#جشن_پایان_پیش_دبستانی از مهد کودک که داریم میریم ما آموخته ایم مشق و حساب و زبان خداحافظ مربی خوب من در خاطرم هستی همیشه با من ای مهد من ای مهد عشق و رویا هستی همیشه جاودان پیش ما خداحافظ ، خداحافظ، خداحافظ، مهد من منبع : سایت دوست عزیزم #خاله_لیلا 🍎تخصصی واحدکار عمودانا ┏━━━━━━━━━━━━┓ 🆔 @amoodanaa2 ✍ ┗━━━━━━━━━━━━┛

#جشن_پایان_سال #متن نمایش سلیمون يه بچه بود تو كرمان , اسمش چي بود؟ سليمان جاش كجا بود؟ تو ايوان كارش چي بود؟ خواب و همش خواب و همش خواب و همش خواب , تو گرما زير آفتاب. يه روز صبح , خورشيدخانوم قدم زنون مي پلكيد تو آسمون. مرغابي ها پرنده ها بزغاله ها چرنده ها درشت و ريز بيدار شدن مشغول كار و بار شدن اما فقط سليمان , خوابيده بود تو ايوان سرشو گذاشته بود زمين , چه خورخوري بيا و ببين. . زنگ حساب و مدرسه بچه ها توي مدرسه. افشين آمد كاظم آمد احمد آمد قاسم آمد. كي تنبله؟ كي مبصره؟ كي غايبه؟ كي حاضره؟ -ناصر؟ -حاضر -مسيب؟ -غايب -سليمان؟ -آقا ما بگيم؟ تو ايوان. –تو ايوان!چه ميكنه؟ -آقا ما بگيم؟ خواب و همش خواب و همش خواب و همش خواب , تو گرما زير آفتاب. . سليمان! بابا سليمان! هنوز خوابي پسر جان؟ تو ايوان آمد آفتاب پاشو از خواب پاشو از خواب سليمان توي آفتاب هراسان پريد از خواب. دويد اينور دويد اونور.لباسم كو؟ جورابم كو؟ مدادم كو؟ كتابم كو؟ . سليمان , سر و وضعش نامرتب دم ظهر وقت اذون عرق ريزون دوون دوون خودشو رسوند به مدرسه -آقا اچازه؟ ما آمديم! -صد آفرين زود آمدي , بگو ببينم چي بلدي؟ -هرچي بپرسين بلدم سوال كنين جواب بدم. -دو دو تا؟ -شونزده تا! -سه سه تا؟ -سي تا! دو يكي؟ -يكي! -..... ! -ديدين چه خوب بلد بودم؟ -بعله ديدم ! بعله ديدم . سليمان از مدرسه اومد بيرون گريه كنان رفت خونشون.شب كه رسيد ماه در اومد.ستاره ها در آسمان چشمك زنان شب پره ها روي هوا پرپركنان. ننه ش ميگفت: سليمان ! قدو بالاتو قربان نصفه شبه پسر جان بگير بخواب تو ايوان. بابش ميگفت: شب ها اگر زود بخوابي صبح سحر بيدار ميشي مشغول كار و بار ميشي. سليمان با اينكه خيلي خسته بود تو مهتابي نشسته بود نه مشغول درس و كتاب , نه فكر خواب بالاخره وقتي كه نصفه شب رسيد تو رخت خواب دراز كشيد يواش شواش گرفت خوابيد. . شانه به سر صبح سحر نشست توي پاشنه در. -شانه پسر ! -جان پسر -ميدوني كه من سليمانم؟ -بله ميدونم -ميدوني كه اهل كرمانم؟ -بله ميدونم -پرنده نازنينم بگو ببينم ميدوني بايد چيكار كنم كه اهل كرمان منو دوست داشته باشن به من بگن سليمان بچه خوب كرمان؟ -بعله جونم من ميدونم: زشته همش خواب و همش خواب و همش خواب تو ايوان زير آفتاب.سليمان!تو بايد شب كه ميشه زود بخوابي تو مهتابي صبح پيش از آفتاب پاشي از خواب. شانه به سر اين رو كه گفت پريد و رفت. –كجا ميري شانه به سر؟ وعده ما روز دگر صبح سحر . روز دگر صبح سحر شانه به سر نشست تو پاشنه در: -عمو يادگار؟ خوابي يا بيدار؟ -بيدار بيدار. -آي بارك الله بچه جون از رخت خواب بپر بيرون دست هاتو بشور چاييتو بخور رخت هاتو بپوش پاك و پاكيزه مثل گل ياس برو به كلاس. . اول وقت آموزگار توي كلاس مشغول كار: افشين بشين كاظم پاشو احمد بيا قاسم برو. كي تنبله؟ كي مبصره؟ كي غايبه؟ كي حاضره؟ -مسيب؟ -غايب -سليمان؟ -حاضر -حالا كه سر وقت اومدي درسهات رو هم خوب بلدي؟ -آقا اجازه خوب بلديم سوال كنين جواب بدم -دو دو تا؟ -چهارتا -سه سه تا؟ -نه تا - دو يكي؟ -دو تا. . -آفرين آفرين سليمان نازنين. شاگرد موقع شناس صبح سحر در كلاس پاكيزه و مودب و منظم و مرتب.صد آفرين سليمان بچه خوب كرمان 🍎تخصصی واحدکار عمودانا ┏━━━━━━━━━━━━┓ 🆔 @amoodanaa2 ✍ ┗━━━━━━━━━━━━┛

#جشن_پایان_پیش_دبستانی 🍎تخصصی واحدکار عمودانا ┏━━━━━━━━━━━━┓ 🆔 @amoodanaa ✍ ┗━━━━━━━━━━━━┛

#جشن_پایان_پیش_دبستانی 🍎تخصصی واحدکار عمودانا ┏━━━━━━━━━━━━┓ 🆔 @amoodanaa ✍ ┗━━━━━━━━━━━━┛

#جشن_پایان_پیش_دبستانی 🍎تخصصی واحدکار عمودانا ┏━━━━━━━━━━━━┓ 🆔 @amoodanaa ✍ ┗━━━━━━━━━━━━┛

#جشن_پایان_پیش_دبستانی 🍎تخصصی واحدکار عمودانا ┏━━━━━━━━━━━━┓ 🆔 @amoodanaa ✍ ┗━━━━━━━━━━━━┛

#جشن_پایان_پیش_دبستانی 🍎تخصصی واحدکار عمودانا ┏━━━━━━━━━━━━┓ 🆔 @amoodanaa ✍ ┗━━━━━━━━━━━━┛

#جشن_پایان_پیش_دبستانی 🍎تخصصی واحدکار عمودانا ┏━━━━━━━━━━━━┓ 🆔 @amoodanaa ✍ ┗━━━━━━━━━━━━┛

#جشن_پایان_پیش_دبستانی 🍎تخصصی واحدکار عمودانا ┏━━━━━━━━━━━━┓ 🆔 @amoodanaa ✍ ┗━━━━━━━━━━━━┛

#جشن_پایان_پیش_دبستانی 🍎تخصصی واحدکار عمودانا ┏━━━━━━━━━━━━┓ 🆔 @amoodanaa ✍ ┗━━━━━━━━━━━━┛

🌺تخصصی واحدکار عمودانا ╔══🌿🌼🌿══ ══╗ 🎀 @amoodanaa ╚══ ══🌿🌼🌿══╝