. 💠─═हई╬ @yadshohada ╬ईह═─💠
💠_____🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴____💠
🎋سبکبالان عرش
😔💔دلم پر می کشد سوی رفیقان
کجایید ای شهیدان ای شهیدان
💟یاران !
امشب فیض 🌟می بریم از خاطره نورانی یک همرزم شهــ🌷ــید ؛ همراه با قرائت فاتحه💫 و ذکر صلوات به روح پر فتوح شهدا و امام 💞شهدا .
( مشخصات شهید)
🚩نام شهید : حسین طافی
🚩محل تولد : روستای کهناب در ۳۰کیلومتری اندیمشک
🚩تاریخ تولد:۱۳۴۷
🚩تاریخ شهادت: ۷تیر۱۳۶۶
🚩عضویت:بسیجی
🚩محل شهادت: منطقه ماهوت
🚩شهر اعزام: اندیمشک
🌙💥عملیات نصر ۴در پیش بود . ملکوتیان به دل حسین الهام کردند به زودی پروردگارش را ملاقات می کند .
🌙آرام به همرزمش «حمزه صالحی نیا » مژده این عروج خونین را داد و از او حلالیت طلبید .
🌙ساعاتی از عملیات می گذرد .
🌙 نزدیکهای ساعت چهار صبح در حال عبور از تپه های مشرف به شهر ماهوت ، آماج تیرهای دشمن متجاوز قرار می گیرد و از ناحیه دو پا و سر مورد اصابت ترکش واقع می شود .
@yadshohada 💠_____🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴____💠
🔆 #پندانه
✍ دینت را از خدا بگیر نه از مردم شهر
🔹جوانی در ملأعام با گستاخی تمام روزهخواری میکرد. او را نزد حاکم شهر آوردند.
🔸حاکم از او پرسید:
ای جوان! چرا در شهر روزهخواری میکردی؟ چرا از اسلام گریزانی، تا چنان حد که جسارت یافته و در ماه رمضان در پیش چشم همگان روزهخواری میکنی؟
🔹جوان گفت:
مرا باور و اعتقاد زیاد به اسلام بود. روزی شیخ شهر را در خفا در حال معصیت یافتم. برو آن شیخ را مجازات کن که اینچنین اعتقاد مرا از من گرفت و مرا روزهخوار کرد.
🔸حاکم شهر گفت:
روزی دزدی را در شهر گرفتند که از خانههای بسیاری دزدی کرده بود. طبق قانون قضاوت مأموری بر او گماردم تا او را در شهر بگرداند تا هر مالباختهای از او شکایتی دارد، نزد من آید.
🔹ساعتی نگذشت که جوانی معلومالحال از او برای شکایت نزد من آمد که هرگز او را در شهر ندیده بودم. به رسم قضاوت از او سؤال کردم: «ای جوان! او از تو چه دزدیده است؟» جوان گفت: «یک مرغ و دو خروس!»
🔸چون این سخن شنیدم مأمور خویش را امر کردم تا او را ۸٠ تازیانه بزند. جوان در حالی که دادوفریاد میکرد، گفت: «من برای شکایت نزد تو آمدهام، چرا مرا شلاق میزنی؟!» گفتم: «وقتی تو را خانهای در این شهر نیست، چگونه مرغ و خروسی داری که کسی بتواند آن را از تو بدزدد؟»
🔹داستان که بدینجا رسید، حاکم شهر گفت:
ای جوان! تو را نیز هرگز اعتقادی نبوده که آن شیخ از تو بستاند. هرکس که اعتقاد به خدا را با عمل به آنچه میشنود، از خود خدا بستاند و هدایت یابد هیچکس را توان ستاندن آن اعتقاد از او نیست.
🔸تو بهجای شناختن خدا در پی شناختن شیخ بودی و بهجای خدا، شیخ را باور کرده بودی! پس من، تو را دو حد جاری میکنم؛ یکی به جرم روزهخواری در ملأعام و دیگری به جرم کذب و افترا.
هدایت شده از گاندو
🔺آیا با ۳۱۳ نفر میشود قیام کرد ؟
مقاله اندیشکده یهودی جینسا:
وقتی یک ژنرال ایرانی شیعه به نام "قاسم سلیمانی" میتواند ارتشی نیمسری و نیمنظامی چریک را در سطح خاورمیانه آماده سازی و تا آمریکای جنوبی و افریقا گسترش دهد که هیچ ارتشی درسطح جهانی تاب مقابله با آن را نداشته باشد، یا وقتی در مانورها بهترین ارتشهای جهان همچون ارتش آمریکا و اسرائیل مقابل آنها قرار میگیرند، به سمت نبرد فرسایشی پیش رفته و در نهایت درمانده و خسته، یا باید آتشبس استراتژیک و یا شکست مذبوحانه را پذیرا باشند، میتوان گفت: اگر در سطح جهانی فقط ۱٠٠ نفر نه ۳۱۳ نفر، از این چنین افرادی را کسی در اختیار داشته باشد میتواند، ادعای رهبری و حکومت بر کل گیتی را داشته باشد!!!
در زمانی که "داعش" به کردستان عراق یورش برد، کردستان عراق ۹٠ هزار نیرو و انواع سلاحهای سبک، نیمهسنگین، و سنگین را در اختیار داشت، که در عرض فقط چند ساعت شکست خورد! و ناچاراً در آخرین لحظات سقوط، دست به دامان سردار ایرانی "حاج قاسم سلیمانی" شدند، او فقط با ۴٠ نیرو برای مقابله با اشغالگران داعشی وارد کردستان عراق شد، خودِ سرکرده کردهای عراق "آقای بارزانی" میگوید:
وقتی او و چهل نیرویش را دیدم، پاهایم سست شده بود و گفتم: فقط همین چند نفر؟!
اما وقتی خبر حضور "حاج قاسم" به گوش داعشیها رسید، در نهایت ناباوری دیدیم که با شنیدن خبر حضور "حاج قاسم"، چند کیلومتر عقب نشینی استراتژیک نمودند!
بعد از پیروزی بر "داعش" بود که بارزانی میگوید: تازه فهمیدم "لشگر یک نفره" که میگویند یعنی چه!
تعجیل فرج صلوات
@GANDOZE
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 من در موضوع زن، حمله دارم!!
به روایت رهبر معظم انقلاب
15.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰غدیریهامراقبباشند...!
عزیزانی که غدیر زحمت میکشن تعظیم شعائر میکنن
خیلی مواظب باشن که این زحماتشون به نتیجه برسه
این زحماتشون در راستای رسوندن پیام پیغمبرمون در غدیر باشه
جشن بگیری هدفت از این جشن جلب توجه به امام زمان
و ایجاد معرفت برای امام زمان نباشه باختی
یعنی منظور اصلی غدیر رو نگرفتی
تمام حرف غدیر اینه که هر زمانی مردم مثل پروانه
دور امام اون زمان بگردن و همه توجهشون به اون امام باشه
این همهی حرف غدیره...
در ثواب نشر سهيم باشيم ...
سلام علیکم صبح بخیر
🖥 ببینید و نشر دهید 📡
هدایت شده از امیرحسین ثابتی
چند سالی است که روز عرفه، این دستنوشته محسن حججی در روز عرفه سال ۹۴ دائم جلوی چشمم رژه میرود.
نکته اش اینجاست که امثال ما معمولا وقتی دعا میکنیم دنبال حاجات شخصی و دنیوی خودمان هستیم اما امثال محسن حججی، دعا کردن شان هم فرق میکرد که شهادت شان آنطور یک مملکت را تکان داد...
متن دستخط را با دقت بخوانید، انگار ترجمه آن جمله معروف حاج قاسم است که: "شرط شهید شدن، شهید بودن است..."
@Sabeti ✅
💠 مسجدعلی ابن ابیطالب(ع) اندیمشک به مناسبت #عید_سعید_غدیر_خم مسابقه عید ولایت را برگزار می کند.
👈برای شرکت در مسابقه از لینک زیر استفاده نمایید👇
https://digiform.ir/wcb0f7cbd
🔻مهلت تا ۱۴ تیرماه ۱۴۰۲ می باشد.
🔸 https://eitaa.com/joinchat/4268097902C55149e0b24
#شهید_منصور_بصیری_فر
💠شوق شهادت
هيچوقت گريههاي نيمه شب منصور و صدای مناجاتش را فراموش نميكنم.
نيمه های شب، چنان با سوز و گداز،
دعا ميخواند و از خدا «شهادت» را می طلبيد كه من شرمنده می شدم و به حال او غبطه می خوردم.
👈چند روز قبل از عمليات والفجر ٨، حدود ساعت ۱۰ شب بود كه به سنگر منصور رفتم ولی بچه ها گفتند، بيرون رفته است .
بعد از مدتی كه به دنبال او گشتم،
ناگهان صدای گريهای شنيدم.
به طرف صدا رفتم که ديدم، او در ميان نخلها نشسته و گريه می كند.
پرسيدم: «چه شده؟»
كمي با او شوخی كردم تا شايد غمهايش رافراموش كندولی اوهمچنان می گریست گفتم:
بگو چه شده؟ كسی از بچهها آسيب ديده، اتفاقي افتاده؟!»
در حالی كه قطرات اشك صورتش را خيس كرده بود گفت:
👈«دلم می خواهد شهيد شوم،
اما در فكر مادرم هستم چون از خانواده آنها چند نفر شهيد شدهاند و میترسم ديگر طاقت شهادت مرا نداشته باشد.
ولی به خدا قسم، آن قدر دوست دارم شهيد بشوم كه حد ندارد.»
👈در حالی که خود را در برابر او كوچك می ديدم ، ادامه داد: «ولی در هر صورت در اين عمليات من شهيد ميشوم و خدا هم به مادرم طاقت خواهد داد.»
او را بلند كردم و در حاليكه به طرف سنگر می رفتیم به او دلداری می دادم.
👈آن شب حالت او خيلی عجيب بود.
يقين كردم كه شهیدمی شود.»
از همه بچههای گردان، نوشتهای به يادگار در دفترچه مخصوصم داشتم،
👈 بجز از «منصور» ⁉️
چند ساعت قبل از عمليات «والفجر ٨»
سراغش رفتم و گفتم :
برایم دراين دفترچه، يك يادگاری بنويس!
👈گفت: «من لايق نيستيم كه چيزي بنويسيم.»
ولي با اصرار فراوان، دفترچه و خودكار را گرفت و رفت در گوشهای مشغول نوشتن شد،
وقتي برگشت، ديگر فرصتی برای خواندن يادگاری او نبود، چون فرمان حمله صادر شده بود.
بعدها كه دفترچهام را مرور می كردم، ديدم نوشته است:
👈الهي لا تكلني الي نفسي طرفه
عين ابداً
(خدايا مرا به اندازه يك چشم بر هم
زدن به خويش وامگذار)
الاحقر منصور بصيري فر
به اميد شهادت، ديدار ما در وادي عشق،
ما را شفاعت كنيد، ما را حلال كنيد.
✍: شهید محمدرضا خواجه زاده
ویرایش بااندکی تغییر:
مسعودامیدیفر
🔹https://t.me/yadshohada
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #کلیپ_تصویری | راه دشوار، عزم راسخ
🔺️ برای رسیدن به نتایج ...