حالت دوم: ثبت سفارش شرف الشمس به صورت انگشتر. در این حالت وارد «کانال سفارشات مون = انگشتر سفیر » شده و انگشتر خودتون رو با عقیق زرد و سایز و بدون حکاکی یا با حکاکی مدنظرتون سفارش بدید 👇
واحد سفارشات[سفیر]
واحد سفارشات[سفیر]
واحد سفارشات[سفیر]
رضایت شما 🌿
سلام همچنین،، مبارکتون باشه.. ممنونم از اعتمادتون.. 🙏❤️
@angoshtarsafir
امام صادق (ع) : هرکس یک روز ماه رمضان را «بدون عذر» بخورد، روح ایمان از او جدا می شود!
منبع : منلایحضرهالفقیه.
#رمضان
@angoshtarsafir
🌼❤️
📣 امام علی علیه السلام: ای مردم! در راه راست، به دلیل شمار اندک رهروان آن، احساس تنهایی نکنید؛ زیرا مردم بر سفره ای گرد آمده اند که سیری آن ، کوتاه مدّت و گرسنگی اش طولانی است
میزان الحکمه، جلد۱
@angoshtarsafir
🥀#مهربان_خدای_من
"دَعَوتَنی اِلَیکَ"
همین که خواستی؛
مهمانت باشم ؛شکراً لله...
@angoshtarsafir
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣📣📣پاسخ حاج آقا محمدی به منابع شرف الشمس 📣📣📣
❌🤭اصلا این ویدئو رو از دست ندین...
پاسخ همه سوالاتت توی ویدئو هست.. ✅🙂
#شرف_شمس
#انگشتر_سفارشی
@angoshtarsafir
10.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلاصه ی مستند شرف الشمس.. 😍
حتما نگاه کنید به صورت خلاصه و مفید راجبه شرف الشمس توضیح دادند.. 🌺🌿
#شرف_شمس
#انگشتر_سفارشی
@angoshtarsafir
سلام رفقا عیدتون مـبــــــــــارک
نماز روزه تون قبول باشه ❤️😍
رفقا این فرصت و از دست ندین... ثبت نام شرف الشمس سالی یه بار هست
و یه هدیه همه چی تمومه.. حالا میخواد انگشترش باشه یا سنگ عقیق زرد با حکاکی شرف الشمس.. 😎😌
پس این فرصت و از دست ندین، من جای شما باشم برای تمام اعضای خانواده سنگ شرف الشمس رو سفارش میدم..😁
چون قیمت فوق العاده مناسبی داره و مهم تر از همه خواص بی نظیری داره...
و همراه با شرف الشمس یه هدیه هم براتون ارسال میشه ...🎁🎁
دیگه از این بهتر چی میخواید؟! 😉😃
#شرف_شمس
#انگشتر_سفارشی
@angoshtarsafir
داخل سنگر بودیم، بچه ها شوخی شان گرفته بود. یکی از دوستان رزمنده ام به رسم همیشگی پتو را محکم به طرفم پرتاب کرد. همان لحظه که پتو به من خورد اسلحه ای که بر روی دوشم بود از پشت دَر رفت و به سر رزمنده پشت سری من برخورد کرد ...
برگشتم دیدم رزمنده بنده خدا سرش خونی شده است. «خیلی ساده و آرام یک دستمال برداشت و روی سرش گذاشت و بدون اینکه حرفی بزند یا نگاهی به ما بکند حرکت کرد و رفت ...»
از تعجب، دنبالشم رفتم با خودم گفتم چرا او هیچ واکنشی نشان نداد؟! یه اخمی ناراحتی چیزی ...!
بهش رسیدم و گفتم برادر ببخشید شوخی بچه ها بود ولی شما چرا هیچ چیزی نگفتید؟ عصبانی نشدید و...؟
با لبی خندان گفت: ما در جبهه برای حفظ کردن منطقه، نیاز به خون دادن های زیادی داریم اینها که چه چیزی نیست...!
شرمنده شدم و رفتم... بعد تر فهمیدم که او شهید محمود کاوه بوده...
راوی: استاد غلامی