eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
91 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 ثواب معلم 🌸 هر کس انسانی را ، از گمراهی ، 🌸 به سوی شناخت حق و حقیقت راهنمایی کند 🌸 و او نیز پاسخ مثبت دهد ، 🌸 به اندازه آزادی یک بنده ، 🌸 پاداش خواهد داشت . ✍ امام حسین علیه السلام 📚 مسند زید بن علی ، دار مکتبة الحیاة ، بیروت ، ص ۳۹۰ 🇮🇷 @amoomolla
🌸 همانا خداوند به سه گروه وعده داد ، 🌸 که بدون حساب ، وارد بهشت شوند ، 🌸 و هر یک از این سه گروه می توانند 🌸 هشتاد هزار نفر را شفاعت کنند 🌸 و آن ها عبارتند از : 👈 ۱- مؤذن 👈 ۲- امام جماعت 👈 ۳- و کسی که وضو بگیرد ، سپس داخل مسجد شود و نماز را به جماعت به جا آورد . 📚 مستدرک الوسائل ، ج ۱ ، ص ۴۸۸ 🇮🇷 @ghairat
🗄 کارگاه عملی مربیگری و کلاسداری
13.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 نماهنگ حالا اومدی 👈 ویژه شهادت حضرت رقیه 🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان کوتاه اسب و مسابقه 🐎 🐎 در جوانی اسبی داشتم ، 🐎 وقتی سوار آن می شدم 🐎 و از کنار دیواری عبور می کـردم 🐎 سایه اسبم ، روی دیوار می افتاد 🐎 اسبم به سایه نگاه می کرد 🐎 و خیال میکرد یک اسب دیگر است 🐎 لذا خرناس می کشید 🐎 و سعی می کرد از آن جلو بزند 🐎 و چون هر چه تند میرفت ، 🐎 میدید هنوز از سایه اش جلو نیفتاده ، 🐎 باز هم به سرعتش اضافه می کرد 🐎 تا حدی که نزدیک بود ما را به کشتن دهد . 🐎 اما دیوار که تمام می شد 🐎 و سایه اش از بین می رفت ، 🐎 آرام می گرفت . 🐎 در دنیا نیز ، 🐎 وقتی به دیگران نگاه می کنی ، 🐎 بدنت که مَرکَب توست ، 🐎 می خواهد در جنبه های دنیوی ، 🐎 از آنها جلو بزند 🐎 و اگر از چشم و همچشمی با دیگران ، 🐎 خودت را بـاز نـداری ، 🐎 تـو را بـه نابودی می کشاند❗ 🇮🇷 @ghairat
💥 خبر خوب از دولت رئیسی 👈 حقوق تمام معلمان افزایش می یابد . 👌🏻 ان‌شاءالله 🇮🇷 @ghairat
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت هفتم 🚥 ماموران ، به خانه ما حمله کردند . 🚥 و دیوار خانه پشتی را دیدند . 🚥 کولر را برداشتند ، دیوار را پر کردند . 🚥 و شیعیانی که به ما کمک کردند را ، 🚥 دستگیر و مجازات کردند . 🚥 هر روز و شب ، 🚥 شاهد گریه های غریبانه مادرم بودم . 🚥 شاهد اشکهای بی صدای شرمندگی پدر بودم . 🚥 شاهد التماس های آنها ، به آن بی غیرتان ، 🚥 برای آب و غذا دادن به من و خواهرم بودم . 🚥 یک روز مادرم ، 🚥 مرا صدا کرد ، با آب ذخیره تمیزم کرد . 🚥 با اینکه درد داشت ولی خیلی با من بازی کرد 🚥 در وقت خواب هم ، 🚥 از من خواست تا کنارش بخوابم . 🚥 تا حالا پیش مادرم نخوابیده بودم 🚥 از او خجالت می کشیدم . 🚥 ولی از این پیشنهادش خیلی خوشحال شدم 🚥 به خاطر همین ، فوری قبول کردم . 🚥 با دستهای سرد و بی جانش ، 🚥 با موهای من بازی می کرد . 🚥 مرا نوازش می کرد و می بوسید . 🚥 و با صدای آرام به من گفت : 🌹 جواد جان ! پسرم ! 🌹 مواظب پدرت باش . 🌹 او خیلی تنها و غریبه ، 🌹 بعد از من ، او دیگر کسی را ندارد ، 🌹 همه دار و ندارش تویی 🌹 همه کس و کارش تویی 🌹 هر چه پدرت می گوید بگو چشم 🚥 منم گفتم : چشم 🌹 مادر گفت : جواد جان پسرم ! 🌹 خواهرت بچه است ، نیاز به آب و غذا دارد 🌹 به موقع غذایش را بده 🌹 و در هر شرایطی ، خواهرت را تنها نگذار 🌹 تو مردی ، تو غیرت داری 🌹 او هم ناموس توست 🌹 و ناموس ، برای هر مردی مقدسه 🌹 پس از ناموست مراقبت کن 🌹 و نسبت به او ، غیرتی باش ... 🚥 مادرم می گفت و می گفت تا خوابم برد 🚥 تا اینکه صدای دل نشین اذان صبح ، 🚥 مثل هر روز ، مرا از خواب ، بیدار کرد 🚥 روی بازوی مادرم خواب بودم 🚥 پا شدم و مادرم را ، برای نماز صبح صدا زدم 🚥 اما انگار ، او مثل همیشه نبود . 🚥 بدنش مثل یخ ، سفت و سرد شده بود 🚥 هر چه صدایش زدم ، بیدار نشد . 🚥 می خواستم داد بزنم ، جیغ بکشم 🚥 اما انگار عقده سنگینی در گلوی من گیر کرده 🚥 یعنی مادر می دانست که می خواهد برود 🚥 یعنی همه شب ، کنار جنازه او خواب بودم . 🚥 نه ... من مادرم را می خواهم 🚥 مات و مبهوت به جنازه او نگاه می کردم 🚥 انگار دارم کابوس می بینم 🚥 آخر کی می شود 🚥 از این خواب پر از بدبختی بیدار شوم 🚥 خیره به صورتش نگاه می کردم 🚥 غم و غصه و مظلومیت را ، 🚥 از اشکهای خشکیده روی گونه هایش ، 🚥 حس می کردم . 🚥 یاد حرف های دیشب مادر افتادم 🚥 خیلی برای من سخت است 🚥 که مادرم را ، مرده ببینم . 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی 🇮🇷 @amoomolla
⛳️ برای موفقیت ⛳️ در تبلیغ ، کلاسداری و مربیگری ، ⛳️ هم به محتوای خوب نیاز دارید ، ⛳️ و هم به قدرت بیان و سخنوری و فنّ خطابه 🇮🇷 @amoomolla
16.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ اعتدال در امرونهی به فرزندان 👈کارشناس:استاد ابراهیم اخوی روان شناس و استاد مرکز مشاوره حوزه علمیه 👈 موضوع: سبک زندگی اسلامی 1⃣ آسیب های امرونهی اضافی به فرزندان 2⃣ فوائد اعتدال درامرونهی 3⃣ چگونه به فرزندان امرونهی کنیم؟ 4⃣ به جای دستورات اضافی،قانون گذاری کنیم 5⃣ امرونهی ها بدون تاثیرادامه دارخواهندبود 6⃣ تمرین توصیه http://eitaa.com/amoomolla
🔰 بازی و محبت به کودک 🔻 یکی از اصلی‌ترین پیام‌های بازی‌کردن با کودکان، محبت است. این یک قاعده کلی در تربیت است: برای محبت کردن به کودک، نیازهای حقیقی او را بشناسید و آن را برآورده کنید! کودکان به کسانی که بیشتر با آنان بازی می‌کنند، علاقه بیشتری دارند. نیازی که برآورده می‌شود، هر اندازه اساسی‌تر باشد، محبتی که از طریق پاسخگویی به آن نیاز ایجاد می‌شود، عمیق‌تر خواهد بود. از همین روست که نزدیکی روحی میان والدین و بچه‌ها را که از بازی حاصل می‌شود، در کمتر رفتاری می‌توان یافت. 📖منِ دیگرِ ما. نقش بازی در تربیت فرزند، ص ۲۳ •┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎲 دقت و تمرکز 👶 ویژه کودکان 4 تا 7 سال 👶 •┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/amoomolla
🎯اسم این مسابقه (به من بگو با این حرف) می باشد. 👨‍🏫مربی به دانش آموزان می گوید چند ویژگی منتظران امام زمان علیه السلام را بگوید که با حرف (م) شروع شود. (البته با حروف دیگر هم می توان این بازی را اجرا کرد) هر دانش آموزی که ویژگی های بیشتری را با حرف مورد نظر بگوید برنده مسابقه است. ✅نمونه: (برخی از ویژگی های منتظران امام مهدی علیه السلام که با حرف (م) شروع می شود.) 📿مومن 💝مهربان 🙏مودب 👨منظم 🕋مخلص 🏔مقاوم •┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 در خرابه دختری جا مانده است حسرت دیدار بابا مانده است از فراق دیدن روی پدر کنج این ویرانه تنها مانده است دخیلک_یا_رقیة🌹🍃🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💰 بهترین سرمایه گذاری فردی و اجتماعی 💰 بهترین وسیله آرامش 💰 و حال خوب شما در آینده 🇮🇷 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 مراقب زندگیمون باشیم 😍 به خاطر حرف دیگران یا دشمنان 😍 به جون هم نیفتیم 😍 و با هم دشمنی نکنیم . 😍 اصلاح طلب و اصول گرا 😍 استقلال و پیروزی 😍 حوزه و دانشگاه 😍 سپاه و نیروی انتظامی و ارتش 😍 ملت و دولت 😍 عرب و لر و ترک و فارس و... 😍 همه با هم برادریم 😍 نذارید دشمن بین ما اختلاف بندازه 🇮🇷 @ghairat
💥 🏙 بچه های گلم ! 👈 ۵ اختلاف در تصویر پیدا کنید . 🇮🇷 @amoomolla
💥 ۲ 🏙 بچه های گلم ! 👈 ۵ اختلاف در تصویر پیدا کنید . 🇮🇷 @amoomolla
💥 ۳ 🏙 بچه های گلم ! 👈 ۵ اختلاف در تصویر پیدا کنید . 🇮🇷 @amoomolla
38.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 قصه صوتی تصویری کودکانه 👈 حالا شدی کلاس اولی 🎧 با هدفون بشنوید تا در محیط سه بعدی داستان قرار بگیرید. 🇮🇷 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مشکلات ، سراغ سحر و جادو نرید لطفاً... سحر و جادو ، زندگی شما و اطرافیانتون رو تحت تاثیر قرار میده 🇮🇷 @ghairat
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت هشتم 🚥 بُغض ، مثل تکه ای استخوان ، 🚥 گلوی مرا می فشرد . 🚥 نمی گذاشت صدای گریه ام ، بیرون بیاید . 🚥 مادرم را بغل کردم . 🚥 و سرم را ، روی سینه اش گذاشتم . 🚥 و شروع کردم به درد و دل کردن : 🌷 مامانی پاشو گلم 🌷 پاشو با من حرف بزن 🌷 کاشکی دیشب خوابم نمی برد 🌷 و حرفهایت را تا آخر ، گوش می دادم 🌷 مامان پاشو ... 🌷 ببین دارم گریه می کنم 🌷 پاشو به من بگو : فرشته ها که گریه نمی کنند 🌷 مامان اگر پانشی ، باهات قهر میکنم 🌷 مگر خودت نگفتی که این غمها تمام می شوند 🌷 مشکلات ، حل می شوند . 🌷 پس چرا بدبختی های ما تمام نمی شود ؟ 🌷 مگر نگفتی غصه نخورم 🌷 پس چرا خودت از غصه دق کردی 🚥 ناگهان ؛ بُغضم ترکید و گریه کردم . 🚥 جیغ کشیدم ، فریاد زدم 🚥 و با چشمانی پر از اشک ، 🚥 مادرم را ، محکم بغل کردم . 🚥 پدرم نیز ، وقتی صدای گریه های مرا شنید 🚥 با عجله به طرف من آمد . 🚥 بالای سرم ایستاد 🚥 با دیدن مادرم ، مظلومانه به او خیره شد 🚥 اشکهایش از چشماش ، 🚥 به سمت ریش بورش می افتاد 🚥 از اتاق بیرون رفتم 🚥 تا پدر راحت گریه کند و از من خجالت نکشد 🚥 از در نیمه باز اتاق ، به او نگاه می کردم 🚥 خشکش زده بود 🚥 آرام روی زانو افتاد و فریاد کشید 🚥 و مادرم را صدا می زد . 🚥 پدرم با صدای بلند ، مثل زنان ، 🚥 گریه می کرد و ضجه می زد . 🚥 تا حالا ندیدم او اینطوری گریه کند 🚥 او خیلی مادرم را دوست داشت 🚥 تا یک ساعت ، 🚥 با جسم بی روح مادرم درد دل می کرد . 🚥 اشک می ریخت و می گفت : 💎 خانمم ! حالا دیدی رفیق نیمه راه شدی ؟ 💎 دیدی مرا تنها گذاشتی ؟! 💎 دیدی پشتم را شکستی ؟! 💎 دیدی رفتی و مرا ، 💎 بین این آدمای پست ، رها کردی ؟! 💎 آخر من بدون تو چکار کنم ؟! 💎 بدون تو من کجا برم ؟ 💎 تو بودی که همیشه همراهم بودی 💎 پس چرا کم آوردی ؟! 💎 پاشو نگاهم کن 💎 که نگاهت دوای هر درد من است 💎 نگاهت برای من یک دنیا ارزش دارد 💎 پاشو خانومی ! 💎 به خدا غیر از تو ، 💎 دیگه محرم و مرهم ندارم 💎 پاشو که دارد روح از بدنم پر می کشد 💎 پاشو و به حرفهایم گوش کن 💎 هنوز کلی حرف در دلم مانده 💎 و جز به تو ، به کسی نمی توانم بگویم . 💎 آخر بعد از تو ، آرامبخش من کیست ؟ 💎 یار شبهای دلتنگی من کیست ؟ 💎 همزاد روزهای بی قرارم کیست ؟ 💎 کیست که اشکهایم را پاک می کند ؟ 💎 قرار بود سنگ صبورم باشی ؟! 💎 قرار بود سرنوشت زیبایم باشی ؟! 💎 قرار بود مثل کوه ، پشت و پناهم باشی ؟! 💎 پس چی شد ؟ نکند کم آوردی ؟ 💎 پاشو مرا ببین ... که در غل و زنجیر جنونم . 💎 پاشو ببین مظلومیت مرا . 💎 پاشو ببین تنهایی های مرا . 🚥 پدر آنقدر گریه کرد 🚥 که از حال رفت و روی مامان افتاد 🚥 اما ناگهان ... لبهای مامان تکان خورد ... 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی 🇮🇷 @amoomolla
✍ خاطرات اربعین عموملا چند روز ، به اربعین امام حسین مانده بود و مدام از همه جا ، خبر از رفتن زائران امام حسین به مرزها و کربلا و راهپیمایی ، به گوشم می رسید . دلم می خواهد من هم به کربلا بروم اما انگار منتظرم تا شاید یکی پیدا شود و مرا با خود ببرد . هر روز که می گذشت بهانه ها ، مرا از رفتن به کربلا باز می داشتند خودم را سرگرم هیچ کرده بودم تا شاید هوای پیاده روی اربعین از سرم برود یک سرم در تلویزیون و فیلم سینمایی و سریال ، یک سرم در گوشی و فضای مجازی و تبلیغ و کانال داری و... است در خانه بودم اما دلم یک جای دیگر است . بودن در کنار خانواده و همسر و بچه هایم ، برای من ، لذت بخش ترین کار دنیاست . ولی این روزها ، دیگر لذت نمی بردم به خانمم گفتم : اگر کربلا بروم ناراحت نمی شوی ؟! گفت : نه این حرف را نزن خیلی هم خوشحال می شوم . اصلا نگران ما نباش . ولی می ترسیدم که خانمم بعد از من ، نتواند از پس سه تا بچه بر آید . همین فکر هم ، شده بود یک سرگرم دیگر ، که در سرم رفت تا هوای کربلا را ، از سرم بیرون کند . امروز ۱۲ شهریور ، ۶ صفر ، با حال و هوای عجیبی بیدار شدم . یک دلم می گفت برم کربلا ... یک دلم نیز ، مشغول گوشی و فضای مجازی و تلویزیون و امورات دنیا شده . صدای چند روز پیش خانمم ، دلم را قرص کرده بود . ساعت شده بود ۳۰ : ۱۸ نیم ساعت دیگر ، قطاری از اهواز به مقصد خرمشهر حرکت می کند یا بروم یا نروم دل دل هایم را یک دله کردم و تصمیم خودم را گرفتم . فاطمه دخترم ! کوله پشتی ام را ندیدی ؟! فاطمه گفت : بابا در آن کتاب مدرسه گذاشتم گفتم : دخترم ! بی زحمت خالی کن گفت : کجا بابا ؟! نکنه می خوای بری کربلا ؟! گفتم : معلوم نیست عزیزم ، تا ببینیم خدا چی میخواد . وسایلم را جمع کردم خانمم خواب بود . آرام بیدارش کردم و از او خداحافظی کردم او هم شوکه شد که یک دفعه گفتم می خواهم بروم او مرا از زیر قرآن رد کرد به طرف ایستگاه قطار حرکت کردم . ماشالله شلوغ بود . ساعت ۱۵ : ۱۹ قطار آمد . از بس شلوغ بود ، به زور مردم جا شدند تا خرمشهر ، سراپا ایستادم . سه تا بچه هم مثل من ، جای نشستن نداشتند با آنها بازی کردم برایشان جوک و معما و شعر و داستان گفتم آنها را شاد کردم تا مسیر برایشان آسان بگذرد . ساعت ۲۱ به خرمشهر رسیدم . چند کیلومتری پیاده رفتم ناگهان ماشینی برایم ایستاد و مرا با خودشان به مرز بردند . حمام کردم و و ضو گرفتم . بعد از نماز ، از محل گذرنامه هم عبور کردم . بعد از مرز ، در یک موکب عراقی نشستم و با بچه های عراقی مشغول صبحت شدم با خنده و شوخی و بازی ، نام های امامان را به آنها آموختم معجزات پیامبران را به آنها آموزش دادم . می خندیدند و جواب می دادند . ان‌شاءالله ادامه دارد ...
🇮🇷 عموملا ، در موکب عراقی ها
🍀 تلاش برای جوانی جمعیت وظیفه ضروری همه است 🔹تلاش برای افزایش نسل و جوان شدن نیروی انسانی کشور و حمایت از خانواده، یکی از ضروری‌ترین فرائض مسئولان و آحاد مردم است. 🔸این فریضه درباره‌ی افراد و مراکز اثرگذار و فرهنگ‌ساز، تأکید بیشتر می‌یابد. 🌹🌹🌹 http://eitaa.com/amoomolla
😇 فُطْرُس کیست ؟!! 🌷 در روایات آمده که او ، 🌷 فرشته ای رانده شده از درگاه الهی است 🌷 که هنگام ولادت امام حسین علیه السلام ، 🌷 بال و پر خود را به قنداقه ایشان مالید 🌷 و مورد بخشش خداوند قرار گرفت . 🌷 القاب دیگر او : 👈 « عَتیقُ الحُسَین » و « صَلصائیل » است .   🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان کوتاه فطرس 😇 🌷 فُطرُس ، یکی از فرشتگان حامل عرش بود 🌷 که در انجام وظیفه اش سُستی کرد ، 🌷 به خاطر همین ، بالهایش شکسته شد 🌷 و به جزیره ای در زمین تبعید گشت . 🌷 او ۷۰۰ سال به عبادت خدا مشغول بود 🌷 تا اینکه امام حسین علیه السلام به دنیا آمد . 🌷 جبرئیل با هفتاد هزار فرشته ، 🌷 جهت تبریک این میلاد مبارک ، 🌷 به زمین نازل شدند ، 🌷 وقتی از کنار فطرس گذشتند 🌷 او با تعجب ، علت نزول آنان را جویا شد 🌷 وقتی خبر به دنیا آمدن امام حسین را ، 🌷 به او دادند 🌷 از آنان خواست تا وی را با خود ببرند . 🌷 جبرئیل قبول کرد و نزد پیامبر ، 🌷 برای او میانجیگری کرد . 🌷 با پیشنهاد پیامبر ، 🌷 فطرس خود را به قنداقه امام حسین مالید 🌷 و خداوند نیز بال هایش را بهبود بخشید 🌷 و او را به جایگاه اولیه اش بازگرداند . 🌷 فطرس پس از بهبودی و عروج به آسمان ، 🌷 به رسول خدا ، 🌷 خبر شهادت فرزندش حسین را داد 🌷 و گفت : 😇 به جبران این شفاعت ، 😇 زیارت هر زائر 😇 و سلام و صلوات هر سلام دهنده ای را ، 😇 به امام حسین می رسانم . 🇮🇷 @amoomolla
💎 تو فضای مجازی ، جوری تبلیغ می کنن 💎 انگار همه مردم کافرن ، ناامیدن 💎 اما یک مشایه اربعین ، به همه ثابت می کنه 💎 که واقعیت یک چیز دیگه است . 💎 میلیون ها نفر به عشق اهل بیت ، 💎 هر کاری می کنن تا نام اهل بیت زمین نمونه 💎 یه عده مشایه میرن 💎 یه عده موکب می زنن 💎 یه عده مجلس عزا می گیرن 💎 یه عده خادمی می کنن 💎 یه عده جارو میزنن 💎 یه عده امنیت رو برقرار می کنن 💎 و... 💎 بله این واقعیته نه تبلیغات دشمن 🇮🇷 @ghairat
52.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 قصه صوتی تصویری 👈 با حرفهايت به ديگران آسيب نزن 🔶 وقتی در جنگل حیوانات ، یک مار 🐍 بجای رفاقت با دوستانش ، شروع به حسادت و توهین به اونها میکنه چه اتفاقی می افته ؟!… 🎧 با هدفون بشنوید تا در محیط سه بعدی داستان قرار بگیرید. 🇮🇷 @amoomolla
27.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍 طنز تاریخ پهلوی 😂 😍 قسمت سوم : جواهری در قصر 🇮🇷 @ghairat