eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 مسابقه نامه ای به امام زمان 🌹 👈 ارسالی از فرزانه عمیدی 🌟 آقاترین سکوت مرا ، غرق نور کن 🌟 ما را قرین منت و لطف حضور کن 🌟 وقتی گناه ، کنج دلم سبز می شود 🌟 آقا شفاعت این ناصبور کن 🌟 می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم 🌟 آقا تو را قسم ، به شهیدان ظهور کن . 🌷 اللهم عجل لولیک الفرج 🌷 @amoomolla
🌹 مسابقه نامه ای به امام زمان 🌹 👈 ارسالی از محمدامین : 🌷 ای مهدی غائب سلامت می کنم 🌹 سلامت می کنم ای چهاردهمین ماه درخشان 🌷 ای عزیز زهرا سلامت میکنم 🌹 ای آنکه همه به آمدنت چشم انتظاریم 🌷 دوست دارم بیایی و جهان را روشن کنی 🌹 تا همه با دوستی به هم بنگرند 🌷 همه جا را با آمدنت نورانی کنی 🌹 شبی خواب دیدم که ظهور کردی 🌷 و همه جا را پر از خوشی نمودی 🌹 آیا می شود این خواب من راست باشد ؟ @amoomolla
🌹 مسابقه نامه ای به امام زمان 🌹 👈 ارسالی از فاطمه حسنا ۱۱ ساله از مشهد 🌸 پدر عزیزم ! 🌸 دعا میکنم هرچه زود تر ظهور کنید . 🌸 پدر عزیزم ! 🌸 ازتون می خوام همه ی مریض ها رو شفا بدی 🌸 مخصوصا مریض های کرونایی رو . 🌸 پدرم ، برایمان دعا کن 🌸 که بعد از این کرونا ، مابه کربلا بریم . @amoomolla
🌹 مسابقه نامه ای به امام زمان 🌹 👈 ارسالی از نرگس دهقان زاده کلاس چهارم از یزد 🕋 آقای مهربان و مهربانی ها ، سلام 🕋 نمیدونم الان کجایی و داری چیکار میکنی 🕋 خیلی دلم می خواست یه شب بخوابم 🕋 و خواب شما رو ببینم اما هنوز اتفاق نیفتاده 😔 🕋 نکنه من بچه خوبی نیستم که به خوابم نمیایی !!؟ 🕋 آقا من خیلی مواظبم کار اشتباه انجام ندم. 🕋 نمازهامم اول وقت بخونم 🕋 به حرف مامان و بابام گوش میدم... 🕋 از امشب نذر می کنم ۱۰ تا صلوات هم بفرستم 🕋 تا اینکه یه شب شما بیای به خوابم ... 🕋 من بلد نیستم مثل بزرگترا دعا کنم 🕋 اما بقول مامانم میخوام باشم و شمارو ببینم😊 🕋 دوستتون دارم آقای مهربونم 🌻 @amoomolla
🌹 مسابقه نامه ای به امام زمان 🌹 👈 ارسالی از نازنین فاطمه شاهیدفر ۱۰ ساله ☀️ سلام امام زمان عزیزم ! ☀️ همون طوری که آغوشت رو ، ☀️ برای حاج قاسم سلیمانی باز کردی ؛ ☀️ آغوشت رو برای من هم باز کن . ☀️ آخه منم مثل ایشون ، آرزوی شهادت دارم . ☀️ مولای من ! زودتر بیا ☀️ تا دنیا رو از شرّ بدی ها دور کنید ☀️ ومارا آزاد کنید . @amoomolla
محتوای تربیت کودک
🌹 مسابقه نامه ای به امام زمان 🌹 👈 ارسالی از سارا زارعی ۴ساله از قم 🌹 سلام امام زمان 🌹 من تا حالا نمی دیدم شما اینجا بودی . 🌹 بعدش من هیئت رفته بودم جمکران . 🌹 هیئت فاطمیون . 🌹 من دوستت دارم امام زمان . 🌹 من دوست دارم سربازت باشم . 🌹 من یه دختر چادری ام . 🌹 سلام منو به خدا برسون... @amoomolla
19.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 زیبای جوانمردان 🇮🇷 قسمت نهم : سیاهپوشان 🇮🇷 رده سنی : نوجوان و جوان @amoomolla 🇮🇷
11.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون گولوبولا 🇮🇷 قسمت دوم : قندک خان @amoomolla
💠 مجموعه دوره های مهارت افزایی 👈 ویژه والدین و مربیان کودک و نوجوان به صورت مجازی 📀 در قالب فیلم های آموزشی 📀 📜 همراه با اعطای گواهینامه پایان دوره از قم 💠 لینک مستقیم فیلم های آموزشی ، 👈 بعد از ثبت نام ، برای شما ارسال می شود . ____________________ 🇮🇷 سرفصل های دوره مجازی اول 💥 کارگاه اصول اجرای برنامه های دینی 💥 کاره تفسیر تدبری مفاهیم قرآن 💥 کارگاه القای مفاهیم کودکانه 💥 کارگاه اصول قصه گویی 🎁 هزینه دوره : ۵۰ هزار تومان می باشد 🔷 با اعطای گواهینامه پایان دوره از قم ✍ محل ثبت نام 👇👇👇 📲 @amoo_molla ☎️ ۰۹۳۷۱۲۷۳۶۰۰ — ۰۹۱۰۶۷۲۰۸۴۱ 🎁 کانال تربیت کودک 🆔 @amoomolla
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۲۲ 🌷 🇮🇷 نواب به حسن و مرتضی رو کرد و گفت : 🌸 نمی دونم دنبال چی باید بگردیم 🌸 فقط می دونم یه چیزی اینجا هست 🌸 که مقدسه . 🌸 چیزی که می تونه در برابر شاهنشاه ، 🌸 به ما کمک کنه و ما رو پیروز کنه . 🇮🇷 سپس نواب ، چشمانش را بست و آرام گفت : 👈 اللهم اهدنی صراط المستقیم 🇮🇷 ناگهان حسن داد زد : 🌹 از اونجا ، یه نوری داره چشمک می زنه 🇮🇷 نواب ، چشمانش را باز کرد 🇮🇷 و به نقطه ای که حسن اشاره می کرد ، 🇮🇷 نگاهی انداخت و گفت : 🌸 آره خودشه ، بزن بریم 🇮🇷 نواب و دوستانش به طرف نور رفتند . 🇮🇷 نور ، روی نوک هرم قرار داشت . 🇮🇷 هیچ دری در هرم نیز ، وجود نداشت . 🇮🇷 نواب و دوستانش ، به سختی از هرم ، بالا رفتند . 🇮🇷 حسن گفت : 🌟 نواب جون ، هنوز نرسیدیم ؟ 🌟 بابا خسته شدیم . 🇮🇷 نواب گفت : 🌸 فکر کنم باید تا نوک هرم ، بالا بریم . 🇮🇷 حسن و مرتضی ، برای استراحت نشستند . 🇮🇷 و نواب به تنهایی ، تا نوک هرم بالا رفت . 🇮🇷 ناگهان نور ، ناپدید شد . 🇮🇷 و نواب دیگر نمی دانست که چکار باید بکند . 🇮🇷 با یک دست ، نوک هرم را گرفته بود . 🇮🇷 و با دست دیگر ، به دنبال راه و سوراخ و علامت و نشانه ای روی دیوارهای هرم بود . 🇮🇷 که ناگهان پای نواب لیز خورد ؛ 🇮🇷 و دست دومش را نیز ؛ روی نوک هرم گذاشت . 🇮🇷 بدنش در حال تکان خوردن بود . 🇮🇷 که باعث شد نوک هرم نیز تکان بخورد . 🇮🇷 نواب فهمید که نوک هرم ، متحرک است . 🇮🇷 آرام نوک هرم را چرخاند . 🇮🇷 ناگهان مرتضی صدا زد : 🌟 نواب بیا پایین ؛ اینجا یه اتفاقی داره میفته 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @amoomolla