عموصفا دوست خوب بچه ها
📍برنامه هایی که روزانه در کانال ایتا عموصفا به جز ایام مناسبتی(مثل محرم و ماه رمضان و ...)ان شاءالله
📆طبق برنامه هفتگی امروز (دوشنبه ها) در قالب ارسال ۵ پست روزانه، دو موضوع محتوایی داریم👇
1⃣ انیمیشن/کارتون📺
2⃣ شبهات دانش آموزی🧐
eitaa.com/amoo_safa
13.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ مهارت های زندگی ✨
این قسمت : مواظب باش خراب نشه
#کارتون #انیمیشن #پویانمایی #دوشنبه_های_کارتونی
eitaa.com/amoo_safa
10.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجراهای ببعی و ببعو🐑
این داستان: گلدان
#کارتون #انیمیشن #پویانمایی #دوشنبه_های_کارتونی
eitaa.com/amoo_safa
46.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بره ناقلا 🐮🐏
این قسمت : تیمی رو غافلگیر کنید
#کارتون #انیمیشن #پویانمایی #دوشنبه_های_کارتونی
eitaa.com/amoo_safa
9.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #پرسمان_مهدوی| آیا صحت دارد که 50 زن جزء 313 یار امام عصر(عج) خواهند بود؟ و نقش آن ها چیست؟
🎙استاد شیخ علیرضا حدائق
#امام_زمان
#شبهه #شبهات #شبهات_اعتقادی #شبهات_دانش_آموزی
eitaa.com/amoo_safa
#طرح_درس
#روز_معلم
بسماللهالرحمنالرحيم
به نام آنكه باشــد مهربــانتر براي مـا ز بـابـا و ز مـــــــادر
دهم پندي بكن آويزهي گوش مكن هرگز خداي خود فراموش
با نام و ياد خدا درس امروز را با هم شروع ميكنيم. آمادهايد؟ پس اول هر كار به نام خدا. بله خدايي كه به ما نعمتهاي زيادي داده، پس همه با هم بسمالله... يعني؟ به نام خداوند ...
حالا به آنچه روي تخته مينويسم توجه كنيد.
بله كلمه حق. بچهها حق چه كساني؟ يعني چه كساني بر ما حق دارند؟
خوب پس موضوع برنامه امروز حق پدر و مادر و معلم است. والدين و معلم چه حقوقي بر ما دارند؟اگر اين جدول را با پاسخ به سوالهايي كه ميپرسم حل كنيم به 6 تا از حقوق مشترك والدين و معلم ميرسيم. پس حواسها جمع و به دقت گوش كنيد.
1. همان پيشوا و رهبر است. ؟ امام (13، 19، 14، 20)
2. يكي از نامهاي خداوند به معناي يگانه و واحد است؟
يكتا (8، 1، 24، 6) 3. نام سورهاي از قرآن كه به معناي حشرهاي است كه داراي خانه¬اش سست است. عنكبوت (5، 3، 15، 23، 17، 22 ) 4. اگر نباشد جان در عذاب است. عقل (18، 2، 4) 5. به معناي بخشيدن است. عطا (10 ، 12) 6.به رنگ نيل است نيلي (16، 11، 7، 21) 7.آخرين حرف الفبا چيست؟ ي (9)
حالا نوبت ميرسد به پيدا كردن پيام جدول.
خانههاي جدول را 6تا 6تا بشمريد تا پيام جدول به دست آيد.
بله اولين حق از حقوق پدر و مادر و معلم بر ما «كلام» است.
حالا براي پيدا كردن مفهوم اين كلمه يك مسابقه اجرا ميكنيم. براي اجراي مسابقه به دو گروه 3 نفره نياز داريم.
مرحله اول مسابقه به اين صورت است كه به هر گروه دو كارت داده ميشود كه بايد پس از مشورت نام كارت و مفهوم آن را توضيح دهند.
كارتهاي گروه 1 كارتهاي گروه 2
ط ق ع و ش گ
ف ي ر د ا م ا ن
قطع بله ما نبايد موقعي كه والدين و معلمان صحبت ميكنند كلام آنها را قطع كنيم. يعني وسط صحبتشان حرف نزنيم.
گوش منظور خوب گوش كردن به حرف آنهاست. يعني به دستورات آنها عمل كنيم.
فرياد صدا را بالا نبريم سر معلم يا پدر و مادرداد نزنيم. بايد مواظب باشيم با آنها با ملايمت و نرمي صحبت كنيم.
نام ما حق نداريم پدر و مادر را با نام كوچك صدا بزنيم. بلكه بايد بگوييم پدر، مادر، بابا يا مامان. يا كلمات ديگري كه محترمانه و مودبانه باشد. همچنين بايد معلم را با احترام صدا بزنيم بگوييم آقا معلم يا خانم معلم. دومين حق از حقوق والدين و معلم چيست؟
قيام يكي از حقوقي كه والدين مهربان و معلمان عزيز بر گردن ما دارند قيام است. ما وظيفه داريم جلوي آنها بلند شويم.
حالا مرحله دوم مسابقه را اجرا ميكنيم. اين دو گروه بايد كلمات به هم ريخته روي كارتها را تبديل به يك جملهي زيبا كنند كه حديثي از اميرالمؤمنين است. هر گروهي كه سريعتر پاسخ دهد 20 امتياز ميگيرد.
حضرت علي : احترام ـ و ـ به ـ معلمت ـ پدر ـ بهپاخيز ـ گرچه ـ پادشاهي ـ برتخت ـ باشي
برويم سراغ حقوق بعدي از حقوق مشترك والدين و معلم:
در مرحله سوم مسابقه از هر گروهي 4 سوال ميپرسم كه مربوط به اين سه حق است.
اگر خوب گوش كنيد متوجه اين سه حق هم ميشويد.
شيوه برنامه بدين صورت است كه سريع بايد پس از شنيدن سوال اگر جواب مسابقه «بله» است بگويد الحمدلله و اگر جواب «خير» است بگويد أستغفرالله
اما سوالات گروه اول:
1. فقط اگر پدر و مادر، مومن و ديندار باشند بايد به آنها احسان و نيكي كرد.
استغفرالله
2. ما بعضي وقتها ميتوانيم والدين و معلم خودرا لعن و نفرين كنيم.
استغفرالله
3. ما نبايد در حضور والدين و معلم خود پاي خود را دراز كنيم.
الحمدلله
4. اگر با ادب نباشيم سبب بدنامي والدين و معلمان ميشويم.
الحمدلله
سوالات گروه دوم:
1. احسان و نيكي كردن به معلم فقط هديه دادن در روز معلم نيست.
الحمدلله
2. ما ميتوانيم پشت سر والدين و معلم خود بدگويي بكنيم.
استغفرالله
3. اگر معلم ما را تنبيه كرد يا با ما دعوا كرد بايد از او دلگير و ناراحت شويم. استغفرالله
4. ما بايد عيبهاي هم خصوصاً والدين و معلمان را بپوشانيم و جايي بازگو نكنيم. استغفرالله
اما آخرين حق از حقوقي كه والدين بر گردن ما دارند اطاعت است.
اطاعت يعني فرمانبرداري . براي اينكه بدانيم كجا و چگونه و كي بايد از معلم و والدين اطاعت كرد، جملاتي را ميخوانم شما بايد به دقت گوش كنيد و اگر بايد اطاعت كنيم بگوييد: گوش بكنيم،گوش بكنيم و اگر نبايد اطاعت كنيم بگوييد: نه نه نه گوش نكنيم. همه آمادهاند؟ حواسها جمع است؟
1. اگر بابا يا مامان يا آقاي معلم گفت بچهها درسهاتون رو خوب بخونيد، حرف آنها را گوش كنيم؟
2. اي بچههاي باادب حالا بگوييد اگر گفتند نماز و قرآن بخونيد، حرف آنها را گوش كنيم؟
3. حالا بلندتر بگوييد اگر گفتند كه جنگ و دعوا نكنيد، با بچهها قهر نكنيد، حرف آنها را گوش كنيم؟
4. هر كه حواسش جمع است سريع بگه:اگر يك وقت زبانم لال اشتباهي گفتند به ما كه حرفهاي بزرگترها،معلمها، آدم خوبها را گوش نكن، حرف آنها را گوش كنيم؟
5. اگر يك وقت گفتند فقط امروز نماز نخوان حرف آنها را گوش كنيم؟
پس ياد گرفتيم كه همه جا بايد فرمانبُردار پدر و مادر و معلمهاي خوب و دلسوزمان باشيم و اگر يك وقت اشتباهي يا از روي ندانستن حرفي و كاري بر خلاف حرف خدا و پيامبر و امامان زدند نبايد حرف آنها را گوش كنيم.
حالا كساني كه خستهاند و خسته نيستند يك صلوات بفرستند.
حالا كساني كه ميخواهند يك داستان جالب و شنيدني بشنوند يك صلوات بلندتر بفرستند.
در يك روستاي كوچك اما سرسبز و باصفا مردم مهرباني با صميميت كنار هم زندگي ميكردند. تعداد دانشآموزان مدرسه از 20 نفر بيشتر نبود. كلاس اول تا پنجم در يك كلاس شركت ميكردند. زنگ نقاشي كلاس اوليها بود. معلم سر كلاس حاضر شد. از دانشآموزان خواست تا يك نقاشي بكشند اما با چه موضوعي؟ نقاشي با موضوع سپاسگزاري و تشكر از هر چيزي كه نسبت به آن قدردان هستيد.
معلم فكر كرد اين بچههاي فقير كه از دنيا فقط روستاي خود و مزارع اطراف آن را ديدهاند چه تصويري ميكشند. شايد نقاشي يك مرغ كه روزانه يك تخم مرغ براي آنها ميگذارد. يا نه شايد يك گاو و گوسالهاش كه روزانه شير و لبنيات آنها را تامين ميكند يا شايد هم نقاشي مشهدي حسين، بقال روستا را.
دانشآموزان شروع كردند به نقاشي. هر كدام با تخيل كودكانه و با صداقت و پاكي خود يك تصويري را كشيدند. يكي تصوير از يك مزرعه گندم آن يكي نقاشي دريا با ماهيهاي قرمز و ... . معلم تك تك نقاشيها را ميديد. يكي از نقاشيها توجه معلم را به خود جلب كرد. هر چه معلم به اين نقاشي بيشتر نگاه ميكرد تعجبش بيشتر ميشد. دفتر نقاشي را رو به كلاس گرفت و نقاشي را به همه نشان داد. دانشآموزان هم از نقاشي چيزي نفهميدند و تعجب كردند كه منظور چيست؟
تصويري كه سبب تعجب معلم و همه دانشآموزان شده بودتصوير يك دست بود. اما دست چه كسي بود؟ (شما فكر ميكنيد دست چه كسي را كشيده بود؟)
يكي از بچهها گفت: فكر كنم دست خداست كه به ما غذا و اين همه نعمت داده. ديگري گفت شايد اين دست كشاورزي است كه گندم و سبزيجات و ميوههاي خوشمزه را ميكارد تا ما از آن استفاده كنيم.
سومي گفت: نه اين دست بايد دست يك مادر باشد كه از كودكي اين همه براي ما زحمت كشيده تا ما در آرامش و آسايش زندگي كنيم و خوب درسهايمان را بخوانيم و پيشرفت كنيم. هر كس نظري داد تا اينكه معلم با چهرهاي گشاده و لبان خندان كه نشان از رضايت او بود كنار دانشآموز نقاش آمد. با ملايمت و نرمي پرسيد:پسرم اين دست چه كسي است؟ دانشآموز كه از تعجب معلم و دانشآموزان احساس خجالت و شرمندگي مي¬كرد در حالي كه بغض گلوي او را گرفته بود با صداي لرزان همراه با اندوه فراوان گفت: آقا معلم اين دست شماست كه بعد از مرگ پدر و مادرم بارها و بارها به سرم كشيدي و غصههايم را كم كردي. هر وقت احساس يتيمي و بي كسي ميكردم به بهانههاي مختلف پيش شما ميآمدم تا قدري ازغم و اندوه فقدان والدينم كاسته شود. آقا معلم حالا كه پدر و مادرم نيستند تا از آنها تشكر و قدرداني كنم. خدا را شكر كه شما هستيد.
خوب در پايان همه دستها را به سوي آسمان بلند كنيد.
دستهامونو ميبريم بالا
با همديگه ميكنيم دعا
عمر زياد بده خدا
هم به مامان هم به بابا
به همه معلمها
دوستهاي خوب و باصفا
به صاحب عصر و زمان
رهبر خوب و مهربان
خدا كه ما رو دوست داره
دعاهامون رو قبول داره
eitaa.com/amoo_safa
دوشنبه های باصفا
💫اجرای برنامه ویژه کودکان و نوجوانان 5تا12سال (پسران و دختران)
🎤با اجرای عموصفا
(حجت الاسلام صفائی )
🕰 امشب بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشا
🕌 حسینیه ی مسجد جامع حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام (قم/بنیاد/خ ایثار/ جنب میدان ایثار)
#اجرا #گزارش
eitaa.com/amoo_safa
#قصه_کودکانه
🌾🌳 پرنده ها هم سهم دارند🌳🌾
پسرک زد زیر توپ، توپ رفت و رفت و رفت تا به یک مترسک رسید.
مرد کشاورز، مترسک را وسط گندمزار گذاشته بود تا پرنده ها بترسند و به گندمزار نزدیک نشوند.
توپ، محکم خورد به مترسک.
مترسک روی زمین افتاد. توپ هم کنار مترسک افتاد.
پرنده ها وقتی دیدند مترسک افتاده است، دیگر نترسیدند.
به طرف گندمزار پر کشیدند. یک دل سیر، گندم خوردند و کمی هم به لانه بردند.
مرد کشاورز، پرنده ها را توی گندمزار دید.
ناراحت شد. دوید. مترسک را دعوا کند، اما وقتی توپ را کنار مترسک دید، همه چیز را فهمید.
توپ را برداشت و به طرف خانه رفت.
از آن طرف، پسرک راه افتاد دنبال توپش. اما هر چه گشت، توپش را پیدا نکرد. ناراحت شد و به خانه برگشت. پرنده ها از آن بالا، همه چیز را دیدند. جیک جیک با هم زدند و یک تصمیم خوب گرفتند. آن قدر دور و بر خانه مرد کشاورز، منتظر ماندند تا او به خانه رفت و خوابید.
پرنده ها خودشان را به حیاط خانه مرد کشاورز رساندند. توپ را پیدا کردندو به آسمان پریدند. بعد هم رفتند تا به خانه پسرک رسیدند و توپ را جلوی پای او انداختند. پسرک توپش را که دید، خندید.
قصه ما هم به سر رسید.
#داستان #قصه
eitaa.com/amoo_safa