♨️داستان بهلول و منکر خداوند
🔹 روزی بهلول داشت از کوچه ای میگذشت شنید که استادی به شاگردهایش میگوید: من در سه مورد با امام صادق علیه السلام مخالفم.
1⃣ یک اینکه می گوید خدا دیده نمیشود. پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
2⃣ دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
3⃣ سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
🔹بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم.
👌استاد اینها را شنید و خجل شد و از
جای برخاست و رفت.
📚 مجموعه شهرحکایات
بسم الله الرحمن الرحیم
💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن💎
آیات 82 و 83🌹 از سوره انعام🌹
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ
كسانى كه ايمان آورده و ايمانشان را به ستم و شرك نيالودند، آنانند كه برايشان ايمنى (از عذاب) است و آنان هدايت يافتگانند.
آیه 82🌹 از سوره انعام🌹
الَّذِينَ=کسانی که
آمَنُوا=ايمان آوردند
وَ لَمْ يَلْبِسُوا=ونیامیختند
إِيمانَهُمْ=ایمانشان را
بِظُلْمٍ=به ستمی [=شرک]
أُولئِكَ=آنانند که
لَهُمُ=برایشان هست
الْأَمْنُ=ایمنی
وَ هُمْ=وآنها
مُهْتَدُونَ=راه یافتگان اند
آیه 83 🌹ازسوره انعام🌹
وَ تِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهِيمَ عَلى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
اين (نوع استدلال) حجّت ماست كه در برابر قومش به ابراهيم داديم، هر كس را كه بخواهيم (و شايسته بدانيم) به درجاتى بالا مىبريم. همانا پروردگارت حكيم و داناست (و بر اساس علم و حكمت مقام انسانها را بالا مىبرد).
آیه 83 🌹ازسوره انعام🌹
وَ تِلْكَ =واین
حُجَّتُنا=دلیل ماست
آتَيْناها=داديم آن را
إِبْراهِيمَ =به ابراهيم
عَلى=بر
قَوْمِهِ=قومش
نَرْفَعُ =بالا می بریم
دَرَجاتٍ=به مراتبی
مَنْ=هرکس را
نَشاءُ=بخواهیم
إِنَّ=همانا
رَبَّكَ=پروردگار تو
حَكِيمٌ=سنجیده کارِ
عَلِيمٌ=داناست