هر گاه توانستید افکار منفی خود را
با افکار مثبت جایگزین کنید،
راحت تر می توانید کارهای مثبت فرزندتان را ببینید و کارهایی که
شما را آزار می دهند، نادیده بگیرید
@amorohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
#ساخت پازل با #چوب بستنی
#دست ورزی
🧩 با استفاده از یک بسته چوب بستنی
پازلی ساده جذاب و کاربردی بسازید.
@amorohani
#شعر
اتل متل توتوله
بچه ی خوب چه جوره؟
بچه ی خوب صبح زود
از خواب ناز پا میشه
می خنده مثل غنچه
لبای اون وامیشه
سلام داره به مامان
سلامی هم به بابا
میخوره صبحونه را
با میل و با اشتها
اتل متل توتوله
بچه ی خوب می دونه
خوردن شیر مفیده
شیر می ریزه تو لیوان
میگه رنگش سفیده
شیر میخوره سیر میشه
قوی مثل شیر میشه
@amorohani
🌹🌷🥀🕊🥀🌷🌹
🌓 #باز_شب_شده 🌗
❤️ #دلم_بهانه_میگیرد ❤️
یاد تو جاری شدن زندگی در #شریان جامعه ای است که اینروزها #بیمار است و بوی #سیب یادمان می آورد که #زمین مأمن ما #هبوط شدگان از #بهشت نیست .
در آن زمان #نوایی آشنا ، تو را به #یادمان می آورد و ما را #هوایی آسمان می کند .
پندار ما این است که #شهدا رفته اند ، اما آنها #زنده_اند و زمان ، ما را با خود #برده است .
من می گویم
شب #بهشتی ات #بخیر 💐
تو بگو عاقبت شما
#ختم به #خیر و #شهادت 🌹
🌷 #شهید_عزیزم 🌷
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم🌷
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام🌹
🌹 #اسماعیل_فرخی_نژاد🌹
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
🌙🌗🌙🌗🌙🌗🌙
@amorohani
🌙🌗🌙🌗🌙🌗🌙
﷽ 💢قرار شبانه 💢
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
از پس پرده ی غیبت نظر دارد
🔔 بياد مولا به رسم هر شب 🔔
🌸✨بسم الله الرحمن الرحيم✨🌸
🌸اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ،✨
🌸 وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،✨
🌸وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ،✨
🌸 وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ✨
🌸وَضاقَتِ الاْرْضُ ، ✨
🌸وَمُنِعَتِ السَّماءُ ✨
🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ،✨
🌸 وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،✨
🌸 وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ✨
🌸اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،✨ 🌸اُولِي الاْمْرِالَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا
طاعَتَهُمْ،✨
🌸 وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم✨
🌸فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا✨
🌸ً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛✨
🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ ✨
🌸اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، ✨
🌸وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛✨
🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛✨
🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، ✨
🌸اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، ✨
🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،✨
🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛✨
🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،✨
🌸بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🌸
و برای سلامتی محبوب
🎀اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .🎀
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى.
@amorohani
آسمان چه شکلی است؟
گراز صدای رعدو برق را شنید. خواست سرش را بالا بگیرد و ببیند این صدا از کجاست، اما نتوانست. ترسید و زیر درخت پنهان شد، موشی آرام سرش را از لانه اش بیرون آورد، گراز را دید که میلرزید و گوش هایش را تیز کرده بود.
موشی گفت:« چه شده؟ چرا می لرزی؟ »
گراز آرام گفت:« مگر نمی شنوی! نمیدانم آن بالا چه خبر شده! صدای چیست!»
موشی به آسمان نگاه کرد و گفت:« منظورت آسمان است؟ آسمان ابری است، خبری نیست، صدای رعد و برق است، میخواهد باران ببارد.»
گراز با خودش گفت:« آسمانِ ابری! »
خواست از موشی بپرسد آسمان و ابر چه شکلی هستند؛ اما موشی در سوراخش پنهان شده بود. گراز خودش را به خانه اش رساند تا زیر باران خیس نشود. باران که بند آمد دوباره سراغ موشی رفت. موشی را دید که به آسمان نگاه میکرد و لبخند میزد، جلو رفت و گفت:«در آسمان چه می بینی؟»
موشی گفت:« رنگین کمان! سرت را بالا بگیر و ببین !»
گراز سرش را پایین انداخت و گفت:«ما گراز ها نمی توانیم به آسمان نگاه کنیم، من تا به حال آسمان را ندیده ام»
موشی کمی فکر کرد و گفت:«یعنی تو ابر و خورشید و رنگین کمان را ندیده ای؟» گراز آهی کشید و گفت:« نه ندیده ام الان در آسمان ابر و خورشید و رنگین کمان هست؟»
موشی سرش را بالا گرفت و گفت :« بله بعد از اینکه باران بند آمد رنگین کمان به آسمان آمد» گراز گفت:« رنگین کمان چه شکلی است؟»
موشی نگاهی به اطراف کرد و گفت:« رنگین کمان ۷رنگ دارد و مثل یک سرسره ی رنگاوارنگ در آسمان است»
گراز با چشمانِ گرد نگاهش کرد و گفت:« وای چه زیبا و رویایی»
گراز با سمش چند خط روی خاک گلی کشید و گفت:«راستی خود آسمان چه شکلی است؟»
موشی با دقت به آسمان نگاه کرد و گفت: :« آسمان به رنگِ آبیِ روشن است مثل رنگِ برکه ی بالای جنگل، مثلِ.... » موشی به فکر فرو رفت داشت فکر می کرد آبی آسمان مثل چه چیزی که دوتا مرغ عشق زیبای آبی از بالای سرشان پرواز کردند. موشی سریع گفت:«مثل پرهای مرغ عشق»
گراز که با چشمانِ گرد نگاه میکرد و به حرف های موشی گوش میداد گفت:« چه زیبا! دیگر چه چیزهایی در آسمان وجود دارد؟»
موشی گفت:« پرنده ها در آسمان پرواز می کنند.»
گراز سمش را با شادی به زمین کشید و گفت:« پرنده ها را دیده ام وقتی روی زمین غذا می خوردند.»
موشی ادامه داد:« ابر… در آسمان آبی ابر هست»
گراز لب و لوچه اش آویزان شد گفت:« ابر؟ ابر دیگر چیست؟»
موشی گفت:« ابر همان که باران و برف از آن می بارد، همان بارانی که چند ساعت پیش می بارید. »
گراز لبخندی زد و گفت:«بله برف و باران را دیده ام! ابر چه شکلی است؟»
موشی به ابرها نگاه کرد و گفت:« ابر مثلِ…مثلِ…»
موشی دستش را روی چانه اش گذاشت و فکر کرد. او میخواست چیزی شبیهِ ابر پیدا کند.
یک دفعه چیزی به یادش افتاد، به گراز گفت:« همین جا بمان من زود بر میگردم»
تند و سریع رفت و به مزرعه ی پنبه که نزدیک جنگل بود رسید.
چند تکه پنبه چید و برگشت.
گراز ابرویش را بالا داد و گفت:« پنبه برای چه آوردی؟»
موشی پنبه را جلو برد و گفت:« ابر مثل این پنبه است، سفید، نرم و سبک»
گراز خوب به پنبه نگاه کرد و گفت:« چه زیبا»
موشی گفت :«توی آسمان خورشید هم هست»
گراز ساکت و منتظر به دهان موشی نگاه کرد.
موشی ادامه داد:« خورشید گرد است مثل گردیِ کله ی یک خرس گرم و پر نور است مثل آتشی که چند روز پیش مانده بود جنگل را از بین ببرد » گراز لبش را گاز گرفت و گفت:« وای نه من از خورشید میترسم»
موشی لبخند زد و گفت:«نترس خورشید گرم و پر نور است اما خطرناک نیست »
گراز نفس راحتی کشید و گفت:« خیالم راحت شد! »
موشی خندید. گراز سر به زیر انداخت و با بغض گفت:« حیف شد که من نمی توانم این همه زیبایی را ببینم»
موشی دلش برای گراز سوخت، دلش می خواست کاری کند تا گراز بتواند آسمان را ببیند. یک دفعه از جا پرید و گفت:« فهمیدم! برو کنار برکه در برکه می توانی عکس آسمان زیبا را ببینی» گراز دور خودش چرخید و با خوشحالی از موشی تشکر کرد و به سمت برکه راه افتاد. وقتی به برکه رسید که شب شده بود.
بعد از دیدن عکس آسمان در برکه به خانه ی موشی برگشت. موشی را صدا کرد، موشی آرام از خانه اش بیرون آمد و با دیدن اخم های گراز گفت:« چه شده ؟ چرا ناراحتی؟!»
گراز گفت:«من عکس آسمان را در برکه دیدم! اما با آنچه تو گفتی فرق داشت!» موشی جلوتر آمد و گفت:« چه دیدی؟» گراز گفت:« من در برکه سیاهی دیدم! مثل پر کلاغ! مثل راه های آقای گورخر! در آسمان نقطه های سفید و نورانی دیدم و توپ گرد و سفیدی که زیبا بود و می درخشید»
موشی بلند خندید و گفت:« دوستِ خوبِ من اسمان شب با روز فرق دارد. شب تاریک و سیاه است، آن نقطه های نورانی که دیدی ستاره ها بودند، آن توپِ گرد و درخشان ماه بود!»
گراز که حالا متوجه اشتباهش شده بود خندید و گفت:« فردا صبح میروم و آسمان روز را هم در برکه می بینم »
#باران
#قصه
🌼🍃🌸🌼🍃🌸
@amorohani
🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #یکشنبه برابر است با :
✨ 29 تیر 1399 ه.ش
✨ 27 ذی القعده 1441 ه.ق
✨ 19 جولای 2020 میلادی
🌸 ذڪر روز 🌸
#یا_ذالجلال_و_الاکرام
ای صاحب جلال و بزرگواری
🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
#حدیث_روز
#امام_علی_ع
جهادُ الرّجُلِ بَذلُ مالِهِ ونَفسِهِ حتّی یُتتَلَ فی سبیل الله وجِهاداُ المَراهِ ان تَصبرَ علی ما تَری مِن اَذی زَوجِها وَ غَیرَتِه
جهاد مرد آن است که مال وجان خود را تقدیم نماید تا در راه خدا کشته شود و جهاد زن عبارت است از شکیبایی بر اذیت های شوهر و بر غیرتش و بر ناموس او است.
📚 وسائل ، جلد ۱۱ ، صفحه ۱۵
@amorohani
دل ڪہ هوایـے شود، پرواز است ڪہ آسمانیت مےڪند.
و اگر بال خونیـن داشتہ باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مےگیرد.
دلــها را راهےڪربلاے جبــهہها مےڪنیم و دست بر سینہ،
#شهدا
مشارطه و مراقبه امروز با ذکر زیارت شهدا
🌱 بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🍃
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ
اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌷
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفــرج
#اللهم_ارزقنـا_شهـادت_فی_سبیلڪ
#روزتون_منور_به_نورشهدا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@amorohani
#نکته_تربیتی
لذت بردن را به یاد فرزندتان بدهید!
لذت غذا خوردن، لذت به خواب رفتن، لذت مطالعه کردن، لذت آشپزی، لذت ورزش کردن، لذت حرف زدن، لذت دویدن، لذت بیرون رفتن، لذت خرید کردن و ...
در یک کلام "لذت بردن از فعالیتهای روزمره زندگی"
امروزه ما نه تنها هیچ لذتی از کارهایمان نمیبریم بلکه اجازه نمیدهیم بچه ها هم لذت ببرند! " بخور، نخور، نریز، بخون، نکن، نپر، بخواب، پول نداریم، مریضی اومده، بدبخت شدیم، خسته ام کردی و ..."
@amorohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
َسرگرمی
تقویت تعادل
تقویت هماهنگی مهارتهای فکری و جسمی
@amorohani
#شعر
#حجاب
🌸سلام گل های زیبا
🌱چادر به سر با حیا
🌸دلم میخواد که باشم
🌱دوست شما بچه ها
🌸وقتی که بیرون می رم
🌱منم چادر میپوشم
🌸مثل یه دختر خوب
🌱در حفظ اون میکوشم
🌸حجاب برای دختر
🌱نشونه ی وقاره
🌸هرکی که با حجابه
🌱خدا دوستش می داره
🌸وقتی چادر میپوشیم
🌱فرشته ها میخندن
🌸دست و پای شیطون رو
🌱با خوشحالی می بندن
🌸ما دوست داریم خدا رو
🌱چون خیلی مهربونه
🌸گوش میکنیم به حرفاش
🌱بی عذر و بی بهونه
🌸همیشه با متانت
🌱همیشه با حجابیم
🌸ما نوگلای خندان
🌱فرزند انقلابیم
@amorohani
💐🕊🌹🥀🌹🕊💐
#شهیـــــدانه
"چقدر از منش این شهــــدا دور شدیم"
"آنقدر خیره به دنیـا شده و کور شدیم"
"معذرت از همه خوبان وهمه همرزمان"
"ما برای شهــــدا وصلهی ناجور شدیم"
"شهـــــدا در همهجا فاتـح اصلی بودن"
"عجــــب اینجاست که مـا این همــــه"
""مغــــــــــرور شدیم""
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐🕊🌹🥀🌹🕊💐
@amorohani
💐🕊🌹🥀🌹🕊💐
﷽ 💢قرار شبانه 💢
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
از پس پرده ی غیبت نظر دارد
🔔 بياد مولا به رسم هر شب 🔔
🌸✨بسم الله الرحمن الرحيم✨🌸
🌸اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ،✨
🌸 وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،✨
🌸وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ،✨
🌸 وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ✨
🌸وَضاقَتِ الاْرْضُ ، ✨
🌸وَمُنِعَتِ السَّماءُ ✨
🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ،✨
🌸 وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،✨
🌸 وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ✨
🌸اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،✨ 🌸اُولِي الاْمْرِالَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا
طاعَتَهُمْ،✨
🌸 وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم✨
🌸فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا✨
🌸ً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛✨
🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ ✨
🌸اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، ✨
🌸وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛✨
🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛✨
🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، ✨
🌸اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، ✨
🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،✨
🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛✨
🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،✨
🌸بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🌸
و برای سلامتی محبوب
🎀اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .🎀
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى.
@amorohani
#قصه_متن
عنوان: آواز بهار
یکی بود، یکی نبود.
روزهای آخر فصل زمستان بود. خورشید، گرمتر از همیشه، تابید و برفها را آب کرد.
صدای شرشر آب، همه جا پیچید. قورباغه صدای شرشر را شنید و قورقور کرد.
" شرشرشر. قورقورقور...
پرنده، صدا را شنید و جیک جیک کرد.
" شرشرشر، قورقورقور، جیک جیک جیک ...
دارکوب از لانه بیرون آمد.
قورباغه گفت: «این آواز بهار است!»
دارکوب خندید و به تنهی درخت نوک زد: «تق تق تق»
" شرشرشر، قورقورقور، جیک جیک جیک، تق تق تق...
جیرجیرک روی شاخه بود که صداها را شنید و گفت: «وای! آواز بهار است.» و شروع کرد به جیرجیر کردن.
"شرشرشر، قورقورقور، جیک جیک جیک، تق تق تق، جیرجیرجیر... آواز بهار
همه شاد بودند و با آواز بهار میرقصیدند. ناگهان صدایی به گوش رسید.
صدای، خرت خرت خرت.
قورباغه گفت: «صدای کی بود؟»
دارکوب گفت: «صدای چی بود؟»
جیرجیرک گفت: «اینجا نبود!»
پرنده گفت: «بالای درخت بود!»
همین موقع سنجاب، در حالی که خرت و خرت پوست گردو را می جوید از لانه بیرون آمد.
دارکوب گفت: «سنجاب بیدار شد!»
قورباغه گفت: «چون زمستان تمام شد!»
سنجاب خندید و گفت: «آواز بهار را شنیدم، یکهُو از خواب پریدم!»
همه خندیدند و دوباره جنگل پر شد از آواز بهار:
شرشرشر، قورقورقور، جیک جیک جیک، تق تق تق، جیرجیرجیر، خرت خرت خرت، شرشرشر...
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
@amorohani