🎥 در راستای پیشنهاد وزیر اقتصاد چهار گوشه هیات دولت بلبل بذارید!😅 کانال طنز «دکترسلام»: @Drsalaam

🔻سیدمحمد رضوی، تهیه‌کننده سینما خطاب به آذری جهرمی: شوخی زشتی کردید! کانال طنز «دکترسلام»: @Drsalaam

💢ارزش یک اروپایی از ما بیشتره ؟! 🔹۶۰۰میلیون رو یک شبه برای مربی استقلال جورکردن و به هر ضرب و زوری که شده براش فرستادن.. عضویت در رسانه مردم 👇 ✔️ @khat57 🔸 sapp.ir/khat57 🔹 eitaa.com/Khat57 ▪️ instagram.com/khat57_officia

💢عاقبت دروغگویی به مردم 🔹زیر این تصویر باید نوشت عاقبت عوام فریبی و دروغ به مردم ! عضویت در رسانه مردم 👇 ✔️ @khat57 🔸 sapp.ir/khat57 🔹 eitaa.com/Khat57 ▪️ instagram.com/khat57_officia

💢در عدالت عقب هستیم 🔹خبر رسیده به دلیل برخی مصالح استیضاح زنگنه منتفی شده! عضویت در رسانه مردم 👇 ✔️ @khat57 🔸 sapp.ir/khat57 🔹 eitaa.com/Khat57 ▪️ instagram.com/khat57_officia

💢حجت الاسلام نیک بین : وقتی فکر عوض شود رأی هم عوض می شود #انتخاب_اصلح #انتخاب_مردم عضویت در رسانه مردم 👇 ✔️ @khat57 🔸 sapp.ir/khat57 🔹 eitaa.com/Khat57 ▪️ instagram.com/khat57_officia

🎥 "برخی که می‌گویند نوع بنزین، اثری بر آلودگی نمی‌گذارد! باید به #عقلشان_شک کرد" 🔹 ۲۶ آذر ۹۸ | بیژن زنگنه، وزیر نفت؛ تاثیر کیفیت بنزین بر آلودگی هوا #ناچیز است؛ محیط زیست قبلا اعلام کرده! نوع بنزین مسئله نیست! در شهرهای بزرگ بنزین و گازوئیل یورو توزیع می‌شود، مشکل این نیست؛ تعدادی زیادی #موتورسیکلت داریم که استاندارد نیستند|ایسنا 🔸 ۲۸ آبان ۹۳ | زنگنه، وزیر نفت : برخی که می‌گویند کیفیت بنزین، #اثری بر آلودگی #نمی‌گذارد! باید به #عقلشان شک کرد؛ اگر همانطور که برخی معتقدند، تفاوتی بین بنزین‌های یورو ۴ و غیره وجود ندارد و آلودگی ناشی از آن به یک میزان است، چه لزومی دارد، این همه برای تولید و خرید بنزین گرانتر هزینه شود؟ خانم ابتکار، رییس سازمان محیط زیست کار مهمی کرد و سخت و مردانه به وسط میدان آمدن و اصرار کرد که باید بنزین یورو ۴ در کلانشهرها توزیع شود 👈پ ن ؛این تناقضاتی که در این روزها به گوش ملت شریف ایران میخورد از دو حالت خارج نیستن 1⃣یا عقلشان کم است #نمیفهمن و نظر میدن و طبق همان نظر تصمیمات کلان میگیرن، که جایشان انجا نیست و هر چه زودتر باید کنار گذاشته و محاکمه شوند 2⃣و یا میفهمن و صرفا دنبال منافع سیاسی و حزبی و شخصی خود هستن که در این صورت منافق و خائن به مردم و ملت خود هستن و هر چه زودتر باید #محاکمه شوند #نه_گرداب_آشوب_نه_مرداب_سکوت 🔻 در صدای ایران همه چیز را شفاف ببینید👇 http://eitaa.com/joinchat/1564672000C862dbe03c9

کاش بعضی ها پشه آنوفل بودند! برای دیدن یکی از دوست های جانبازم، رفته بودم آسایشگاه امام خمینی (ره) که در شمالی ترین نقطه تهران است. فکر می کردم از مجهزترین آسایشگاه های کشور باشد. که نبود. بیشتر به خانه ای بزرگ شبیه بود. دوستم نبودش، فرصتی شد به اتاق ها سری بزنم. اکثر جانبازها آنجا قطع نخاع بودند، برخی قطع نخاع گردنی، یعنی از گردن به پایین حرکت نداشتند، بسیاری از کمر، بعضی نابینا بودند، بعضی جانباز از دو دست. و من چه می دانستم جانبازی چیست، و چه دنیایی دارند آن ها... جانبازی که 35 سال بود از تخت بلند نشده بود پرسید؛ "کاندیدا شده ای! آمده ای عکس بگیری؟" گفتم نه! ولی چقدر خجالت کشیدم. حتی با دوربین موبایلم هم تا آخر نتوانستم عکسی بگیرم. می گفت اینجا گاه مسئولی هم می آید، البته خیلی دیر به دیر، و معمولا نزدیک انتخابات! همه اینها را با لبخند و شوخی می گفت. هم صحبتی گیر آورده بود، من هم از خدا خواسته! نگاه مهربان و آرام اش به من تسلی می داد. خیلی زود رفیق شدیم. وقتی فهمید من هم در همان عملیاتی بوده ام که او ترکش خورده. پرسیدم خانه هم می روی؟ گفت هفته ای دو هفته ای یک روز، نمی خواست باعث مزاحمت خانواده اش باشد! توضیح می داد خانواده های همه جانبازهای قطع نخاع دیگر بیمار شده اند، هیچکدام نیست دیسک کمر نگرفته باشند. پرسیدم اینجا چطور است؟ شکر خدا را می کرد، بخصوص از پرسنلی که با حقوق ناچیز کارهای سختی دارند. یک جور خودش را بدهکار پرسنل می دانست. یاد دوست شهیدم اسماعیل فرجوانی افتادم. دستش که عملیات والفجر هشت قطع شده بود نگران هزینه های بیمارستانی بود، نکند زیاد شوند! گفتم: بی حرکت دست و پا خیلی سخت است، نه؟ با خنده می گفت نه! حکایت تکاندهنده ای برایم تعریف کرد، او که نمی توانست پشه ها را نیمه شب از خودش دور کند، می گفت با پشه های آنجا دیگر دوست شده است! پشه های آنوفل را می گفت. "نیمه شب ها که می نشینند روی صورتم، و شروع می کنند خون مکیدن، بهشان می گویم کافیست است دیگر!" می گفت نگاهم را که می بینند خودشان رعایت می کنند و زود بلند می شوند. شانس آوردم اشک هایم را ندید که سرازیر شده بودند. می‌گفت ما که خوبیم اگه می‌خواهی جانباز ببینی برو آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان و اونها رو ببین ، ما آزادیم و ... برو ببین جانبازان موجی چی میکشن و چه جوری زندگی می‌کنن و چه جوری دست‌ و پاهشون را بستند به تخت و مثل ما آزاد نیستند و همش با داروهای خواب آور یا خوابند و یا منگ و بیحال یه گوشه‌ای نشستند و همدیگه‌رو نگاه می‌کنند نوجوان و 16 ساله بوده که ترکش به پشت گردنش خورده و الان نزدیک 50 سالش شده بود. سال ها بود که فقط سقف بی رنگ و روی آسایشگاه را می دید. آخر من چه می دانستم جانبازی چیست! صدای رعد و برق و باران از بیرون آمد، کمک کردم بیرون بیاید، تا بارش باران نرمی که شروع شده بود را ببیند. چقدر پله داشت مسیر! پرسیدم آسایشگاه جانبازهای قطع نخاع که نباید پله داشته باشد. خندید و گفت اینجا ساختمانش مصادره ای است و اصلا برای جانبازها درست نشده. خیلی خجالت کشیدم. دیوارهای رنگ و رو رفته آسایشگاه، تخت های کهنه، بوی نم و فضای دم کرده داخل اتاق ها... هر دقیقه اش مثل چند ساعت برایم می گذشت. به حیاط که رسیدیم ساختمان های بسیار شیک روبرو را نشانم داد. ساختمان هایی اروپایی... می گفت اینها دیگر مصادره ای نیستند، همه بعد از جنگ ساخته شده، و امکاناتش خیلی بیشتر از آسایشگاه های جانبازهاست. نمی دانستم چه جوابش را بدهم. تنها سکوت کردم. می گفت فکر می کنی چند سال دیگر ما جانبازها زنده باشیم؟ یکه خوردم. چه سئوالی بود! گفتم چه حرفی می زنی عزیزم، شما سرورِ مایید، شما افتخار مایید، شما برکت ایرانید، همه دوستتان دارند، همه قدر شما را می دانند، فقط اوضاع کشور این سال ها خاص است، مشکلات کم شوند حتما به شما بهتر می رسند. خودم هم می دانستم دروغ می گویم. کِی اوضاع استثنایی و ویژه نبوده؟ کِی گرفتاری نبوده. کِی برهه خاص نبوده اوضاع کشور... چند دقیقه می گذشت که ساکت شده بود، و آن شوخ طبعی قبلی را نداشت. از همان وقتی که حرف مرگ را زد. انگار یاد دوستانش افتاده باشد. نگاهش قفل شده بود به قطره های ریز باران و به فکر فرو رفته بود. کاش حرف تندی می زد! کاش شکایتی می کرد! کاش فریادی می کشید و سبک می شد! و مرا هم سبک می کرد! یک ساعت بعد بیرون آسایشگاه بی هدف پرسه می زدم. دیگر از خودم بدم می آمد از تظاهر بدم می آمد از فراموش کاری ها بدم می آمد از جانباز جانباز گفتن های عده ای و تبریک های بی معنای پشتِ سر همشان! از کسانی که می گویند ترسی از جنگ نداریم همان ها که موقع جنگ در هزار سوراخ پنهان بودند و این روزها هم نه جانبازها را می بینند نه پدران و مادران پیر شهدا را... بدم می آمد از کسانی که نمی دانند ستون های خانه های پر زرق و برقشان چطور بالا رفته! از آنها که جانبازهارا هم پله ترقی

💢 همینقدر وقیح‌اند این جماعت... 🔸راه‌حل نماینده عالی دولت در استان خراسان رضوی برای حل مشکلات اقتصادی مردم: خانم‌های خراسانی طلا و جواهرشون را بفروشند بزنند به زخم زندگی! 🔺این جملات را اگر «نگهبان» دفتر امام جمعه مشهد گفته بود، تا الان مشاور آشنا چند تا توییت حواله کرده بود، علی مطهری به حسن روحانی نامه نوشته بود و هیأت بررسی موضوع به دستور رییس مثلا جمهور کارش را آغاز کرده بود، روزنامه اعتماد الیاس حضرتی و روزنامه شرق و دیگر نشریات و‌سایت‌های خبری این جماعت هم تا یک هفته روی آن مانور می‌دادند که بععععله... 👈همینقدر وقیح‌اند این جماعت... " حمید رسایی" 🔻 در صدای ایران همه چیز را شفاف ببینید👇 http://eitaa.com/joinchat/1564672000C862dbe03c9

🔻بعد از شکست #آمریکا در ویتنام یک هلیکوپتر بر پشت بام سفارت آمریکا برای فراری دادن اعضای سفارت نشست. 🔹 وقتی آخرین عضو آمریکایی از نردبان بالا رفت، نردبان رو همراه با وطن فروشان و خائنان ویتنامی که فکر می کردند همراه با امریکایی ها به امریکا منتقل خواهند شد، به سمت مردم خشمگین هل داد 🔸 آمریکا این است! عمله های امریکا در ایران هم!! منتظر همچین روزی باشند... #عاقبت_اعتماد_به_آمریکا 🔻 در صدای ایران همه چیز را شفاف ببینید👇 http://eitaa.com/joinchat/1564672000C862dbe03c9

💢دروغگویی تاجزاده درباره فرزندان رهبرانقلاب ‏🔹شایعه جانشینی آقا مجتبی را ۸۸ هم انتشار وسیع دادند تا زمینه بدبینی و التهاب جامعه فراهم شود. هرچند ۸۸ دلقکی مثل علیرضا نوریزاده منبع بود و VOA و اینبار ژنرالها خود آستین بالا زده‌اند. اصلاح‌طلبان از گذشته درس نمی‌گیرند؟ خطر چنین تهمت دروغ و یاوه‌ای را برای امنیت ملی نفهمیده‌اند؟‌ 🔸‏هرکس کوچکترین آشنایی با کارنامه سی‌ساله رهبری آقای خامنه‌ای - کسی که حضور ساده‌ی سیاسی/اجتماعی/اقتصادی فرزندانش را ممنوع کرده- میداند چنین شایعه‌ای تا چه حد یاوه است. اینکه تاجزاده لیبرال به مواضع رهبری نقد دارد یک چیز است. بی‌انصافی چیز دیگر. و ماجراجویی در جنگ روانی هم چیز دیگر "علی علیزاده" 🔻 در صدای ایران همه چیز را شفاف ببینید👇 http://eitaa.com/joinchat/1564672000C862dbe03c9