45.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنگبزن و این روز قشنگ رو
بهش تبریک بگو .📞🥺🩷 !
ــــ
#فرشتگان_سرزمین_من_بخش_نیاسر
#فرشتگان_سرزمین_من
#روز_دختر
♥️🔗. Bakhsh neiasar !
حالا میخوام واستون خاطره بگم
خاطره هاییکه روزمونو ساخت ..!
خاطره اول از دوتا دوست بازیگوش و مهربون بود،😁🤍
دوتا دوستی که قبل از چیدن میز اومدن جلو و
خواستن داخل چالشامون شرکت کنن .😐😂
ــــــ ــ ــ ،
بریم که مکالممون رو داشته باشیم:
+خب خب روزتون مبارک، چالش ما اینه که زنگ بزنین
به دختری که خیلی دوسش دارین و این روز قشنگ رو
بهش تبریک بگین .☺️👐🏽
هردونگاهی بهم انداختن
_اقا ما میخوایم به هم دیگه تبریک بگیم
من با خنده گفتم: یعنی چجوری؟
میخواین زنگ به هم بزنیین؟😐🤣
یهویی با خندهای شیطون یکیشون از اون یکی دور شد
و با کلی فیلمبازی کردن چالش مارو انجام دادن 😂♥️ .
بعد از چالش، شالشون رو با اشتیاق خودشون بستم
خیلی قشنگ شدن شبیه فرشته ها شده بودن
این دوتا رفیق صمیمی🥺🕊 ..
پس با کلی ذوق لینک کانالو گرفتن و بعد از گرفتن
هدیههاشون اولین فرشتههای اونروزمون رو
بدرقه کردیم 🤍🥺 .
♥️🔗. Bakhsh neiasar !
• .
خاطره دومی که توی ذهنم موند از یه بابای مهربون بود که
دو تا دختر همسن و سال خودمون دنبالشون بودن 😌🤍 ؛
ــــــــــــ ــــــــــــ
ایشون از همون اولللل از ما خواستن تا شال دخترخانمشو
واسش ببندیم؛
دختر خانمی کاشانی که بعد از چالشتغییرمون تاجگلش رو
گذاشت روی سرش و واقعاااا شد فرشتهه🥺💚 ..
فرشته ایکه پدرش عاشقق حجابش شد طوریکه وقتی
شالش رو درست میکردم
نمیگذاشت گردن و موهای پشت دختر خانمش پیدا باشه !
بعد از یک عکس یادگاری . 📷 !
این دختر خانمها با پدرشون رفتن اما بعد از چند دقیقه
دوباره اومدن و اینبار شدن سه تا دختر
و اینجا بود که اون پدر با غیرت گفت:
براتون مشتری اوردم 😎✌️🏽 .
با لبخند رضایت پدر، اون دخترخانم شالکرمی هم
اومد نشست روی صندلی و بعد ازین که واسش شالش رو
مرتب کردیم، با پیشنهادی به دخترسوم که از اون
دوتا فرشتهامون فیلم میگرفت شال اوشونم مرتب کردیم
و این شد دومین خاطره زیبای ما
و داستان غیرت پدرانه🌝♥️ .
♥️🔗. Bakhsh neiasar !
حالا میخوام پند براتون تعریف کنم😂
پند طنز 😐 .
ـــ ــــــ ـــ
آقا با چند تا از بچه ها نشسته بودیم تا ماشین بیاد دنبالمون
هر کی هم که رد میشد یه تذکر میدادیم که عزیزدلم شالتو
سرکن اینجا مکان زیارتیه 🕌 .
خلاصه دونفر از کنارمون داشتن رد میشدن که یکیشون
شالش روی شونه هاش بود
آقا من هنوز تصمیمم مصمم نکرده بودم برای امربهمعروف
یهو خانم جلویی نگام کرد گفت:
_ کتاب بخونین کتاب خیلی خوبه .
با قیافه پوکری نگاهشون کردم و گفتم:
+ چشم، شماهم حجابتونو رعایتکنین حجاب خیلیخوبه 😐 !
برگشت سمتم گفت:
_ ببین تو اگه کتاب بخونی کلا نظرت درباره حجاب
عوض میشه 😊 .
منم با افتخار لبخندی زدم
+ من خیلی کتاب میخونم و توی چندین مسابقه
کتابخوانی برنده شدم 😌👐🏽🤍 .
تا خانمه اومد حرفی بزنه
یهو دختریکه شالش افتاده بود جیغ زد که:
_ حیفش وقت نداریم باید بریم وگرنه
میشستمت میذاشتمت کنار😒🦖 .
و این پنججفت چشم بود که پوکروار به رفتنشون زل زد
و برای شفاشون دعا کرد .😐🤲🏽
خلاصه دوستان کتاب بخونین کتاب
خیلی خوبه 😐📖 .
با اجازه من برم تو افق محوشم خدانگهدار😶🚶🏻.!
♥️🔗. Bakhsh neiasar !
سلامی به قشنگی هوای دیروز روستایما🥺☁️ !
#نشلج_زیبا
♥️🔗. Bakhsh neiasar !
فرشتگانسرزمینمن ˒˒بخشنیاسر˓˓🕊 !
فقط دعا کنید دوباره نرم غیب بشم😐🤣..
ایتا طوری امروز باهام لج افتاده، که فقط
میخواد منو پیش شماها ضایعکنه . 🤣
سلام خدمت همگی 🤍 .
متاسفانه چند روز در سوگ شهید جمهور و
همراهانشون بودیم و نشد عکسارو بارگذاری
کنیم ..
هدیه گوگولی و به یادموندیمون 😍🪴 !
.
♥️🔗. Bakhsh neiasar !