#شعرکودکانه برای حضرت رقیه(س)
دویدم و دویدم
به کربلا رسیدم
میون باغ گلها
یه دونه غنچه دیدم
اسمش چی بود؟ رقیه
یه دختر سه ساله
تو دست اون یه گل بود
گل ِ قشنگ ِ لاله
منم شدم شاپرک
رو دامنش نشستم
گفتم رقیه جونم
منم دوست تو هستم
من شنیدم دشمنا
دل تو رو شکستند
بال و پر شما رو
با قفل غصه بستند
رقیه جون پر بزن
برو به آسمون ها
منتظر تو هستند
چشمای ناز بابا .
ای تک سوار لشکرم
ابالفضل ابالفضل
ای پاسدار خیمه ها
ابالفضل ابالفضل
ای پسر شیر خدا
ابالفضل ابالفضل
عباس علمدار حسین
ابالفضل ابالفضل
میر و سپهدار حسین
ابالفضل ابالفضل
همراه و غمخوار حسین
ابالفضل ابالفضل
ساقی و سردار حسین
ابالفضل ابالفضل
برادر و یار حسین
ابالفضل ابالفضل
حسین عزیز دلها — حسین عزیز دلها
وقتی رسید کربلا — حسین عزیز دلها
گفت اگر بمیرم —حسین عزیز دلها
ظلمُ نمی پذیرم —حسین عزیز دلها
آمده ام به کربلا —حسین عزیز دلها
زنده کنم دین خدا —حسین عزیز دلها
خوبیها رو صدا کنم —حسین عزیز دلها
صلح و صفا به پا کنم — حسین عزیز دلها
بدی ها رو جدا کنم —حسین عزیز دلها
آمده ام فدا کنم —حسین عزیز دلها
علیِّ اصغرم را —حسین عزیز دلها
سه ساله دخترم را— حسین عزیز دلها
قاسم و اکبرم را — حسین عزیز دلها
دستِ برادرم را —حسین عزیز دلها
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
دلم می خواد پر بزنم(۲)
به کربلا سر بزنم(۲)
حسین حسین حسین جان(۲)
به اون حرم که با صفاس
باغ قشنگ لاله هاس
حسین حسین حسین جان (۲)
دلم می خواد پر بزنم
برم به دشت کربلا
به سرزمین پر بلا
حسین حسین حسین جان (۲)
امام حسین مهربون
که رفته ای به آسمون
تشنه بودی آبي نبود
خسته بودی خوابی نبود
شهید شدي تو كربلا
حالا تويي عزیز ما
آب می خوريم می گيم سلام
به لبهای خشک امام
قشنگترین سلاما
می خوای بگم کدامه
سلامی از ته دل
به سومین امامه
میشه در شب و روز
بگم سلام بر حسین