eitaa logo
خانواده امن
211 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
3 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷نفرین مادر در حق عالم بنی اسرائیل 🇮🇷🇮🇷🇮🇷از امام باقر(عليه السلام) روایت است که در بنی اسرائیل عابدی بود بنام جریح، که در صومعه خویش به عبادت مشغول بود. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷روزی مادرش در حالی که وی به نماز اشتغال داشت، وی را بخواند، و او مادر را پاسخ نداد ـ (در بعضی روایات آمده که اگر جریح فقیه می بود می دانست که قطع نماز نافله و پاسخ مادر از نماز افضل بود) ـ مادر برگشت، و بار دوم آمد و او را صدا زد، و باز پاسخ نداد، تا سه بار. در این بار مادر وی را نفرین کرد و گفت: از خدای بنی اسرائیل می خواهم که تو را به خود واگذارد و یاریت نکند. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷روز بعد زن بدکاره ای به کنار صومعه او آمده و فرزندی را که در رحم داشت در آنجا وضع حمل کرد، و ادعا کرد که فرزند از آن جریح است. در میان بنی اسرائیل شایع شد که آن کس که مردمان را از زنا نهی می نمود خود مرتکب زنا گشته است! حاکم دستور داد وی را بدار کشند، مادر بر سر و روی زنان به پای چوبه دار آمد. جریح گفت ساکت باش که این نتیجه همان نفرین تو است. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷مردمان چون شنیدند گفتند: ما از کجا بدانیم که این تهمت و این نسبت دروغ است؟ جریج گفت: کودک را حاضر کنید. چون کودک بیاوردند، از او پرسیدند: پدرت کیست؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 وی به زبان آمد و گفت: فلان چوپان پدر من است، و بدین گونه خداوند بر اثر توبه جریح وی را نجات داد، و جریح سوگند یاد کرد که از این پس از خدمت مادر جدا نگردد. 📗بحار الأنوار ، ج‏71، ص: 75 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند : 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 من تصدّق في شعبان بصدقة و لو بشقّ تمرة، حرّم الله جسده على النّار 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ‌هر که در ماه شعبان ، حتی به اندازه‌ی پاره‌ای از خرما ، صدقه بدهد ، خداوند بدن‌اش را بر آتش حرام می‌فرماید. 📚 عیون أخبار الرضا(عليه‌السلام) ج1، ص231 🇮🇷🇮🇷🇮🇷شبتون معطر به عطر گل 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @amn_org
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️ ❄️ ❄️ ❄️ ❄️ ❄️❄️❄️امام صادق (علیه السلام): ❄️❄️❄️منْ سَرَّهُ أَنْ يُسْتَجَابَ لَهُ فِي اَلشِّدَّةِ فَلْيُكْثِرِ اَلدُّعَاءَ فِي اَلرَّخَاءِ. ❄️❄️❄️هركس دوست دارد كه دعايش در حال گرفتارى مستجاب شود، هنگام راحتى بسيار دعا كند. 📘 مکارم الأخلاق (باب الأدعیه) جلد ۱ صفحه ۲۷۰ ❄️ ❄️ ❄️ ❄️ ❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ @amn_org
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️گلایه همــسر از خانواده‌مان ❄️❄️❄️ اگر گاهی همسرتان از رفتار یا کلام مادر یا پدرتان و یا هر یک از اعضای خانواده‌تان گلایه کرد ســـریع گارد متعصبانه نگیــــرید! ❄️❄️❄️حتی اگر حق با او نیست برای اینکه آبی بر آتش دعـوا بریزید بگویــید حق با شماست منم بـــودم ناراحت می‌شـــدم. ❄️❄️❄️ با این روش هم جلوی مشاجره را می‌گیرید و هم همـــسرتان انـــرژی خود را صرف گــارد گرفتن با شـــما نمی‌کنــد. و نیــــز شما را فردی منصف و منطقی تلقی می‌کند و محبوب او می‌ شــــوید. ❄️❄️❄️در فرصتی مناسب درباره گلایه او با منطق و به قصد نزدیک کردن دل همسرتان با طرف مقـــــابل صحبت کنـــید. ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️@amn_org
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️ حالات پس از خواستگاری ❄️❄️❄️ وقتی با یک نفر در خواستگاری وارد صحبت میشویم و به مرور با او رفت و آمد می کنیم، در ارتباط با "به دل نشستن" سه حالت بین ما پدید می آید: ❄️❄️❄️ حالت اشتیاق: یعنی طرف خیلی به دل آدم می نشیند. در این حالت بعد از تحقیق و مشاوره ی قبل ازدواج، توصیه به ازدواج می کنیم. ❄️❄️❄️ حالت اکراه: به هیچ وجه طرف مقابل به دل آدم نمی نشیند. در حالت اکراه به هیچ وجه توصیه به ازدواج نمی کنیم چون اکراه آرام آرام به انزجار و تنفر تبدیل می شود. ❄️❄️❄️حالت تردید: یعنی از طرف مقابل بدمان نمی آید ولی خیلی هم به دلمان نمی نشیند. برای ازدواج تردید و دو دلی را نادیده نگیرید. لطفا تردیدها را دنبال بکنید تا به تصمیم برسید. ❄️❄️❄️در تردید تصمیم ممنوع اگر مردد هستید، بیشتر با او رفت و آمد کنید، بیشتر بررسی کنید؛ شاید بقیه‌ی ویژگیهای خوب او باعث بشود آن دو تا موردی که به دل شما ننشسته را بی خیال بشوید. ❄️❄️❄️حالا اگر رفت و آمد هم کردید ولی باز هم به دل شما ننشست به هیچ وجه توصیه به ازدواج نمی شود. ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ @amn_org
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️خانوم عزیز همون اول نزن تو ذوق شوهرت ❄️❄️❄️یک نکته‌ی مهم اینکه اگر هدیه‌ای از سمت همسرتان دریافت می‌کنید هیچ وقت از همان اول شروع به انتقاد نکنید: ❄️❄️❄️ چرا رنگ قرمزش را نگرفتی؟ چرا کوتاه ترش را نگرفتی؟ چرا فلان مدل را نگرفتی؟ چرا .... ❄️❄️❄️ اخلاق اسلامی حکم می‌کند که با کمال میل هدیه‌ی همسرتان را بپذیرید. سعی کنید حتی اگر خوشتان نیامد از آن استفاده کنید تا نتایج آن را ببینید! ❄️❄️❄️ هیچ وقت هدیه‌ی همسرتان را به کسی نبخشید؛ فکر اینکه بخواهید بروید مغازه و آن را تعویض بکنید را از سرتان بیرون کنید. با کمال میل و با هیجان، هدیه‌ی همسرتان را قبول کنید. این رفتار، شما را به شدّت محبوب می‌کند. ❄️❄️❄️ حتی اگر روزی همسرتان فهمید که برخی خصوصیات این هدیه، مورد پسند شما نبوده به او بگویید بخاطر علاقه‌ام به تو از آن استفاده کردم و چون انتخاب تو بود برایم شیرین و لذت‌بخش بود ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ @amn_org
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️بهمن ۵۷ ❄️❄️❄️آیت‌اللّه خمینی با قبای نوک‌مدادی و عرقچین سفید درحالی که پارچه سفید با خط‌های آبی روی دوش‌انداخته، در کلبه‌ محقری میان دهکده نوفل‌لوشاتو مشغول چای‌نوشیدن است. چند کتاب قطور کهنه اطراف خود چیده و روی میز تحریر کوچک‌اش مشغول تصحیح آخرین کتابش است. پنجره اتاق باز است. نسیم خنکی از میان درختان حیاط، می‌خزد توی اتاق؛ کاغذها را جابه‌جا میکند و گونه‌های آقا را نوازش میکند. امروز جمهوری اسلامی فقط درحد فکری در ذهن آقاست و ایده ولایت فقیه، فقط درحد نوشته‌های سیاهی روی کاغذهای سفید روی میز. ابرقدرت‌ها به تلاطم افتاده‌اند. ❄️❄️❄️ روح‌اللّه اما کار را به‌ خدا سپرده. خدا اگر بخواهد نظم ظالمانه جهانی تغییر خواهد کرد. حاج‌آقا چایش را می‌نوشد. ❄️❄️❄️بهمن ۱۴٠۲ ❄️❄️❄️آیت‌اللّه خامنه‌ای در اتاق کارش در خیابان فلسطین‌جنوبی تهران مشغول کار است. حالا جمهوری اسلامی روی زمین است. ولایت فقیه دیگر لای کاغذها نیست. شهرهای موشکی زیر پاهایش در جریان است و ماهواره جدید، بالای سرش در مدار قرار گرفته. مشت مستضعفین پر شده. نیروهای آیت‌اللّه، نه در میدان ژاله تهران که در قلب بیروت و دمشق و بیخ گوش اسرائیل شهید می‌شوند. دریا را بچه‌های یمن قبضه کرده‌اند و خشکی را چریک‌های حزب‌اللّه و قدس و کتائب. متخصصان، آمریکای امروز را حتی قابل مقایسه با آمریکای ۵۷ نمی‌دانند. اسرائیل توان خروج از پیچیده‌ترین و طولانی‌ترین نبرد تاریخ خود را ندارد. عکس امام روی دیوار لبخند میزند. آیت‌اللّه، چایش را می‌نوشد. ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ @amn_org
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️همیشه از خودمون بپرسیم: آیا تو بهترین هستی برای که انتظار داری شوهرت برای تو بهترین مرد باشه؟؟ ❄️❄️❄️یه خانوم با سیاست تمرکزش رو تغییر خودشه نه تغییر دیگران... ❄️❄️❄️شاید با تغییر ما طرف مقابلمون هم تاثیر بپذیره و تغییر کنه و شاید هم نه!؛ این زیاد مهم نیست ❄️❄️❄️. . مهم منم مهم اینه که "من" تغییر کنم واسه آرامش خودم واسه حال خوب خودم واسه حس خوبی که خودم پیدا میکنم... ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ @amn_org
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️ روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، از امیرالمومنین علیه السلام پرسید: ❄️❄️❄️درچه حالی هستی ابوالحسن؟ ❄️❄️❄️امیرالمومنین عرض کردند: ❄️❄️❄️ هشت طلبکار دارم ❄️- خدا واجبات طلب می کند، ❄️- شما مستحبات ازمن می خواهید، ❄️- نویسندگان اعمال راستگویی می خواهند، ❄️- فرشته مرگ روح می خواهد، ❄️- خانواده غذا می خواهد، ❄️- شیطان گناه می خواهد، ❄️- نفس از من لذت می خواهد و ❄️- دنیا تمایل و رغبت. 📘 نصایح/ص281 ❄️❄️❄️عصرتون سرشار از مهربانی واعمال نیک ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ @amn_org
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️ «عاشق‌‌ها شبیهِ عشقشان می‌شوند، شبیهِ معشوقشان» ❄️❄️❄️ به حاج بابا معروف بود در روستای خودشان. ❄️❄️❄️از نگاه من چهره‌اش با همه فرق داشت، نگاهش هم همینطور. لباس پوشیدنش هم همینطور، او فقط پیراهن سفید می‌پوشید. ❄️❄️❄️گهگاهی که به آن روستا می‌رفتیم و با نوه‌هایش بازی می‌کردم و بیشتر می‌دیدمش، با خودم فکر می‌کردم او خوشگل‌تر از همه‌ی پیرمردهای دنیاست. چیزی داشت که بقیه نداشتند انگار ... ❄️❄️❄️ دو تا دختر داشت و چند تا پسر! جانش می‌رفت برای دو تا دخترش. ❄️❄️❄️دختر اولش که در جوانی در یک تصادف به رحمت خدا رفت، همه فکر می‌کردند قلب حاج بابا کشش این مصیبت را نداشته باشد. ❄️❄️❄️با همه‌ی کودکی‌ام یادم هست وقتی رفتیم به روستایشان، با همان پیراهن سفیدش دم در ایستاده بود و به مهمانانش خوش‌آمد می‌گفت. ❄️❄️❄️ من خوب یادم می‌آید که بزرگترها درموردش حرفهای خوبی نمی‌زدند و سنگدلش می‌خواندند. اما من می‌دانستم او سنگدل نیست اتفاقاً خیلی هم مهربان است. ❄️❄️❄️ این حرفها را با اینکه باور نکرده بودم ولی علامت سؤالش در ذهن من ماند تا ... ❄️❄️❄️ تا اینکه چند سال بعد دختر دومش با سرطان سختی از دنیا رفت. اینبار که همه از قبل چنین وداعی را پیش‌بینی می‌کردند منتظر بودند عکس‌العمل حاج بابا را ببینند. ❄️❄️❄️من نوجوان شده بودم و بهتر می‌توانستم شرایط دور و برم را تحلیل کنم. اینبار با میل خودم همراه شدم با جمع، برای عرض تسلیت! و باز هم همان صحنه را دیدم ... ❄️❄️❄️حاج بابا با همان پیراهن سفید دم درب حیاط ، متین و سنگین ایستاده بود. می‌شد کوه درد را روی شانه‌هایش حس کرد، ولی این کوه درد اَبروانش را خم نکرده بود. ❄️❄️❄️پدرم در آغوشش کشید و گفت؛ کمرمان شکست از این مصیبت! خدا صبرتان بدهد! ❄️❄️❄️گفت : لا یوم کیومک یا اباعبدالله (ص) خدا را هزار بار شکر که شما را شریک درد من قرار داد، و امان از درد کمرشکن زنی که کسی شریکش نشد! و اشک از کنار چشمانش لیز خورد و پشت هم چکید. ❄️❄️❄️ اینبار حاج بابا در تیررس تهمت‌های بالاتری از مردم قرار گرفت، چون خودش دخترش را داخل قبر گذاشت با همان پیراهن سفیدش که حالا خاکی و گلی شده بود و خودش برایش تلقین خواند و اصلاً هم شیون و ناله نکرد. ❄️❄️❄️ و من آن روز مطمئن شدم حاج بابا از همه‌ی پیرمردها خوشگل‌تر است! اما امروز علت اطمینانم را می‌فهمم. ❄️❄️❄️ عشق حاج بابا از همه خوشگل‌تر بود، که او را از همه خوشگل‌تر و قوی‌تر و مَردتر کرده بود. ❄️❄️❄️دردِ بزرگتر که به جانت بیفتد آنقدر قابل احترام می‌شود که دردهای کوچکتر را قورت می‌‎دهی تا از آن درد بالا نزنند! قدشان از آن درد بزرگ‌تر نشود! بروز و ظهورشان از آن درد واضح‌تر نشود. ❄️❄️❄️حاج بابا عاشق بود و دلش نمی‌خواست جلوی خدایی که خاندان نبوت و ولایتش را با دردهای بزرگ صیقل داد، از دردهایش نق نق کند. ❄️❄️❄️حاج بابا خوشگل‌ترین پیرمرد دنیا بود، اما مردم این را نمی‌دانستند! ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ @amn_org
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ ❄️❄️❄️امام صادق (علیه السلام): ❄️❄️❄️كلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ إِلاَّ ثَلاَثَةً عَيْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ وَ عَيْنٌ سَهِرَتْ فِي طَاعَةِ اَللَّهِ وَ عَيْنٌ بَكَتْ فِي جَوْفِ اَللَّيْلِ مِنْ خَشْيَةِ اَللَّهِ. همه چشم ها در روز قیامت گریانند جز سه چشم: چشمی که بر حرام‌های الهی بسته باشد. چشمی که برای طاعت خدا بیدار مانده باشد و چشمی که در دل شب از ترس خداوند گریسته باشد. 📘 وسائل الشیعه (باب جهاد النفس) جلد ۱۵ صفحه ۲۲۸ ❄️❄️❄️شبتون ولایی ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ @amn_org
35.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺گل‌آرایی ضریح مطهر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در آستانه‌ی اعیاد شعبانیه و میلاد_امام_حسین علیه السلام 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺باسلام 🌺🌺🌺میلاد باسعادت آقا اباعبدالله امام حسین علیه السلام رومحضر امام زمان عج الله تعالی فرج الشریف 🌺🌺🌺وخدمت شما بزرگواران تبریک عرض میکنیم 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺بنازم ماه شعبان را که با شادی قرین باشد 🌺🌺🌺در او میلاد عباس(ع) و حسین (ع) و ساجدین باش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌺🌺🌺أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺🌺🌺پيامبر خـدا صلى‌الله‌عليه‌وآله 🌺🌺🌺امّا حسين، او از من است؛ او پسر من و زاده من است. 🌺🌺🌺او امامِ مسلمانان است و مولاىِ مؤمنان و خليفه پروردگار جهانيان و ياورِ ياری خواهان و پناهِ پناه جويان و حجّت خداوند بر همه خلق او. 🌺🌺🌺او سرور جوانان بهشت و دروازه نجات امّت است. 🌺🌺🌺فرمان او فرمان من است، و اطاعت از او اطاعت از من، هركه از او پيروى كند از من است و هركه نافرمانى او كند از من نيست. 📕 الأمالي للصدوق، ص١٠١ 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @amn_odg
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 «صبر، شرط استقامت است، و عشق شرط صبر!» 🌺🌺🌺 حرم، شاید نه، از نگاه من یقیناً، تنها خانه‌ی حقیقی ماست! ما شاید این را ندانیم ولی درونمان باورش دارد. مگر جز این است که وقتی دردمان آنقدر سنگین می‌شود که کسی توان برداشتنش و یا شراکت در آن را ندارد، سراسیمه خود را می‌رسانیم و می‌اندازیم داخل حرم و آنقدر می‌مانیم تا صاحبخانه تیمارمان کند و بعد راهی می‌شویم. آیا این خاصیت یک خانه‌ی اَمن نیست؟ 🌺🌺🌺 نشسته بودم ظهر یک روز آفتابی در حیاط حرم، خانمی نزدیک شد و گفت؛ ممکن است با تلفن شما تماسی بگیرم؟ نگاهش کردم و گفتم : حتماً که می‌شود، و قفل گوشی را باز کردم و دادم دستش! خیلی کم فاصله گرفت از من، و دو تا جمله گفت و تلفن را قطع کرد. اشکش آرام می‌چکید. آرام و بدون هیچ صدایی! 🌺🌺🌺نگاهم کرد و گفت: تقصیر خودش نیست! زمان جنگ تحت موج انفجار قرار گرفته و از آن سال به بعد هر از گاهی حالش خراب می‌شود و همه چیز را به سمت من پرت می‌‎کند و اگر نتوانم خودم را نجات دهم، مرا به باد سخت‌ترین کتک‌ها می‌گیرد. اما من دیگر یاد گرفته‌ام یک عبا و چادر و همیشه دم در آماده دارم. از خانه می‌زنم بیرون و می‌آیم اینجا تا شرایط به حال عادی برگردد. چند ساعتی می‌مانم، آرام که شد برمی‌گردم! 🌺🌺🌺من فقط مبهوت نگاهش می‌کردم آرامشِ کلامش آنهم وقتی از سخت‌ترین دردهایش حرف می‌زد برایم آنقدر تحسین برانگیز بود که بی‌اختیار بلند شدم و ایستادم. 🌺🌺🌺 ادامه داد : آن قدیم‌ترها بیشتر به سرم میزد ولش کنم و بروم، ولی میدانی او مرد عجیبی است، بی‌نهایت خیرخواه است، یک عالمه فرزند یتیم را سرپرستی می‌کند که دیگر همه‌ی آنها به خانه‌ی ما رفت و آمد دارند و شبیه یک خانواده واقعی هستیم... 🌺🌺🌺 اما همه‌ی اینها را بگذاریم کنار، راستش را بخواهی من عاشقش بودم که زنش شدم، هنوز هم هستم که تحمل این درد برایم آسان است. حتی یکبار هم نشده که این درد را پیش خانواده‌ام ببرم تا نکند از احترامی که دارد کم شود. هیچ نگفتم ! تلفنم را داد و تشکر کرد و رفت... و مرا با یک سوال دردناک تنها گذاشت! 🌺🌺🌺 اگر «صبر» میوه‌ی «عشق» است؛ پس من در مسیری که برگزیده‌ام هرجا بی‌صبری کردم و شدائدی که بر من وارد شد، توانست کنارم بزند یا جیغم را دربیاورد، سقف عشق مرا مشخص می‌کند. من تا آنجایی می‎‌ایستم و ادامه می‌دهم که شعاع دایره‌ی عشقم مشخص می‌کند! و همانجا جا خالی می‌دهم که چیزی به نام «من» از این محبت بالا می‌زند. 🌺🌺🌺این بزرگ زن، بزرگ زاده، بزرگ دل، یادم داد، برای استقامت روی «عشقت» کار کن! هرچه عاشق‌تر = صبورتر هرچه عاشق‌تر = شجاع‌تر و ... هرچه عاشق‌تر = وفادارتر √ او یادم داد، اگر قرار است پای امامت بمانی اول باید عاشقش باشی! 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @amn_org
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة 🌺🌺🌺شاید حسین علیه‌السلام، آخرینِ بند دلم باشد به آسمان! شاید هم اولینِ همیشگی‌اش که پاره نمی‌شود... 🌺🌺🌺 آن روز که یکی یکی، لابلای بندهای دنیا گم شدم، و یکی یکی بریدم ریسمان‌هایی که محکم به آسمان بندم کرده بودند؛ او آب حیات شد و مفرّح ذات! 🌺🌺🌺 و من در هیاهوهای روضه‌های او بود، که به زیستی از جنس آب، بازگشتم .... از جنس اشک، از جنس استغفرالله و أتوب الیه. 🌺🌺🌺 ویژه ولادت علیه‌السلام 🌺🌺🌺عصرتون حسینی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @amn_org
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 کامیون حمل زباله 🌺🌺🌺یه روز سوار تاکسی شدم که برم فرودگاه، حین حرکت ناگهان یه ماشین درست جلوی ما از پارک اومد بیرون. 🌺🌺🌺راننده تاکسی هم محکم زد رو ترمز و دقیقا به فاصله چندسانتی‌متری از اون ماشین ایستاد! 🌺🌺🌺راننده مقصر، ناگهان سرشو برگردوند طرف راننده تاکسی و شروع به دادوفریاد کرد، اما راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای اون شخص دست تکون داد و به راهش ادامه داد! 🌺🌺🌺توی راه به راننده تاکسی گفتم: شما که مقصر نبودید و امکان داشت ماشینتون هم آسیب شدید ببینه و ما هم راهی بیمارستان بشیم. چرا بهش هیچی نگفتید؟ ️ 🌺🌺🌺اینجا بود که راننده تاکسی درسی به من آموخت که تا آخر عمر فراموش نمی‌کنم. 🌺🌺🌺گفت: از قانون کامیون حمل زباله استفاده کردم. 🌺🌺🌺گفتم: یعنی چی؟ 🌺🌺🌺توضیح داد: این افراد مانند کامیون حمل زباله هستن! اونا از درون لبریز از آشغال‌هایی مثل ناکامی، خشم، عصبانیت، نفرت و... هستند. 🌺🌺🌺وقتی این آشغال‌ها در اعماق وجودشان تلنبار می‌شه، به جایی برای تخلیه احتیاج دارن و گاهی اوقات روی شما خالی می‌کنن! شما به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان دهید و برایشان آرزوی خیر کنید. 🌺🌺🌺آدم‌های باهوش اجازه نمی‌دهند که کامیون‌های حمل زباله، روزشان را خراب کنند. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @amn_org