-إنزعی الخنجرَ المدفونَ فی خاصرتی
و اترکینی أعیش..
إنزعی رائحتَک من مسامات جلدی
و اترکینی أعیش..
إمنحینی الفرصه..
لأتعرّف على امرأه جدیده ،تشطب اسمَکِ من مفکّرتی و تقطعُ خُصُلاتِ شعرک
الملتفّه حول عنقی!
-دشنه ات را از سینه ام بیرون بکش
بگذار زندگی کنم؛
عطر تنت را از پوستم بگیر و
بگذار زندگی کنم
بگذار با زنی تازه آشنا شوم که
نامت را از خاطرم پاک کند و
کلاف حلقه شده گیسوانت را از دور گلویم بگشاید!
زنده را تا زنده است بابد به فریادش رسید
بی خبر از هم خوابیدن چه سود؟
برمزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر مزارش آب پاشیدن چه سود؟
گر نرفتی خانه اش تا زنده بود
خانه صاحب عزا خوابیدن چه سود؟
گر نپرسی حال من تا زنده ام
گریه و زاری و نالیدن چه سود؟
زنده را در زندگی قدرش بدان
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟
گر نکردی یاد من تا زنده ام
سنگ مرمر روی قبرم وانهادن ها چه سود ؟ :)
-باید مینوشـتم تا خوانـده میشدم؟
باید اشـک میریختم تا دیده میشدم؟
باید زخـمی میشدم تا درمان میشدم؟
باید میمردم تا زنده میشدم؟
باید میشکستم تا سرپا میشدم؟
هرچهفریادزدم!هیچکسیآنرانشنید
درخودمغرقشدم.دستبهجایینرسید!
روزگارپایهیغمگینیمردونهگریست
تادگرخودبهخودآمد.بادلیپرمیگریست
میچرخدچرخفلکتاکهبهدورانبرسد..
_
هر وقت نوجوانان، دانشمندان بزرگ را آنچنان که خوانندگان و بازیگران را تحسین میکنند تحسین کنند، تمدن به مرحله بالاتر خواهد رفت.
برایان گرین؛
هدایت شده از حق گوی بزرگ ! ( 2 )
- اخفاء الاشتیاق ؛ اختناق ..!
- کِتمانِ دلتنگی بند آمدنِ نفس است .