eitaa logo
واحدکار عمودانا
3.6هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
801 فایل
﷽ عمودانا مجرےصحنہ/تخصصےکودک مدیر و موسس دپارتمان‌آموزشیےنشاط ودانایےتهران مجرے طرح ارتقاے مهارت مربیان کودک ازسال ۹۵ با مجوز رسمےواعطاے گواهینامه معتبرمربیگرے نماینده مادرشهرتان باشید👇 📲 ۰۹۱۹۸۱۲۳۸۳۴ 🆔 @Amoodana ادمین محتوا وتبادل👇 🆔 @neshat_danaei
مشاهده در ایتا
دانلود
نمونه پیک نوروزی پیش دبستانی.pdf
8.09M
واحدکارتخصصی عمودانا ➖➖جهت عضویت کلیک کنید👇➖️➖️ https://eitaa.com/joinchat/2684551168Cfdcea68aa6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
boroshoor eid mabas (www.mplib.ir).pdf
2.53M
🌸 واحدکارتخصصی عمودانا ➖جهت عضویت کلیک کنید👇➖️ https://eitaa.com/joinchat/2684551168Cfdcea68aa6
matn mojri eide mabass (www.mplib.ir).pdf
209K
واحدکارتخصصی عمودانا ➖جهت عضویت کلیک کنید👇➖️ https://eitaa.com/joinchat/2684551168Cfdcea68aa6
(ص) از دوردست های مکه صداهایی می آمد . شب کم کم می رفت و سپیده سر میزد . جمعه بود . باد خنکی توی خانه ها بازی می کرد . در یکی از خانه ها مادری بی تاب بود . مادری از درد عرق می ریخت . پیش از آفتاب بچه به دنیا آمد . مادر که بچه اش را دید خندید . نوزاد مثل فصل بهار خواستنی بود . زیبا بود . پوستش سرخ و سفید بود . مژه هایش بلند بود . آنقدر پر بود که یکپارچه به نظر می رسید . چثه اش متوسط بود . دست و بازوهایش گوشتالو . کف دستش پهن و پنجه هایش بلند . مادر دستی به صورت نوزاد کشید . چشم پدر بزرگ که به نوزاد افتاد او را روی دو دستش گرفت . با سپاس از خدا برایش دعا کرد . بعد به کعبه رفت . نوزاد را به سینه اش چسبانده بود . دوباره خدا را سپاس گفت . آن وقت برای سلامتی فرزند یادگار از دست رفته اش عبدالله دعا کرد . لب و دست پدربزرگ می لرزید . خیلی خوشحال بد . انگار مرگ پسرش عبدالله پیرش کرده بود . اما حالا امید تازه ای داشت . پدربزرگ همیشه نگران بچه ای بود که آمنه در راه داشت . اما حالا آرام شده بود . شادی با نوزاد به خانه ی آن ها آمده بود . روز هفتم تولد نوزاد پدربزرگ اسم نوزاد را محمد گذاشت . استفاده از این اسم میان اعراب رسم نبود . کمی عجیب به نظر می آمد . بابابزرگ در برابر تعجب آن ها می گفت : آرزو دارم این فرزند پیش خدا و در نظر مردم پسندیده باشد و ستایش شود . از طرف دیگر مادر پسرش را احمد صدا می زد . احمد یعنی کسی که خدا را بیشتر ستایش می کند . آن روز پدر بزرگ چند شتر قربانی کرد و به همه بی چیزها و بینوایان غذا داد . آن شب همه ی مردم مکه مهمان پدربزرگ بودند . آن ها با شادی و سرور به خواب خوش رفتند . همیچ کس نمی دانست که این نوزاد همان کسی است که حضرت ابراهیم برای آمدنش دعا کرده است .  حضرت موسی از او خبر داده است .داوود پیامبر در آوازهایش نام او را زمزمه کرده است و حضرت مسیح مژده ی آمدنش را داده بود. واحدکارتخصصی عمودانا ➖جهت عضویت کلیک کنید👇➖️ https://eitaa.com/joinchat/2684551168Cfdcea68aa6
4_723784306719289221.mp3
3.09M
واحدکارتخصصی عمودانا ➖جهت عضویت کلیک کنید👇➖️ https://eitaa.com/joinchat/2684551168Cfdcea68aa6
4_905081962979393592.mp3
979.4K
واحدکارتخصصی عمودانا ➖جهت عضویت کلیک کنید👇➖️ https://eitaa.com/joinchat/2684551168Cfdcea68aa6
4_6030830349322289166.mp3
3.34M
واحدکارتخصصی عمودانا ➖جهت عضویت کلیک کنید👇➖️ https://eitaa.com/joinchat/2684551168Cfdcea68aa6
31.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"پیامبر رحمت و مهربانی" 🕋 🌸🕋 🕋🌸🕋 🌸🕋🌸🕋 🕋🌸🕋🌸🕋 💖تخصصی واحدکار عمودانا ┏━━━━━❣━━━┓ 🆔❤️@amoodanaa ┗━━❣━━━━━━┛