فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 داستان کوتاه کودکانه سردار
🇮🇷 تهیه شده و ارسالی اعضای خوب کانالمون
@amoomolla
21.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 #کارتون زیبای جوانمردان
🇮🇷 قسمت چهاردهم
🇮🇷 رده سنی : نوجوان و جوان
@amoomolla
🕌 #کارتون_ایرانی #فیلم_ایرانی
🕌 #جوانمردان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹
🌹 سوره حمد آیه ۴ 🌹
🇮🇷 ایّاک نعبُدُ وَ ایّاک نستعین
🌸 تنها تو را عبادت و پرستش میكنیم
🌸 و تنها از تو یاری میجوییم .
🇮🇷 it is You we worship
🇮🇷 and you we ask for help
🌸 ایت ایز یو وی وُرشِپ
🌸 اَند یو وی اَسک فُر هِلپ
@amoomolla
محتوای تربیت کودک
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹 🌹 سوره حمد آیه ۴ 🌹 🇮🇷 ایّاک نعبُدُ وَ ایّاک نستعین 🌸 تنها تو را عباد
✍ کلمات جدید
🇮🇷 وی : we : ما
🇮🇷 وُرشِپ : worship : عبادت و پرستش
🇮🇷 اَسک : ask : درخواست کردن ، طلب کردن
🇮🇷 هِلپ : help : کمک و یاری کردن
👈 برای #والدین
🌸 مکان خواب کودک بعد از دو سالگی ،
🌸 باید از پدر و مادرش جدا شود .
🌸 اگر قرار باشد پیش پدر و مادر بخوابد
🌸 به آنها عادت کرده و وابسته می شود
🌸 و اگر وابسته شد ؛
🌸 در شبهای آمیزش ، از آنها جدا نمی شود
🌸 آنوقت جدا کردنش ،
🌸 با گریه و اکراه و دعوا خواهد بود
🌸 باز با این حال اگر جدا شد
🌸 هم به رابطه والدینش مشکوک می شود
🌸 هم به آنها بدبین می شود .
🌸 بنابراین ؛ از همان دو سالگی ،
🌸 جای خواب کودک خود را جدا کنید .
@amoomolla
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۴۷ 🌷
🇮🇷 رئیس ساواک با عصبانیت گفت :
♨️ اگر برای ما کار کنی ، زنده می مونی
♨️ وگرنه کشته می شی .
🇮🇷 نواب گفت :
🌸 اولاً منو تهدید نکن ، داداش
🌸 دوماِ هرگز منو از مرگ نترسون
🌸 چون هر روز ، دارم غسل شهادت می کنم
🌸 من همیشه برای شهادت در راه خدا آماده ام
🌸 سوماً نه با شما کار می کنم
🌸 و نه کشته می شم
🌸 چون همیشه یه راه سومی وجود داره
🇮🇷 رئیس ساواک ، خندید و گفت :
♨️ چه راهی
🇮🇷 نواب با اقتدار و شجاعت گفت :
🌸 اگر تسلیم بشین ، همه تونو زندانی می کنم
🌸 و اگر تسلیم نشین ، همه شما رو می کشم
🇮🇷 رئیس ساواک ،
🇮🇷 از لحن و جدیت و شجاعت نواب ترسید .
🇮🇷 و زنده ماندن نواب را ،
🇮🇷 به ضرر سازمان و شاهنشاه می دید
🇮🇷 به خاطر همین همه مأموران را به خط کرد
🇮🇷 و دستور تیراندازی داد .
🇮🇷 نواب ، دستش را به سینه زد .
🇮🇷 ناگهان لباسش تبدیل به زره شد .
🇮🇷 سپس گونی را باز کرد .
🇮🇷 و عصای حضرت موسی را در آورد .
🇮🇷 و آن عصا را ، به طرف ماموران انداخت
🇮🇷 ناگهان آن عصا ، تبدیل به اژدها شد .
🇮🇷 همه ماموران ،
🇮🇷 ترسان به عقب برگشتند ؛
🇮🇷 و شروع به تیراندازی کردند .
🇮🇷 نواب ، چوب شکسته اش را چرخاند .
🇮🇷 تا تبدیل به سپر شد و جلوی خود گرفت .
🇮🇷 تیرهای ماموران به سپر اصابت کردند .
🇮🇷 سپس نواب با شمشیر امام علی علیه السلام ،
🇮🇷 به آنان حمله ور شد .
🇮🇷 رئیس ساواک ، پشت مامورانش مخفی شد
🇮🇷 اژدها و نواب نیز ،
🇮🇷 تعدادی از ماموران را کشتند ؛
🇮🇷 و عده زیادی را اسیر کردند .
🇮🇷 سپس آنان را در زندان ساواک انداختند .
🇮🇷 مردم ، با شنیدن صدای تیراندازی ،
🇮🇷 ترس و نگرانی و دلهره ،
🇮🇷 تمام وجودشان را فرا گرفت .
🇮🇷 و پشت در سازمان ،
🇮🇷 با چشم گریان ،
🇮🇷 برای نواب دعا می کردند .
🇮🇷 که ناگهان ، درب باز شد .
🇮🇷 و نواب ، با همان لباس کهنه ،
🇮🇷 و گونی به دست ، خارج شد .
🇮🇷 و پشت سر او ،
🇮🇷 جمعیت عظیمی از زندانیانی بودند ؛
🇮🇷 که به جرم مخالفت با حکومت ،
🇮🇷 یا پرداخت نکردن مالیات و... دستگیر شدند
🇮🇷 زندانیان توسط نواب ، آزاد شدند .
🇮🇷 نواب با دیدن مردم ، به زمین نشست
🇮🇷 و سجده شکر ، به جای آورد .
🇮🇷 زندانیان نیز ،
🇮🇷 به خاطر آزادی خودشان ،
🇮🇷 و به خاطر پیروزی نواب ،
🇮🇷 به سجده افتادند .
🇮🇷 و از خداوند عزوجل ، تشکر نمودند .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
@amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون دیرین دیرین
🇮🇷 این قسمت : نشانه ضعف
🇮🇷 نکته اخلاقی : غیبت ممنوع
🔮 @amoomolla
🕌 #دیرین_دیرین #کارتون #انیمیشن
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۴۸ 🌷
🇮🇷 مردم با خوشحالی فراوان ،
🇮🇷 به سوی نواب دویدند .
🇮🇷 او را در آغوش گرفتند .
🇮🇷 و جویای حال او شدند .
🇮🇷 آنان که نواب را تحویل دادند ،
🇮🇷 با شرمندگی آمدند و عذرخواهی کردند .
🇮🇷 نواب با لبخندی زیبا گفت :
🌸 اشکالی نداره برادران من
🌸 ولی اینو بدونید
🌸 و به همه بگین
🌸 که هیچ وقت به حرفها ، وعده ها
🌸 و قول های شاه و آمریکا و انگلیس ،
🌸 یک ذره هم اعتماد نکنید .
🇮🇷 مردم ، با خوشحالی و خنده ،
🇮🇷 و با چشمانی گریان ،
🇮🇷 زندانیان خود را در آغوش گرفتند .
🇮🇷 یک عده از جمعیت نیز ،
🇮🇷 به درون سازمان رفتند تا با چشم خود ،
🇮🇷 اوضاع را بررسی کنند
🇮🇷 و ببینند چه خبر شده است
🇮🇷 و نواب در آنجا ، چکار کرده است .
🇮🇷 بعد از نیم ساعت ،
🇮🇷 با خوشحالی بیرون آمدند و گفتند :
🌹 بیایید ببینید نواب چکار کرده
🌹 تنهایی همه ماموران رو کشته و زندانی کرده
🇮🇷 همه جمعیت داخل سازمان رفتند .
🇮🇷 و با تعجب ،
🇮🇷 به اجساد ماموران نگاه می کردند .
🇮🇷 و با خود می گفتند :
🌟 چطور ممکن است که نواب ،
🌟 این همه قدرت پیدا کرده ؟!
🇮🇷 حسن و مرتضی ،
🇮🇷 که آخر جمعیت ، ایستاده بودند .
🇮🇷 گریه کنان به طرف نواب آمدند .
🇮🇷 و او را در آغوش گرفتند .
🇮🇷 نواب گفت :
🌸 گریه نکنید دوستان عزیزم
🌸 انشالله از امروز ،
🌸 این سازمان خبیث در تصرف ماست
🌸 زندانی های ما هم که سالها در زندان بودن ،
🌸 و انواع شکنجه ها و عذاب ها رو چشیدن
🌸 اکنون به آغوش مردم بازگشتن
🌸 حالا نوبت شهر ماست که آزاد بشه
🌸 پس به همه مردم بگین که خودشون رو ،
🌸 برای جنگ با شاهنشاه ، آماده کنن .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
@amoomolla