eitaa logo
کانال ܫࡎـــܝ‌ ࡈ߭ߊߺـــܣࡐ‌ܝ‌
983 دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
16هزار ویدیو
291 فایل
💫 #مهدی_جانم https://eitaa.com/amtewi 🔹هرروز را از تو سرودن عشق است 🔸در هر غزلی تو را ستودن عشق است 🔹زنده ایم به عشق شهادت در رکابت 🔸در صبح ظهور باتو بودن عشق است ادمین کانال @Nava_70
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️امام خامنه ای : امام حسین علیه‌السّلام به فکر سرکوب کردن قدرتهای طاغوتی بود؛ چه با گرفتن حکومت و چه با شهادت و دادن خون. ۱۳۸۰/۱۲/۲۷ اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🥀 ┏━━━🌷🌼🍃━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎@amtewi ┗━━━🍃🌼🌷━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️امشب شهادت نامۀ 🥀عشاق امضـا می شود ▪️فردا ز خون عاشقان 🥀این دشت دریا می شود ▪️امشب کنار یکدگر، 🥀بنشسته آل مصطفی ▪️فردا پریشان جمعشان 🥀چون قلب زهرا می شود.. ▪عاشورای حسینی تسلیت باد🏴 اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🥀 ┏━━━🌷🌼🍃━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎@amtewi ┗━━━🍃🌼🌷━━━┛
▪️حسین جان! حروف مقطّعه‌ی تنت روی زمین، زیباترین آیه‌ی سجده‌دار خداست! " أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ " 🤲 الهی بحقّ الحسین علیه‌السلام، عجّل لولیک الفرج اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🥀 ┏━━━🌷🌼🍃━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎@amtewi ┗━━━🍃🌼🌷━━━┛
11.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 روایت رهبر انقلاب از ماجرای گفت‌وگوی (علیه‌السلام) و حضرت زینب(سلام‌الله‌علیه) در شب عاشورا ☝ هر روز یک ماجرا از کربلا در بیانات رهبر انقلاب 🏴 اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🥀 ┏━━━🌷🌼🍃━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎@amtewi ┗━━━🍃🌼🌷━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واغربتا زِ غربتِ فردای کربلا واویلتا زِ محشرِ کبرای کربلا گویا قیامت آید و در قلبِ عالمین غوغا شود زِ آتشِ غوغای کربلا زهرا به روی نیلی خود لطمه می زند از ماجرای ماتمِ عُظمای کربلا از بارشِ مصیبت و سیلابِ حادثه دریای خون شود همه صحرای کربلا آوای جانگداز و جگر سوز اَلعَطَش پر می کشد به اوج ثریای کربلا 😔یا بقیة‌الله! ما فقط شنیدیم و سوختیم... امان از داغی که در غیبت و تنهایی، تازه‌تر می‌شود... 🏴 اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🥀 ┏━━━🌷🌼🍃━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎@amtewi ┗━━━🍃🌼🌷━━━┛
خون می‌چکد از ردِّ دیده‌ات... آخر تو قرن‌هاست هر روز می‌بینی، آنچه را که من فقط شنیده‌ام! امشب می‌خواهم دنیا را دور سرت بگردانم و برایت صدقه دهم... امشب برای تسلّای قلبِ قلب عالَم صدقه دهیم... اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🥀 ┏━━━🌷🌼🍃━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎@amtewi ┗━━━🍃🌼🌷━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
༻﷽༺ ■مناے عشق را حال و هواے دیگرسٺ امشب ●شب عاشورا یاغوغاے روز محشرسٺ امشب ■ڪنار یڪدگر جمعند هفتاد و دو قربانے ●سخن از بذل جان وصحبٺ از ترڪ سر اسٺ امشب 🏴 💔
🏴 شب دهم : شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ×لطفا با حال و هوای عاشورایی بخوانید× پس از آنکه همه یاران امام حسین علیه السلام حتی طفل شش ماهه اش به شهادت رسیدند امام پس از وداعی جانسوز با اهل ببت اش بسوی میدان جنگ رفت. حضرت به عمر سعد فرموده بودند چون من يك نفر هستم، بنابراين يك يك از افراد را به جنگ من بفرست. عمر سعد هم در ابتدا این درخواست امام را قبول کرد. به فرمان عمر سعد چند تن از شجاعان دشمن به ميدان تاختند، امام حسين عليه السلام تن به تن با آنها جنگيد، ولى همه آنها در برابر شمشير آتش بار امام به خاك هلاكت افتادند، عمر سعد ملعون دريافت كه در نبرد تن به تن احدى در برابر امام حسين عليه السلام باقى نمى ماند، از اين رو نقض عهد كرد و فرمان حمله دستجمعى را صادر نمود. از هر سو به امام حمله كردند، امام آنچنان بر آنها هجوم برد كه آنها همانند ملخ پراكنده فرار مى كردند. مسعودى در اثباه الوصيه مى نويسد: امام حسين عليه السلام صدها تن از لشکریان یزید را به درک واصل کرد. آنحضرت همچنان می‌جنگيد، و بر اثر شدت تشنگى آب طلب مى‌كرد ولى كسى پاسخ نمى‌داد، آنقدر تير به بدنش رسيده بود كه گفته اند: «حتى صار كالقنفذ». شمر با جماعتى آمدند و بين او و خيمه‌اش قرار گرفتند، به طورى كه به خيمه نزديك شدند.امام فرياد زد: «ويلكم يا شيعه آل سفيان ان لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون يوم المعاد فكونوا احرارا فى دنيا كم ...» شمر فرياد زد: اى پسر فاطمه! چه مى‌گوئى؟ امام فرمود: مى‌گويم من با شما مى‌جنگم شما با من، زنها تقصيرى ندارند، از گمراهان و متجاوزين خود جلوگيرى كنيد و تا زنده ام متعرض حرم من نشويد. شمر فرياد زد: اى پسر فاطمه، متعرض حرم نخواهند شد. آنگاه شمر به سپاه خود خطاب كرد و فرياد زد: همه متوجه حسين عليه السلام شويد و كار او را تمام كنيد. سپاه دشمن به امام حمله كردند، آنحضرت همچنان مى‌جنگيد تا اينكه بدنش پر از زخم سرانجام ظالمى بنام «صالح بن وهب» پيش آمد آنچنان بر ناحيه ران آنحضرت ضربت زد، كه آن مظلوم از پشت اسب به زمين افتاد، طرف راست صورتش به زمين برخورد كرد، سپس در همين حال برخاست و به جنگ ادامه داد. در لحظات آخر عمر امام حسين عليه السلام زينب عليها السلام از خيمه بيرون آمد، در حالى كه فرياد مى زد: «وا محمداه! وا ابتاه! وا علياه! وا جعفراه». آنگاه به سوى امام حسين عليه السلام نزديك شد، در آن هنگام عمر سعد با جماعتى نزديك شد، و امام در حال جان كندن بود، زينب عليها السلام صدا زد: اى عمر! آيا اين ابا عبدالله، كشته مى شود و تو مى نگرى؟ 👇
امام حسين عليه السلام از زمين برخاست و مانند شيری شجاع بر دشمن حمله كرد همچنان با دشمن جنگيد تا دهها زخم بر بدنش وارد آمد. امام كنار آمد تا اندكى استراحت كند، در كنار ايستاده بود ناگاه سنگى از جانب دشمن آمد و به پيشانى آنحضرت خورد و خون جارى شد، دامنش را بلند كرد تا خون پيشانى را پاك كند، در اين هنگام تيرى سه شعبه زهر آلود آمد و بر سينه (يا شكم) آنحضرت اصابت كرد، فرمود: بسم الله و بالله و على مله رسول الله. سپس سرش را به طرف آسمان بلند كرد و گفت: «خدايا تو میدانى مردى را مى كشند كه در روى زمين پسر پيغمبرى غير او نيست». آنگاه آن تير را گرفت و از پشت بيرون آورد، و خون مانند ناودان از آن جارى شد. در اين هنگام ضعف بر بدن آقا مسلط شد، سپاه دشمن دست از جنگ كشيد و مدتی از اين جريان گذشت، و كسى جرئت نمى كرد آخرين ضربه را بزند (و به عنوان قاتل، با خدا ملاقات كند). شمر بر سپاه خود فرياد زد: ويحكم ما تنتظرون بالرجل اقتلوه ثكلتكم امهاتكم. در اين وقت، دشمنان بىرحم، از هر سو به آن امام غريب، حمله كردند، يكى به شانه چپش ضربت زد، ديگرى بر دوشش ضربت زد، سنان بن انس به پيش آمد و چنان نيزهاش را بر گودى گلوى آنحضرت فرو برد و سپس نيزه را بيرون آورد و بر استخوانهاى سينهاش كوبيد و تير بر حلقوم او وارد ساخت، كه آنحضرت بر روى خاك زمين افتاد، پس از لحظه‌اى برخاست و نشست و تير را از گلوى خود بيرون كشيد، سر محاسنش را با خون بدنش رنگين نمود و مى فرمود: هكذا القى الله مخضبا بدمى مغصوبا على حقى. هلال بن نافع (كه از سربازان دشمن بود) مى گويد: نگاه به قتلگاه كردم ديدم حسين عليه السلام به خود مى‌پيچد و در حال جان دادن است، درخشندگى چهره، و زيبائى قامت او مرا از فكر در مورد كشتن او بازداشت و من هرگز كشته آغشته به خونى را چنين نديده ام. در اين حال فرمود: شربت آبى به من برسانيد. ظالمى گفت: آب نچشى تا از آب سوزان دوزخ بياشامى، حضرت فرمود: آيا من آب سوزان جهنم را مى‌آشامم؟، نه هرگز، بلكه من بر جدم رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم وارد مى شوم و در محضر او از آب گواراى بهشتى مى آشامم، و از ظلم و ستم شما به آن حضرت شكايت مى‌كنم. 👇