eitaa logo
عموصفا دوست خوب بچه ها
1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.3هزار فایل
🍃 ﷽ 🍃 😊محمدصادق صفائی هستم 👨‍🏫 آموزگارکلاس دوم ابتدایی 🏡 ساکن شهرمقدس قم🌏 💥بهترین پست هاتقدیم شما🌱 💫مجری برنامه های شادکودک ونوجوان😍 #جشنهای_تکلیف🎁 #جشن_قرآن💚 #جشن_ها_ملی_مذهبی_برای_مدارس🌎 جهت هماهنگی واجرا پیام دهید👇 @M_Sadegh_Safaee
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان بیست و نهم 💐داستان جانشینی حضرت علی (ع) در روز عید غدیر 🌼فرمان مهم چرا باید برگردیم؟ چه کسی حال دارد این راه رفته را بازگردد ، واقعا این دستور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است که باید برگردیم ؟ آن هم در گرما که عرق پیشانی لحظه ای قطع نمی شود . ما زودتر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خداحافظی کردیم و آمدیم تا زودتر به شهرمان برسیم اما حالا چه اتفاقی افتاده نمی دانم . من که تا مطمئن نشوم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستور بازگشت نداده بر نمی گردم . آمدم جلو و از فرستاده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدم : تو مطمئنی که این دستور از جانب رسول خداست > پیک گفت : بله خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرا فرستاد و فرمود : موضوع مهمی است که همه باید باشند ، حتی آن هایی که جلوتر رفته اند باید برگردند . همراه حاجیان دیگر برگشتیم تا در غدیر خم به پیامبر خدا رسیدیم . شلوغی جمعیت همه را شگفت زده کرده بود . پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منتظر حاجیانی بود که هنوز به این جا نرسیده بودند . حتما مطلب مهمی است وگرنه دلیل نداشت پیامبر مهر و محبت 120 هزار حاجی را در این گرما نگه دارد . هر کس از دیگری پرسید : چه خبر مهمی است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همه را در این جا نگه داشته است ؟ پیامبر بعد از نماز ظهر بالای بلندی رفت به طوری که تمام جمعیت ایشان را می دید بعد به علی علیه السلام فرمود که بالای بلندی بیاید حضرت علی علیه السلام هم یک پله از پیامبر پایین تر ایستاد . پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سخنرانی خود را با نام خدا شروع کرد . من با تمام وجد به سخنان زیبای او گوش می دادم تا متوجه شدم آن امر مهم که به خاطرش در این بیابان گرم توقف کرده ایم چیست ؟ که ناگهان فرمود : باید فرمان مهمی را درباره ولایت علی علیه السلام به شما برسانم و گرنه پیام خدا را نرسانده ام و ترس از عذاب خدا دارم . در این هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دست علی علیه السلام را گرفت و بلند کرد تا همگی ببینند و فرمود : ♥هر کس من مولای او هستم از این پس علی مولای اوست .♥ بعد هم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : این سخن را حاضران به غائبان برسانند . eitaa.com/amoo_safa
ashe_ghadir.pdf
6.91M
داستان سی ام 😁😁آش غدیر 😊😊😊قصه ای جذاب برای شما eitaa.com/amoo_safa
روز پیمان.pdf
695.9K
داستان سی و یکم 🌞نام داستان: روز پیمان💚 ✔️داستانی از واقعه غدیر 🌴 ✍️نویسنده: حسین فتاحی eitaa.com/amoo_safa
داستان سی و سوم 🔆 چه روزیه؟ 💐بچه های گل ، پیامبر عزیز و مهربونمون حضرت محمد(ص) در آخرین سفر خودش به خانه ی خدا در محلی به نام از مردمی که همراه ایشان بودند خواستند از شتران و اسب ها پیاده شوند و در محل خاصی به نام گودال خم جمع شوند. 🌴 بچه های گل «غدیر» در زبان عربی به معنی گودال و «خُم» اسم یه جاییه که در آن روزگار چشمه‌ای روان و درختانی کهنسال داشته است. 🌻 همه با هم زمزمه می کردند که حتماً حضرت محمد خبر و حرف مهمی دارد که در این مکان و هوای گرم فرمان داده جمع شویم! 🌷 حضرت محمد، دست حضرت علی را بالا بردند و از مردمی که جمع شده بودند، پرسیدند: “ای مردم آیا من را قبول دارید؟” 🌹 همه گفتند:” بله پیامبر خدا، شما محمد امین هستید. شما پیامبر ما هستید.” 🌸 بعد حضرت محمد مهربونمون دست حضرت علی را بالا گرفتند و گفتند:” هرکس من مولای او هستم، از این به بعد علی مولای اوست…” 🌺 بعد از شنیدن حرفهای پیامبر ، مردم قبول کردند که حضرت علی بعد از پیامبر جانشین ایشان است و به حضرت علی علیه السلام تبریک گفتند👏👏 eitaa.com/amoo_safa
کتابِ‌کودک‌ من‌وغدیر.pdf
4.05M
داستان سی و چهارم قسمت اول 📖 کتاب کودکِ « من و غدیر »🎈 مجموعه قصّه‌های علی‌رضا و خدیجه۱ فایل PDF جهت 👆🏼 داستانی زیبا و جذّاب 🎊 eitaa.com/amoo_safa
سمتِ نجف پیاده.pdf
6.05M
داستان سی و چهارم قسمت دوم 📖 کتاب‌کودکِ «سمتِ‌نجف‌پیاده»🎈 مجموعه قصّه‌های علی‌رضا و خدیجه (۲) با فایل PDF جهت 👆🏼 داستانی زیبا و جذّاب 🎊 با موضوع: حرکت کاروان غدیر ویژه 👈 به سمت نجف ❤️ eitaa.com/amoo_safa