eitaa logo
تاریخ ایران و جهان باستان
80.1هزار دنبال‌کننده
37.5هزار عکس
4.8هزار ویدیو
13 فایل
ملتی که تاریخ خود را نداند، مجبور به تکرار آن است هر روز با مطالب جالب سیاسی و تاریخی 💐💐 پذیرش تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/4048027657C227a3cbb22
مشاهده در ایتا
دانلود
صحنه ای از یک عروسی در تهران دهه پنجاه 🗞 @Ancients
باورتون میشه این مجسمه با این همه جزئیات از چوب ساخته شده و ۴۵۰۰ سال قدمت داره؟!! این تندیس بسیار زیبا از یک کاهن مصری که از درخت چنار تراشیده شده؛ یکی از قدیمی‌ترین و سالم‌ترین مجسمه‌های چوبی جهانه که که از سلسله پنجم فراعنه باقی مونده. بعد از ۴۵۰۰ سال هنوز سالمه!! 🗞 @Ancients
ناصر ملک مطیعی ، بهروز وثوقی ، فردین 🗞 @Ancients
پدران از نگاه فرزندان: چهار ساله:بابام هر کاری را میتواند بکند. پنج ساله: بابام خیلی چیز ها را میداند شش ساله: بابام از بابا ی تو باهوش تر است. هشت ساله: بابام هر چیزی را دقیقا نمی داند. ده ساله :در گذشته، زمانی که بابام بزرگ میشد خیلی چیز ها متفاوت بود. دوازده ساله:خوب طبیعی است که پدر در آن مورد چیزی نمی داند. چهارده ساله: به پدرم خیلی توجه نکن او خیلی قدیمی فکر میکند. بیست و یک ساله:آوه خدای من پدرم از مسائل روز خیلی پرت است. بیست و پنج ساله: پدر اطلاع کمی در مورد آن دارد ولی تجربه ی زیادی دارد. سی ساله:نظر پدر را باید بپرسم او تجارب مفیدی دارد. سی و پنج ساله: بدون مشورت پدر هیچ کاری انجام نمیدهم. چهل ساله:پدرم خیلی عاقل و دانا و با تجربه است و هر مشکلی را حل میکند. پنجاه ساله:افسوس قبل از اینکه دیر بشه قدرشونو بدونیم ...♥️ 🗞 @Ancients
۱۱۲۳ سال پیش، امیر اسماعیل سامانی كه به تجديد حيات زبان فارسی و فرهنگ ايرانی كمک فراوان كرد، در سال ۸۹۲ ميلادی از رياضيدان های خراسان خواست كه تقويم ساسانی را دوباره نويسی كنند تا «نوروز» در ساعت درست و هنگام عبور خورشيد از استوا آغاز شود و حلول سال دقيق باشد. اين آرزو سالها بعد توسط «عمرخيام» تحقق يافت و تقويم هجری خورشيدی و لحظه دقيق حلول سال نو تهيه و تنظيم شد. جلال الدين ملکشاه سلجوقی كه عمر خيام نيشابوری در دوران حکومت او تقويم خورشيدی را تنظيم کرده بود از همان زمان دستور رعايت آن را داد که طبق قانون مصوب مجلس، از قرن چهاردهم هجری نوشتن تاريخ مكاتبات در ايران با تقويم خورشيدی رسمی شد. 🗞 @Ancients
نزدیک به 170 سال پیش از این " ویش قرتسوف " بزرگترين تاجر كشور روسيه تزارى سماوری با یک دست چای خوری برای امیرکبیر تحفه فرستاد. امیركبير اندیشید که صنعت گران زبردست ایرانی می توانند نظیرش را بسازند. امّا سال ها بعد در ایّام نوروز جمعی در باغ چهل ستون اصفهان به تفریح نشسته بودند. در این بین گدایی پیش آمد و درخواست کمک نمود و گفت : " من واقعأ گدا نیستم. سرگذشتی دارم كه اگر حوصلهٌ شنیدن دارید، برای تان تعریف کنم. سپس گفت : " در زمان صدارت میرزا تقى خان امیر کبیر یک روز حاکم اصفهان صنعت گران شهر را احضار کرد و گفت : آیا می توانید کسی را که در میان شما از همه استادتر است معرّفى کنید ؟ صنعت گران مرا معرّفى کردند. حاکم گفت : امیر کبیر برای انجام کار مهمّى تو را به تهران خواسته است. بعد از آن من در تهران به حضور امیركبير رسیدم. سماوری نزد امیر بود. او سماور را آب و آتش نمود و تمام اجزاى سماور را بیان کرد و گفت : مى توانى سماوری مانند این بسازی ؟ من تا آن زمان سماور ندیده بودم. جلو رفتم و پس از ملاحظه گفتم : بله، می توانم. امیر گفت : این سماور را ببر، مانندش را بساز و بیاور. من سماور را برداشتم و مشغول شدم و پس از اتمام کارم، سماور ساخته شده را نزد امیركبير بردم كه مورد پسند او واقع شد. امیر پرسید: این سماور با مُزد و مصالح به چه قیمت تمام شده است ؟ من عرض کردم : روی هم رفته پانزده ریال. امیر دستور داد تا امتیاز نامه ای برای من بنویسند که صنعت سماور سازی به طور کلّى برای مدّت 16 سال منحصر به من باشد و بهای فروش هر سماور را هم بیست و پنج ریال تعیین کرد. پس از صدور این فرمان گفت : به حاکم اصفهان دستور دادم که وسایل کارت را از هر جهت فراهم نماید. در بازگشت به اصفهان به سرعت مشغول کار شده و چند نفر را نیز استخدام کردم و مجموعأ مبلغ دويست تومان خرج شد. امّا هنوز مشغول کار نشده بودم که از طرف حکومت به دنبال من آمدند و من را همچون دزدان نزد حاکم بردند ! تا چشم حاکم به من افتاد، با خشونت گفت : میرزا تقی خان امیر کبیر از صدارت خلع شده و دیگر کاره ای نیست. تو باید هر چه زودتر مبلغ دويست تومان را به خزانهٌ دولت برگردانی ! در آن هنگام من پولی نداشتم. پس دستور مصادرهٌ اموال من صادر شد. با این وجود بیش از صد و هفتاد تومان فراهم نشد. برای سى تومان دیگر مرا سرِ بازار برده و در انظار مردم چوب زدند تا این که مردم ترحّم کرده و سکّه های پول را به سوی من که مشغول چوب خوردن بودم، پرتاب کردند. سرانجام آن سى تومان هم پرداخت شد، امّا به خاطر آن چوب ها و صدمات بدنی چشم هایم تقریبأ نابینا شده و دیگر نمی توانم به کارگری مشغول شوم، از این رو به گدایی افتادم! 🗞 @Ancients
یک نما،140 سال اختلاف بالا: کاخ ناصری در روستای شهرستانک البرز با حضور ناصرالدین‌شاه پایین: همان کاخ 140 سال بعد 🗞 @Ancients
تصویری تاریخی از بلیت زائران ، برای شرکت در مراسم حج در سال ۱۳۲۷ هزینه رفت و برگشت و زیارت حج در آن موقع ۲۹۵۰ تومان بوده است. 🗞 @Ancients
عکسی کمتر دیده شده از مجازات مجرمین در ایران دوره محمد على شاه قاجار در سال 1288 هجرى آویزان کردن بر دروازه شهر برای عبرت گرفتن مردم! 🗞 @Ancients
عالیجناب که معتقد بود «شرح حال من هیچ نکتهٔ برجسته‌ای در بر ندارد نه پیش‌آمد قابل توجهی در آن رخ داده نه عنوانی داشته‌ام نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بوده‌ام بلکه بر عکس همیشه با عدم موفقیت روبه‌رو شده‌ام.» 🗞 @Ancients
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی دیده‌ نشده از آرامگاه فردوسی مربوط به دهه 1940 در خلال جنگ جهانى دوم. بازسازى اين آرامگاه در سال 1313 به پايان رسيد. 📽 فيلم از آرشيو فيلم شوروى 🗞 @Ancients
این حکایت را عبید زاکانی ٧٠٠ سال پیش نوشته: خواب دیدم قیامت شده است. هر قومی را داخل چاه‌های عظیم انداخته و بر سر هر چاهی نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاه ایرانیان! خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده‌اند؟ گفت: می‌دانند که ما چنان مشغول خود هستیم که ندانیم در چاله‌ایم یا چاه. پرسیدم: اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند، چه؟ گفت: اگر کسی از ما فیلش یاد هندوستان کند، خود بهتر از هر نگهبانی لنگش را بکشیم و او را به تهِ چاه بازگردانیم! 🗞 @Ancients