هدایت شده از روح!
اسارت که تنها به غل ُزنجیر و میله های فولادین ختم نمیشود.
کافیست دوچشم آهو گونه تورا مجذوب خودش کند،
آن وقت است که خودت تن به اسارت می دهی!متنها در انعکاس چشمانش.
گاهی هم چند کلمه در کنار هم کویر خیالت را بارانی میکند.
و اسیر مشتِ کوچکی فکرُ خیال میشوی.
یک روز هم می آید که در پیچ خم زندگی دست پایت را گم میکنی ودر بندِ عادتی رها نشدنی می شوی.
آنجاست که باید با هزار زور و زحمت، این زنجیر درهم بشکنی تا شکسته نشوی.
عادت است،غول فکر است،عشق است!
نمیشود که به امان خدا واگذارش کنیم و دستی دستی زندگی خودمان را به آتش بکشیم.
یک لبخند هم پروشان میکند و لنگر بدبختی را در زندگی می اندازند.
اسارت که غل زنجیری نمیخواهد،یک دل پر آشوب میخواهد..
" اللیلُ تاریخ الحنین،
وأنت لَیلی... "
شب، تاریخ دلتنگی ست
و تو شب منی...
#محمود_درویش
تو را با هر تپش از قلب خود جانا صدا کردم
تو رفتی و منم پشت سرت هر دم دعا کردم
نمیدانم چه شد آن لحظهی آخر دلم لرزید!
نگاهم تر شد و با بغض نامات را صدا کردم
زمستانی شدم، بعد از تو دیگر که بهاران نیست
خودم را بعد تو در دشت غمها من رها کردم!
تمام شهر میگویند: بد بودی! غلط کردند!
خودم را بعد تو از شهر و آدمها جدا کردم
برو بی من اگر خوش باشی و شادان ملالی نیست
خودم را به غم و درد فراقت آشنا کردم...
تو چون ویروس در جان و تن من ریشهها داری!
منم آن عاشقی که خود به دردت مبتلا کردم!
+سلام ..خوبی حدی _ چی باز چی می خوای ؟ + بیا برگردیم .. - دیونه شدی ؟ + نه .. من بدجور عاشقت شدم تو اینو میدونی ولی نمی خوای بفهمی ... _ دروغگوی نفهم برات حسرتی میشیم به دست نیوفتی فهمیدی ؟ همین جوری که گذاشتی زندگی قبل از تو و قبل از آشنایی با تو رو حسرت بشه من زندگی قبلیم رو می خوام خانوادم رو می خوام ولی همه ش از دست تو.... + ببخشید - تا عمر دارم تو رو نمی بخشم بهم پی نده و گمشو بیرون [ میدونی بعضی وقتا بعضی آدما ارزش اینو ندارن که زندگیت رو براشون خراب کنی یا عمرت رو حدر بدی به جاش حسرت شو براش تو دختری کارت رو بلدی فهمیده هستی عاقلی و ..... ارزش خودت رو بدون اگه هم برات خطور کرد که نمی تونی یادت باشه تو خیلی قوی تر از این حرفای ] "زود باش تو کارت رو بلدی دختر حسرت شوووووو براش#شما
https://eitaa.com/MALEKA_ZENDEGI
ممنون میشم بهم پیام بدی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قالی کرمان که باشی؛پا میخوری بیشتر..
مخترع دوربین عکاسی
اگر میدانست
ساعتها حرف زدن با یک عکس بی جان
چه بر سر آدم می آورد
هیچ گاه دست به این چنین اختراعی نمیزد!
البته که عکس های تو جان دارند!
این را حال پریشان من میگوید
وگرنه هیچ دیوانه ای
صفحه ی موبایل را نمیبوسد و در آغوش نمیکشد!
| علی سلطانی |
افسوس، ما خوشبخت و آرامیم
افسوس ما دلتنگ و خاموشیم
خوشبخت، زیرا دوست می داریم-
دلتنگ، زیرا عشق نفرینی ست؛
#فروغ_فرخزاد
هدایت شده از •کتابفروشی ارواح🌬
بخشیدن دیگران تمرین خوبی است برای اینکه وقتی زمانش فرا رسید بتوانیم خود را ببخشیم.
📖 #کتاب_آسایش
دلتنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
عاشق نشدى ، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
کو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى !
بى اسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو آن بت مغرور پیمبر شکنى ، داغ ندیدى
دلبسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایى
نقاشى بىرنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو اما
فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم .
نمیدونم هوا ابره،
یا من دنیا رو ابری میبینم.
غمگین، سرد و خاکستری.
ببینم! جایی که تو هستی، آسمون چه رنگیه؟
هنوزم خورشید صبح به صبح بهت سر میزنه یا پشت یه مشت ابر سیاه زندونیه؟
هنوز توی شبات ستاره هست؟
توی آسمونت ماه داری؟
چه حرف احمقانهای.
ماه که دیگه خودش به ماه احتیاج نداره. داره؟
تا حالا کسی بهت گفته نبودنت، بدترین جای دنیاست؟
من بهت گفتم.
تاحالا کسی بهت گفته وقتی نبیندت، دنیاش سیاه و تاریکه؟
من بهت گفتم.
شده کسی نباشه و تو هر روز توی خیالت روبهروش بشینی و تمام خاطراتت رو مرور کنی؟
تو کدومی؟
اونی که نیست یا اونی که هرجا سر میچرخونه خاطراتش رو میبینه؟
تو میدونی چند سال از یه اتفاق باید بگذره،
تا آدم یه خاطره رو فراموش کنه؟ نمیدونی.
چون اگه میدونستی خاطره نمیشدی.
| پویا جمشیدی |