eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
91 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
❌️ خطاهای فرزند پروری ❌️ 4️⃣ خطای سوء استفاده از قدرت گرچه برای پدر و مادرِ خوب بودن، اقتدار لازم است ولی اقتدار با زورگویی متفاوت است. ✅️ بهتر است در تعامل با فرزند، بیشتر از قدرت صبر خود استفاده کنید. ❌️ پدر و مادر خوب باید قدرت داشته باشند، ولی نباید زور بگویند و زورگویی کنند... ⚠️ با گفتن عبارت ( برای اینکه من میگم! ) باعث می شوید که کودکتان هرگز به چرایی مسائل فکر نکند و قدرت تحلیل و پرسش گرایی را از او می گیرید. *《 بجای زورگویی، علت کار را به کودک بگویید 》* 🚸 وقتی به کودکان می گویید: "نباید در خانه بدوی" ، در واقع میخواهید از قدرت خود استفاده کنید و او را مجبور به ندویدن کنید... 💭 وقتی به او می گویید که : اگر در خانه اونقدر سریع و محکم بدوی ممکنه به چیزی برخورد کنی و یا همسایه پایینی اذیت بشه... در واقع او را به فکر کردن درباره رفتار و حرکتش وا می دارید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 همه دلا شده پُر از درد... یا فاطِرُ بِحقِّ فاطمه عَجِّل لِوَلیّکَ الفَرج 💔 اللهم عجل لولیک الفرج 💫
🌷 شهدای دانش آموز صحن شاهچراغ 🌷 ۱. علی اصغر لری گویینی 🌷 ۲. آرشام سرایداران 🌷 ۳. محمدرضا کشاورز 🌷 اگر به خودمان نیاییم 🌷 فردا نوبت بچه های ماست . 🇮🇷 @ghairat
محتوای تربیت کودک
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت ۳۲ 🚥 علی با خوشحالی گفت : 🌹 این محمد خودمونه 🌹
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت ۳۳ 🚥 با تعجب گفتم : آن خانم ها کی بودند ؟ 🚥 چطور از آنجا سر در آوردند ؟ 🌹 محمد گفت : 🌹 بعد از آن کشتار وحشیانه ، 🌹 آن خانم ها را ، دزدیدند . 🌹 هر سه خانم ، ایرانی هستند 🌹 و هیچ کس از مفقود شدن آنها خبر ندارد 🌹 اگر بلایی سر آنها می آمد ، 🌹 هیچ کس خبردار نمی شد . 🌹 وقتی در زندان بودیم ، 🌹 آلمانی های کثیف ، 🌹 سعی می کردند ما را اذیت کنند 🌹 و برای اینکه ما را بیشتر عذاب بدهند 🌹 هر ساعت یک نفر می آمد 🌹 و خانمها را اذیت می کرد 🌹 و ما هر بار با آنها ، درگیر می شدیم 🌹 تا اینکه دفعه آخری ، 🌹 تصمیم گرفتیم که فرار کنیم 🌹 چوبی را تیز کردیم 🌹 و به خانم ها دادیم و گفتیم : 🌹 اگر یک آلمانی ، به طرف شما آمد 🌹 با این چوب ، او را بکشید 🌹 ما هم سمت نگهبانان بیرون می رویم 🌹 و آنها را می کشیم 🌹 نقشه را اجرا کردیم و فرار کردیم 🌹 اما درب سفارت قفل بود 🌹 با نگهبانان درگیر شدیم و در را باز کردیم 🌹 رحیم ، ما را از سفارت بیرون کرد 🌹 و خودش همان جا ماند 🌹 و در را قفل کرد 🌹 تا دست کثیفشان ، به ما نرسد 🌹 رحیم به تنهایی ، با آلمانی ها درگیر شد 🌹 و من ، با ناراحتی ، هر چه او را صدا زدم 🌹 بیرون نیامد 🌹 در حین فرار هم ، 🌹 با این دوستان برخورد کردیم 🌹 خدا خیرشان بدهد که خیلی کمکمان کردند 🌹 و ما را به این خانه آوردند . 🇮🇷 گفتم : خدا حفظشان کند 🇮🇷 خدا خیرشان بدهد 🇮🇷 حالا آن خانمها چی شدند ؟ 🌹 محمد گفت : 🌹 خانم ها را ، تحویل سفارت ایران دادیم 🇮🇷 گفتم : خدا را شکر 🇮🇷 واقعا زحمت کشیدی ، خیلی اذیت شدی 🇮🇷 و خدا را شکر ، که حال شما هم خوب است 🇮🇷 راستی ، از آن مرد آلمانی چه فهمیدی ؟ 🌹 گفت : کدام شان ؟ 🌹 فرمانده نظامی آل سعود 🌹 یا آن مردی که با او مناظره کردید ؟ 🇮🇷 گفتم : آن که باهاش مناظره کردم 🌹 گفت : اسمش بیلیان گالر هست 🌹 تا چند سال پیش ، 🌹 برای آل سعود جاسوسی می کرد 🌹 متاسفانه در دفتر کارش ، 🌹 یکی از پرونده هایی که پیدا کردیم ، 🌹 پرونده پدر شما بود 🇮🇷 من هم با تعجب گفتم : پدر من ⁉... 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی 🇮🇷 @amoomolla
⭕️دلنوشته فرمانده کل ارتش برای آرتین 🔹امیر سرلشکر موسوی: کاش من به‌جای پدر، مادر و برادرت به خون غلطیده بودم و تو اکنون تنها و داغدار نبودی! 🔹پسرم آرتین؛ اگر چه قلبم آزرده دلتنگی توست، اما کاش زخم‌های دل تو، روی سینه‌ام انباشته می‌شد و تو را غصه‌دار و دلتنگ پدر، مادر و برادرت نمی‌دیدم. 🔹فرزند عزیزم، انسان نمایی که تو را داغدار کرد، حیوان دست‌آموزی است که ساخت آمریکا، رژیم صهیونیستی و تفکر رژیم سعودی است. اما سرباز ایرانی دندان می‌فشارد و صبوری می کند تا در زمان خود به اذن رهبر و فرمانده‌اش طومارشان را در هم بپیچد. 🔹کاش پیامت را همه می‌شنیدند. آن‌هایی که به بهانه‌ای، ناخواسته یا نادانسته، قدرت دفاعی و امنیتی کشور را تضعیف و مشغول کردند و فرصت جولان به عروسک‌های دست‌آموز دادند تا حرم و حریم را به گلوله ببندند. 🔹کاش می‌شنیدند صدای بچه هایی که یتیم شدند. کاش می‌شنیدند صدای زن‌هایی که بی‌سرپرست شدند. کاش می‌شنیدند صدای پدران و مادران به داغ فرزند نشسته و صدای ضجه برادر و خواهر از دست داده‌ها را و ... کاش می‌شنیدند. 🇮🇷 @amoomolla
🔮 بهترین مدرسه و بهترین معلم ، آن است 🔮 که اول روی تربیت شاگردانش کار کند 🔮 سپس روی محفوظات . 🔮 مثل حفظ قرآن ، حفظ شعر ، حفظ حدیث ، 🔮 حفظ فرمولات ، حفظ ضرب و... 🔮 چون تنها چیزی که در عالم ، 🔮 با استفاده زیاد ، خراب نمی شود 🔮 بلکه برعکس ، قوی تر هم می شود 🔮 مغز و حافظه است . 🔮 و با افزایش ظرفیت مغز و حافظه ، 🔮 قدرت یادگیری و فهم مطلب ، 🔮 چند برابر می شود . 🇮🇷 @amoomolla
💠 مدرسه ای که شاگردانش ، 🔹 در طول یک سال ، 💠 حداقل ده سوره و ده شعر و ده حدیث ، 🔹 نتوانند حفظ کنند 💠 به یقین می گویم که آن مدرسه ، 🔹 ضعیف و بی سواد است . 💠 البته اگر نگوئیم خیانتکارند 🔹 چون نتوانستند حداقل ، 💠 شعرها و سوره های کتابهای درسی را ، 🔹 به شاگردان خود ، حفظ نمایند . 🇮🇷 @amoomolla
🌼 هر چه حفظیات بچه ای ، بیشتر باشد 🌼 القای دانایی و توانایی او به خودش نیز ، 🌼 بیشتر می شود . 🌼 و هر چقدر که بیشتر حس کند 🌼 که همه چی می داند 🌼 و بر فهم مطالب ، توانا می باشد 🌼 اعتماد به نفس او نیز ، بالا می رود . 🇮🇷 @ghairat
✍ آموزش انگلیسی مذهبی 🕋 اشهدُ انّ عليا ولی الله 🕋 گواهی می دهم که علی ، جانشین خداست . 🕋  I testify Ali is deputy of God 🎼 تلفظ : 🕋 آی تِستی فای اَلی ، ایز دِپیوتی آف گاد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌷 testify ( تِستی فای ) 🔮 شهادت دادن ، گواهی دادن 🌷 deputy ( دِپیوتی ) 🔮 جانشین ، خلیفه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 @amoomolla
🌷 می پرسد آرتین با نگاهی کودکانه 🌷 وضع پدر ، مادر ، برادر ، اهل خانه 🌷 فرزندِ ایران ، جای آنها ، خوبِ خوب است 🌷 پرواز کردند تا خداوند ، عاشقانه 🌷 با خون آنها شد عیان ، روی منافق 🌷 او که زده آتش ، به جان آشیانه 🌷 لعنت به هر آشوبگر ، هر بی مروّت 🌷 لعنت به سربازان دشمن ، در رسانه 🌷 لعنت به بی بی سی و اینترناشیونال 🌷 نامردها ، دجّال های این زمانه 🇮🇷 @amoomolla
🌀 سردار سلامی : 🔮 ‌آرتین قلب ایران است ، 🔮 روی مژه‌های چشممان بزرگ خواهد شد . 🇮🇷 @amoomolla
✍ مناسبت های ۸ آبان 🌀 ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی 🌀 شهادت حسین فهمیده 🌀 روز نوجوان و بسیج دانش آموزی 🇮🇷 @amoomolla
📙 داستان کوتاه شهید حسین فهمیده 🕊 محمدحسین فهمیده ، 🕊 در سال ۱۳۴۶ ، در قم به دنیا آمد . 🕊 و در محیطی مذهبی و خانواده‌ای متدین ، 🕊 رشد و پرورش یافت . 🕊 در آستانه انقلاب اسلامی ، 🕊 به خاطر ظلم و کشتار مردم بی گناه ، 🕊 توسط رژیم صدام ، 🕊 تصمیم گرفت 🕊 تا مثل میلیون‌ها جوان و نوجوان دیگر ، 🕊 برای نجات مردم ایران ، 🕊 راهی جبهه ها شود . 🕊 و در کنار مردم انقلابی ، بایستد . 🕊 بعدها عاشق و شیفته امام خمینی شد . 🕊 هنوز مدت زیادی از حضور او ، 🕊 در جبهه‌های نور علیه تاریکی نگذشته بود 🕊 که با بستن نارنجک به کمر خود ، 🕊 زیر تانک دشمن بعثی رفت 🕊 و علاوه بر انهدام تانک دشمن ، 🕊 خود او نیز ، به شهادت رسید . 🕊 محمد حسین فهمیده ، در ۸ آبان ۱۳۵۹ ، 🕊 در اوایل جنگ تحمیلی ، 🕊 در ۱۳ سالگی ، 🕊 به درجه رفیع شهادت ، نایل گردید . 🇮🇷 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی جهت شناخت اشکال و رنگ ها مناسب‌ برای 4 تا 7 سال •┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• https://eitaa.com/amoomolla
📙 داستان نیمه بلند شهید حسین فهمیده 📗 قسمت اول 🕊 در آن سالهایی که شاه ستمگر و ظالم ، 🕊 در کشور ما حکومت می کرد 🕊 در شهر قم ، پسری زندگی می کرد 🕊 که اسمش محمد حسین بود . 🕊 محمد حسین ، پسری شجاع ، فعال ، 🕊 خوش اخلاق ، مهربان و خنده رو بود 🕊 و همیشه به مردم ، کمک می کرد 🕊 همه همسایه ها ، از او راضی بودند 🕊 و او را ، دوست می داشتند . 🕊 محمد حسین ، 🕊 به مدرسه رفتن و مطالعه کردن ، 🕊 علاقه زیادی داشت 🕊 با اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود 🕊 اما هر روز ، نمازش را سر وقت می خواند . 🕊 محمد حسین ، با تمام کوچکی اش ، 🕊 امام خمینی را ، خیلی دوست داشت 🕊 و هر وقت امام صحبت می کرد 🕊 به صحبتهای امام ، با دقت گوش می داد 🕊 آنقدر امام را دوست داشت که می گفت : 👈 امام هر چه بگوید ، حاضرم انجام دهم . 🕊 محمد حسین از همان کودکی ، 🕊 در مغازه پدرش ، کنار او کار می کرد 🕊 و از این طریق ، 🕊 حرفها و اعلامیه های امام را ، 🕊 به دست مردم و دوستانش می رساند 🕊 حتی بعضی وقت ها ، 🕊 با بچه های محل قرار می گذاشت 🕊 که رأس ساعت خاصی ، 🕊 از خانه ها بیرون بیایند 🕊 و شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی ، 🕊 سر دهند . 🕊 بعد از اینکه انقلاب پیروز شد 🕊 صدام جنایتکار و کشورهای استکبار ، 🕊 مثل آمریکا و انگلیس و اسرائیل و... 🕊 به ایران حمله کردند 🕊 و باعث شدند تا بین کشور ما و عراق ، 🕊 یک جنگ طولانی اتفاق بیفتد . 🕊 دشمن می خواست ، 🕊 ما مسلمانان دو کشور ، همدیگر را بکشیم 🕊 تا راحت وارد کشور و خانه های ما بشود 🕊 و ما را بکشد . 🕊 به خاطر همین ، 🕊 محمد حسین ، که آن زمان دانش آموز بود 🕊 وقتی دید که دشمن به کشور حمله کرد 🕊 به جای درس خواندن تصمیم گرفت 🕊 به جنگ با دشمنان برود . 🕊 چون دلش نمی خواست 🕊 که دشمن ، وارد کشورش بشود . 🕊 اما چون خیلی کوچک بود 🕊 هیچ کس اجازه رفتن به جبهه را ، 🕊 به او نمی داد تا اینکه ... . 📔 ادامه دارد ... 🇮🇷 @amoomolla
🧐 چیستان و معما در مورد شهید فهمیده 🤔 🌷 ۱. تاریخ تولد شهید حسین فهمیده ؟! 👈 ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۶ 🌷 ۲. تاریخ شهادت شهید حسین فهمیده ؟! 👈 ۸ آبان ۱۳۵۹ 🌷 ۳. محل تولد شهید حسین فهمیده ؟! 👈 قم 🌷 ۴. محل شهادت حسین فهمیده ؟! 👈 خرمشهر 🌷 ۵. محل دفن شهید فهمیده ؟! 👈 بهشت زهرا 🌷 ۶. برادر شهید حسین فهمیده ؟! 👈 شهید داوود فهمیده 🌷 ۷. دوست صمیمی شهید حسین فهمیده ؟! 👈 شهید محمدرضا شمس 🌷 ۸. مادر شهید فهمیده ؟! 👈 فاطمه کریمی 🌷 ۹. روز شهادت حسین فهمیده را ، به چه روزی نامیدند ؟! 👈 روز نوجوان 🇮🇷 @amoomolla
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
📜 شعر روز ⛱ ذکر روز دوشنبه ⛱ یا قاضی الحاجاته ⛱ ذکر خدای خوبم ⛱ شیرین تر از نباته ⛱ از ته دل میخونم ⛱ خدای مهربونم ⛱ تو قلبای ما جاته ⛱ قدر تو رو میدونم 🇮🇷 @amoomolla
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
16.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گروه سرود شهیون بچه های روستای اسلام آباد با حمایت های قرارگاه پیشرفت و آبادانی سپاه حضرت ولی عصر عجل الله فرجه 🇮🇷 @amoomolla
🇮🇷 مردانِ ایران ، 🇮🇷 چو شیرِ غرّان 🇮🇷 همیشه بیدار ، 🇮🇷 میانِ میدان . 🇮🇷 پیر و جوانان 🇮🇷 با عشق و ایمان 🇮🇷 حافظِ مرز و 🇮🇷 ناموسِ ایران 🇮🇷 مردان ایران 🇮🇷 از قلبِ تهران 🇮🇷 تا خوزستان و 🇮🇷 تا رشت و کرمان 🇮🇷 در هر لباسی 🇮🇷 با هر احساسی 🇮🇷 آماده‌ی رزم 🇮🇷 بی هیچ هراسی ✍ شعر از حامد طرفی 👈 نکته : می توانید به بچه ها بگوئید که بعد از هر مصرع ، بگویند : هِی ... مثلا : 🇮🇷 مـردانِ ایـران هِی 🇮🇷 چو شیرِ غرّان هِی 🇮🇷 @amoomolla
احکام شانه زدن مو فواید و مضرات شانه کردن زیاد شانه کنید اما ایستاده شانه نکنید موهای خیس را شانه نکنید 🇮🇷 @ghairat
🎉 شعر تولدت مبارک 🎉 🎈 ماه سعادتِ من ، تولدت مبارک 🎈 گُلِ عبادتِ من ، تولدت مبارک 🎈 تولدِ تو زیباست ، تولدت مبارک 🎈 هر چی بخوای ، مهیاست ، تولدت مبارک 🎈 فامیل همه اومدن ، تولدت مبارک 🎈 اومدن کادو بِدَن ، تولدت مبارک 🎈 مادرت شاد و خندون ، تولدت مبارک 🎈 کِل میزنه عمه جون ، تولدت مبارک 🎈 تاجِ سری ماشالله ، تولدت مبارک 🎈 گل پسری/گل دختری ماشالله ، تولدت مبارک 🎈 نورِ دو چشمِ پدر ، تولدت مبارک 🎈 عزیزِ دلِ مادر ، تولدت مبارک 🎈 بلبل شاد و خندان ، تولدت مبارک 🎈 گلِ زیبای گلدان ، تولدت مبارک 🎈 تو هدیه ی خدایی ، تولدت مبارک 🎈 پر از مِهر و صفایی ، تولدت مبارک 🎈 ای پسرِ ( دختر ) مهربان ، تولدت مبارک 🎈 بوی تو ، بوی قرآن ، تولدت مبارک 🎈 شکر خدای منان ، تولدت مبارک 🎈 که شدی بر ما مهمان ، تولدت مبارک ✍ شعر از حامد طرفی 🇮🇷 @amoomolla
محتوای تربیت کودک
📙 داستان نیمه بلند شهید حسین فهمیده 📗 قسمت اول 🕊 در آن سالهایی که شاه ستمگر و ظالم ، 🕊 در کشور ما ح
📙 داستان نیمه بلند شهید حسین فهمیده 📗 قسمت دوم 🕊 محمد حسین ، با اصرار زیاد توانست 🕊 با گروهی که به جبهه می روند 🕊 به مدت یک هفته ، 🕊 به جبهه کردستان سفر کند . 🕊 اما وقتی فرمانده ، 🕊 این پسر کوچک را دید 🕊 فوراً دستور داد 🕊 تا هر چه سریع تر ، او را به عقب ببرند 🕊 و او را به خانواده اش ، تحویل دهند 🕊 تا مبادا برایش اتفاقی بیفتد . 🕊 دو نفر از رزمنده ها ، او را به شهر آوردند 🕊 و به مادرش تحویل دادند 🕊 و از او خواستند قول بدهد 🕊 که دیگر به جبهه باز نگردد . 🕊 ولی محمد حسین که پسر شجاعی بود 🕊 گفت : 🌷 من نمی توانم به شما قول دروغ بدهم 🌷 چون من باز هم به جبهه بر می گردم . 🕊 خانواده او ، 🕊 از قم به کرج ، اسباب کشی کردند . 🕊 حسین فهمیده ، یک روز به بهانه خرید نان ، 🕊 از خانه خود در کرج خارج شده 🕊 و به تهران رفت . 🕊 در تهران ، افرادی سعی کردند 🕊 تا او را منصرف کنند ، ولی موفق نشدند 🕊 پس از آن ، به سمت خوزستان راهی شد . 🕊 در آنجا با تلاش بسیار ، فرمانده را راضی کرد 🕊 تا با آنها به خرمشهر برود . 🕊 با وجود اینکه فرماندهان ، 🕊 با بودن او در جبهه ، مخالفت می کردند 🕊 ولی وقتی شجاعت و توانایی او را دیدند 🕊 و فهمیدند فرستادن او به خانه ، 🕊 هیچ فایده ای ندارد 🕊 تصمیم گرفتند تا قبول کنند 🕊 که او هم در جبهه بماند . 🕊 از این به بعد ، محمد حسین ، 🕊 به همراه دوستش محمد رضا شمس ، 🕊 در یک سنگر قرار داشتند . 🕊 مدتی بعد ، در حمله عراقی ها ، 🕊 هر دو زخمی شدند 🕊 و آنها را به بیمارستان ماهشهر بردند . 🕊 حسین و محمدرضا ، تا حالشان خوب شد ، 🕊 دوباره به جبهه برگشتند . 🕊 اما این بار ، فرمانده اجازه نمی داد 🕊 تا حسین ، به خط مقدم نبرد برود . 🕊 محمدحسین ، همیشه دنبال موقعیتی بود 🕊 تا لیاقت و شجاعت خود را ثابت کند 🕊 چند روز بعد ، 🕊 حسین ، تک و تنها ، به طرف عراقی ها رفت . 🕊 و کلی لباس و اسلحه ، از عراقی ها گرفت 🕊 و پیش فرمانده شان آمد . 🕊 فرمانده با کمال تعجب فهمید 🕊 که محمدحسین ، اینها را ، 🕊 با دست خالی از عراقی ها ، غنیمت گرفت . 🕊 همین شد که به حسین اجازه داد 🕊 تا دوباره به خط مقدم برگردد . 🕊 بعد از حمله عراقی ها به خرمشهر ، 🕊 محمدحسین و دوستش ، محاصره شدند 🕊 در این درگیری ، 🕊 محمدرضا شمس ، زخمی شد . 🕊 و محمد حسین مجبور شد تا او را ، 🕊 با سختی و زحمت زیاد ، 🕊 به پشت خط جبهه برساند 🕊 و خودش نیز ، دوباره به سنگر بر گردد 🕊 تا با عراقی ها بجنگد . 🕊 ناگهان متوجه شد که تانکهای عراقی ، 🕊 رزمندگان را ، مورد هدف قرار دادند . 🕊 و کسی جز محمدحسین ، 🕊 از این نقشه دشمن خبر نداشت . 🕊 محمد حسین با دیدن این صحنه ، 🕊 تصمیم گرفت تا جلوی آنها را بگیرد . 🕊 اما هر چه فکر کرد نتوانست چیزی پیدا کند 🕊 تا با آن بتواند آن تانک ها را ، متوقف نماید 🕊 تنها راه آن است که ، 🕊 خودش را برای نجات همرزمانش فدا کند . 📔 ادامه دارد ... 🇮🇷 @amoomolla
Abozar Roohi - Refighe Shahidam.mp3
2.71M
🎧 سرود رفیق شهیدم 🎙 با صدای ابوذر روحی 🎼 @sorood_sher 🇮🇷 @amoomolla