eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
35.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون سینمایی آقای شاه 🇮🇷 قسمت اول 🔮 @amoomolla
بوی گل سوسن ویاسمن آمد..mp3
5.88M
🔅↭🇮🇷 ﷽ 🇮🇷↭🔅    🎙 بوی گل سوسن و یاسمن آید 🌹 سالروز ورود امام خمینی به وطن ، 🌹 و آغاز دهه فجر ، مبارک باد . @amoomolla
🌷 داستان ام البنین ، بانوی نازنین 🌷 🌷 قسمت پنجمین 🌷 🌸 امام علی عليه السلام ، 🌸 فاطمه کلابيه را تاييد کرد و پسنديد . 🌸 و برادرش عقيل را ، 🌸 به خواستگاری او فرستاد . 🌸 حزام ، بسيار ميهمان دوست بود . 🌸 و پذيرايی کاملی از عقیل نمود . 🌸 و با احترام فراوان ، به او خيرمقدم گفت 🌸 و در مقابل او نیز ، قربانی کرد . 🌸 سنت و رسم عرب اين بود 🌸 که تا سه روز از ميهمان پذيرايی کنند 🌸 و روز سوم حاجت او را می پرسیدند 🌸 و از علت آمدنش سؤال می کردند 🌸 خانواده ام البنين نيز ، 🌸 چنين رسمی را به جای آوردند . 🌸 و روز چهارم ، با ادب و احترام ، 🌸 از عقیل ، علت ورودش را جويا شدند . 🌸 عقيل گفت : 🌹 راستش به خواستگاری دخترت فاطمه آمدم . 🌸 حزام گفت : 🍎 برای چه کسی ؟! 🌸 عقیل گفت : 🌹 براي پيشوای دين و بزرگ اوصيا ، 🌹 و امير مؤمنان ، علی بن ابيطالب . 🌸 حزام جا خورد و حیرت زده شد . 🌸 او هرگز چنين پيشنهادی را تصور نمی کرد . 🌸 سپس با کمال صداقت و راستگويی گفت : 🍎 بَه بَه چه نسب شريفی 🍎 و چه خاندان با مجد و عظمتي ! 🍎 اما ای عقيل ! 🍎 يک زن صحرایی و باديه نشين ، 🍎 آن هم با فرهنگ ابتدايی باديه نشينان ، 🍎 شایسته امیرالمومنین نيست . 🍎 راستش فرهنگ ما با هم فرق دارند . 🍎 ایشان باید با يک زنی که ، 🍎 فرهنگ بالاتري دارد ، ازدواج کنند . 🌸 عقيل ، پس از شنيدن سخنان حزام گفت : 🌹 اميرالمؤمنين ، 🌹 از آنچه تو می گويی ، خبر دارد 🌹 و با اين اوصاف ، 🌹 ميل به ازدواج با فاطمه دارد . 🌸 حزام که نمی دانست چه بگويد 🌸 از عقيل مهلت خواست 🌸 تا از ثمامه بنت سهيل ، مادر فاطمه ، 🌸 و خود فاطمه سؤال کند . 🌸 و سپس به عقیل گفت : 🍎 زنان بيشتر از روحيات و حالات دخترانشان ، 🍎 آگاه هستند 🍎 و مصلحت آنها را بيشتر می دانند . 🌹 ادامه دارد ... 🌹 🔮 @amoomolla
10.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 ماجراهای بهمن و بختک 🇮🇷 این قسمت : شاه دوست @amoomolla
19.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون سینمایی آقای شاه 🇮🇷 قسمت دوم 🔮 @amoomolla
🌸 " هـیـدرا " 🌸 🌸 قسمت سی‌ و سوم 🌸 🇮🇷 هیدرا ، چند بار دروازه فضا به زمین را ، 🇮🇷 آزمایش کرد . 🇮🇷 و خودش نیز ، وارد آن دروازه شد . 🇮🇷 و با موفقیت توانست به زمین برود و برگردد 🇮🇷 سپس برادرانش را به زمین برگرداند . 🇮🇷 و پس از آن ، 🇮🇷 چند جن دیگر نیز ، به زمین رفتند . 🇮🇷 از آن روز به بعد ، 🇮🇷 ارتباط بین زمین و سیاره سیسون ، آزاد شد . 🇮🇷 برخی از جنیان ، 🇮🇷 برای همیشه به زمین برگشتند . 🇮🇷 و برخی دیگر نیز ، 🇮🇷 که به سیاره سیسون عادت کرده بودند ؛ 🇮🇷 تصمیم گرفتند در سیسون بمانند . 🇮🇷 و از طریق دروازه ، با زمین در ارتباط باشند . 🇮🇷 هیدرا پس از موفقیت در ساخت دروازه ، 🇮🇷 از ناگیتان به خاطر این پیشنهادش ، 🇮🇷 تشکر و قدردانی کرد . 🇮🇷 ناگیتان هم از موفقیت هیدرا ، 🇮🇷 ابراز شادی و خرسندی نمود . 🇮🇷 و روش ساخت آن دروازه را ، 🇮🇷 از هیدرا پرسید . 🇮🇷 هیدرا نیز با ذوق و شوق فراوان ، 🇮🇷 همه تلاش های خود در ساخت دروازه را ، 🇮🇷 برای ناگیتان شرح نمود . 🇮🇷 ناگیتان ، از آن روز به بعد ، 🇮🇷 به صورت جدی به فکر فرار از زندان افتاد ‌. 🇮🇷 به خاطر همین ؛ 🇮🇷 نقشه فرار خود را طراحی نمود . 🇮🇷 و می خواست هر طور که شده ، 🇮🇷 خود را به دروازه ای که هیدرا ساخته بود ، برساند 🇮🇷 ناگیتان ، به خاطر جلب اعتماد مسئولین ، 🇮🇷 می توانست به همه قسمتها ، برود . 🇮🇷 به خاطر همین ، 🇮🇷 گاهی به انبار سفینه های فضایی می رفت 🇮🇷 و سفینه ای را برای فرارش آماده می کرد . 🇮🇷 ناگیتان پس از آماده شدن سفینه ، 🇮🇷 در این فکر بود که چطوری می تواند 🇮🇷 شوک برقی و لیزرها را ، 🇮🇷 از کار بیاندازد و خاموش کند . 🇮🇷 و همچنین نمی دانست چه کسانی را ، 🇮🇷 برای فرار ، با خودش همراه کند . 📚 ادامه دارد 📚 ✍ نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
🌷 شعر کودکانه یک پله یک پله 🌷 🇮🇷 وقتی هواپیما ✈️ 🇮🇷 از دور پیدا شد 🇮🇷 آغوش یک ملت ، 🇮🇷 بر روی او وا شد . 🇮🇷 یک پله یک پله 🇮🇷 می آمد او پایین 🇮🇷 با چهره ای پُر نور 🇮🇷 با خنده ای شیرین 🇮🇷 آرام می آمد 🇮🇷 دل، بی قرارش بود 🇮🇷 دریایی از مردم ، 🇮🇷 در انتظارش بود . ✍ منبع : سایت نمناک 🔮 @amoomolla