حمایت از تولید ملی با چوب تر !
دوات گری ماهر در اصفهان بودم ، امیرکبیر مرا به تهران فراخواند ، سماوری را به من نشان داد و گفت: همانند این را برو و بساز . چند روزی در تهران ماندم. نمونه سماور را نزد امیربردم. پسندید و کاغذی آورد که حق ساخت سماور ۱۶ سال در انحصارم باشد و هر سماور را ۲۵ ریال بفروشم و در ازای هر سماور ۱۰ ریال سود کنم، قرار شد بهای ساختن کارگاه سماورسازی نیز به عهده دولت باشد.
خوشحال به سمت اصفهان برگشتم، کارگاه درحال تمام شدن بود که خبر قتل امیرکبیر رسید . حاکم مرا به تهران فراخواند و ۲۰۰ تومان بدهی دولت را طلب کرد!
هرچه داشتم فروختم ، اما باز ۳۰ تومان دیگر ماند که آن را هم با چوب خوردن و ترحم مردم به دولت پس دادم .
اکنون به گدایی و کوری روزگار میگذرانم...
@ancients
۲۴ خرداد ۱۳۹۷
۲۴ خرداد ۱۳۹۷
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم تکان دهنده از قتل عام مردم ایران توسط انگلیس
در قحطی بزرگى كه در دهه 1290 انگليس مسبب آن بود نزديك به ۴۰٪ جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن از بین رفتند!
@ancients
۲۴ خرداد ۱۳۹۷
۲۴ خرداد ۱۳۹۷
من شیوه کارتان را خوب فهمیدهام.
شما مردم را گرسنه نگاه داشتهاید و آن ها را از هم جدا کردهاید تا عصیان و شورششان را از بین ببرید، شما آنها را ضعیف و درمانده میکنید و سبعانه، نیروی آنها را میبلعید و اوقاتشان را مشغول میکنید تا از وحشت نه جوشش بکنند و نه مجالی برای جوشش داشته باشند! آنها در یک جای ایستادهاند و درجا میزنند، راضی باشید!
علیرغم جمعیتی که دارند تنها هستند.
من هم تنها هستم.
همه ما تنها هستیم
زیرا دیگران ترسو و ذلیل هستند
ولی با وجود تنهایی و اسارت، با وجود آن که مانند آن ها خوار و پست شدهام، به شما اعلام میکنم که شما هیچ نیستید
و این که این قدرتی که تا چشم کار میکند، گسترش دارد و تا اعماق آسمان را به سیاهی و تاریکی کشانده است چیزی نیست مگر سایه کوچکی که به روی قطعه خاکی سنگینی میکند و براثر بادی خشمگین نابود میشود .
👤آلبر کامو
📚حکومت نظامی
@ancients
۲۴ خرداد ۱۳۹۷
بسیارى از تجاوزات که به آزادىهاى مردم مىشود در انتخابات عمومى، با رأى خودِ مردم به تصویب رسیده است.
اینیاتسیو سیلونه
@ancients
۲۵ خرداد ۱۳۹۷
۲۵ خرداد ۱۳۹۷
۲۵ خرداد ۱۳۹۷
۲۵ خرداد ۱۳۹۷
ماجرای اسهال ناصرالدين شاه
صبح حمام رفتم. نزدیک ظهر درب خانه رفتم. شرفیاب حضور شدم. دیدم قبله عالم کبک سه روزه با کباب جگر بلدرچین میل فرموده به اسهال افتادهاند. تکدر خاطر داشتند. فیالواقع خوف کردم. مخصوصا که حکیم «طولوزان» هم فرانسه رفته. شاه فرمودند فلانی، این شکم روش را چه کنیم؟ عرض کردم پادشاه فرانسه اینطور مواقع استفراغ میفرمایند. آب روی آتش را میماند. قبله عالم ظرف خواستند. هرچه انگشت زدند مفید نیفتاد. فرمودند فلانی، تو انگشت بزن. چاکر دو سه بار انگشت زدم، دیدم چاره نمیشود. خیلی پریشان خاطر شدم. دستم را تا آرنج فرو کردم توی حلق مبارک. دیدم چشمهای قبله عالم دارد از کاسه بیرون میزند. در این بین تاجر “سوئیسی” که اجازه ورود دارد، وارد شد. چیزی نمانده بود پس بیفتد. گفت فلانی شاه را کشتی. گفتم علاج اسهال است. گفت حکما باید دستت را بیرون بکشی. الآن است که قبله عالم سقط شوند. دیدم سگرمه های قبله عالم درهم رفت. عرض کردم فارسی خوب نمیداند. قدری آرام شدند. دستم را که بیرون کشیدم بندگان همایونی صدای مهیبی بیرون دادند. راه پائین باز بود، راه بالا هم باز شد. هرچه انتظار کشیدیم، بند نیامد. فرستادم دنبال حکیم کرمانشاهی که بیاید لااقل یکطرف را سد کند. هر طور بود قبله عالم را خواباندیم. تا فردا چه شود.
روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه
@ancients
۲۵ خرداد ۱۳۹۷
۲۵ خرداد ۱۳۹۷