eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
91 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 سه شنبه های مهدوی 💎 استان خوزستان ، اهواز ، پردیس 💎
افسردگی نوجوان 🔴 افسردگی یکی از اختلالات شایع در همه گروه‌های سنی از جمله نوجوانان است. بر اساس برخی آمارها حدود 25 درصد جمعیت کشور حداقل یکبار دچار افسردگی شده‌اند. 🔺 افسردگی در نوجوانان می‌تواند کاملا عملکرد روزمره آنان را تحت تاثیر قرار داده و نوجوانی شاداب و با طراوت را به فردی کسل، خموده و بی‌انرژی تبدیل کند. گرچه افسردگی خود به تنهایی یک اختلال قابل درمان است اما در بسیاری اوقات این بیماری ناشی از مشکلات دیگر نوجوان است. بدین ترتیب بهتر است ابتدا به حل ریشه پرداخته شود. 🔻برخی از مشکلاتی که می‌تواند زمینه‌ساز افسردگی باشند عبارت‌اند از: 1⃣ ضعف مهارتهای اجتماعی 2⃣ اضطراب اجتماعی و اضطراب فراگیر 3⃣ استفاده از مواد مخدر http://eitaa.com/amoomolla
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت پنجم 🚥 همه به ما حمله کردند 🚥 فامیل و غریبه ، در وسط خیابان ، 🚥 ما را می زدند 🚥 آنقدر به مادرم ، 🚥 و به بچه ای که در شکمش بود ، لگد زدند 🚥 که بچه سقط شد 🚥 و خودش وسط خیابان ، غرق در خون افتاد 🚥 آنقدر گریه کرد و جیغ و فریاد کشید 🚥 تا بیهوش شد . 🚥 خواهر یک ساله ام را ، 🚥 از دست پدرم کشیدند 🚥 و او را به یک طرف خیابان پرت کردند 🚥 وقتی دوست پدرم اعتراض کرد 🚥 یکی از جاسوسان با لباس شخصی گفت : 🔥 این نجسه و باید بمیره 🔥 همه شون نجسن ، همه شون باید بمیرن 🚥 پدر مظلوم من گریه می کرد و فریاد میزد : 🌷 نامردا ، بی غیرتا ، 🌷 با من مشکل دارین بچه مو رها کنید 🚥 اما انگار نمی شنیدند 🚥 می خواستند خواهرم را لگد بزنند 🚥 پدرم خودش را ، روی او انداخت 🚥 آنقدر به کمر پدرم لگد زدند 🚥 که شکستن استخوان هایش را شنیدم . 🚥 جمعیت زیادی از شیعیان ، به کمک ما آمدند 🚥 مردم را متفرق کردند . 🚥 و ما را به عزت و احترام ، به خانه بردند . 🚥 و برای ما ، آب و غذا و میوه آوردند . 🚥 بعد از ماجرای کوچه ، 🚥 خنده و شادی ، از خانه ما پر کشید 🚥 مادرم که همیشه خودش را ، 🚥 برای پدرم زیبا می کرد ، آرایش می کرد 🚥 و با خنده به استقبال پدر می رفت ، 🚥 بعد از آن ماجرا ، دیگر نخندید . 🚥 همیشه صورت کبودش را ، 🚥 از من و پدر می پوشانید ، 🚥 از درد بدنش ، ناله می کرد 🚥 پولهای پدرم ، تمام شده بود . 🚥 مجبور شد وسایل خانه را بفروشد . 🚥 هر روز ، یک وسیله می فروخت 🚥 تا اینکه خانه ما ، کاملا خالی شد . 🚥 و تا مدتها ، چیزی برای خوردن نداشتیم ، 🚥 و تنها با نان خشک و آب یا چای تلخ ، 🚥 سر می کردیم . 🚥 برای ما نگهبان گذاشتند 🚥 تا شیعیان به خانه ما نیایند 🚥 و ما هم از آن خانه ، فرار نکنیم . 🚥 بارها به پدرم گفتند : 🔥 اگر به شیعیان فحش بدهی 🔥 و یک شیعه را بکشی ، 🔥 از این سختی و بدبختی ، راحت میشی 🚥 اما پدرم قبول نکرد 🚥 وقتی دیدند پدر و مادرم ، 🚥 از شیعه شدنشان پشیمان نشدند 🚥 بیشتر وحشی شدند . 🚥 تا اینکه یک شب ، درِ خانه ما زده شد . 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی 🇮🇷 @amoomolla
🌹 به جای یک تاج گل بزرگ 💐 ، 🌹 که پس از مرگ عزیزانتان ، 🌹 برای تابوتشان می آورید ؛ 🌹 بهتر است شاخه ای از آن را ، 🌹 همین امروز به آنها هدیه کنید . 🇮🇷 @ghairat
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت ششم 🚥 شب بود . 🚥 در خانه ما زده شد . 🚥 خودم برای باز کردن آن رفتم 🚥 وقتی دستم را به دستگیره در زدم ، 🚥 دستم سوخت 🚥 در باز شد ؛ اما ناگهان از پشت در ، 🚥 شعله های آتش به صورت من اصابت کرد 🚥 صورتم آتش گرفت و روی زمین افتادم 🚥 و از عمق دلم ، 🚥 ناله جانکاه و سوزناکی سر دادم 🚥 آن نامردای بی غیرت ، 🚥 هیزم و چوب ، 🚥 پشت درِ خونه ما جمع کرده بودند 🚥 و آنها را آتش زدند . 🚥 چشمانم گریان بود و دلم ترسان . 🚥 فریاد می زدم و از پدرم کمک می خواستم 🚥 مادرم ، ترسان و لرزان ، 🚥 با حال بد و خرابش ، به طرف من آمد . 🚥 پدرم نیز با کمر شکسته اش ، 🚥 سعی می کرد آتش را خاموش کند . 🚥 به سختی آتش خاموش شد 🚥 و مرا به داخل بردند . 🚥 مادرم با آرد و آب ، برایم پماد درست کرد 🚥 فرداش آب را ، به روی ما بستند 🚥 و ما تا چند روز ، 🚥 از تشنگی به حد هلاکت می رسیدیم . 🚥 گریه های خواهر یک ساله ام ، 🚥 به آسمان می رفت . 🚥 دل ما و فرشته ها را به درد آورد 🚥 و عرش خدا را لرزاند . 🚥 ولی دل سنگی آن حرامزاده ها ، 🚥 ترحم نداشت . 🚥 مادرم به خاطر شدت گرسنگی و تشنگی ، 🚥 شیرش خشک شده بود 🚥 و آبی هم نبود که به خواهرم بدهند . 🚥 به خاطر همین ، 🚥 هر وقت خواهرم بخاطر تشنگی گریه می کرد 🚥 مادرم زبانش را ، 🚥 درون دهان خواهرم می گذاشت 🚥 تا شاید با آب دهان مادرم ، 🚥 کمی تشنگی اش رفع بشود . 🚥 ولی خودم می دیدم که لب مادرم ، 🚥 از تشنگی ترک برداشته بود . 🚥 آب دهانش خشک شده بود . 🚥 از شدت گرسنگی نیز ، 🚥 گوشتی در بدن ما نمانده بود 🚥 و دائما ضعف می کردیم . 🚥 تا اینکه شیعیان ، 🚥 خانه ای در پشت خانه ما ، خریدند . 🚥 و دیوار مشترک ما و آنها را سوراخ کردند 🚥 و از طریق آن سوراخ ، 🚥 به ما آب و غذا می رساندند . 🚥 دشمنی جاسوسان و اهالی شهر ، 🚥 انگار تمام نمی شود . 🚥 گاهی برق ما را خاموش می کردند ، 🚥 و در آن تابستان داغ و سوزان ، 🚥 بدون کولر و پنکه می خوابیدیم . 🚥 آنقدر هوا گرم بود ، که گرمازده می شدیم 🚥 و از حال می رفتیم . 🚥 به خاطر تاریکی ، گرما ، 🚥 و زیاد شدن رطوبت خانه ، 🚥 حشرات خانه ما نیز ، زیادتر شدند . 🚥 پشه ها ، پوست بدن ما را ، 🚥 سرخ و کبود و پر از جوش کرده بودند . 🚥 دوباره شیعیان از طریق دیوار پشتی ما ، 🚥 سوراخ بزرگتری ایجاد کردند 🚥 و برای ما کولر آبی نصب کردند . 🚥 آن زمان فکر می کردم 🚥 اینها بدترین اتفاقات عمرم هستند 🚥 اما با یک اتفاق بدتر دیگر ، 🚥 همه زندگی و آرزوهایم بر باد رفتند . 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی 🇮🇷 @amoomolla
🤲🏻 دعای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، 🤲🏻 برای معلمان و مربیان : 🤲🏻 خدایا ! 🤲🏻 آموزگاران را بیامرز ؛ 🤲🏻 عمرشان را دراز و کسبشان را با برکت کن .   🇮🇷 @amoomolla
💎 ثواب معلم 🌸 هر کس انسانی را ، از گمراهی ، 🌸 به سوی شناخت حق و حقیقت راهنمایی کند 🌸 و او نیز پاسخ مثبت دهد ، 🌸 به اندازه آزادی یک بنده ، 🌸 پاداش خواهد داشت . ✍ امام حسین علیه السلام 📚 مسند زید بن علی ، دار مکتبة الحیاة ، بیروت ، ص ۳۹۰ 🇮🇷 @amoomolla
🌸 همانا خداوند به سه گروه وعده داد ، 🌸 که بدون حساب ، وارد بهشت شوند ، 🌸 و هر یک از این سه گروه می توانند 🌸 هشتاد هزار نفر را شفاعت کنند 🌸 و آن ها عبارتند از : 👈 ۱- مؤذن 👈 ۲- امام جماعت 👈 ۳- و کسی که وضو بگیرد ، سپس داخل مسجد شود و نماز را به جماعت به جا آورد . 📚 مستدرک الوسائل ، ج ۱ ، ص ۴۸۸ 🇮🇷 @ghairat
🗄 کارگاه عملی مربیگری و کلاسداری
13.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 نماهنگ حالا اومدی 👈 ویژه شهادت حضرت رقیه 🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان کوتاه اسب و مسابقه 🐎 🐎 در جوانی اسبی داشتم ، 🐎 وقتی سوار آن می شدم 🐎 و از کنار دیواری عبور می کـردم 🐎 سایه اسبم ، روی دیوار می افتاد 🐎 اسبم به سایه نگاه می کرد 🐎 و خیال میکرد یک اسب دیگر است 🐎 لذا خرناس می کشید 🐎 و سعی می کرد از آن جلو بزند 🐎 و چون هر چه تند میرفت ، 🐎 میدید هنوز از سایه اش جلو نیفتاده ، 🐎 باز هم به سرعتش اضافه می کرد 🐎 تا حدی که نزدیک بود ما را به کشتن دهد . 🐎 اما دیوار که تمام می شد 🐎 و سایه اش از بین می رفت ، 🐎 آرام می گرفت . 🐎 در دنیا نیز ، 🐎 وقتی به دیگران نگاه می کنی ، 🐎 بدنت که مَرکَب توست ، 🐎 می خواهد در جنبه های دنیوی ، 🐎 از آنها جلو بزند 🐎 و اگر از چشم و همچشمی با دیگران ، 🐎 خودت را بـاز نـداری ، 🐎 تـو را بـه نابودی می کشاند❗ 🇮🇷 @ghairat
💥 خبر خوب از دولت رئیسی 👈 حقوق تمام معلمان افزایش می یابد . 👌🏻 ان‌شاءالله 🇮🇷 @ghairat
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت هفتم 🚥 ماموران ، به خانه ما حمله کردند . 🚥 و دیوار خانه پشتی را دیدند . 🚥 کولر را برداشتند ، دیوار را پر کردند . 🚥 و شیعیانی که به ما کمک کردند را ، 🚥 دستگیر و مجازات کردند . 🚥 هر روز و شب ، 🚥 شاهد گریه های غریبانه مادرم بودم . 🚥 شاهد اشکهای بی صدای شرمندگی پدر بودم . 🚥 شاهد التماس های آنها ، به آن بی غیرتان ، 🚥 برای آب و غذا دادن به من و خواهرم بودم . 🚥 یک روز مادرم ، 🚥 مرا صدا کرد ، با آب ذخیره تمیزم کرد . 🚥 با اینکه درد داشت ولی خیلی با من بازی کرد 🚥 در وقت خواب هم ، 🚥 از من خواست تا کنارش بخوابم . 🚥 تا حالا پیش مادرم نخوابیده بودم 🚥 از او خجالت می کشیدم . 🚥 ولی از این پیشنهادش خیلی خوشحال شدم 🚥 به خاطر همین ، فوری قبول کردم . 🚥 با دستهای سرد و بی جانش ، 🚥 با موهای من بازی می کرد . 🚥 مرا نوازش می کرد و می بوسید . 🚥 و با صدای آرام به من گفت : 🌹 جواد جان ! پسرم ! 🌹 مواظب پدرت باش . 🌹 او خیلی تنها و غریبه ، 🌹 بعد از من ، او دیگر کسی را ندارد ، 🌹 همه دار و ندارش تویی 🌹 همه کس و کارش تویی 🌹 هر چه پدرت می گوید بگو چشم 🚥 منم گفتم : چشم 🌹 مادر گفت : جواد جان پسرم ! 🌹 خواهرت بچه است ، نیاز به آب و غذا دارد 🌹 به موقع غذایش را بده 🌹 و در هر شرایطی ، خواهرت را تنها نگذار 🌹 تو مردی ، تو غیرت داری 🌹 او هم ناموس توست 🌹 و ناموس ، برای هر مردی مقدسه 🌹 پس از ناموست مراقبت کن 🌹 و نسبت به او ، غیرتی باش ... 🚥 مادرم می گفت و می گفت تا خوابم برد 🚥 تا اینکه صدای دل نشین اذان صبح ، 🚥 مثل هر روز ، مرا از خواب ، بیدار کرد 🚥 روی بازوی مادرم خواب بودم 🚥 پا شدم و مادرم را ، برای نماز صبح صدا زدم 🚥 اما انگار ، او مثل همیشه نبود . 🚥 بدنش مثل یخ ، سفت و سرد شده بود 🚥 هر چه صدایش زدم ، بیدار نشد . 🚥 می خواستم داد بزنم ، جیغ بکشم 🚥 اما انگار عقده سنگینی در گلوی من گیر کرده 🚥 یعنی مادر می دانست که می خواهد برود 🚥 یعنی همه شب ، کنار جنازه او خواب بودم . 🚥 نه ... من مادرم را می خواهم 🚥 مات و مبهوت به جنازه او نگاه می کردم 🚥 انگار دارم کابوس می بینم 🚥 آخر کی می شود 🚥 از این خواب پر از بدبختی بیدار شوم 🚥 خیره به صورتش نگاه می کردم 🚥 غم و غصه و مظلومیت را ، 🚥 از اشکهای خشکیده روی گونه هایش ، 🚥 حس می کردم . 🚥 یاد حرف های دیشب مادر افتادم 🚥 خیلی برای من سخت است 🚥 که مادرم را ، مرده ببینم . 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی 🇮🇷 @amoomolla
⛳️ برای موفقیت ⛳️ در تبلیغ ، کلاسداری و مربیگری ، ⛳️ هم به محتوای خوب نیاز دارید ، ⛳️ و هم به قدرت بیان و سخنوری و فنّ خطابه 🇮🇷 @amoomolla
16.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ اعتدال در امرونهی به فرزندان 👈کارشناس:استاد ابراهیم اخوی روان شناس و استاد مرکز مشاوره حوزه علمیه 👈 موضوع: سبک زندگی اسلامی 1⃣ آسیب های امرونهی اضافی به فرزندان 2⃣ فوائد اعتدال درامرونهی 3⃣ چگونه به فرزندان امرونهی کنیم؟ 4⃣ به جای دستورات اضافی،قانون گذاری کنیم 5⃣ امرونهی ها بدون تاثیرادامه دارخواهندبود 6⃣ تمرین توصیه http://eitaa.com/amoomolla
🔰 بازی و محبت به کودک 🔻 یکی از اصلی‌ترین پیام‌های بازی‌کردن با کودکان، محبت است. این یک قاعده کلی در تربیت است: برای محبت کردن به کودک، نیازهای حقیقی او را بشناسید و آن را برآورده کنید! کودکان به کسانی که بیشتر با آنان بازی می‌کنند، علاقه بیشتری دارند. نیازی که برآورده می‌شود، هر اندازه اساسی‌تر باشد، محبتی که از طریق پاسخگویی به آن نیاز ایجاد می‌شود، عمیق‌تر خواهد بود. از همین روست که نزدیکی روحی میان والدین و بچه‌ها را که از بازی حاصل می‌شود، در کمتر رفتاری می‌توان یافت. 📖منِ دیگرِ ما. نقش بازی در تربیت فرزند، ص ۲۳ •┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎲 دقت و تمرکز 👶 ویژه کودکان 4 تا 7 سال 👶 •┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/amoomolla
🎯اسم این مسابقه (به من بگو با این حرف) می باشد. 👨‍🏫مربی به دانش آموزان می گوید چند ویژگی منتظران امام زمان علیه السلام را بگوید که با حرف (م) شروع شود. (البته با حروف دیگر هم می توان این بازی را اجرا کرد) هر دانش آموزی که ویژگی های بیشتری را با حرف مورد نظر بگوید برنده مسابقه است. ✅نمونه: (برخی از ویژگی های منتظران امام مهدی علیه السلام که با حرف (م) شروع می شود.) 📿مومن 💝مهربان 🙏مودب 👨منظم 🕋مخلص 🏔مقاوم •┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 در خرابه دختری جا مانده است حسرت دیدار بابا مانده است از فراق دیدن روی پدر کنج این ویرانه تنها مانده است دخیلک_یا_رقیة🌹🍃🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💰 بهترین سرمایه گذاری فردی و اجتماعی 💰 بهترین وسیله آرامش 💰 و حال خوب شما در آینده 🇮🇷 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 مراقب زندگیمون باشیم 😍 به خاطر حرف دیگران یا دشمنان 😍 به جون هم نیفتیم 😍 و با هم دشمنی نکنیم . 😍 اصلاح طلب و اصول گرا 😍 استقلال و پیروزی 😍 حوزه و دانشگاه 😍 سپاه و نیروی انتظامی و ارتش 😍 ملت و دولت 😍 عرب و لر و ترک و فارس و... 😍 همه با هم برادریم 😍 نذارید دشمن بین ما اختلاف بندازه 🇮🇷 @ghairat
💥 🏙 بچه های گلم ! 👈 ۵ اختلاف در تصویر پیدا کنید . 🇮🇷 @amoomolla
💥 ۲ 🏙 بچه های گلم ! 👈 ۵ اختلاف در تصویر پیدا کنید . 🇮🇷 @amoomolla
💥 ۳ 🏙 بچه های گلم ! 👈 ۵ اختلاف در تصویر پیدا کنید . 🇮🇷 @amoomolla
38.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 قصه صوتی تصویری کودکانه 👈 حالا شدی کلاس اولی 🎧 با هدفون بشنوید تا در محیط سه بعدی داستان قرار بگیرید. 🇮🇷 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مشکلات ، سراغ سحر و جادو نرید لطفاً... سحر و جادو ، زندگی شما و اطرافیانتون رو تحت تاثیر قرار میده 🇮🇷 @ghairat