✍ مشق مذهبی
🇮🇷 ط ( طا ) مثل :
🇮🇷 طهارت ، طلبه ، طاهر ، طبس ، طارق ، طور ،
🇮🇷 طاها ، انفطار ، فاطر ، فاطمه
@amoomolla
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۷ 🌷
🇮🇷 نواب به پسر شاهنشاه گفت :
🌸 تو چکار کردی جاوید ؟!
🌸 تو پدر خودتو کشتی ؟!
🇮🇷 جاوید گفت :
🍎 اون دیگه پدر من نیست
🍎 اون یک خائن و خودفروخته و هوسران بود
👈 منم اونو کشتم .
🍎 من به خاطر دین و مذهب و وطنم ،
🍎 حاضرم هر کاری بکنم .
🍎 حتی حاضرم خودم و خانواده ام رو ،
👈 برای مقدساتم ، فدا کنم .
🇮🇷 جاوید ، رو به جمعیت کرد .
🇮🇷 اشک خود را پاک نمود و گفت :
🍎 مردم عزیزم !
🍎 مردم نجیب و پاک و شریف ایران
🍎 من به خاطر همه ظلم ها ، بدی ها ، فسادها ،
🍎 و بخاطر بی رحمی ها ، قتل ها ، اسراف ها ،
🍎 و حیف و میل کردن های بیت المال ،
🍎 و به خاطر همه بی عدالتی هایی که پدرم ،
🍎 در حق شما مردم مظلوم و شریف انجام داد
🍎 از همه شما ، عذرخواهی می کنم ؛
🍎 و به عرض شما می رسونم که خیلی شرمندم
🍎 و به شما قول می دهم
🍎 که امروز ،
🍎 پایان سیاهی حکومت شاهنشاه خواهد بود
🍎 امروز رو به خاطر بسپارید .
🍎 چون می خواهم ایران رو براتون بهشت کنم
🍎 دیگه لازم نیست ، چند برابر مالیات بدهید
🍎 اونایی هم که فقیر هستن ،
🍎 اصلا مالیات ندهند
🍎 و هر کسی هم که بیکاره ،
🍎 بهش زمین کشاورزی می دم
🍎 تا روی اون زمین کار کنه
🍎 و خرج زن و بچه اش رو دربیاره
🍎 به شما مردم شریف قول می دهم
🍎 که جلوی توزیع مواد مخدر رو بگیرن
🍎 به شما قول میدم که جوونارو ،
🍎 از شر مشروبات ، دور کنم .
🍎 و همچنین دست بیگانگان را ،
🍎 از مملکت خودمان ، قطع می کنم .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۸ 🌷
🇮🇷 جاوید ، با سخنان زیبا و پر از امیدش ،
🇮🇷 و با دادن وعده های امیدوار کننده ،
🇮🇷 دل مردم را شاد نمود .
🇮🇷 و مردم را نسبت به آینده ؛
🇮🇷 و اصلاح امور به دست جاوید ، امیدوارتر کرد
🇮🇷 نواب نیز ، به فکر عمیقی فرو رفته بود .
🇮🇷 مردم ، بدون اینکه نظر نواب را بدانند ؛
🇮🇷 از قصر بیرون رفتند .
🇮🇷 و به خانه های خود برگشتند .
🇮🇷 فقط نواب و حسن و مرتضی ،
🇮🇷 وسط قصر ایستاده ماندند .
🇮🇷 نواب ، همچنان به جاوید خیره شده بود .
🇮🇷 جاوید نیز تبسمی کرد ؛
🇮🇷 و به حرم سرای خود برگشت .
🇮🇷 نواب ، بچه ای فهمیده و با بصیرت بود .
🇮🇷 و هیچ وقت فریب حرف ها ،
🇮🇷 و فریب وعده های کسی را نمی خورد .
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 در لابلای حرف های جاوید ،
🇮🇷 بوی خون و آتش و خطر ، احساس می کرد .
🇮🇷 و آرام با خود می گفت :
🌸 اگر جاوید ، پدر خود را نمی کشت ؛
🌸 اگر جاوید از حرم سرایش بیرون نمی آمد ؛
🌸 اگر ابراز شرمندگی نمی کرد ؛
🌸 اگر آن حرف ها را به مردم نمی زد ؛
🌸 الآن باید کاخ شاهنشاه ،
🌸 مثل سازمان ساواک ،
🌸 در دست مردم انقلابی می افتاد .
🌸 اگر فیلم بازی های جاوید ؛
🌸 و ساده لوحی و بی بصیرتی مردم نبود ،
🌸 همه زمین ها ، کاخ های شاهنشاه ،
🌸 طلا و جواهرات و انبارها و...
🌸 به نفع مردم ، مصادره می شد .
🌸 اما متاسفانه مردم ،
🌸 جادوی اشک های جاوید شدند ؛
🌸 و از تمام حقوقشان ، دست کشیدند .
🌸 و خون دل خوردن ها ، تحریم ها ؛
🌸 و ظلم ها و شکنجه ها را فراموش کردند .
🌸 و همه زحمات و تلاششان برای انقلاب را ،
🌸 بر باد داده و نابود کردند .
🇮🇷 حسن به نواب گفت :
🌟 بیا بریم برادر
🌟 اینجا دیگر جای ما نیست .
🇮🇷 نواب همچنان به جاوید خیره شده بود
🇮🇷 جاوید نیز ، وارد دربار شد .
🇮🇷 نمایندگان آمریکا و اسرائیل ،
🇮🇷 به افتخار پیروزی جاوید ، دست زدند .
🇮🇷 مردم بعد از نماز ، در مسجد ،
🇮🇷 جشن پیروزی گرفتند .
🇮🇷 اما نواب بسیار ناراحت بود .
🇮🇷 که چرا نتوانست
🇮🇷 جلوی دروغ ها و عوام فریبی جاوید را بگیرد .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
27.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شهر موشکی
🇮🇷 قسمت اول : رایان متولد می شود
🔮 @amoomolla
🎥 #کارتون #انیمیشن #شهرموشکی
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۹ 🌷
🇮🇷 مبارزات نواب به ثمر نشست .
🇮🇷 نزدیک بود
🇮🇷 که حکومت شاهنشاه سرنگون شود .
🇮🇷 که جاوید شاه ، پسر شاهنشاه ،
🇮🇷 با کمک آمریکایی ها ،
🇮🇷 بعد از کشتن شاهنشاه ،
🇮🇷 بر منصب حکومت نشست .
🇮🇷 و با چرب زبانی اش ، با مردم همدردی کرد
🇮🇷 و به آنها قول داد
🇮🇷 تا وضعیت معیشتی آنان را ، بهبود بخشد .
🇮🇷 جاوید شاه با این کارش ،
🇮🇷 مردم را از ادامه مبارزه و انقلاب ،
🇮🇷 منصرف کرد .
🇮🇷 از آنطرف هم دروازه زمین به فضا آماده شد .
🇮🇷 و فضائیان ، یکی یکی وارد زمین شدند .
🇮🇷 و هر کدام سلاح و قطعاتی به همراه داشتند .
🇮🇷 و با آن قطعات ،
🇮🇷 چند سفینه و تعداد زیادی سلاح ،
🇮🇷 از نوع فوق پیشرفته آماده کردند .
🇮🇷 و به طرف ایران حرکت کردند .
🇮🇷 آمریکایی ها ، از آمدن فضایی ها ،
🇮🇷 خیلی ذوق زده و خوشحال بودند .
🇮🇷 و امیدوار بودند که با کمک آنها ،
🇮🇷 بتوانند همه کشورها را استعمار کنند .
🇮🇷 و بر همه جهان ، حکمرانی کنند .
🇮🇷 اما ناگیتان ، پس از ورود به قصر ،
🇮🇷 اولین کاری که کرد ،
🇮🇷 به دوستان فضائی اش دستور داد ؛
🇮🇷 تا آمریکایی ها را بکشند .
🇮🇷 چینپوی فضایی ، حلقات لیزری پرتاب کرد
🇮🇷 و با آنها ، آمریکائی ها و انگلیسی ها را ،
🇮🇷 شقه شقه و نابود کرد .
🇮🇷 سپس ناگیتان رویش را ،
🇮🇷 به طرف جاوید شاه کرد و گفت :
🔥 از امروز ایران مال ماست .
🔥 من پادشاه ایران هستم .
🔥 ولی شما می تونی به صورت ظاهری ،
🔥 به پادشاهی خودت ادامه بدی .
🔥 حالا می خوای با ما باشی ،
🔥 یا می خوای بمیری ؟!
🇮🇷 جاویدشاه کمی مکث کرد و گفت :
☀️ من نمی خوام بمیرم ؛
☀️ با من و خانواده ام ، کاری نداشته باشید .
🇮🇷 ناگیتان به جاوید شاه و جنیان گفت :
🔥 خب پس برید برای یک جنگ حسابی ،
🔥 خودتونو آماده کنید .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
🎀 دختران را باید دید و شنید !
🎀 برایشان ، گوش باشید .
🎀 خطاهایشان را ببخشید ...
🎀 در خانه باید به این موجود خواستنی
🎀 سر تا پا ، توجه و عنایت باشید .
@ghairat
15.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون سینمایی تخیلی
🇮🇷 افسانه سرزمین گوهران
🇮🇷 قسمت اول
🔮 @amoomolla
#کارتون #سینمایی #سرزمین_گوهران
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۶۰ 🌷
🇮🇷 چینپو ، تازه از فضا آمده بود
🇮🇷 و هیچ آشنایتی با زمین و مردمش نداشت
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 سوالات زیادی در ذهنش به وجود آمد .
🇮🇷 بعد از کشتن آمریکایی ها و انگلیسی ها ،
🇮🇷 و زنده نگه داشتن ایرانی ها و جن ها ،
🇮🇷 چینپو با تعجب به ناگیتان گفت :
👽 قربان ! چرا اونا رو کشتید
👽 و اینا رو ول کردید ؟
👽 اگر برای ما خطر دارند ،
👽 اجازه بدین بکشیمشون ؟
🔥 ناگیتان گفت :
🔥 نه بذار باشن ، فعلا نیازشون داریم
🔥 اونهایی رو که کشتیم
🔥 یه مشت آمریکایی و انگلیسی خبیث بودند
🔥 حتی یک ذره هم قابل اعتماد نیستند .
🔥 و فقط دنبال منافع خودشون هستند .
🔥 و پایبند هیچ عهد و قول و وعده ای نیستند
🔥 به هر کشور و دولتی که دست دوستی دادن
👈 مثل آب خوردن ، بهشون خیانت کردن .
🔥 اما در مورد اینا باید بگم
🔥 ما فعلاً اونقدر قدرت نداریم
🔥 تا همه ایران یا دنیا رو بگیریم
🔥 جاویدشاه هنوزم باید شاه بمونه
🔥 تا ارتش و لشکرش ، همچنان مطیع ما باشن
🔥 فعلا زنده می مونن تا قدرت ما بیشتر بشه
🔥 اگر اون و اطرافیانش رو بکشیم ،
🔥 هم سربازا و ارتشی ها رو از دست میدیم
🔥 هم مردم ایران علیه ما شورش می کنن
🔥 خصوصاً سردارِ ایران
👽 چینپو گفت :
👽 اون دیگه کیه ؟!
🔥 ناگیتان گفت :
🔥 خودم هم نمی دونم اون کیه ؟
🔥 یعنی هیچ کس نمی دونه .
🔥 فقط این و می دونم
🔥 که به تنهایی موفق شد
🔥 حکومت شاه قبلی رو سرنگون کنه
🔥 چندبار هم کشته شده ولی دوباره زنده شد
🔥 اون به تنهایی تونسته
🔥 صد نفر از وحشی ترین نیروهامون رو ،
🔥 از پا در بیاره .
🔥 نمی دونم کی هست ، چی هست
🔥 آدمه یا فرازمینی
🔥 ولی اینو می دونم که باید نابود بشه
🔥 اونم هر چه سریعتر
🔥 اما چطوریشو نمی دونم .
👽 چینپو گفت :
👽 اجازه بدید بریم سراغش
🔥 ناگیتان گفت : حتما می ریم ، اما به وقتش .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla