و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت ساله امام مجتبی علیه السلام نیز منسوب است.
❥︎ عبدالله علیه السلام در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا به شهادت رسید.
❍◁#زهیر_الگوی_عاشقی_کربلا
❀ زُهِیر بن قین بجلی از یاران کوفی امام حسین علیه السلام و از بزرگان قبیله بجیله بود و به واسطه حضور در جنگها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود،
♢ زهیر از هواداران عثمان بود، در سال ۶۰ هجری هنگامی که با خانواده خود از حج برمیگشت با کاروان امام حسین علیه السلام که راهی کربلا بود برخورد کرده و در اثر این دیدار از طرفداران او شده و همراهش به کربلا رفت و شهید شد
─┅════༅𖣔3⃣3⃣𖣔༅════┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
۞◁(2)..#شهادت_عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
❖ عبدالله بن الحسن علیه السلام پدرش امام حسن مجتبی علیه السلام و مادرش، دختر شلیل بن عبدالله میباشد . عبدالله در کربلا نوجوانی 11ساله بود که به سن بلوغ نرسیده بود و چون عمویش حسین علیه السلام را زخمی و بی یاور دید، خود را به آن حضرت رسانید وگفت..به خدا قسم از عمویم جدا نمیشوم .. در آن هنگام شمشیری به طرف امام حسین علیه السلام روانه شد .
❏ عبدالله دست خود را سپر شمشیر قرار داد و دستش به پوست آویزان شد و فریاد زد: عموجان !... امام حسین علیه السلام او را در بغل گرفت و به سینه چسبانید و فرمود: برادرزاده! بر این مصیبت که بر تو وارد آمده است، صبر کن و از خداوند طلب خیر نما، زیرا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق میکند .
★ ناگاه حرمله بن کاهل تیری بر او زد و او در دامان عمویش حسین علیه السلام، به شهادت رسید .
─┅═══༅𖣔3⃣4⃣𖣔༅═══┅─
─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
۞◁(3)..#حضرت_موسى_علیه السلام با بنى اسرائیل از دریا عبور کردند و فرعون و جنودش غرق شدند.
۞◁(4)..در این روز عبیداللّه بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا گسیل داد.
❥︎◁#شبث_بن_ربعی_کوفی
❍ يكى از دعوت كنندگان حضرت امام حسين عليهالسلام بود كه ابن زياد به نزد خود خواست او نخست خود را به بيمارى زد ولى شب به پيش او رفت و جايزه گرفت و با چهار هزار نفر به كربلا رهسپار شد و روز پنجم محرم به كربلا رسيدند ۶۱ قمرى
❀ اين مرد شخصى منافق و خبيث بود زيرا اول از اصحاب حضرت علىعليهالسلام بود بعد از خوارج شد سپس توبه كرد بعد براى كشتن امام حسين به كربلا آمد و بعد از وقعه كربلا با جناب مختار به طلب خون امام حسين قيام نمود سپس در قتل مختار حضور پيدا كرد و در حدود سال ۸۰ در كوفه درگذشت
─┅════༅𖣔3⃣5⃣𖣔༅════┅─
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
۞◁(5).. عبیداللّه بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام •زجر بن قیس• بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیهالسلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیهالسلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد 500 نفر بودند.
۞◁(6).. در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی که برای نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیهالسلام صورت گرفت، مردی به نام °عامر بن ابی سلامه° خود را به امام علیه السلام رساند و سرانجام در کربلا در روز عاشورا به شهادت رسید
۞◁(7).. وقوع سریه عبدالله بن انیس .
❖ این نبرد از آن جا آغاز گردید که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم با خبر شد که سفیان بن خالد لحیانى در عرنه منطقه اى نزدیک عرفات اردو زده و مردم قبیله خویش و دیگر دشمنان اسلام را گرد آورد و آماده نبرد با مسلمانان است .
❏ پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم ، عبد الله بن انیس را به حضور طلبید و وى را ماءمور خاموش کردن این فتنه نمود.
─┅════༅𖣔3⃣6⃣𖣔༅════┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁#زینب_کبری_سلام_الله
❍ حضرت زینب سلامالله علیها ناشر فرهنگ عاشوراست. در واقع کربلا دو صفحه دارد و صفحه دوم کتاب عاشورا را آن حضرت رقم زده است
❀ شخصیت حضرت زینب سلام الله علیها شخصیت تاثیر گذار بر تاریخ است ،شخصیتی که در استغنای درونی به مقام توحید رسیده است، آرمانش برتری کلمه توحید در تاریخ و تحقق ولایت الهیه وشکل گیری جامعه بر محور ولایت اهل بیت بوده است
♢ و مقاومت ایشان در برابر شداید مقاومتی است که ظرفیت شکستن جبهه باطل و پیروزی حق را در افق بالایی داشته است
─┅═══༅𖣔3⃣7⃣𖣔༅═══┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
❖◁حضرت زینب سلام الله مفهوم لذت زندگی را در عیش جاودانی ذکر خدا می داند در منطق او حیات بدون ذکر خدا از صدها مرگ بدتر است.
❏ انوار آسمانی آن چنان درذات او فروزان شده که تاریکیهای آلام و دردهای دنیا در نظرش روشن و زیبا جلوه می دهد
★ و شوق عبادت سموم غم ها و مصیبت ها را در کام او به شربتی گوارا مبدل ساخته است.
♢ جامعه امروز ما در چند محور میتواند از حضرت زینب سلام الله علیها درس بیاموزد که نخستین محور، عبادت وی است که حتی در بحرانیترین شرایط نیز ترک نشد
─┅═══༅𖣔3⃣8⃣𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁حضرت زینب کبری سلام الله علیها وقتی احساس کرد مسئولیت بزرگ جهاد در راه دین و پیکار مبارزه با بی دینان به دوشش آمده و در این راه باید از مال و منال شوهر و فرزند بگذرد حتی اگر لازم شود از دادن جان نیز دریغ نکند با کمال شهامت و فداکاری از خانه و کاشانه و شوهر و زندگی که داشت دست کشید
❍ و فرزند یا فرزندان خود را نیز برای قربانی به همراه خود به قربان گاه نینوا آورد و در همه جا، یاری مهربان و دلسوز برای رهبر عالیقدر این قیام و نهضت مقدس یعنی حضرت اباعبدا..بود
❀ و در جریان حادثه عاشورا صبری از خود نشان داد که بازگو کردن آن برای تمام زنان و مردان میتواند بسیار درسآموز باشد.
─┅═══༅𖣔3⃣9⃣𖣔༅═══┅─
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
❖◁بیشترین شناختی که ما از این بانوی بزرگوار سلاله عصمت و طهارت پیدا کردهایم به پس از واقعه عاشورا برمیگردد
❏ و در واقع میتوان گفت اگر واقعه عاشورا نبود، بسیاری از ابعاد شخصیتی حضرت زینب سلام الله علیها نهفته میماند
★ حضرت زینب سلام الله علیها با پیامرسانی واقعه عاشورا این واقعه را برای همیشه زنده نگه داشت و پیام شهیدان را به جامعه بشری منتقل کرد.
✪ اگر تلاشهای حضرت زینب سلام الله علیها برای پیامرسانی واقعه عاشورا نبود، شاید امروز ما اطلاعات بسیار کمی از واقعه عاشورا داشتیم و این آثار و برکات برای این حادثه اتفاق نمیافتاد.
اللّهــمَّعَجِّـــلْلِوَلِیِّک الفَــرَج
پــــایـــــان قسمت پنجم
─┅════༅𖣔4⃣0⃣𖣔༅════┅─
هدایت شده از بیسیمچی
┄═══✧❁﷽❁✧══┅┄
★#سوگوار_مولایمان_حسین_علیه_السلامیم
🇮🇷#طرح_مشترک_400_گروه_ولایی
🇮🇷#عمـــــاریون_رهبــــریم
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
🔍☆◁#کنفــــــــرانــــــس
📖☆◁#جهاد_تبیین_نوجوانان_عاشورایی
📖☆◁#روزششم_کاروان_کربلا
📖☆◁#قاسم_ابن الحسن_علیه _السلام
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
◁جناب استاد #بـــابـــایی
۞◁سوال
🆔 @ilyan313
🗓تاریخ#یکشنبه 1402/05/01
⏰ساعت:19/00
🔮گفتمان#اتحاد_ملی_عمـــاریون
🆔 @ammareyon
🆔 @bisimchee1400
🚫#کپی برداری از #نام #ابتکارات #طراحی و#تنظیمات کنفرانس ها و#گپشن ها و#بنرهای_اتحادیه_عماریون
بدون اجازه و به هر نحوی
#شرعا_جایز_نیست و#حق_الناسه
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅══┅─
🔮#اتحادیه_عماریون
─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
۞◁{7}..#منـــزل_حاجر
❥︎ روز ۱۵ ذی الحجه، امام حسین علیه السلام به منزل •حاجر• رسیدند. حاجر یکی از منازل راه کوفه به سوی مکه است که کاروان امام حسین علیهالسلام از آنجا گذشته و در آن توقف کرده است.
❍ حاجر منزلگاهی خرم بوده است که آب شیرین آن، از چاهها و برکهها تامین میشده است. در این منزل بود که امام حسین علیهالسّلام قیس بن مسهر صیداوی را همراه نامهای به سوی کوفه فرستاد
۞◁{8}.. #منــــزل_فَيـــــــد
❀ در روز شانزدهم ذيحجه سال ۶۰ قمری ، کاروان حضرت سیدالشهداء علیه السلام به منزل •فَيد• رسيدند و چند ساعتی در این منزل توقف کردند... اين منزل قريهاى است در مسير مكه و كوفه كه راه در آنجا نصف مىشود
♢ در °فَيد° قلعهاى است كه داراى حصار است و حاجيان در اين منزل مازاد آذوقه و اثاثيه خود را مىگذارند تا هنگام مراجعت از مكه بر گيرند.
✪ مردم °فيد° علوفه مركبهاى حجاج را در طول سال ذخيره كرده و در موسم حج، به ايشان مىفروختند.
─┅════༅𖣔4⃣1⃣𖣔༅════┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
❖◁#وقایع_روز_ششـــم_ماه_محـرم_الحرام
❏◁(1)...#تکمیل_سپاه_عمربن_سعد_از_طرف_ابن_زیاد...
★ در روز ششم محرمالحرام حصين بن تميم با چهارهزار نفر، ...حجازبن ابجر عجلي با هزار نفر...و يزيدبن حارث با هشتصد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپيوندند.
♢ در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا به تدريج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه باشي و آنچه واقع ميشود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.
❏◁(2)..در روز ششم ماه محرم، #فراس_بن_جعده كه در سپاه امام حسين علیه السلام حضور داشت وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي ترسيد حضرت به او اجازه بازگشت داد وي شبانه به كوفه بازگشت.
─┅═══༅𖣔4⃣2⃣𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❏◁(3)..در اين روز #ابن_زياد_بر_كوفه_ديدباني_گماشت تا مبادا كسي از شهر به كمك امام برود سپس ميان خود و اردوي عمربن سعد سواراني تيز رو گماشت كه پيوسته اخبار را گزارش ميدادند
❏◁(4)..و#دعوت_حبیب_بن_مظاهر_از_قبیله_بنیاسد برای یاری امام حسین علیه السلام
❥︎ در این روز "حبیب بن مظاهر اسدی" به امام حسین علیه السلام عرض كرد: یابن رسول اللّه! در این نزدیكی طائفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم... امام علیه السلام اجازه دادند
❏◁(5)..در اين روز#عمروبن
قرظهي انصاري به كاروان كربلا پيوست
❀ او از شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي علیه السلام و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در ركاب علي علیه السلام با دشمنان جنگيد.
♢ امام در گفتگوهايش با عمر سعد او را براي مكالمه ميفرستاد و او جواب ميآورد تا آنكه شمر از كوفه آمد و اين مذاكره قطع شد
─┅═══༅𖣔4⃣3⃣𖣔༅═══┅─
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
❏◁(6)...#اولین_محاصره_فرات_در_کربلا...
❖ به نقلی عمر سعد، شبث بن ربعی خبیث را همراه سه هزار مرد سفاک با کوبیدن طبل و دهل کنار فرات فرستاد که اطراف آن را به محاصره در آوردند.
❏ عمربن سعد نامهای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: با سپاهیان خود بین امام حسین علیه السلام و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز، به طوری که حتی قطرهای آب به امام علیه السلام نرسد، همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد!...عمر بن سعد ۵۰۰ سوار را در کنار شریعهٔ فرات مستقر کرد
❏◁(7)..#نامه_امام_از_کربلا_به_برادرش_محمد_بن_حنفیه وبنی هاشم
★ آخرین نامهای که امام حسین علیه السلام از کربلا برای جمعی از بنی هاشمیان و برادرش محمد حنفیّه نوشت در این روز بود. ایشان نوشتند... اَمَّا بَعْدُ، فَكَانَّ الدُّنْيا لَمْ تَكُنْ وَكَانَّ الاخِرَةَ لَمْ تَزَلْ والسّلام؛.
♢ به نام خداوند بخشنده و مهربان... از حسين بن علی به محمد بن علی و كساني از بنی هاشم كه نزد اويند اما بعد، گويی كه دنيا هرگز نبوده است و گويی كه آخرت پيوسته ميباشد! والسلام..
─┅════༅𖣔4⃣4⃣𖣔༅════┅─