eitaa logo
اندیشانه
56 دنبال‌کننده
664 عکس
132 ویدیو
287 فایل
تئولوژی @sadid20 : ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
صلح امام حسن.pdf
1.44M
🔹متن کتاب صلح امام (ع) ترجمه 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🌐 کانال مرکز تخصصی کلام اسلامی و تفسیر_ واحد کرمانشاه --------------------------------- 💠 @kalamkermanshah ---------------------------------
🌹 ادله ای محکم برای اثبات شهادت پیامبر اعظم(ص) [قسمت اول] ♦️یکی از شیوه هایی که دشمنان، برای خاموش کردن نور خدا به کار می گرفتند، کشتن اولیای الهی بوده است که این روش بارها درباره اهل بیت (ع) به کار گرفته شده است. ♦️روایات متضافره ای که درباره شهادت همه معصومین رسیده است، ثابت می کند همه ایشان به شهادت رسیده اند و هیچ یک با فوت طبیعی از دنیا نرفته اند و پیامبر گرامی اسلام نیز از این عموم خارج نیستند. همه علمای بزرگ شیعه بر این باورند که پیامبر اکرم(ص) به سبب سمّ به شهادت رسیده اند. هرچند بعضی از ایشان به خاطر رعایت تقیه وخفقان موجود در زمان حکومت های ظالم به این مطلب تصریح نکرده اند ولی هیچ یک از ایشان مطلبی را که دال بر این باشد که رسول خدا (ص) با فوت طبیعی از دنیا رفته اند را نقل نکرده اند. 🔰شیخ مفید رحمه الله می گوید: «ایشان در 28 صفر سال دهم هجری در سن 63 سالگی در مدینه منوّره مسموم به شهادت رسید.»(۱) 🔰شیخ طوسی رحمه الله نیز همین مطلب را در تهذیب الاحکام یادآور می شود.(۲) 🔰و مرحوم مجلسی رحمه الله نیز می نویسد: شهادت پیامبر (ص) در سال یازدهم هجری بوده است.(۳) 🔰علامه حلی رحمه الله نیز شهادت پیامبر را با سمّ تایید می کند.(۴) 🔰مرحوم محمد علی اردبیلی رحمه الله نیز می گوید: پیامبر (ص) در مدینه با سمّ به شهادت رسید.(۵) 💠علاوه بر اجماع علمای شیعه بر این مطلب که پیامبر (ص) به شهادت رسیده اند، روایاتی نیز در این باره رسیده است، که این روایات را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:  1) روایاتی که عموماً در مورد شهادت همه معصومین (ع) وارد شده است. 2) روایاتی که در خصوص شهادت پیامبر اکرم (ص) وارد شده است.  ✔دسته اول روایاتی که در مورد شهادت همه معصومین (ع) رسیده است، اگر نگوییم به حد تواتر رسیده است، حداقل می توان گفت مستفیضه هستند که به اختصار بیان خواهیم کرد. 1⃣ رسول خدا (ص) فرمودند: «ما من نبيٍّ أو وصيٍّ إلا شهیدٌ»(۶)، «هیچ نبی و یا وصی نیست مگر این که شهید می شود» 2⃣در روایت دیگری فرمود: «ما منا إلا مسمومٌ أو مقتول»(۷) «هیچ یک از ما نیست مگر این که یا مسموم یا کشته می شود».  3⃣ امام مجتبی (ع): «والله ما منّا إلا مقتول شهید»(۸) «به خدا سوگند هیچ یک از ما نیست مگر این که مقتول و شهید است». همین روایت از امام صادق و امام رضا علیهما السلام هم نقل شده است. ✅از این روایات می توان فهمید تمام اهل بیت به شهادت رسیده اند چون حرف نفی و «الا» در یک کلام افاده عموم می دهد و همه ایشان را شامل می شود مگر این که با دلیل محکم و یقینی یکی از ایشان خارج شود که چنین دلیلی موجود نیست. ✔دسته دوم روایاتی که به خصوص در مورد شهادت پیامبر (ص) رسیده اند اگر چه تعدادشان به اندازه دسته اول نیست، لکن از نظر سند صحیح و غیر قابل خدشه هستند.  1⃣سلیم بن قیس هلالی از عبدالله بن جعفر نقل می‌کند که رسول الله(ص) خطبه ای خواندند و فرمودند: 🕯«ای مردم! زمانی که من شهید شوم، علی أولی به نفس شماست(امر دنیا و آخرت شما به ید ولائی اوست و بر همه ی شما ولایت دارد)، و زمانی که علی به شهادت برسد، فرزندم حسن أولی به نفس مؤمنین است و وقتی فرزندم حسن به شهادت برسد، فرزندم حسین أولی به نفس مؤمنین است و زمانی که فرزندم حسین به شهادت برسد،فرزندم علی بن حسین أولی به نفس مؤمنین است، با وجود او امر به دست مؤمنین نیست.  ◾️سپس رو کردند به علی (ع) و فرمودند: 🕯یا علی! تو او را درک خواهی کرد پس سلام مرا به او برسان و زمانی‌که او به شهادت برسد، فرزندش محمد أولی به نفس مؤمنین است و تو یا حسین! او را به زودی درک خواهی کرد، پس سلام مرا به او برسان. 🕯سپس بعد از محمد مردانی هستند یکی بعد از دیگری و با وجود ایشان امر در اختیار مؤمنین نخواهد بود و این فرمایش را سه مرتبه تکرار کردند و فرمودند: هیچ کدام از ایشان نیست مگر این که أولی به نفس مؤمنین است، با وجود ایشان، امر در دست مؤمنین نیست، همه ایشان هدایت‌گر و هدایت شده‌اند، که ایشان؛ نُه نفر از فرزندان حسین اند. پس علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) ایستاد و در حالی‌که گریه می‌کرد، فرمود: پدر و مادرم فدایت ای پیامبر خدا! آیا کشته می‌شوی؟! 🕯حضرت فرمود: بله، به وسیله سمّ به شهادت می‌رسم و تو با شمشیر کشته می‌شوی و محاسنت از خون سرت خضاب می‌شود و فرزندم حسن نیز با سمّ کشته می‌شود! و فرزندم حسین با شمشیر کشته می‌شود، او را ظالم پسر ظالم! زنا زاده پسر زنا زاده! منافق پسر منافق می کشد»(۹) 🌹اللّهم صَلّ عَلی نُورِ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ فی الاَنوار
🌹 ادله ای محکم برای اثبات شهادت پیامبر اعظم(ص) [قسمت پایانی] 2⃣امام صادق از پدرانشان (ع) روایت کرده که فرمودند: امام حسن (ع) به اهل بیتشان فرمودند: «من با سمّ کشته می شوم همان طور که رسول خدا (ص) با سمّ به شهادت رسید. پرسیدند: چه کسی این کار را با شما می کند؟ فرمودند: همسرم جعده دختر اشعث، معاویه او را فریب می دهد و او را به این کار امر می کند.(۱۰) 3⃣هم چنین عیاشی از حسین بن منذر روایت کرده که گفت: «از امام صادق (ع) در مورد قول خداوند ﴿أفإن مات أو قتل إنقلبتم علی أعقابکم﴾ پرسیدم: آیا قتل بوده یا موت؟ فرمود: اصحابش کردند آن چه کردند[یعنی: ایشان را به شهادت رساندند] (۱۱) ♦️تا این جا از روایات استفاده شد که پیامبر عظیم الشأن اسلام به شهادت رسیده اند و شهادتشان به سبب سمّ بوده است البته نه آن سمّی که در خیبر خورده اند. ♦️البته در تاریخ و تفاسیر به نمونه های متعددی برمیخوریم که منافقین در صدد ترور حضرت ختمی مرتبت بوده اند و همه ی این قرائن نشان از بغضی است که آخرالامر نتیجه داد. ♦️از باب مثال، زمخشرى (از علمانی اهل سنت) در «كشّاف» در تفسیر قول خداوند تعالى: وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا «توبه ۷۴»، می گوید: مراد از این اهتمام به رسول خدا، فتك و ترورى است كه مى ‏خواستند به رسول خدا وارد آورند، و این قضیّه در رجوع آنحضرت از غزوه تبوك واقع شد، كه پانزده نفر از منافقین، هم میثاق شدند كه چون آنحضرت بر فراز عقبه بالا آید، او را از روى شترش در درّه و ته وادى پرتاب كنند. عمّار بن یاسر رضى الله عنه دهانه شتر رسول الله را گرفته بود و حذیفه از پشت سر شتر را مى ‏راند. در این بین حذیفه شنید كه صداى پاى شتر و بهم خوردن اسلحه مى ‏آید. چون به پشت سر روى گردانید، دید جماعتى هستند كه لثام و نقاب بر چهره خود  انداخته‏ اند. به آنها گفت: دور شوید اى دشمنان خدا و آنها فرار كردند.(۱۲) ♦️البته باید دقت نمود که احساس نشود که قصد ترور منحصر در یک مرتبه بوده و این توطئه ها، بارها به شکل های مختلف طرح ریزی شده است. که این ترورها، مربوط به منافقان و افراد مطرح مسلمان بوده است، تا آن جا که حذیفه، در ماجرای ترور به پیامبر (ص) می فرماید: اى رسول خدا، من شرّ و بدى را در چهره برخى از فرماندهان سپاهت بخوبى در مى‏یابم.(13) ✅لذا باید بحق اذعان کرد که شهادت پیامبر مکرم اسلام(ص) در نهایت غربت است؛ همو که تمامی شهداء و انبیاء از شعاع نور وجودش برای ابد در هستی و وادی ملکوت متشعشع میباشند و همه شهد شیرین شهادت ها از جان کوثر او میتراود و بر امت راستین ایشان واجب است که شهادت ایشان را با لحاظ ظرافتهایی که موجب تفرقه بین آحاد مسلمین نشود فریاد زنند. 🌹اَللّهُم صَلّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ ما دامَتِ الصَّلوه 📖پینوشت: ۱)المقنعه، شیخ مفید، ص456 ۲)تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج 6، ص 1 ۳)بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 22، ص 514 ۴)منتهی المطلب، علامه حلی، ج 2، ص 887 ۵) جامع الروات، محمدعلی اردبیلی، ج 2 ص 463 ۶)بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفّار، ص 148؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 17، ص 405 و ج 40، ص 139 ۷) وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 14، ص 2 و ص 18؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 4، ص 17 ۸)اعلام الوری، طبرسی، ج 2، ص 132 از امام صادق (ع)؛ عیون الاخبار، شیخ صدوق، ج 1، ص 287 از امام رضا (ع) ۹)اسرار آل محمد (ص)، سلیم بن قیس هلالی ص 362؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 33، ص 266 ۱۰) اثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج 2، ص 558؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 43، ص 327 ۱۱) تفسیر عیاشی، محمد بن عیاش، ج 1، ص 200 ۱۲) «تفسیر كشاف» ج ۱ ص ۵۵۴ ۱۳)الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏۱، ص ۵۴
شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله 🌹.pdf
🔴توصیه‌های سلوکی علامه حسن‌زاده آملی 🖊احمدحسین شریفی 🔶علامه حسن‌زاده آملی در کتاب لقاء‌الله پانزده توصیه به علاقمندان سلوک توحیدی بیان دارد. این رساله را در سال ۱۳۸۹ هجری قمری (۵۳ سال پیش) نوشته‌اند: یک. قرائت مستمر و انس همیشگی با قرآن: «هر اندازه که به قرآن نزديک شوى، به انسان کامل نزديک شده‌اى، به حظ و بهره‌ات از قرآن بنگر! حقايق آن، درجات ذات و مدارج عروجند.» دو. دائم الوضو بودن: «اى دوست! بدان که، وضو نور است و دوام در طهارت، تو را به عالم قدس ارتقا دهد. و اين دستور عظيم النفع، نزد اهلش مجرب است؛ بر تو باد مواظبت بر آن.» سه. قلت طعام: «اى دوست! طعام بسيار، قلب را می‌ميراند و باعث طغيان و لجام گسيختگى خواهد شد. گرسنگى از اجلّ خصال مومن است.» چهار. قلت کلام: «رسول خدا (ص) فرمود: «جز به ذکر خدا، زياده مگوييد، چه سخن بسيار که در آن ذکر خداوند نباشد، قلب را قساوت بخشد.» پنج. محاسبه نفس: امام کاظم(ع): «کسى که هر روز به محاسبة نفس نمی‌پردازد، از ما نيست: اگر عمل نيکويى از او سرزده باشد؛ از خداوند طلب زيادى‌اش کند و اگر عمل نادرستى از او سر زده باشد استغفار نموده، توبه کند.» شش. مراقبه: «بر تو باد مراقبه! بر تو باد مراقبه! بر تو باد مراقبه! مراقبه یعنی اينکه، بنده بداند خداوند بر او رقيب و به او نزديک است و به افعالش علم دارد و حرکاتش را می‌بيند و اقوالش را می‌شنود و بر اسرارش اطلاع دارد و نمی‌تواند خود را از خدا پوشيده نگه دارد و از سلطة او خارج شود.» هفت. رعایت ادب در محضر خداوند: «امام جواد(ع) در تبیین حقیقت ادب فرمودند: «قرآن را همان گونه که نازل شده است قراءت کنيد و سخن ما را همانطور که گفته‌ايم، روايت کنيد و خداوند را به حالتى که محتاج و نيازمند اوييد بخوانيد». هشت. عزلت «معناى اصلی عزلت، عزل حواس است به خلوت، از تصرف در محسـوسات؛ چه هـر آفت و فتنه و بلايى که روح بدان مبتلا گردد، حواس در آن دخالت دارد. با خلوت و عزل حواسّ، مدد نفس از دنيا و شيطان هوا و هوس منقطع می‌گردد» نه. تهجد: دستور خدای متعال به پیامبرش برای وصول به مقام محمود است: وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُودا (اسراء، ۷۹) و علت بهره‌مندی پارسایان از نعمت‌های اخروی را شب‌زنده‌داری آنان معرفی می‌کند: إِنَّ الْمُتَّقينَ في‏ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ آخِذينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنينَ كانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ وَ في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (ذاریات، ۱۵-۱۹) ده. تفکر: الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار (آل عمران، ۱۹۱) دوازده. ریاضت علمی و عملی: «رياضت، در دو راه علم و عمل، و تنها بر طبق نهج شريعت محمدى. از غير اين راه جز بعد و دورى حاصل نايد.» سیزده. همت عالی: «همت عالى داشته باش! به حدى که کسی یا چیزی را عبادت نکنى جز خداى تعالى؛ حتی از روی رغبت به بهشت و وحشت از جهنم هم عبادت نکنی. و الا هوای خود را عبادت کرده‌ای» چهارده. توبه از کارهای بد و خوب! «استادم آیت‌الله الهی طباطبائی فرمود: «توبة حقيقى آن است که از خير و شرت انابه کنى». من اندکى انديشيدم و سپس گفتم: «اما توبه از شر، حاجتى به بيان ندارد، و ليکن توبه از خير چيست؟». فرمود: «آنچه که ما، آن را خير می‌پنداريم، مانند نماز و روزه و قراءت قرآن و درس گفتن و تحقيقات درسی‌مان و امثال آن، اگر براستى، آن را مورد تامل قرار دهيم، در خواهيم يافت که همگى ناقص و غير کاملند پس بر شخص بينا، واجب است که از اين اعمال ناقص نيز توبه کند، و قصد نمايد که آنها را بر وجه کاملى که مقبول خداوند است به جاى آورد.»
هدایت شده از امید محمدی سروش
🏴 عرض تسلیت به حضرت استاد سلیمانیان(دام ظله) به مناسبت رحلت پدرِبزرگوارشان 🏴 @daneshnameh1399
💬از امام رضا (علیه السلام) نقل شده که فرمود: 🔸 رَحِمَ اللّه عَبْدا اَحیا اَمْرَنا … یَتَعَلَّمُ عُلومَنا وَ یُعَلِّمُهَا النّاسَ، فَاِنَّ النّاس لَوْ عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعونا؛ 🍃 رحمت خدا بر بنده اى که امر ما را زنده کند، دانش هاى ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد. اگر مردم زیبایى هاى سخنان ما را مى دانستند از ما پیروى مى کردند. 📚 معانى الأخبار، صفحه ۱۸۰، حدیث ۱.
صدا ۰۱۶_sd.m4a
23.92M
☑️ شعر آئینی در منقبت آل علی ◼️السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
آیا اسلام آوردن ایرانیان بزوربوده
لیلة‌المبیت سرآغاز تشکیل تمدن بزرگ اسلامی 👈 پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی👇 https://eitaa.com/joinchat/1042808834C1d4becaa06
آن چه که به عنوان تاکید و تشویق اهل بیت (ع) در باره ضرورت ثبت و کتابت روایات، بازخوانی و بازبینی مکتوبات حدیثی، توصیه به ثبت اسناد روایات و تربیت شاگردان خاص در این زمینه می شناسیم، ناظر به حفظ و صیانت از میراث روایی و امکان دسترسی به آن در دوران غیبت است. فراهم آمدن کتب و مصنفات چهارصد گانه در همین راستا قابل تفسیر است؛ که اگر چنین اقدامی از سوی اهل بیت (ع) انجام نمی گرفت، العیاذ بالله باید آنان را به کوتاهی در این زمینه مورد نقد قرار می دادیم! پیداست که اعتبار منابع رجالی در هر سطحی که مطمح نظر باشد، یکی از مولفه های اعتبار یا تقویت اعتبار منابع روایی تلقی می گردد. دو؛ اعتبار روایات اهل بیت (ع) تنها از رهگذر اسناد قابل اثبات نیست تا اگر خدشه ای در فرآیند واکاوی سند رخ نماید؛ نظیر شبهه در اعتبار منابع رجالی، این روایات از درجه اعتبار ساقط گردند. آن چه که به میراث روایی شیعه در کنار اعتبار سندی، اعتبار می بخشد، متون درخشان و معارف بلند آنها، بازتاب آنها در منابع معتبر توسط عالمان موثق و اعتماد و تداول نقل آنها در طی اعصار و قرون گذشته است که این ناچیز این امر را در کتاب «نظریه تصحیح» به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار دادم. موفق باشید. 🆔 eitaa.com/alinasirigilani
✳️ پاسخ به پرسش و شبهه در باره بی اعتباری علم رجال خدمت سرور معزز استاد نصیری (دام عزه) سلام علیکم پرسش ذیل از سوی برخی از افراد در باره بی اعتباری علم رجال مطرح شده است و ادعا شده که علم رجال نمی توان به اعتبار روایات کمک برساند. برای آن که حضرتعالی با متن پرسش آشنا شوید، خلاصه متن آن را تقدیم می کنم و تقاضا دارم که پاسخ خود را عنایت بفرمایید: گزیده متن پرسش: «اکنون، هیچ قضاوت و بررسی محصل و محسوسی از وضعیت راویان حدیث، که بدون اتکا به نقلی باشد، وجود ندارد؛ زیرا تمامی رجالیان، از نظر زمانی و دورۀ حیات، چند قرن با دورۀ زندگی راویان حدیث، فاصله دارند. بنابراین، تمامی اظهار نظرهای رجالیِ رجالیون، غیر محصل و غیر محسوس هستند؛ و به واسطه شنیدن اخباری از وضعیت زندگی راویان احادیث می‌باشند؛ چه این نظرِ رجالیون، به صرف نقل «نقل خبر» باشد؛ و چه این اظهار نظر، اجتهاد از اقوال و اخبار دیگران باشد. جدای از این مشکل کلیدی رشته رجال ما اکنون با مشکلات شکلی پنهانی نیز، روبرو هستیم؛ و آن اینکه، اکنون نسخۀ خطی اصیلی از کتب رجالیان متقدم، در دسترس نیست. یعنی همان‌گونه که خود روایات و احادیث، قابل جعل و تحریف بوده‌اند؛ و البته، جعل و تحریف سهوی و عمدی شده‌اند؛ متن کتب رجالیون نیز، از این مشکل بسیار مهم، فارغ نیستند؛ به عبارت دیگر، بسیار ساده و قابل تصور است که عده‌ای از افراد در طول زمان، برای اهداف خاص فرقه‌ای یا شخصی خود، می‌توانسته‌اند با افزودن یا کاستن حتی یک کلمه، در متن نسخه‌های خطی کتب رجالی، راویان احادیث مورد نظر خود را، تضعیف یا توثیق نمایند. منابع رجالی متقدم و متأخر، از دو حال خارج نیستند: یا «گزاره‌های خبری» هستند (چه خبر مستقیم و چه اخبار با واسطه) یا «مطالب اجتهادی» هستند (چه اجتهاد بی‌دلیل و چه اجتهاد همراه استدلال). الف. اخبار و گزاره‌های رجالی (چه مستقیم و چه غیرمستقم)، اولا، همه از نوع «خبر واحد» هستند؛ و اخبار واحد، به «حکم اولیه»و با دلایل متعدد، تماماً بی‌اعتبار و ناموجه هستند؛ ثانیا و از آن مهم‌تر، اخبار رجالی، هیچکدام و بدون استثنا، مبتنی بر شناخت «حضوری» و «حسی» نیستند. ب. از سوی دیگر، اجتهاد رجالیون در ارزیابی راویان حدیث نیز، در نوع خود بی‌ارزش و بی‌اعتبارند؛ زیرا اگر اجتهاد ایشان بی‌دلیل باشد، منطقاً و عقلاً معتبر نیستند؛ و اگر هم همراه استدلال باشد، بازهم معتبر نمی‌باشد؛ چرا که این استدلال‌ها، خود مبتنی بر اخبار و گزاره‌های تاریخی از نوع الف می‌باشند. نتیجه اینکه مباحث و نتایج رجالی، ارزش شناختی و علمی ندارند؛ و نمی‌توانند به احادیث اسلامی «اعتبار» ببخشند. بنابراین، اگر کسی قایل به این باور باشد که «اصل، در جعلی نبودن احادیث اسلامی است»، می‌تواند به وسیله علم رجال، اعتبار احادیث را از لحاظ سندی، مخدوش نماید. اما اگر کسی قائل به این باور باشد که «اصل، در جعلی بودن احادیث اسلامی است؛ مگر آنکه عکس آن ثابت شود»، علم رجال نمی‌تواند برایش اعتباری در توشه احادیث اسلامی قرار دهد.» ❇️ پاسخ
علیکم السلام اشکال و بلکه شبهه مطرح شده در باره علم رجال را می توان به صورت ذیل در دو محور سامان داد: یک؛ اشکال به علم رجال شأنی؛ یعنی فارغ از کتب و منابع موجود، به علم رجال اشکال شده که این دانش فاقد اعتبار است؛ زیرا از یک سو جزو اخبار آحاداند و خبر واحد فاقد حجیت است و از سویی دیگر به خاطر احتمال استناد به حدس حجیت ندارد؛ زیرا اجتهاد رجالیان برای ما معتبر نیست. دو؛ اشکال به علم رجال فعلی؛ یعنی منابع موجود رجالی فاقد اعتباراند؛ زیرا احتمال دس و تحریف در آنها وجود دارد. در پاسخ به شبهه نخست باید گفت: رجال از دو بخش مبانی و کارکردها تشکیل شده است. اعتبار وثاقت یا عدالت از نمونه های مبحث مبانی و صحت یا ضعف سکونی از نمونه های مبحث کارکردی در رجال است. از این جهت رجال افزون بر آن یک دانش و علم است یک فن و صنعت نیز به شمار می رود که به تمرین و ممارست مستمر در جرح و تعدیل قریب به سی هزار راوی بستگی تام دارد. از این جهت رجالی کسی است که افزون بر توانش اتخاذ مبانی، از خبرویت لازم در این زمینه برخوردار است. از سویی دیگر، قول رجالیان از باب رجوع به خبره امین دارای حجیت است؛ به این معنا که آموزه های دینی در موارد مورد نیاز ما را به مراجعه به کسانی که دارای امانت و خبرویت اند، ارجاع می دهد؛ چنان که در ماجرای یوسف (ع) «قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ» (یوسف، 55 ) و در ماجرای طالوت «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ» (بقره، 247) به کسی که امین و خبره است، ارجاع داده شده است. از دیگر سو، مراجعه به خبره امین در امور مختلف مورد تاکید سیره عقلاء در همه امور است؛ همان گونه که به عنوان مثال در امور پزشکی، مهندسی، حقوقی و ... چنین می کنند. روش اندیشمندان در مباحث علمی نیز چنین است؛ مراجعه به آراء لغویان در لغت، آراء مورخان در تاریخ، آراء فلاسفه در فلسفه و ... از نمونه های رایج آن است. از نمونه های شناخته شده آن مراجعه به آراء فقیهان در مسایل شرعی است که به آن تقلید گفته می شود. بر این اساس، امروز به عنوان مثال آیت الله شبیری را خبره در رجال می شناسیم و در صورتی که خود از دانش و صنعت در علم رجال بهره نداشته باشیم، به سخن ایشان مراجعه می کنیم. در پاسخ به شبهه دوم باید گفت: چنین احتمالی اگر قابل اعتناء باشد، همه میراث روایی و تاریخی ما را از درجه اعتبار ساقط خواهند بود. پیداست که چنین احتمال و چنین پیامدی مردود است؛ زیرا منابع و کتب ما نه تنها از رهگذر راویان، بلکه از طریق تداول در نقل و گزارش و از رهگذر اعتماد و اعتنای نسل به نسل عالمان گذشته تا عصر ما، بدست ما رسیده است. بر این اساس، منابع رجال اولیه همچون رجال كشى، فهرست نجاشى، رجال شيخ طوسى و فهرست شيخ طوسى و منابع رجال ثانویه همچون رجال برقى، رجال ابن داود و رجال علاّمه حلّى با اعتناء و اعتماد عالمان شیعه به این منابع و مصادر در کتب و مباحث فقهی و غیر فقهی خود و نیز یافت نسخه های آنها طی سده های مختلف از اعتبار لازم برخورداراند. پیداست که این دست از ادله، این منابع را از هر جهت از وقوع هر گونه خبط و خطا در نقل و کتابت مصون نمی کند، اما وجود احتمالاتی از این دست در حد ضعیفی است که به اعتبار آنها آسیب نمی زند؛ چنان که کتب اربعه حدیثی بر همین اساس از اعتبار لازم برخورداراند. به عبارت دیگر همان گونه که کتاب تهذیب و استبصار شیخ طوسی مورد اعتماد ما است، رجال ایشان نیز برای ما معتبر است. بر پاسخ های گذشته باید دو نکته را افزود: یک؛ اهل بیت (ع) مسئولیت سنگین حفظ و نگاهبانی دین و انتقال میراث دینی به نسل های پسین را برعهده داشته و دارند؛ همان گونه که به استناد روایات فراوان هر امام در انتقال میراث خود نسبت به امام بعدی کوچک ترین غفلتی به خرج نداد. در نظر بگیرید که آنان به نیکی آگاهی دارند که پس از ظهور امام عصر (ع) به ویژه پس از غیبت کبرا، ارتباط مستقیم شیعه با اهل بیت (ع) به طور کامل قطع خواهد شد و آنان تنها از رهگذر نگاشته های روایی می توانند به معارف دینی دسترسی پیدا کنند. آیا با چنین فرضی امکان دارد که اهل بیت (ع) برای چنین دورانی روشی معتبر و محکم برای دسترسی شیعیان به میراث دینی پیش بینی نکرده باشند؟!
یا دائم الفضل علی البریه یا باسط الیدین بالعطیه یا صاحب المواهب السنیه صل علی محمد و آله خیرِ الوری سجیه اغفر لنا یا ذالعلی فی هذه العشیه
✍ چند سال پیش داشتم کتاب ارشاد شیخ مفید رو مطالعه میکردم دعای امام صادق(ع) در هنگام سختی ها رو دیدم که هر موقع خود یا یارانش می خواندند گرفتاری و مشکلشان حل میشد: يَا عُدَّتِي عِنْدَ شِدَّتِي‏ وَ يَا غَوْثِي عِنْدَ كُرْبَتِي احْرُسْنِي بِعَيْنِكَ الَّتِي لَا تَنَامُ وَ اكْنُفْنِي بِرُكْنِكَ الَّذِي لَا يُرَام. ‏(الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ؛ ج‏2 ؛ ص184)
✅دعایی که جبرئیل برای پیامبر از آسمان هدیه آورد و فرمود این دعا از گنجینه‌های آسمان است؛ آن را به متقین تعلیم بده ولی از منافقان، مخفی بدار، زیرا که دعایی مستجاب است. 🌹«يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى وَ يَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى يَا مُقِيلَ الْعَثَرَاتِ يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا يَا رَبَّنَا وَ يَا سَيِّدَنَا وَ يَا مَوْلَانَا وَ يَا غَايَةَ رَغْبَتِنَا أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِي بِالنَّارِ»🌹 🔷(التوحيد شیخ صدوق، ص 221) @khoddamiyan
الهی بحق الحسین و اخیه، و جده و ابیه، و امه و بنیه، و شیعته و موالیه، و قبره و ساکنیه، و زواره و مجاوریه، خلصنی من الغم الذی انا فیه یا قاضی الحاجات یا سمیع الدعوات یا منزل البرکات یا دافع البلیات
سلسله نشست های تجربیات پژوهشی(نشست۱۰) دکتر محمدتقی سبحانی.mp3
13.47M
‌‌ 🔉 سلسله نشست های «تجربیات پژوهشی استادان و صاحب نظران» 🔹صوت نشست دهم با حضور: دکتر محمدتقی سبحانی
elm-din [ghasedoon.blog.ir].pdf
564.4K
📜رساله علم و دین متن پرسشهای دکتر گلشنی و پاسخهای علامه حسن زاده آملی در باب رابطه 🔻در سال 1375ُ پروفسور مهدی طی نامه ای، هشت سوال در مورد ارتباط علم و دین از محضر علامه پرسیدند و ایشان به این هشت سوال مهم پاسخ دادند. 🔴 @kashkolenab 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🌐 کانال مرکز تخصصی کلام اسلامی و تفسیر_ واحد کرمانشاه --------------------------------- 💠 @kalamkermanshah ---------------------------------
📌شهادت امام حسن علیه السلام تسلیت باد. امام عسکری (ع) فرمودند: ناگوارتر از نداشتن پدر و مادر، یتیمی آن کسی است که از خود دور افتاده و توان وصول به او را ندارد و پاسخ مسائل مورد نیازش را نمی داند. پس بدانید: ما دانای به ما است. افرادی که از علم ما بی خبرند، همچون یتیمی در کنف حمایت ایشانند. بدانید جایگاه کسی که می کند و دستورات ما را می دهد، همراه ما در گروه اعلی است. 📚طبرسی، احتجاج، ج۱، ص۱۶ 👇👇 🌻 @ahlebait110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است - - @fazelnzri🌿'
📌وضعیت در عصر امام حسن (ع) ابوبکر خوارزمی(م383ق) درباره وضعیت دوره امام عسکری(ع) مینویسد: ◀️آنان هر کسی را شیعه بدانند به می رسانند؛ ◀️هرکس نام پسرش را بگذارد، خونش را می ریزند. ◀️شاعر شیعه چون در مناقب وصی(علی) و معجزات نبی شعر بگوید، زبانش را می برند و دیوانش را پاره می کنند. ◀️عباسیان در صورتی به کسی بخشش می نمودند که به آل أبی طالب گوید. ◀️علویان را از یک وعده خوراک منع می کنند. یک جرعه آب را از اولاد (س) دریغ می دارند. ◀️یکی شمشیر خود را گرو می گذارد و دیگری پیراهنش را میفروشد. در چنین فضایی امام حسن عسکری(ع) از طریق سازمان و با بیان اوصاف و توجه دادن آنان به اعتقادات، میراث مکتوب امامیه و جان شیعیان را حفظ کرد. 📚ابوبکر خوارزمی، الرسائل، ص129- 130. 👇👇 🌻 @ahlebait110
4925290091.mp3
3.49M
موسیقی:پایان پریشانی💚∞ ●━━━━━━─────── ㅤ ⇆ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ↻