eitaa logo
خانواده امن
210 دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
4 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ ♦️🌺♦️ 🌺♦️🌺 ♦️ 🌺 ♦️ 🌺 🌺♦️🌺پيامبر اکرم (ص): 🌺♦️🌺همانا من مبعوث شدم تا خصلت هاى پسنديده اخلاقى را كامل كنم. 🌺♦️🌺فرا رسیدن ۲۷ رجب، سالروز بعثت خاتم الانبیا حضرت محمد (ص) بر مسلمانان جهان مبارک باد. 🌺 ♦️ 🌺 ♦️ 🌺♦️🌺 ♦️🌺♦️ 🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ @amn_org
🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ 🌺♦️🌺بعضی‌ها یه عادت غلط دارند که تمام مسائل زندگیشون را با خانواده خودشون در میون میذارند. 🌺🌹🌺 اینکار تا وقتی که همه چیز آروم باشه، مشکلی نداره. اما اگه یه وقت خدای نکرده مشکلی پیش بیاد، مجبوری به همه جواب پس بدی! 🌺🌹🌺 مطمئن باش همسرت دوست نداره که خانواده تو در جریان همه چیز زندگیش باشند! پس بهتره همه چیز، چه خوب و چه بد، بین خودتون دو نفر بمونه. ‌ 🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ @amn_org
🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ آقای عزیز مراقب چشمات باش..... تا همسرت زیباترین زن دنیا بشه واست 🌺♦️🌺جوانی به حکیمی گفت: وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که باهم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها ازهمسرم بهتراند!! 🌺♦️🌺 حکیم گفت: آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟ جوان گفت: آری حکیم گفت: اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند جوان با تعجب پرسید: چرا چنین می‌گویی؟ حکیم گفت: زیرا مشکل در همسر تو نیست. 🌺♦️🌺مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟ جوان گفت: آری حکیم گفت: مراقب چشمانت باش 🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️
🌺♦️🌺♦️♦️🌺♦️ 🌺♦️🌺 یـا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَهُ لَما خَلَقْتُکُما» 🌺♦️🌺اى احمد؛ اگر تو نبودى، جهان را خلق نمی‌کردم، و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را ... ♦️🌺🌺 و فاطمه؛ سلام‌الله‌علیها، علّت خلقت نبی ص، و نبی؛ علّت خلقت افلاک است ! 🌺♦️🌺کائنات برای رسیدن به بلوغِ اهداف نبی؛ مادر می‌خواستند ؛ " حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً " تا روزی آنقدر بزرگ شوند که زمین را؛ با میل و رضایت، بدست مجریِ دین نبی بسپارند! 🌺♦️🌺 صل‌الله‌علیه‌و‌آله 🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ @amn_org
🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ 🌺♦️🌺«لقد منَّ الله علیَ المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من أنفسهم» 🌺♦️🌺※ رسولی، از میانِ ما، و برایِ ما.... که حرکت در مسیرِ "حبیب الله شدن" فقط با " او " ممکن است. 🌺♦️🌺※ " بعثتِ احمد " ؛ انقلابی بود علیه شیطان، که دل ها را از معبودِ مجازی خالی و از محبّت اله یکتا پُر می کند. 🌺♦️🌺※ اوست ؛ پیامبر اُمّتی که برگزیده خواهند شد برایِ ظهور آخرین انقلاب جهان و وراثت صالحان در زمین ! 🌺♦️🌺شیرینی رسالتی عظیم به کامِ جانمان مبارک. 🌺♦️🌺عصرمبعث بشادی ودلگرمی 🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ @amn_org
🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ 🌺♦️🌺 نجات‌یافتن گاهی در نجنگیدن است 🌺♦️🌺درمانگری داشتم که وسط جلسه، وقتی داشتم اشک می‌ریختم و یکی از آن فجایع دردناک زندگی‌ام را شرح می‌‌دادم، خمیازه کشید و گفت: توی این هوا، آش خیلی می‌چسبه. 🌺♦️🌺ایستاده بود کنار پنجره‌ اتاق کوچکش و عجیب نبود اگر هوای ابری آن بیرون برایش جذاب‌تر از زخم‌های شخصی من باشد. 🌺♦️🌺جلسه اول ازم پرسیده بود: فرض کن طنابی توی دستت است که سر دیگرش را یک اژدها گرفته و بینتان یک دره است. 🌺♦️🌺اژدها مدام طناب را می‌کشد و تو به لبه پرتگاه نزدیک می‌شوی. چه کار می‌کنی؟ 🌺♦️🌺من مثل آدم‌های احمق جواب دادم تا جایی که زورم می‌رسد، تلاش می‌کنم و طناب را می‌کشم. 🌺♦️🌺درمانگر گفت: ولی او یک اژدهاست و زورش از تو خیلی بیشتر است، چیزی نمانده تا سقوط کنی. 🌺♦️🌺مستأصل نگاهش کردم. 🌺♦️🌺گفت: چرا طناب را رها نمی‌کنی؟ 🌺♦️🌺درست می‌گفت. آن لحظه ناگهان روزنه‌ای به رویم باز شد، لابد دری به آگاهی. قاعده‌ها عوض شدند و اژدها خواروخفیف شد. 🌺♦️🌺آن موقع طناب‌های زیادی توی دستم بود. هم‌زمان داشتم با چند اژدها طناب‌کشی می‌کردم. 🌺♦️🌺جنگیدن بیهوده، مقاومت باطل، تلاش هرز همین است؛ اصرار بر امر غیرممکن، وقتی می‌توانی طناب را زمین بگذاری و پافشاری بر اتفاقی که نمی‌افتد. 🌺♦️🌺زور تو همیشه کفایت نمی‌کند. رهاکردن ضعف نیست، پذیرش این نکته است که تو جنگجوی هر مبارزه‌ای نیستی. نجات‌یافتن گاهی در نجنگیدن است. 🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ @amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ 🌺♦️🌺عید مبعث مبارک همراهان گرامی 🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ @amn_org
🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ 🌺♦️🌺 «  من هم در دنیا رسالتی دارم، چگونه آنرا به انجام برسانم؟ »  🌺♦️🌺 ۹ ساله بودم در زمان رحلت امام خمینی (ره). اولین بار همان روزها بود که «آقای خلیلی» برایم از خوابِ امام خمینی (ره) تعریف کردند. اینکه امام خواب دیدند نقشه‌ی ایران آتش گرفته و ایشان با عبایشان آنرا خاموش کردند. و اینجا بود که فهمیدند رسالتی دارند و باید تنهایی آنرا به انجام برسانند. اینگونه بود که انقلاب ایران را به تنهایی کلید زدند و خداوند ملّت ایران را همراهشان کرد. 🌺♦️🌺• با همه‌ی کودکی‌ام این ماجرا مرا بدجور به خودش بند کرده بود. حیاط‌های قدیم هم که یادتان هست، نصف عمر کودکی‌مان آنجا گذشت. من عادت داشتم ساعتها می‌نشستم در حیاط و زندگی مورچه‌ها را تماشا می‌کردم. آنروز وقتی از کانون برگشتم خانه، اصلاً دلم نمی‌خواست غذا بخورم، دلم نمی‌خواست حرف بزنم، غصه داشتم اما نمی‌دانستم چرا! 🌺♦️🌺 رفتم نشستم کنار همان دیوار سوراخدار حیاط که یک عالمه مورچه در آن زندگی می‌کردند. نشستم و زل زدم به آنها... بعضی مورچه‌ها دانه‌های بزرگتری که پیدا کرده‌ بودند را ده نفری با کمکِ هم تکان می‌دادند و می‌بُردند، و بعضی‌ها هم قوی بودند تنهایی قادر بودند دانه‌های خفن را بلند کنند. من عاشق این مورچه‌های سریع و چابک بودم، برایشان اسم می‌گذاشتم و تشویقشان هم می‌کردم. اما آنروز غمگین بودم بی‌دلیل، و اصلاً حس تشویق نبود. 🌺♦️🌺• داشتم به حرفهای آقای خلیلی فکر می‌کردم که بابا در را باز کرد و دوچرخه‌اش را صاف آورد کنار همان دیوار سوراخدار گذاشت! همه‌ی مورچه‌ها فرار کردند و رفتند در لانه‌هایشان، و از این ترسیدن‌شان اعصابم خورد شد. به بابا گفتم: باباااا «امام چقدر پُرزور بود که به تنهایی توانست شاه را بیرون کند؟ من هم می‌توانم همینقدر پُر زور باشم؟ بابا گفت: همه‌ی آدمها می‌توانند پرزور باشند به شرط آنکه وقتی ترسیدند یا زورشان کم شد، یک جایی را داشته باشند که بروند آنجا قایم شوند و دوباره زور بگیرند. 🌺♦️🌺• گفتم:  مثلاً کجا؟ بغل شما؟ بابا گفت: مثلاً بغل من و یا پناهگاه‌های بزرگتری که کم‌کم پیدایشان خواهی کرد. امروز که داشتم این خاطره را می‌نوشتم، ردپای خدا را در تمام این سالها برای پاسخ به سؤالم روشن تر از هر چیز دیگری دیدم. 🌺♦️🌺• من درست فکر کرده بودم: بغلِ بابا دقیقاً همانجایی بود که اگر زورت کم شد باید بروی آنجا تا احساس قدرت کنی! و امام حتماً در بغل باباهای آسمانی‌اش اینگونه قدرت می‌گرفت که توانست شاه را بیرون کند! ما هم در اتصال دائمی با اهل بیت علیهم‌السلام پُرزور می‌شویم مثل امام! «باب الله» یعنی همین ... یعنی آغوشی که ورودی آغوش خداست! 🌺♦️🌺امروز می‌فهمم « پُرزور یعنی موحّد» کسی که با عبایش نقشه ایران را خاموش می‌کند، یعنی با دست خدا رسالتش را به انجام رسانیده است. 🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ @amn_org
🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ 🌺♦️🌺امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف : 🌺♦️🌺اِنَّ اللّهَ بَعَثَ محمّداً رَحمَةً لِلعالَمینَ و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتَهُ 🌺♦️🌺خداوند محمد (ص) را بر انگیخت تا رحمتی برای جهانیان باشد و نعمت خود را تمام کند 📕بحارالانوا ج۵۳ص۱۹۴ 🌺♦️🌺 شبتون خوش عید سعید مبعث مبارک 🌺♦️🌺♦️🌺♦️🌺♦️ @amn_org