👇👇
یادش به خیر. اون قدیم که بچه بودیم، یلدا و زمستون اصلا این جوری نبود. همیشه خدا برف بود، یا بارون بود و اگر هیچکدوم از اینا هم نبود، آسمون بدجور تو هم بود. ⛄️🌨
نه مثل حالا که زمستونی نداریم و تو روز خورشید زُلزُل تو چشممون نگاه میکنه و شرم هم نداره ☀️🤦🏻😅
و شب هم ماه میاد وسط آسمون و هیییچ ابری هم جلودارش نیست🌙😏
برای من یلدا یعنی دستهای سرخ پدر و چای داغ مادر
یلدا یعنی آجیلی که البته بیشترش نخود و کشمش بود😅
و نمیدونم مادربزرگ از کجای صندوقخونهش درمیآورد که ما بچهها قبلش هرجور اون خزانه اسرار رو میجوریدیم، پیداشون نمیکردیم. 😄
یلدا برای من یعنی قصهگویی بابابزرگ و جفتجفت چشمهای براق بچهها که از چهره بابابزرگ برداشته نمیشد. 👀📖
برای من یلدا یعنی انار سرخ دونشده و جیرینگجیرینگ النگوهای دست بنفش مادر
یعنی هندونهای که به لطف بابا همیشه روسفید بود🍉
یعنی این فکر کودکانه که " میگن امشب تا دو روز صبح نمیشه" 🙄😅
برای من یلدا یعنی نوسان بین ترس از امتحان فردا و امید به جلب رضایت مادر برای فردا به مدرسه نرفتن...😣😄
برای من یلدا یعنی
حافظخوانی
#فال_حافظ
فال حافظ
فال حافظ
چه نیتهای ساده معصومانهای هم داشتیم
دوچرخه
سگا
کارت هزارآفرین😅
🔻یلدا برای شما یعنی چی؟ شب یلدا بیشتر از همه شما رو یاد چی میندازه؟
اینجا بهم بگین👇👇
https://harfeto.timefriend.net/17029740019743
👆👆پیام بعضی از دوستان😊
جدی فردای روز مدرسه چه کیفی میداد.🤩
هرچی تنقلات مونده بود از شب رو میریختیم تو کیفمون میبردیم مدرسه.
عید بود رسما واسمون. 😄😄
درخت زردآلو.mp3
12.61M
#قصه_شب
💠 درخت زردآلو
🔻موضوع: فرق گذاشتن
🎼 با صدای بانو مریم نشیبا
#هر_شب_یک_قصه
👈 عموکتابی | مربی تربیتی🌱
https://eitaa.com/joinchat/2468741149Ce4e515064e
👇👇
🔸یکی از خوبیای یلداهای قدیم این بود که گوشیهای تلفن نبود و آدما با خیال راحت زیر کرسی لم میدادن و غرق قصهها میشدن
تا همین چندسال پیش که بابابزرگم زنده بود🖤
شب یلدا یکی از بچهها رو مسئول میکرد که گوشیها رو همون اول مجلس جمع کنه. 😁
شب یلدا فقط شب #حافظ و حرفزدن با هم و #قصه_خوانی بود.👌👌
🔻ما با قصهها و مَثَلها بزرگ شدیم.
قصه روحمون رو نوازش داد و ما رو بزرگ کرد.
🔸اون موقع گوشی نبود، کامپیوتر نبود. قصهها بودن که ما رو با خودشون به عالم خیالهای زیبا میبردن. خیالهایی که بعضی از ازونا واقعیت فعلیمون رو ساخت.