eitaa logo
انگشتر کفیل
12.5هزار دنبال‌کننده
387 عکس
64 ویدیو
2 فایل
انگشتر کفیل انگشترهای فاخر مردانه و زنانه @angoshtarkafil
مشاهده در ایتا
دانلود
امام باقر عليه السلام: الكَسَلُ يُضِرُّ بالدِّينِ و الدُّنيا تنبلى به دين و دنيا زيان مى زند. اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
امیرالمؤمنین عليه السلام: السَّحابُ غِربالُ المَطَرِ، لَولا ذلِكَ لَأَفسَدَ كُلَّ شَيءٍ وَقَعَ عَلَيهِ ابرها غربال كننده باران هستند، اگر چنين نبود، باران هر چيزى را كه بر آن مى باريد، تباه مى كرد قرب الاسناد صفحه۱۳۶ اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
⭕️ وقتی مؤمن الطاق، ابوحنیفه را بیچاره کرد محمّد بن علی بن نعمان بی‌ أبی طریفة بجلی کوفی، ملقب به مؤمن الطاق رحمه الله، یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام است. او را صاحب طاق و طاقی و شاه طاق می‌گفته‌اند، این لقب بدین خاطر بود که وی در طاق المحامل کوفه دُکان صرافی داشت. البته از آن جهت که در کار صرافی خبرگی داشت و می‌توانست پول اصل را از تقلبی تشخیص دهد به او شیطان طاق می‌گفتند. البته گفته شده است چون در مناظره‌ای بر ابوحنیفه پیروز شد، ابوحنیفه نخستین کسی بود که او را شیطان طاق نامید، و چون هشام بن حکم این را شنید، نخستین کسی بود که او را مؤمن طاق نامید. وی بسیار با ابوحنیفه بحث داشته و گاهی جوابهایی به او داده که جالب توجه است و گاهی انسان را به خنده شوق وا می‌دارد. حال چند گزارش از گفتگوهای او را می‌خوانیم : 1⃣ ابوحنیفه: آیا به اعتقاد داری؟ مؤمن طاق: بلی. ابوحنیفه: پس پانصد اشرفی به من قرض بده که در رجعت وقتی برگشتم به تو پس می‌دهم. ( تمسخر و کنایه به رجعت) مؤمن طاق‌: قبول دارم، به شرط اینکه برای من ضامنی بیاور که وقتی به دنیا برمی‌گردی به شکل انسان برگردی. می‌ترسم که رجعت تو به شکل غیر انسانی باشد و من تو را نشناسم و نتوانم وجهم را از تو دریافت کنم. (رجال نجاشی، ص ٣٢٦) 2⃣ ابوحنیفه به مؤمن الطاق گـفت: اگر واقعاً علی بن ابی طالب (علیهما السّلام) پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حقّی داشت چرا حقّ خود را مطالبه نکرد؟ مؤمن الطاق با لبخند پاسخ داد: می‌ترسید جنیّان او را بکُشند، همانگونه که سعد بن عباده را کشتند! (بحار الانوار، ج ٤٧، ص ٣٩٩) 👈🏻 سعد بن عباده از بزرگان انصار بود و پس از جریان سقیفه مخالفت خود را با خلافت ابوبکر ابراز کرد و در خلافت عمر نیز بر عقیده خود ماند و خلافت را حق او نمی‌دانست. او در مقام اعتراض به خلافت عمر راهی زمین‌هایش در شام شد اما در بیابان‌های اطراف مدینه در سال پانزده هجری در پنجاه و شش سالگی به دست خالد بن ولید، مأمور عمر کشته شد. اما به منظور پیشگیری از مقابله انصار، بین عامه مردم شایع کردند، او توسط جنیان به قتل رسیده است. 3⃣ پس از شهادت امام صادق علیه السلام، ابوحنیفه به مؤمن طاق گفت: امامِ تو از دنیا رفت. (یعنی دیگر سنگ چه کسی را می‌خواهی به سینه بزنی) وی پاسخ داد: بلی، لیکن امام تو ‌(شیطان) تا روز قیامت زنده خواهد بود. (اشاره به آیه: قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرین اِلی یَوْمِ الْوَقْتِ المَعْلُومِ) رجال الکشی، قم: آل البیت، ج ٢ ص ٤٢٦ 4⃣ یک روز ابو حنیفه با مؤمن طاق در یکی از بازارهای کوفه همراه شد، شخصی فریاد می‌زد چه کسی بچه‌ای که (ضال) گمشده است را دیده است؟ مؤمن طاق گفت: بچه گمشده‌ای را ندیدم؛ ولی اگر پیر (ضال) گمراه می‌خواهی، بیا و ابوحنیفه را بگیر! (بحارالانوار، ج ٤٧ ص ٤٠٠) 5⃣ روزی ابوحنيفه از مومن طاق پرسيد: دربارۀ ازدواج موقّت چه مى‌گويى‌؟ آيا گمان مى‌كنى حلال است‌؟ مؤمن طاق گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مى‌شود كه به اهل منزلت (كنيزان و زنان و...) دستور دهى كه ازدواج موقت كنند و برايت درآمد كسب كنند؟ مؤمن طاق گفت: تمام كارها مورد رغبت مردم نيست؛ گرچه حلال هم باشد. و مردم شأن و منزلتى دارند كه مى‌كوشند آن را بالاتر برند. امّا اى ابوحنيفه! درباره شراب چه مى‌گويى‌؟ آيا گمان مى‌كنى حلال است‌؟ ابوحنيفه گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مى‌شود كه زنانت را در دكان‌هاى شراب‌فروشى بگمارى تا برايت درآمدى كسب نمايند؟ ابوحنیفه گفت: تيرى در مقابل تيرى، ولى تير تو کاری بود. (الکافی، ط_الاسلامیه، ج ۵ ص ٤٥٠) اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
امام على عليه السلام: البَدَنُ القانِعُ أغنى مِنَ البَحرِ تنِ قانع، غنى تر از درياست. جامع الأخبار صفحه۳۸۳ اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
🏴 نامه معاویه به محمد بن ابی‌بکر پیرو انتشار نامه یزید به عبدالله بن عمر، نامه مشابهی را مرور می‌کنیم که در آن، معاویه ابوبکر و عمر را زمینه‌سازان حکومت خود معرفی می‌کند. هنگامی که محمد بن ابی‌بکر نامه تندی به معاویه نوشت و از مقابله او با امیرالمومنین علیه‌السلام انتقاد شدید کرد، معاویه نیز پاسخ تندی به او داد. بخشی از آن نامه چنین است: ... من و پدرت با هم در زمان حيات پيامبرمان محمّد، حق على بن ابی‌طالب را بر خود لازم مى‌ديديم و فضل و برترى او را بر خودمان مى‌دانستيم، تا اينكه خداوند او را قبض روح كرد. اولين كسى كه حق او را به زور گرفت، پدر تو[ابوبکر] و فاروقش [عُمر] بودند كه با امر او[علی‌بن‌ابیطالب] مخالفت كردند و بر اين كار ميان خودشان اتفاق‌نظر يافته و كارها را مرتب كردند و سپس او را -على بن ابى طالب- فرا خواندند تا با آنها بيعت كند، اما او آنها را به تأخير انداخت و براى بيعت نزد آنها نرفت. ولى آنها تصميماتى درباره او گرفتند و قصد كار عظيمى كردند...، اما آن دو[ابوبکر و عمر] او [علی‌بن‌ابیطالب] را در كارشان شركت ندادند و هيچ‌گاه او را از اسرارشان آگاه نساختند، تا اينكه بر همين حال مردند. پس از آن، عثمان به اداره امور برخاست و او نيز به شيوه آنها اقتدا جست. اى پسر ابوبكر، احتياط پيشه كن و وجبت را به اندازه انگشتانت بگير و از كسى عيب‌جويى مكن كه پدرت، فراش او را گسترانده است و براى حكومت او مسند چيده است. اگر كار ما درست است، پدرت نخستين كسى است كه بناى آن را نهاد و ما به همان شيوه او اقتدا كرده‌ايم و از عملكرد او پيروى كرده‌ايم؛ و اگر كارهايى كه پدرت و فاروق او بر آنها پيشى گرفتند نبود، اينك ما با كتاب خدا و نص رسول‌خدا مخالفت نمى‌كرديم، بلكه تسليم آنها مى‌شديم و نزد او گرد مى‌آمديم. پس عيب‌جوئيت براى پدرت باشد و به هرچه مى‌خواهى بر او عيب بگير و يا رهايش كن. و السّلام». 📚وقعه صفّین، نصر بن مزاحم (درگذشته قرن ۳)، ص۱۱۹؛ مروج الذهب، ج۳، ص۱۲؛ شرح ابن‌ابی‌الحدید، ج۳، ص۱۸۹. اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
امیرالمؤمنین عليه السلام: ما أفحَشَ كريمٌ قَطُّ انسان بزرگوار، هرگز دشنام ندهد غررالحكم امام صادق عليه السلام: الفُحشُ و البَذاءُ و السَّلاطَةُ مِن النِّفاقِ دشنام گويى و بدزبانى و دريدگى، از [نشانه هاى] نفاق است اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
👥 نقل شده دو نفر از شیعیان در گذرگاهی از بغداد به مجلس بزرگی رسیدند. پرسیدند: این مجلس متعلّق به کیست؟ گفتند: مجلس درس امام اعظم ابوحنیفه است . راوی حکایت می گوید: رفیق من که اسمش فضل بن حسن بود و مردی متعصّب در مذهب شیعه، و در عین حال آدمی بحّاث و با اطلاع از مبانی مذهب بود، گفت: من می روم و با این مرد مباحثه می کنم و تا او را ملزم و مجاب نکنم از این مکان نمی روم. گفتم: این عالم بزرگی است و از عهدۀ بحث با او بر نمی آیی. گفت: من معتقد به مذهب حقم و حق مغلوب نمی شود. وارد مجلس شدیم و نشستیم و در یک فرصت مناسب، فضل از جا برخاست و گفت: ایها العالم، من برادری دارم که رافضی است (یعنی شیعه است) و من هر چه می خواهم به او بفهمانم که ابوبکر بعد از پیامبر اکرم، افضل امّت و خلیفۀ به حق بوده قبول نمی کند و می گوید: علی بن ابیطالب، افضل و خلیفۀ به حق است. شما یک دلیل قاطعی به من یاد بدهید که به او بفهمانم و او را به راه راست بیاورم. ابوحنیفه گفت: به برادرت بگو بهترین و روشن ترین دلیل این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، همواره در میدان های جنگ، آن دو بزرگوار (ابوبکر و عمر) را کنارخود می نشاند و علی را مقابل نیزه و شمشیر دشمن می فرستاد! و این نشان می دهد که آن دو نفر، محبوب پیامبر بوده اند و چون آن حضرت می خواسته که آنها بعد از خودش جانشین باشند آنها را حفظ می کرد!و چون علی را دوست نمی داشت، طردش می کرد؛ و به میدان می فرستاد تا کشته شود و این بهترین دلیل بر افضلیت ابوبکر و عمر است! فضل گفت: بله من این را به برادرم می گویم. ولی او از قرآن به من جواب می دهد که خداوند فرموده است: «خداوند، مجاهدین را بر قاعدین ونشستگان برتری داده و اجری بزرگ برای آنان آماده است» و به حکم این آیه، علی چون مجاهد بوده افضل از ابوبکر وعمراست که قاعد بوده اند. ابوحنیفه گفت: به او بگو از این بهتر می خواهی که ابوبکر و عمر قبرشان کنار قبر پیامبر و چسبیده به قبر آن حضرت است؛ در حالی که قبر علی از قبر پیامبر دور افتاده و در عراق است! فضل گفت: بله این را هم به برادرم می گویم. امّا او می گوید: آن ها غاصبانه در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، دفن شده اند! برای این که خداوند فرموده است: « ای مؤمنان بدون اذن و اجازۀ پیامبر، داخل خانه اش نشوید…» و می دانیم که رسول اکرم صلی الله علیه وآله در خانۀ خودش دفن شده و آن دو نفر بدون اذن در خانۀ آن حضرت دفن شده اند و محل دفن ایشان غصبی است. ابوحنیفه که از این گفتگو سخت ناراحت شده بود تأمّلی کرد و سپس با لحنی تند گفت: به این برادر خبیثت بگو آنها غاصبانه در خانة پیامبر صلی الله علیه وآله دفن نشده اند! بلکه عایشه و حفصه که دختران آن دو بزرگوار و همسران پیامبر صلی الله علیه وآله بودند و از پیامبر صلی الله علیه وآله مهریه طلبکار بودند، پدرانشان را در مهریة خودشان دفن کردند! فضل گفت : بله من این مطلب را هم به برادرم گفته ام ، ولی او باز آیه ای برای من می خواند و می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله به همسرانش بدهکار نبوده است. برای اینکه خداوند فرموده است: «ای پیامبر ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم» طبق این آیه، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مهریۀ زن هایش را داده بود و وقتی که از دنیا رفت به زن هایش بدهکار نبوده است. ابوحنیفه اندکی تأمّل کرد و گفت: به این برادرت بگو درست است که همسران پیامبر صلی الله علیه واله مهریّه طلبکار نبوده اند، اما سهم الارث که از ماتَرَک پیامبر داشته اند و ماتَرَک (یعنی آنچه پیامبر اکرم بعد از مرگش از خود باقی گذاشته) نیز همین خانه اش بوده و شرعاً سهمی هم از آن خانه به همسرانش می رسد و چون عایشه و حفصه وارث پیامبر صلی الله علیه وآله بوده اند پدرانشان را در سهم الارث خودشان دفن کرده اند و بنابراین غصبی در کار نبوده است! فضل گفت : بله من این را هم به برادرم گفته ام. ولی او می گوید: شما آقایان سنّی ها مگر نمی گویید: پیامبر ارث نمی گذارد و خودتان حدیث نقل می کنید که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرموده است: «ما پیامبران اصلاً ارث نمی گذاریم و هر چه از ما باقی مانده صدقه است» پس طبق گفتة خودتان عایشه و حفصه سهم الارث نداشته‌اند. به همان دلیلی که شما حضرت فاطمه علیها سلام را از فدک محروم کردید و گفتید: پیامبر صلی الله علیه وآله، ارث نمی گذارد آن دو همسر نیز نباید ارث ببرند. آیا دختر از پدر ارث نمی برد اما همسر از شوهر ارث می برد؟! سخن که به اینجا رسید ، ابوحنیفه حسابی از کوره در رفت و با لحنی خشم آلود فریاد کشید: این مرد را بیرون کنید! این خودش رافضی است و اصلاً برادر هم ندارد! 📚 منابع: الفصول المختاره، سيّد مرتضي، ص74 كنز الفوائد، ابو الفتوح كراجكي، ص 135 احتجاج طبرسي، ج2، ص149 اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 @kalamokomnor
پيامبر خدا صلی الله علیه و آله: الدُّنيا دُوَلٌ، فَما كانَ لَكَ مِنها أتاكَ عَلى ضَعفِكَ، وما كانَ عَلَيكَ لَم تَدفَعهُ بِقُوَّتِكَ، ومَنِ انقَطَعَ رَجاؤُهُ مِمّا فاتَ استَراحَ بَدَنُهُ، ومَن رَضِيَ بما رَزَقَهُ اللّهُ قَرَّت عَينُهُ دنيا مى چرخد؛ هر چه از آن براى تو باشد، به تو مى رسد، هر چند ناتوان باشى و آنچه به زيان تو باشد، نمى توانى آن را با نيرويت برانى. هر كس اميدش به آنچه از دست رفته، قطع گردد، بدنش آسوده مى گردد و هر كس به آنچه خدا روزى اش كرده، خشنود شود، چشمش روشن مى شود اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
مناظره شیخ مفید با قاضی عبدالجبار (سنی) در عصر شیخ مفید‌(ره)، یکی از علمای بزرگ اهل تسنّن، در بغداد مجلس درسی داشت، و به نام «قاضی عبدالجبّار» خوانده می‌شد، روزی قاضی عبدالجبّار در مجلس درس خود نشسته بود، شاگردانش از سنّی و شیعه حاضر بودند، در آن روز شیخ مفید‌(ره) نیز به آن مجلس وارد شد و دم در نشست، قاضی تا آن روز شیخ مفید را ندیده بود، ولی وصفش را شنیده بود.  پس از لحظه‌ای، شیخ مفید به قاضی رو کرد و گفت: «آیا اجازه می‌دهی، در حضور این دانشمندان، سؤالی از شما ‌کنم؟»  قاضی: بپرس  شیخ مفید: این حدیثی که شیعیان روایت می‌‌کنند که پیامبر‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ در صحرای غدیر، درباره علی‌ـ علیه السّلام ـ فرمود:  «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ: هر کس که من مولای اویم، پس علی‌ مولای اوست»  آیا این حدیث صحیح است و یا این‌که شیعه آن را به دروغ ساخته است؟  قاضی: این روایت،صحیح است.  شیخ مفید: منظور از کلمه «مولی» در این روایت چیست؟  قاضی: منظور، آقائی و اولویّت است.  شیخ مفید: اگر چنین است پس طبق فرموده پیامبر‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ،‌ علی‌ـ علیه السّلام ـ آقائی و اولویّت بر دیگران دارد، بنابراین، این همه اختلاف و دشمنی‌ها بین شیعه و سنّی برای چیست؟  قاضی: ای برادر! این حدیث (غدیر) روایت (و مطلب نقل شده) است، ولی خلافت ابوبکر، «درایت» و امری مسلّم است، و آدم عاقل، به خاطر روایتی، درایت را ترک نمی‌کند!!  شیخ مفید: شما درباره این حدیث چه می‌گویید که پیامبر‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ، در شأن علی‌ـ علیه السّلام ـ فرمود:  «یَا عَلیُّ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلمِی»: «ای علی! جنگ تو،‌جنگ من است، و صلح تو،‌ صلح من است»  قاضی: این حدیث،‌صحیح است.  شیخ مفید: بنابراین آنان‌که جنگ جَمَل را به راه انداختند مانند طلحه و زبیر و عایشه و...و با علی ـ علیه السّلام ـ جنگیدند، طبق حدیث فوق و اعتراف شما به صحّت آن، باید (با شخص رسول خدا‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ جنگیده باشند) و کافر باشند.  قاضی: ای برادر! آن‌ها (طلحه و زبیر و ...) توبه کردند.  شیخ مفید: جنگ جمل، درایت و قطعی است، ولی در این‌که پدید آورندگان جنگ، توبه کرده‌اند، روایت و شنیدنی است، و به گفته تو نباید درایت را فدای روایت کرد، و مرد عاقل به خاطر روایت، درایت را ترک نمی‌کند.  قاضی، در پاسخ این سؤال فرومانده، پس از ساعتی درنگ ، سرش را بلند کرد و گفت : «تو کیستی؟»  شیخ مفید: من خادم شما محمّد‌‌‌بن محمّد‌بن نعمان هستم.  قاضی همان‌دم برخاست و دست شیخ مفید را گرفت و بر جای خود نشانید و به او گفت: «اَنْتَ الْمُفِیدُ حقّاً»: «تو در حقیقت، مفید (فایده بخش) هستی»  علمای مجلس از رفتار قاضی رنجیده خاطر شدند و همهمه کردند، قاضی به آن‌ها گفت: من در پاسخ این شیخ (مفید)، درمانده شدم، اگر هر یک از شما پاسخی دارد، برخیزد و بیان کند.  هیچ کس برنخواست، به این ترتیب، شیخ مفید،پیروز شد و لقب «مفید» در این مجلس، برای او بر سر زبان‌های مردم افتاد.  مجالس المؤمنین، ج 1، ص 200 و 201 (مجلس پنجم) اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
🔎 چه تعداد صلوات، مصداقی از صلوات زیاد محسوب می شود؟ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله: أَكْثِرُوا مِنَ الصَّلَاةِ عَلَيَّ فِي اللَّيْلَةِ الْغَرَّاءِ وَ الْيَوْمِ الْأَزْهَرِ، لَيْلَةِ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمِ الْجُمُعَةِ. فَسُئِلَ: إِلَى كَمِ الْكَثِيرُ؟ قَالَ: إِلَى مِائَةٍ، وَ مَا زَادَتْ فَهُوَ أَفْضَلُ. 📗 الكافي ، ج‏ 3 ، ص 428 . حضرت امام صادق علیه السلام از حضرت رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: در شب سپید و روز درخشان؛ یعنی در شب و روز جمعه، بر من زیاد صلوات فرستید. عرض شد: تا چه تعدادی، زیاد محسوب می شود؟ فرمود: تا 100 مرتبه، و البته بیشتر از آن، بهتر است. اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
   عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست      شب زیارت مخصوص سیدالشهداست          السلام علیک یا اباعبدالله           وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل و النهار و لاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم                  السلام علی الحسین                و علی علی بن الحسین                  و علی اولاد الحسین                و علی اصحاب الحسین هدیه به حضرت زهرا و حضرت ام البنین صلوات ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
علامه میرجهانی می فرمودند: به دستور استادم آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره) برای اصلاح برخی از امور و کارها از نجف اشرف رفتم به سامرا پول هم زیاد با خود برده بودم. اول پول ها را بین اهل علم و خدام حرم عسکریین علیهما السلام تقسیم کردم. مخصوصاً برای آسایش و امنیت بیشتر زائران، به خدمه حرم و سرداب مقدس پول بیشتری دادم. به همین دلیل آنها برای من احترام بیشتری قائل بودند. یک بار کلیددار حرم گفت: آقا اگر در این مدت که اینجا تشریف دارید، امری داشتید، من در خدمت حاضرم. من هم از او خواهش کردم که اجازه بدهد شب ها در حرم عسکریین علیهما السلام بمانم و دعا کنم. آنها هم قبول کردند. ده شب در حرم مطهر عسکریین علیهما السلام میماندم و آنها در را به روی من می بستند و می رفتند. اذان صبح می آمدند و در را باز می کردند. شب دهم شب جمعه بود. توی حرم خیلی دعا کردم و زیارت و تشرف به خدمت مولایم حضرت صاحب الامر علیه السلام را خواستم. موقع صبح که در را باز کردند، بعد از خواندن نماز صبح به سرداب مقدس مشرف شدم. چون هنوز آفتاب نزده بود و هوا تاریک بود، شمعی در دست گرفتم و از پله های سرداب پایین رفتم. وقتی به صحن سرداب رسیدم، دیدم بدون اینکه چراغی باشد آنجا روشن است. آقای بزرگواری هم نزدیک صفّه مخصوص نشسته بود و ذکر می گفت. از جلوی او گذشتم. سلام کردم و مقابل صفّه ایستادم. زیارت آل یاسین را خواندم و ایستادم به نماز و زیارت، در حالی که جلوتر از آن آقا بودم. بعد از نماز «دعای ندبه» را خواندم وقتی به جمله «و عرجت بروحه إلی سمائک» رسیدم، آن آقا گفتند: این جمله از ما نرسیده بگویید «و عرجت به إلی سمائک» بعد گفتند: «هیچ وقت بر امامت تقدم نکن». دعا را تمام کرده و به سجده رفتم. در سجده بود که چیزهای دیگری به ذهنم آمد. اینکه سرداب بدون چراغ روشن بود، اینکه آن «آقا» گفت این جمله دعای ندبه از ما نرسیده، اینکه تذکر داد چرا بر امامت مقدم شده ای؟ فهمیدم چیزی که در حرم مطهر حضرت عسکری علیه السلام از خدا خواستم، نصیبم کرده است. از سجده که سر برداشتم، خواستم دامن حضرت را بگیرم و با ایشان صحبت کنم، حاجاتم را بخواهم، اما دیگر دیر شده بود. سرداب تاریک بود و هیچ کس هم جز من آنجا نبود. وقی بیرون می آمدم، با خود زمزمه کردم: من که مخمور از می سرشار دیدارم هنوز باز مشتاق فروغ روی دلدارم هنوز گر طبیب از بهر درمانم شراب وصل داد لیک حق داند که من از هجر بیمارم هنوز جان حیران بر لب آمد در تمنای وصال فخرم آن باشد که پیش گل رخان خارم هنوز اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
. امروز آیت الله العظمی؛ فقط امام زمان است ! . حاج رضا ایروانی نقل کردند : یکی از رفقای من می‌خواست مکّه مشرّف شود. حسابِ سالش را پیش یکی از وکلایِ آیت الله بروجردی کرد و نامه‌ای برای ایشان نوشت و کسب تکلیف کرد. عنوان نامه را با آیت الله‌ العظمی نوشته بود. ایشان در جواب نامه نوشتند: امروز آیت الله‌ العظمی فقط امام زمان علیه‌السّلام است، دیگر این‌گونه ننویسید ! . 📗 ما سمعتُ مِمّن رایتُ - آن چه شنیده ام از آنان که دیده ام - ص ۴۸ ، سید مجتبی بحرینی ، نشر آفتاب عالمتاب . . ‌.
✨ ذخیره ی خدا به فدای جسم و جانت که شه جهانیانی به مدیح تو چه گویم که تو خود جهان جانی به خیال خال رویت شده طی بساط عمرم نظری به حال زارم که تو محیی جهانی ز چه رو شبی به سویم نظری نمی نمایی به برم نمی نشینی به برت نمی نشانی تو که واقفی ز حال دل زار ناتوانم چه شود اگر نمایی نظری به ناتوانی نه زبان آن که گویم غم و ماجرای دل را نه تحملی که سازم به فشار زندگانی شب و روز در فراقت زِ دو دیده اشک ریزم که مگر کنی عنایت به ضعیف خسته جانی همه شب پیام وصل تو رسد به گوش جانم همه روز حاضرم من ز برای جان فشانی به رهت دو دیده بر در که مگر ز در درآیی رخ خوب خود نمایی و کنی هر آن چه دانی تو ذخیره خدایی که برای دادخواهی به تو جلوه ها نماید که کنی جهان ستانی من بینوای حیران بنشسته ام مهیا که رسد به گوشم از غیب صدای آسمانی ⬅️ دیوان حیران؛ علامه محمدحسن میرجهانی طباطبائی(۱)، صفحه ۴۱ (۱). علامه میرجهانی از دلباختگان امام زمان علیه السلام بودند که خدمت حضرت هم تشرف داشته اند. اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
👆🏻 در روز جمعه ساعتى است برای استجابت دعا که حضرت زهرا سلام الله علیها مقید بودند در این ساعت دعا کنند. 🔻👈🏻 استخراج این زمان برای : به اوقات شرعی شهر خود مراجعه کنید. معمولا دو زمان و به تفکیک مشخص شده است. برای امروز لحظه غروب را پیدا کنید حدودا 7 دقیقه قبل از لحظه غروب تا غروب را می توانید برای هر دعایی که خواستید اختصاص دهید.. ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
شب اول ماه رجب شب زیارتی امام حسین السلام. امشب، سلام به حضرتش زیر آسمان فراموش نشود.            السلام علیک یا اباعبدالله           وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل و النهار و لاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم                  السلام علی الحسین                و علی علی بن الحسین                  و علی اولاد الحسین                و علی اصحاب الحسین هدیه به حضرت زهرا و حضرت ام البنین صلوات ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
استحباب و ثواب زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام در شب و روز اوّل ماه رجب عَنْ بَشِيرٍ الدَّهَّانِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ علیه السلام أَوَّلَ يَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الْبَتَّةَ. (مصباح الزائر، ص291) حضرت صادق عليه السلام فرمود: هر كس قبر حسین بن علی علیه السلام را در روز اوّل ماه رجب زیارت کند ، خداوند قطعا او را می آمرزد. مرحوم سید بن طاووس در «اقبال الاعمال» می نویسد: «بدان که از مهم ترین اعمال مهم در اولین روز ماه رجب ، زیارت حسین بن علی علیه السلام می باشد ، خواه انسان در این زمان در مشهد شریف آن حضرت حضور داشته باشد ، یا آنکه از مکان دیگری با اشاره به آن حضرت ، آن بزرگوار را زیارت کند.» (إقبال‏ الأعمال ، ص۱۴۸) مرحوم علامه مجلسی در «زادالمعاد» می نویسد: «در شب اوّل و روز اوّل رجب ، زیارت امام حسین صلوات الله علیه فضیلت بسیار دارد.» (زادالمعاد، ص۱۳ اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
. 🔷 مرحوم شیخ محسن آل جواد طی مرقومه‌ای از مرحوم محقق نائینی (۱۲۷۶_۱۳۵۵ هـ.ق) رضوان الله علیه سؤال نمود که برای رفع حوائج به ادعیه و اذکار از کتب ادعیه و یا از افراد صاحب تجربه از متدینین رجوع می‌کند ولی گاهی حاجتش روا می‌شود و گاهی ظاهرا اثری نمی‌بیند. لذا از مرحوم نائینی تقاضا می‌کند تا دعایی به او توصیه کنند. 📜 محقق نائینی در پاسخ می‌فرمایند: من به تو اجازه می‌دهم تا به آنچه در کتاب‌های "مکارم الاخلاق" و "مصباح" آمده عمل کنی. اما درباره‌ی آنچه از ادعیه که در السنه‌ی مردم است، چون نمی‌دانم از کجا نشأت گرفته، نظری ندارم. اما اینکه گفتی گاهی اوقات ادعیه اثر دارد و گاهی ندارد، این از اموری است که جز خدا و راسخان در علم (اهل بیت) کسی از آن آگاه نیست. و من در همه‌ی حاجات دنیوی و اخروی بالاتر از زیارت عاشورا سراغ ندارم. ۲۶ رجب ۱۳۴۶ محمد حسین غروی نائینی . اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
ازامام محمدباقرعلیه السلام نقل شده كه فرمود: در بني اسرائيل عابدي بود كه به هركاري دست مي زد زيان مي ديد،راه تحصيل معاش برايش كاملا بسته شده بود،تامدتي هسمرش مخارج او را تامين مي كرد تا اين كه اموال همسرش نيز تمام گشت و چون سخت درمانده شدند عابد كلاف ريسماني كه تنها موجودي آنان بود برداشته به بازار رفت كه بافروش آن غذايي تهيه كند ولي چون كسي از وي نخريد كنار دريا رفت كه پس از آب تني به خانه برگردد در آنجا صيادي را ديد كه ماهي فاسدي را صيد كرده است به اوگفت :اين ماهي رابه من بفروش و درعوض اين كلاف رابگير كه به درد تو مي خورد . صياد پذيرفت كلاف راگرفت و ماهي رابه او داد،عابد به خانه آمدوآن را به همسرش داد كه طبخ نمايد وقتي همسر او شكم ماهي راشكافت در آن مرواريد بزرگي را يافت ،عابد آن را به بازار برد و به ۲۰ هزار درهم فروخت ،هنگامي كه پولها را به خانه آورد سائلي درب منزلش آمده ،گفت :صدقه اي به من بدهيد تاخداوند بر شما ترحم نمايد . عابد ده هزار درهم ازپول مرواريد را به سائل داد،همسرش گفت :سبحان الله تو نصف ثروت ما را يكباره ازدست دادي ؟طولي نكشيدكه سائل بازگشت وآن ده هزار درهم را پس داده گفت :خود شما آن رامصرف كنيد گوارايتان باد،من فرشته اي بودم كه خداوند مرا فرستاده بود شما را آزمايش كندكه شما چگونه شكرگزار نعمت مي باشيد و اكنون خداوند سپاسگذاري شما را پسنديد . /رياحين الشريعه ،جلد5،صفحه 186،به نقل ازحيوه القلوب مرحوم مجلسي ،جلداول اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
السلام علیک یا محمد بن علی الباقر ان شاالله فردا موکب حضرت ام‌البنین سلام الله علیها برپاست. قم، چهارمردان، بین کوچه ۶ و ۸ ساعت ۸ صبح @kalamokomnor14
امام باقر علیه السلام: خُذُوا الکلِمَةَ الطَّیبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم یعمَل بِها. سخن طیب و پاکیزه را از هر که گفت بگیرید،‌ اگر چه او خود،‌ بدان عمل نکند. اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
امام باقر علیه السلام فرمودند: هیزم‌هایی که آن دو نفر[ابوبکر و عمر] برای آتش زدن علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) جمع کرده بودند نزد ماست و ما آن هیزم‌ها را از یکدیگر به ارث می‌بریم، (و دست به دست می‌شود تا برسد به دست قائم علیه السلام ). پس او با همان هیزم‌ها آن دو نفر را خواهد سوزاند. 📗 دلائل الامامة ،ص۴۵۵. اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
انگشتر کفیل
امام باقر علیه السلام فرمودند: هیزم‌هایی که آن دو نفر[ابوبکر و عمر] برای آتش زدن علی و فاطمه و حسن
ان شاالله در معیّت حجة بن الحسن علیه السلام ما هم باشیم و بدن آن دو ملعون مأبون رو به آتش بکشیم.
امام هادی علیه السلام: مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلاَ تَأْمَنْ شَرَّهُ هر كه براى خود شخصيّت و ارزشى قائل نشود از گزند او خاطر جمع مباش تحف العقول جلد۱ صفحه۸۸۱ اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
‍ ⚖️ میزان سنجش 💞 علیه‌السلام: «النّاسُ فِى الدُّنْيا بِالاْمْوالِ وَ فِى الاَّخِرَةِ بِالاْعْمالِ.» 💰 مردم در به وسيله و تجملات سنجیده می‌شوند؛ 💢 ولى در به وسيله ، محاسبه و پاداش داده خواهند شد. 📚 الدره الباهره، ص۲۴. اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04