eitaa logo
''هر آنچہ نگفتم'🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
234 ویدیو
17 فایل
همه ی ما حرفایی نزده داریم که کتابی به نام ''هـر آنچہ نگفتـم" تو قلبمون تشکیل میده ! • .کپی؟ -صلوات برای ظهور؛ • - - برای‌حرف‌هایت؛ https://daigo.ir/secret/2344059728 • ناشناس؛ @por_azhich
مشاهده در ایتا
دانلود
تا ابد هر چه خلیفه است به قربان علی'(:
هدایت شده از ''هر آنچہ نگفتم'🇵🇸
هر چه می خواهی طلب کن از شهنشاه نجف منتی گر می کشی از « مرد» می باید کشید🌝🤝
"امشب" به همراه آغوشم برایت کمی خواب آورده‌ام انتخاب با توست؛ یا به چشمانم برس یا به آغوشم... ||
هدایت شده از پر از هیچ؛'
https://eitaa.com/MoMeNoN110/772 به به بهههههه به=))))))))))))
آغوش امیرالمونین🫂
‌کاش در نیاید مرز آغوشت به اشغال کسی ای امان از دلشوره‌ های این من میهن‌پرست.
هدایت شده از نگاشته
-سعی کنید تو زندگیتون علاوه بر رضا پروانه، یه رفیق دیگه مثل قاضی زاده هاشمی هم داشته باشید. @Negashteh | نگاشته
تو همان قهوه‌ی تلخ سر صبحی، و من دلبسته به شیرین‌ترین تلخیِ دنیا.
با دل گفتم: «چرا نگیری کمِ عشق؟» گفتا: «نه به اختیار باشد غمِ عشق» گفتم: «نرسی به وصل!» گفتا: «شاید! آواره چو من، بسی است در عالمِ عشق!» ||
مرا به گوشه ی آغوش خویش دعوت کن مگر به جز تو کسی گوشه ی دلم دارم ..؟ ||
‏حرف دل همه رو شاملو گفته، اونجا که میگه: ‏"برای تو، برای چشمهایت ‏برای من، برای دردهایم ‏برای ما، برای این همه تنهایی ‏ای کاش خدا کاری کند..." ||
_که جز تو یادم نیست!
خال هندو به غزلواره ما می‌بخشی؟ ما "سمرقند" نداریم ببخشیم، ببخش!
وقتایی که ناراحتش کردین بهش بگین : ‏گر مرا ترک کنی من زِ غمت می سوزم ، آسمان را به زمين جان خودت می دوزم، گر مرا ترک کنی ترک نفس خواهم کرد، بی وجود تو بدان خانه قفس خواهم کرد...
هدایت شده از _
کجا رو دارم برم جز قربون شما؟
عاشقش بود ولی حیفُ صد افسوس که او عضو فعالِ رقیبانِ ستادش شده بود💆🏽‍♀
- هر بار خواست چای بریزد نمانده‌ای رفتی و باز هم به سکوتش نشانده‌ای . تنها دلش خوش است به اینکه یکی دوبار  با واسطه سلام برایش رسانده‌ای . حالا صدای او به خودش هم نمی رسد  از بس که بغض توی گلویش چپانده‌ای . دیدم دوباره شهر پر از جوجه‌فنچ هاست  گفتند باز روسری‌ات را تکانده‌ای .  می‌رقصی و برایت مهم نیست مرگشان  مُشتی نهنگ را که به ساحل کشانده‌ای . بدبخت من ، فلک زده من ، بد بیار من .. امروز عصر چای ندارم .. تو مانده ای !
دوش آن نامهربان احوال ما پرسید و رفت صد سُخن سر کرد اما یک سخن نشنید و رفت! ||
اونجا کہ شمس لنگرودی میگہ : بہ حرمتِ نان نمکی کہ با هم خوردیم نان را تو ببر ؛ کہ راهت بلند است و طاقتت کوتاه نمک را بگذار برای من! می‌خواهم این زخم تا همیشہ تازه بماند ..
ارتفاع بگیر تا ببینی نه دیده بشی!
ولی تویی که رای نمیدی؛فردا روز حق نداری حرفی بزنی درمورد وضعیت کشور و گلایه بکنی. _
هدایت شده از - مخاطبِ‌خاص‌ :)!'
حق رای مثل شرف ، می‌مونه نه بفروشش نه زیر پاش بنداز .
«گفت: خسته به‌نظر می‌رسی. گفتم: روزگار بیش از آنچه انتظارش را می‌کشیدم بر من سخت گرفته است.» |امیر محمد عبدالهی|
درمانی هنوز..