🦢 جواب دروغ را ، با راستی بده
🦢 جواب دشمنی را ، با دوستی بده
🦢 جواب خشم را با صبوری بده
🦢 جواب سردی را ، با گرمی بده
🇮🇷 @ghairat
🇮🇷 @amoomolla
#دروغ #راستی #خشم
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
📚 داستان کوتاه ماهی قرمز 🐟
🌟 برای عید نوروز ، پدرم برای من ،
🌟 یک ماهی قرمز کوچولو خرید .
🌟 اول خیلی خوشحال شدم ؛
🌟 اما روزهای بعد که می دیدم
🌟 چقدر جایش در تُنگ ، کوچک است
🌟 ناراحت و پشیمان شدم ؛
🌟 به همین دلیل ،
🌟 با پدرم به کنار رودخانه رفتیم
🌟 و ماهی را ، در آب ، رها کردیم .
🌟 ماهی هم با خوشحالی ،
🌟 شروع به شنا و پریدن نمود .
🌟 پدرم رو به من کرد و گفت :
🌷 آفرین پسرم
🌷 آفرین که ماهی رو خوشحال کردی
🌷 می دونی اگر امام زمان علیه السلام بیاد
🌷 همه ماهی های دریا ،
🌷 و همه پرندگان توی آسمان ،
🌷 خوشحال و خندان میشن .
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#امام_مهدی #امام_زمان #نوروز
#داستان_کوتاه #قصه_کوتاه
🍎 یکی از چیزهایی که باعث می شود
🍎 محبت مردم نسبت به شما زیاد شود
🍎 و یا اینکه مردم جذب شما شوند
🍎 خوش اخلاقی است .
🍎 با اخلاق خوب و با مهربانی ،
🍎 می توانید همه را مجذوب خود کنید .
🇮🇷 @amoomolla
#اخلاق #خوش_اخلاقی
#طرح_درس #درس_نامه
#آرامش #تربیت #نکات_تربیتی
✍ شعر نوروز
🌷 کلاغه روی دیوار
🌷 صدا میکرد قار و قار
🌷 می گفت خبر خبردار
🌷 اومده فصل بهار
🌹 هوا شده پاک پاک
🌹 سبزه دراومد از خاک
🌹 برفا دیگه آب شدن
🌹 چشمه ها پر آب شدن
🌷 بهار و عید نوروز
🌷 آمده اند از امروز
🌷 با سبدای پرگل
🌷 با لاله و با سنبل
🌹 در این بهار زیبا
🌹 دنیا شده با صفا
🌹 پیش مامان و بابا
🌹 کنیم شکر خدا را
🎼 @sorood_sher
🇮🇷 @amoomolla
#شعر #نوروز #عید_نوروز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 سرود زیبای وقت اذون
🎙 عبدالرضا هلالی و محمد اسداللهی
🎼 @sorood_sher
🇮🇷 @amoomolla
#سرود #نماز #اذان
#عبدالرضا_هلالی #محمد_اسداللهی
📙 داستان کوتاه کوالای قهرمان
🌴 در جنگل های استرالیا ، کنار یک رودخانه ، درخت بزرگی قرار داشت که کبوتری 🕊 با جوجه هایش ، روی آن درخت زندگی می کردند .
🌴 هر چه جوجه ها بزرگتر می شدند ، به غذای بیشتری نیاز پیدا می کردند ، به خاطر همین ، کبوتر مادر و پدر 🕊 با هم به دنبال غذا می رفتند .
🌴 یک روز که جوجه ها تنها مانده بودند ، یک گنجشک قشنگ ، پر زد و پر زد تا کنار لانه جوجه ها نشست ، جوجه ها که تابحال هیچ پرنده ای جز مادر و پدر خودشان ندیده بودند ، با دیدن آن گنجشک ، از ترس سرهایشان را زیر پرهایشان کردند « که مثلا پنهان شدند » .
🌴 گنجشک لبخندی زد و گفت : چرا از من می ترسید ؟ من شما را اذیت نمی کنم . به من می گن گنجشک . من هم بچه هایی مثل شما دارم ، الآن هم آمدم برایشان غذا پیدا کنم ، آنها کرم هایی که روی درخت شما هستند را خیلی دوست دارند .
🌴 جوجه ها به گنجشک گفتند : چقدر تو زیبا هستی و چه قشنگ سریع بال می زنی و پرواز می کنی .
🌴 گنجشک گفت : خداوند این بالهای زیبا را به من داده ، تا با آن ها ، به هرجایی که می خواهم پرواز کنم ؛ و از نعمت های خدا برای خودم و بچه هایم ، غذا تهیه کنم .
🌴 جوجه ها داشتند با گنجشک صحبت می کردند که ناگهان درخت تکان خورد ؛ فوری ترسیدند و دوباره سرهایشان را ، لای پرهایشان پنهان کردند .
🌴 یک حیوان بزرگ با پنجه های قوی ، گوش های پهن و بدن پشمالو که خیلی هم با نمک و مهربان به نظر می رسید ، به آنها نزدیک شد . سپس به جوجه ها نگاهی کرد و گفت : نترسید شما که غذای من نیستید .
🌴 جوجه ها گفتند : ما را چه جوری دیدی ما که پنهان شدیم .
🌴 گفت : شما فقط سرتان را پنهان کردید ، بدنتان بیرون بود ، جوجه های قشنگم ، اسم من کوآلا است ، من نوعی خرس درختی هستم و در همسایگی شما با خانواده ام کنار این درخت زندگی می کنم .
🌴 جوجه ها گفتند : خوش به حالت می تونی همه جا بروی .
🌴 کوآلا گفت : ولی من و همه حیواناتی که بال نداریم ، دوست داریم مثل شما پرنده باشیم و در آسمان آبی و زیبای خداوند ، پرواز کنیم . خدا نعمت بزرگ پرواز کردن را به شما داده ، اگر شما هم صبر کنید تا کمی دیگه بزرگتر شوید ، می توانید مثل پدر و مادرتان ، هر جایی که خواستید پرواز کنید .
🌴 یک مرتبه کوآلا دید عقابی به لانه کبوترها برای شکار جوجه ها می آید ، کوالا سریع فریاد زد : خطر خطر
🌴 سپس خود را روی لانه ی جوجه ها انداخت و با پنجه های خود ، به بال های آن پرنده شکاری ، چنگ می زد ، تا آن را از لانه جوجه کبوترها دور کند .
🌴 خانم کاکلی همسر کوالا نیز ، به کمک شوهرش آمد
🌴 گنجشک که این صحنه را دید ، خود را به کبوتر پدر و مادر رساند .
🌴 و نفس زنان گفت : جوجه هایتان در خطر هستند ، زود بیائید .
🌴 خانم کاکلی و کوآلا ، با کمک هم به هر زحمتی که بود ، عقاب را از جوجه ها دور کردند . کوآلا زخمی شده بود ، ولی خوشحال بود که توانسته جوجه های همسایه را نجات بدهد .
🌴 کبوتر مادر از گنجشک و کوآلا برای نجات جان جوجه هایشان تشکر کرد و بعد از آن داستان ، شجاعت کوآلا در جنگل پیچید و همه حیوانات جنگل ، او را کوآلای قهرمان نامیدند .
نکات داستان :
#شجاعت
#از_خود_گذشتگی
#خدمت_به_مردم
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_کوتاه #کوالای_قهرمان
#مسیریابی
🧠 ۴۱۶. بچه باهوش من !
🧠 توپ زرد رو به حلقه برسون .
✅ اول فکر کن بعد به پاسخ نگاه کن 👇
https://eitaa.com/moaama_chistan/1131
🤔 #معما #مادران #زنان
🧠 ۷. مادر همه انسانها ؟!
✅ اول فکر کن بعد به پاسخ نگاه کن 👇
https://eitaa.com/moaama_chistan/407
✍ شعر حال جدید
💗 آمده سال جدید
💗 با عشق و حال جدید
💗 آمده فصل جدید
💗 برای نسل جدید
💗 لباس نو بپوشید
💗 شاد باشید و بخندید
💗 خانه تکانی کنید
💗 دل را پاکسازی کنید
💗 سفره عشق بچینید
💗 هفتا سین هم بکارید
💗 برید به دید و بازدید
💗 از محبت بگوئید
💗 گوشی تونو و مجازی
💗 چند روز کنار بذارید
💗 کینه را دور بریزید
💗 بگوئید و بشنوید
💗 دلهایتان را از هر
💗 شر و بدی بشوئید
💗 به خداجان قول دهید
💗 مثل الماس پاک شوید
💗 بهترین دوست ماها
💗 امام ، عالم و شهید
💗 راهیان نور روید
💗 با شهدا بشینید
💗 کنار هم بمانید
💗 خوش باشید و بخندید
💗 دور از گناهِ پلید
💗 حرف از خدا بزنید
✍ شاعر : حامد طرفی
🎼 @sorood_sher
🇮🇷 @amoomolla
#عید #نوروز #عید_نوروز
Be Range Aseman _Norouz 402(1).mp3
13.28M
🎧 آهنگ و سرود بهار دلها
🎼 گروه سرود به رنگ آسمان
🎼 @sorood_sher
🇮🇷 @amoomolla
#آهنگ #سرود #نوروز #عید_نوروز
📚 داستان کوتاه آهو کوچولو
🌳 در یک جنگل سرسبز ، چند تا آهو با بچه هایشان زندگی می کردند . هر وقت که آهو خانم برای بچه هایش غذا تهیه می کرد و می آورد که بین آنها تقسیم کند یکی از بچه هایش به نام دم قهوه ای میگفت : من بیشتر می خوام .
🌳 آهو خانم هم می گفت : آخر عزیز دلم باید به اندازه ای که می توانی بخوری ، برداری ؛ چون اگر بیشتر برداری ، ممکنه نیمه خورده بشود و آنوقت اسراف می شود .
🌳 ولی آهو کوچولو ، گوشش بدهکار نبود . یک روز با برادرش دنبال رنگین کمان می گشت ، آنها می خواستند سر رنگین کمان را پیدا کنند و بگیرند ، ناگهان یک سبد میوه ریخته شده روی زمین پیدا کردند .
🌳 طبق معمول از برادرش جلو زد و گفت : بزرگترین ترین میوه مال من است و یک گلابی بزرگ را با دهان خود ، به سمت خود کشید و یک گاز زد و سیر شد و آن را به آن طرف پرت کرد . بقیه ی میوه ها را نیز ، برای مادرشان بردند .
🌳 آهو خانم داشت لانه اش را تمیز می کرد . دید لاک پشت ها دارند یک پرستوی بیمار را می برند . به آنها گفت : صبر کنید این پرستو دوست بچه های من است چه اتفاقی افتاده .
🌳 گفتند : او بیمار است و دکتر لاک پشتیان گفته : اگر گلابی بخورد ، مداوا خواهد شد .
🌳 آهو خانم گفت : هر طور که شده برایش گلابی پیدا می کنیم ، لطفاً او را به لانه ما بیاورید .
🌳 هوا تاریک شد . بچه آهوها آمدند و سبد میوه را به مادرشان دادند . آهو خانم سبد میوه را که دید ، گفت : توی میوه ها گلابی هم هست ؟!
🌳 گفتند : نه ،
🌳 آهو خانم گفت : پرستو اگر گلابی بخورد ، مداوا می شود .
🌳 دم قهوه ای ناراحت شد که چرا گلابی را دور انداخت . به خواب رفت . در خواب ، گلابی را که نیمه خور کرده بود ، دید که گریه می کند .
🌳 به او گفت چرا گریه می کنی ؟
🌳 گلابی جواب داد : تو مرا به دور انداختی ، در حالی که می توانستم مفید باشم .
🌳 سپس گلابی این شعر را برایش خواند :
🍐 گلابی تمیزم
🍐 همیشه روی میزم
🍐 اگر که خوردی مرا
🍐 نصفه نخور عزیزم
🍐 خدا گفته به قرآن
🍐 همان خدای رحمان
🍐 اسراف نکن تو جانا
🍐 در راه دین و ایمان
🌳 آهو کوچولو ، صبح زود بیدار شد و با برادرانش به جنگل رفت و به دنبال گلابی گشتند . گلابی که نصفه خور کرده بود را ، پیدا کردند . سپس آن را در آب چشمه شستند و برای پرستو آوردند .
🌳 وقتی پرستو ، گلابی را خورد ، از بیماری نجات پیدا کرد و کم کم حالش خوب شد . چشمانش را باز کرد و از آهو کوچولو تشکر کرد .
🌳 از آن به بعد ، دُم قهوه ای دیگر اسراف نکرد و به مادرش نگفت بیشتر غذا می خواهم یا گنده می خواهم .
🌳 حالا او می داند اسراف و هدر دادن هر چیزی بد است و خدا اسراف کاران را دوست ندارد .
🌳 قصه ی ما به سر رسید ، اسراف کار به بهشت نرسید .
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_کوتاه #اسراف #آهو_کوچولو
🤔 #معما #مادران
🧠 ۸. مادر حضرت فاطمه علیهاالسلام ؟!
✅ اول فکر کن بعد به پاسخ نگاه کن 👇
https://eitaa.com/moaama_chistan/408
✍ شعر عید نوروز
🎄 عید آمده پاورچین
🎄 سفره هفت سین بچین
🎄 ماهی تو تنگ آبه
🎄 سبزه ما شادابه
🎄 غم ها رو از دل بردار
🎄 قرآن و آینه بذار
🎄 سیب ، سمنو و سکه
🎄 با هم میرن به مکه
🎼 @sorood_sher
🇮🇷 @amoomolla
#نوروز #عید_نوروز #جشن_سبزه_ها
🧐 #چیستان #شهرها 🤔
🧠 آن چیست چیستان است ؟!
🧠 از شهرهای خوزستان است
🧠 پنج تا حرف در آن است
🧠 سه حرف اولش ،
🧠 نام حیوان است
🧠 دو حرف دیگرش ،
🧠 حرص طمع کاران است ؟!
✅ اول فکر کن بعد به پاسخ نگاه کن 👇
https://eitaa.com/moaama_chistan/998
سلام فرمانده
در جمع روزه اولی ها
سوسنگرد
مدرسه شاهد عترت
🇮🇷 @amoomolla
✍ شعر خدیجه
💎 مادر زهرایی ، خدیجه
💎 از جنسِ حورایی ، خدیجه
💎 تو نیک و یکتایی ، خدیجه
💎 همسر مصطفایی ، خدیجه
💎 عشق جاویدانی ، خدیجه
💎 مَحرم قرآنی ، خدیجه
💎 تو دین و ایمانی ، خدیجه
💎 الگوی بانوانی ، خدیجه
💎 کنیز الله یی ، خدیجه
💎 تو یارِ مولایی ، خدیجه
💎 مقام والایی ، خدیجه
💎 رازدار طاهایی ، خدیجه
💎 تفسیر آیاتی ، خدیجه
💎 نور روایاتی ، خدیجه
💎 شادی جَنّاتی، خدیجه
💎 قبله حاجاتی ، خدیجه
🎼 @sorood_sher
🇮🇷 @amoomolla
#شعر #خدیجه #حضرت_خدیجه #زنان
📗 داستان کوتاه خدیجه
🌟 حضرت خدیجه کبری ، اولین همسر پیامبر اکرم و مادر حضرت زهرا هستند .
🌟 ایشان اولین بانویی هستند که بعد از پیامبر و امیرالمومنین علی علیه السلام ، به دین اسلام روی آوردند و مسلمان شدند .
🌟 حضرت خدیجه ، از تاجران معروف شهر حجاز و مکه بودند و ثروت خود را در راه اسلام صرف کردند . ایشان با حضرت محمد ، رابطه خویشاوندی هم داشتند ، و از طرف پدر ، عموزاده پیامبر بودند .
🌟 حضرت خدیجه ، مثل پیامبر ، از قبیله قریش بودند ، پدر ایشان خُوَیلد بن اسد و مادر ایشان فاطمه بنت زائده نام دارند و از خانوادهای سرشناس و اصیل در مکه محسوب می شدند .
🌟 حضرت خدیجه ، علاوه بر اینکه در کار تجارت بودند و ثروت زیادی داشتند ، در میان مردم نیز ، از احترامی زیاد بهره مند بودند ، ایشان بانویی بسیار محترم ، باوقار ، پرهیزگار، سخاوتمند، زیرک و درستکار بودند و همیشه به فقرا کمک می کردند .
🌟 حضرت خدیجه ، با اینکه خواستگاران سرشناس و ثروتمندی داشتند ، اما شیفته درستکاری و امانتداری پیامبر شدند و با ایشان ازدواج کردند .
🌟 حضرت محمد و حضرت خدیجه ، صاحب ۶ فرزند به نام های قاسم، عبدالله، ام کلثوم، زینب، رقیه و فاطمه زهرا شدند ، به جز حضرت فاطمه ، همه بچه های آنها ، قبل از مبعوث شدن پیامبر ، از دنیا رفتند .
🌟 حضرت خدیجه ، لقب های متفاوتی داشتند مثل : خديجه غرّا ، امالمؤمنین ، سیده نسوان ، سیده قریش ، طاهره ، صدیقه و مبارکه ، سيدة نساء قریش .
🌟 ایشان با اینکه زن بسیار ثروتمندی بودند ، اما ثروت خود را ، در راه اسلام صرف کردند و از بزرگترین حامیان پیامبر محسوب می شدند و فداکاری های زیادی انجام دادند، علاوه بر این ، حضرت خدیجه (س) در دوره های مختلف برای تبلیغ دین اسلام تلاش می کردند .
🌟 ایشان هم نقش فرهنگی و هم نقش اقتصادی برای دین اسلام داشتند . و با تصدیق و قبول پیامبری حضرت محمد ، اقدام مهمی برای مقابله با دشمنان و سران قبایل قریش و غیره داشتند که به پیامبر تهمت دروغگویی و جنون و عقاید خرافی نسبت می دادند .
🌟 کمک روحی برای کاهش فشار نگرانی ها ، دلگرمی دادن به پیامبر در مقابل آزار و اذیت دشمنان و تبلیغ دین اسلام برای دعوت مردم به سوی خدا و پیامبر اسلام ، خرید بردگان تحت شکنجه و آزادسازی افراد بدهکار ، کمک به بینوایان ، فقرا و مسلمانانی که بعد از مهاجرت به مدینه ، اموال آنها مصادره شده بود ، حمایت مالی از مسلمانان و پیامبر برای محاصره اقتصادی شعب ابی طالب که برای ۳ یا ۴ سال طول کشید ، از مهم ترین اقدامات ایشان محسوب می شوند . ایمان حضرت خدیجه به حدی بود که مورد احترام خدا و پیامبر و فرشتگان مقرب بودند و او به عنوان یکی از بزرگترین زنان جهان اسلام ، معرفی شدند .
🌟 حضرت خدیجه ، در سال دهم بعثت ، بعد از تحمل ۳ سال محاصره اقتصادی مسلمانان در شِعب ابی طالب ، بعد از وفات ابوطالب ، دیده از جهان فرو بست ، به همین جهت ، پیامبر این سال را عام الحزن ( سال غم و اندوه ) نام گذاشتند .
🌟 آرامگاه حضرت خدیجه ، در محلی به نام "حجون" قرار دارد .
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_کوتاه #خدیجه #حضرت_خدیجه