eitaa logo
خانواده امن
215 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
بین "علاقه‌هایتان" و "منطق‌تان"، هیچ وقت یکی را انتخاب نکنید...! 👈 باور کنید هیچکدام‌شان به تنهایی درست نیست؛ نه علاقه‌ای که بی‌منطق باشد و نه منطقی که بدون علاقه پیروی شود. 👈 همیشه انتخاب‌هایتان را جوری تعیین کنید که نه بی‌منطق باشد و نه بی‌علاقه یک جور قاعده‌ی بُرد، بُرد. @amn_org
از چادری ها متنفرم خاطره یک روحانی بگذارید از اول سفر برایتان بگویم سفری که با خواهران دانشجو جهت زیارت مشهد مقدس برگزار شده بود از میان اتوبوسی که ما با آن‌ها همسفر بودیم حداکثر چند نفر انگشت شمار با چادر الفت داشتند.    لذا وقتی وارد اتوبوس شدم کمی ترسیدم از اینکه عجب سفر سختی در پیش دارم. نمی‌دانستم با این همه بی‌حجاب و... چگونه باید برخورد کنم مخصوص چند نفر از آن‌ها که خیلی شیطنت داشتند ناچار مثل همیشه به ناتوانی خود در محضر حضرت وجدان عزیز اعتراف کرده و دست به دامن صاحب کرامت امام ثامن حضرت رضا (ع) شدم.    یکی از اتفاقاتی که باعث شد خستگی سفر را به طور کلی فراموش کنم لطف خدا در اجرای امر به معروف و نهی از منکر بدون چماق بود.   داستان از اینجا شروع شد روز اول تصمیم گرفتم برای چادر سخت گیری شدید نکنم لذا چند نفر از دختران دانشجو که سوئیت آن‌ها معروف به سوئیت اراذل و اوباش بود (اسمی که بچه‌ها بخاطر شیطنت بیش از اندازه برایشان انتخاب کرده بودند و خودشان هم خوششان می‌آمد) و به قول همه همسفران دردسر سازهای سفر بودند تصمیم گرفتند به صورت دسته جمعی برای خرید به بازار بروند اما چون تا به حال به مشهدمقدس نیامده بودند و به قول یکی از آن‌ها فقط به خاطر تفریح سفر مشهد آمده بودند؛ لذا از من خواستند که به عنوان راهنما با آن‌ها بروم من هم با تردید قبول کردم وقتی که به راهروخروجی هتل آمدند متوجه وضعیت و پوشش بسیار نامناسب آن‌ها شدم لذا سرم را پایین انداختم و کمی خودم را ناراحت و خجالت زده نشان دادم.    سرگروه بچه هاکه متوجه قضیه شده بود با تعجب گفت: حاج اقا مگر چادر برای بازار رفتن هم الزامی است؟   گفتم: از نظر من نه! ولی به نظر شما اگر مردم یک روحانی را با چند نفر دختر بدون چادر ببینند چه فکری می‌کنند؟   یکی از بچه‌ها بلند گفت: حق با حاج آقا است خیلی وضعیت ما نا‌مناسب است هرکس ما را با این پوشش با حاج آقا بیند یا گریه می‌کند یا می‌خندد و یا از تعجب اشتباهی با تیر چراغ برق تصادف می‌کند   بقیه غیر از دو نفر حرف او را تایید کردند ولی یکی از مخالفان گفت: حاج آقا من و مادرم و تمام خانواده ما در عمرمان یکبار هم چادر نپوشیده‌ایم لذا نه تنها بلد نیستم! بلکه از چادر متنفرم! من دوست ندارم با چادر خودم را زندان کنم! حیف من نیست که زیر چادر باشم اصلا وقتی چادری‌ها را می‌بینم حالم به هم می‌خورد و دلم می‌خواهد دختران چادری را خفه کنم.   گفتم: به فرض که حق با شما است ولی خود شما هم اگر یک روحانی را با دختران مانتویی ببینی در بازار تعجب نمی‌کنی؟ اصلا برای تو قابل تصور است یک روحانی مسوول دختران بی‌چادری باشد؟ گفت: قبول دارم ولی سخت است چادر پوشیدن!   گفتم: حالا شما یکبار امتحان کنید یکبار که ضرر ندارد تا بعد از آنکه می‌خواهید وارد حرم امام رضا بشوید و چادر الزامی است حداقل یاد گرفته باشید که چگونه چادر سر کنید.   بالاخره با بی‌میلی تمام چادر بر سر کرد و گروه 7 نفره اراذل اوباش که 4 نفر آن‌ها شاید اولین بارشان بود چادر بر سر می‌کردند مثل بچه‌های خوب و مثبت همراه من به راه افتادند.    اگر کسی اولین بار آن‌ها را می‌دید می‌گفت گروه امر به معروف خواهران هستند!    اما اصل قضیه از وقتی شروع شد که یک دزد کیف قاپ به کیف‌‌‌ همان دختر مخالف چادرکه می‌خواست دختران چادری را با دست خود خفه کند! حمله کرد.    ولی وقتی آن آقا دزده می‌خواست کیف دستی آن خانم را که پر پول بود بدزدد به علت اینکه آن دخترخانم چادر بر سر داشت موفق به گرفتن کیف او که قسمتی از آن زیر چادر بود نشد و قضیه به خوبی تمام شد.    همین که این اتفاق به ظاهر ساده افتاد‌‌‌ همان خانم پیش من آمد و گفت:     حاج اقا چادر هم عجب چیز خوبی است و من نمی‌دانستم.    فکر نمی‌کردم چادر اینقدر به‌دردم بخورد. حاج‌ آقا بخدا هیچ وقت در عمرم به اندازه‌ای امروز که با چادر به بازار آمدم احساس امنیت نکرده بودم.   وقتی این حرف‌ها را به من می‌گفت من در رویای خودم غرق شده بودم و پیش خودم می‌گفتم:    خدایا‌ای کاش همه بچه مذهبی‌ها که خاک پای همه آن‌ها طوطیای چشم من است می‌دانستند که لذت و اثر امر به معروف و نهی از منکر بدون چوب و چماق چقدر زیاد است و برعکس اثر معکوس تذکر دادن با تندی و خشونت و چوب و چماق چقدر زیاد است.   و تعجب و لذت زیارت امام رضا برای من آن زمان زیاد شد که دیدم تا آخر سفر آن خانمی که حاضر نبود به هیچ وجه چادر بپوشد هیچ چیزی حتی خنده دیگران و خانواده مخالف چادر نتوانستند چادر را از سر این دختر خانم که از مدیران محترم ارذل و اوباش دانشگاه بود بردارد!  @amn_org
‌ 🏡 رهبرانقلاب: "برای خانه باید شأن قائل شد؛ انسان بدون خانه قابل تصور نیست. روح محیط خانه عبارت است از خانواده؛ باید به این اهمیت داد." ➡️ ۹۲/۰۲/۲۱
شک نکن! درست در لحظه آخر در اوج توکل ودر نهایت تاریکی نوری نمایان میشود معجزه ای رخ میدهد وخدا از راه می رسد..... صبحتون ارام! @amn_org
مادران و پدران آگاه (۴۵) حقوق فرزندان آنچه والدین باید بدانند و نسبت به فرزندان خود انجام دهند: آموزش علم و ادب: يكى ديگر از وظايف پدر و مادر آموختن ادب و اخلاق انسانى به فرزندان مى باشد، زيرا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله يكى از مهم ترين وظائف والدين را پرورش ادب در نهاد كودك مى داند. اميرمؤمنان على عليه السلام مى فرمايد حق الولد على الولد اءن يحسن اسمه و يحسن اءدبه و يعلمه القرآن یعنی: حق فرزند بر پدرش اين است كه نام نيك برای او انتخاب كند، و ادب به وى بياموزد و قرآن تعليمش دهد. هم چنين آن حضرت در وصيتى كه به فرزندش امام حسن مجتبى عليه السلام نموده است ، مى فرمايد: انما قلب الحدث كالارض الخالية ما اءلقى فيها من شى ء قبلته فبادرتك بالادب قبل اءن يقسو قبلك و يشتغل لبك یعنی: فرزندم! قلب يك نوجوان مانند زمين خالى است. هر تخمى كه در آن بيفشانى رشد و نمو مى كند، من نيز در مورد پرورش ادب در وجود تو مبادرت كردم قبل از آن كه قلب تو سخت شده و ذهن تو مشغول شود. امام حسن مجتبى عليه السلام روزى فرزندان خود و فرزندان برادر خود را دعوت كرده و به آنان فرمود: همه شما كودكان جامعه امروز هستيد و اميد مى رود كه بزرگان جامعه فردا باشيد، دانش بياموزيد و در كسب علم كوشش كنيد، هر كدام كه نمى توانيد در مجلس درس، مطالب استاد را حفظ كنيد آن ها را بنويسيد و نوشته ها را در منزل نگهدارى نمائيد تا در موقع لزوم مراجعه كنيد. على عليه السلام بر اين باور بود: كه بهترين ارث و بالاترين هديه براى فرزندان ادب و تربيت پسنديده است و مى فرمايد: لا ميراث كالادب یعنی: هيچ ارثى بالاتر از ادب نيست. آن حضرت در سخن ديگرى فرمود: ما نحل والد ولدا نحلا اءفصل من اءدب حسن یعنی: بخشش و تفضل هيچ پدرى به فرزندش، بهتر از عطيه ادب و تربيت پسنديده نيست. @amn_org
🔴 💠 به جای اینکه همیشه به این بیندیشید که شما از همسرتان چه می‌خواهید کمی فکر کنید که همسرتان از شما چه می‌خواهد.👌 💠 اینگونه فکر کردن در حل بسیاری از مشکلات در زندگی راه‌گشا خواهد بود. 💠 و حس نوع دوستی و محبت به همسر و نیز حسن‌ظن را در شما زنده خواهد کرد.🌹 @amn_org
زندگی متاهلی را باید ضد عفونی کنیم آنچه ویروس و مایه فروریزی محبت های زندگی است: مقایسه توقع بی احترامی است مراقب سرما خوردگی زندگی مان باشیم...... @amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 ﷽💥 💠 شهید مرتضی مطهری 💥 بهشت و جهنم صحرای خالیست!!! ┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوجوانی که درست تربیت بشه، خیلی بیشتر از گنده ها میفهمه.... @amn_org
از بوسیدن دو جا انسان به عرش میرسد! بوسیدن دست پدر، وبوسیدن دست و پای مادر نیکی به پدر ومادر داستانی است که تو آن را می نویسی، وسالها بعد فرزندانت آن را برای تو حکایت می کنند.... @amn_org
پدرت شاه خراسان وخودت گنج مقامی پدرت حضرت خورشید وخودت گنج تمامی غنچه ای نیست که عطر نفست را نشناسد تو که ذکر صلواتی ودرودی وسلامی میلاد مسعود سرور جود وسخاوت حضرت امام جواد الائمه بر شما اعضای محترم کانال و تمامی شیعیان مبارک باد. @amn_org
مادران و پدران آگاه (۴۶) حقوق فرزندان آنچه والدین باید بدانند و نسبت به فرزندان خود انجام دهند: صداقت و امانتدارى:   عبد الرحمن بن سابه كوفى جوان نورسى بود كه پدرش را تازه از دست داده بود وى با تلاش هاى صادقانه خويش موفق شده بود تا شغلى به پا كرده و در مدت كوتاهى به زيارت خانه خدا برود. او پس از انجام مراسم حج به مدينه آمده و به منزل امام صادق عليه السلام رفت. جمعيت انبوهى در خانه امام صادق عليه السلام گرد آمده بودند. عبدالرحمن كه خود را از ديگران كم سن و سال مى ديد در آخر جمعيت قرار گرفت. او همچنان كه به انتظار ملاقات نشسته بود، به رفت و آمدها و سؤ ال و جواب هاى مردم از امام عليه السلام نظاره مى كرد. آن گاه كه مجلس كمى خلوت شده، امام صادق عليه السلام با اشاره او را به نزديك طلبيده و پرسيد: شما كارى داشتى؟ من عبدالرحمن ، پسر سابه كوفى بجلى هستم. احوال پدرت چه طور است؟ پدرم به رحمت خدا رفت. خدا او را رحمت كند. آيا از پدرت ارثى هم براى شما باقى مانده است؟ خير، هيچ چيز از او باقى نماند. پس با چه سرمايه اى توانستى به حج مشرف شوى؟ بعد از فوت پدرم ما خيلى پريشان بوديم؛ مرگ پدر از يك سو، فقر و پريشانى از سوى ديگر بر ما فشار وارد مى آورد و رنج مى داد، تا آن كه روزى در خانه نشسته بودم يكى از دوستان پدرم آمد. او به ما تسليت گفته و دلدارى داد. سپس پرسيد: آيا از پدرت سرمايه اى باقى مانده است؟ گفتم: نه! ‏او هزار درهم براى ما آورده و گفت اين را بگير، اما بكوش كه اين ها را سرمايه كنى، و از منافع آن ها خرج نمائى. اين را گفت و از دم در برگشت و رفت. من با خوشحالى پيش مادرم رفتم و كيسه پول را به او نشان داده و ماجرا را به او گفتم. روز بعد طبق توصيه آن دوست بزرگوار پدرم به فكر كاسبى افتادم و آن پول را تبديل به كالا كرده و مشغول كسب و كار شدم. طولى نكشيد كه وضع كاسبى من بهتر شد و گذشته از اين كه با اين سرمايه زندگى خود را اداره مى كردم مبلغ زيادى به سرمايه ام افزوده شده بود. به فكر انجام مراسم حج افتادم ... وقتى كه سخن عبدالرحمن به اين جا رسيد، امام پيش از اين كه سخن خود را به پايان برساند با نگرانى از وى پرسيد: هزار درهم دوست پدرت را چه كردى؟ عبدالرحمن پاسخ داد: با اشاره مادرم پيش آن مرد رفته و پول امانتى را بى كم و كاست به او تحويل دادم. امام فرمود: آفرين! خيلى كار خوبى كردى. حالا دوست دارى برايت نصيحتى بكنم؟ عبد الرحمن گفت: فدايت شوم البته كه دوست دارم. امام فرمود: بر تو باد به راستى و درستى! آدم راست و درست شريك مال مردم است. عبد الرحمن مى گويد: بعد از آن، سفارش امام را به كار بستم و تا الآن (آن چنان وضع مالى ام خوب شده است كه) سيصد و شصت هزار درهم حقوق شرعى خود را پرداخته ام. @amn_org
گاهی خودت را مثل یک کتاب ورق بزن انتهای بعضی فکرهایت «نقطه» بگذار که بدانی باید همانجا تمامشان کنی. بین بعضی از حرفهایت« کاما» بگذار که بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی، در بعضی رفتارهایت هم علامت «تعجب» وآخر برخی عادت هایت نیزعلامت «سوال» بگذار. تا فرصت ویرایش هست،،،،، خودت را هر چند شب یکبار ورق بزن...... بعضی از عقایدت را حذف کن..... امابعضی را پر رنگ..... بعضی آدمهارا حذف کن،برخی رانه! هرگز هیچ روز زندگیت را سرزنش نکن! روز خوب به توشادی می دهد،روز بد تجربه، وبدترین روز به تو درس میدهد....! فصلها برای درختان هر سال تکرار می شود، اما فصلهای زندگی انسان تکرار شدنی نیست....... تولد .... کودکی....جوانی.......پیری ودیگر هیچ...... تنها زمانی صبور خواهی شد که صبر را یک قدرت بدانی نه یک ضعف! آنچه ویرانمان میکند،روزگار نیست، حوصله کوچک وآرزوهای بزرگ است..... @amn_org
هدایت شده از تبیین
⭕️ عليه السلام:  💠المُؤمِنُ يَحتاجُ إلى تَوفِيقٍ مِنَ اللّه ِ و واعِظٍ مِن نَفسِهِ و قَبولٍ مِمَّن يَنصَحُهُ. 🔷مؤمن به توفيق از جانب خدا، پند دهنده اى از درون خويش، و پذيرش خيرخواهىِ آن كه خيرخواه اوست، نيازمند است. 📕تحف العقول، ص ۴۵۷ @tabyinchannel
" با چشم خودم دیدم؛ باورکن " ▫️ این جمله گواهی‌ست که برای اثبات حرف‌هایش، ممکن است، به زبان بیاورد؛ درحالیکه ما آنرا نه به چشم دیده‌ایم و نه از نیّت پشت پردهٔ گویندهٔ آن باخبریم!... خانم جان، آقاجان؛ درست زمانیکه پای آبروی انسانی در میان است؛ جایز است! ▪️وقتی برای یک لحظه، خودتان را جای آن انسان مظلوم بگذارید که از او در نبودش می‌شود، بدون اینکه فرصت دفاع از خود را داشته باشد، براحتی می‌توانید رفتار بد او را، به خوبی تعبیر کنید و نگذارید تصویرِ خوب یک شخص در اذهان بقیه تخریب شود... ✓ شما با شک خود، علاوه بر اینکه قطع کنندهٔ زنجیرهٔ سرایت این باور به دیگران هستید، به گویندهٔ آن نیز، غیر مستقیم نشان می‌دهید که علاقه‌ای به شنیدن اینگونه اخبار ندارید! و پرونده یک آتش همینجا بسته می‌شود! @amn_org
یک رابطه خوب عاطفی بین همسران، اصطکاک دارد، دعوا دارد، روابطی که در آن دعوا نیست ، احتمالآ رابطه نیست! یکی در دیگری محو شده که هیچ تنشی پیش نمي آيد. در دعوای عاطفی حواستان به چند تا نکته باشه: بازی برنده _ بازنده راه نیندازید که به هر قیمت غلبه کنید بر طرفتان، فراموش نکنید که اکثراً بازندگان کینه به دل می گیرند. دنبال "موثر" باشید نه "مقصر" اينگونه از اعتراف به اشتباهتان نخواهید ترسید. محترم باشید بعد از یک دعوای درست، یک مسئله از زندگی مشترکتان باید "حل" شده باشد نه "اضافه" @amn_org
... هیچ رابطه ای خود به خود خوب نیست هیچ رابطه ای خود به خود زنده نمی ماند! گلدان را اگر آب ندهی و رها کنی می میرد رابطه ها را به امید زمان رها کنید می میرند! زمان؛ دشمن سرسخت رابطه هاست.... رابطه ها گلدان مصنوعی نیستند که تا ابد لبخند زنان و صاف صاف باقی بمانند... رابطه ها جان دارند و جاندار ها می میرند! اگر رابطه های همسران هر روز تازه نشود بی شک می میرند!... @amn_org
خدای من اگر گاهی زبانم از شکرت باز می ایستد! تقصیری ندارد قاصر است کم می آورد در برابر بزرگی ات..... لکنت میگیرند واژه هایم دربرابرت در دلم اما همیشه ذکر و خیرت جاریست! *** @amn_org