پنج شنبه ؛ برای ما یک روز است ولی برای او یک قرار است دلش را به قرارِ پنجشنبه‌ها خوش کرده است ... #گلزار_شهدای_خرمشهر #یاد_شهدا_باصلوات 💠 @bank_aks

" ما می توانیم " این مسیر از دفاع مقدس تا به امروز هم چنان ادامه دارد #موشک_خرمشهر۴ رونمایی شد نقطه زن، رادار گـریز با بُرد ۲هزار کیلومتر 💠 @bank_aks

🔹🔶🔹دوره تکمیلی آموزش روایت پیشرفت و امیدآفرینی (یادبود دانشمند شهید محسن فخری زاده) 🔹ویژه راویان جهاد و شهادت سراسر کشور(برادر) 🔸در دو بخش مجازی و حضوری 🔻اولویت ثبت نام با راویان شرکت کننده در نخستین دوره روایت پیشرفت 🔻برگزاری جلسات حضوری هفتگی در مراکز استانها 🔹مهلت ثبت نام: 10 خرداد ماه 🔸زمان اجرای دوره: خرداد – تیر 1402 به مدت 5 هفته 🔷مزایای شرکت در دوره: ▪️تدریس در دوره های آتی ▪️ حضور در اردوهای علمی و فنآوری ▪️شرکت در دوره های تخصصی و روایتگری حرفه ای ▪️روایتگری در اردوهای راهیان پیشرفت 🔸ثبت نام از طریق لینک زیر: https://survey.porsline.ir/s/L8PqN3RI 🔹پاسخ به سئوالات از طریق آیدی و شماره زیر: @Abahrami124 09912534251 🔳قرارگاه مردمی روایت پیشرفت 🔲جامعه فعالان مردمی جهاد و شهادت(وارثون)

عرض سلام صبح بخیر به همه راویان عزیز. به لطف خداوند منان و عنایت شهدا و بنام مبارک حضرت زینب سلام الله علیها بزرگ راوی دشت کربلا، ثبت نام دوره تکمیلی آموزش آغاز شد دوستان راوی هر چه سریعتر ثبت نام کنند تا انشالله دوره در موعد مقرر شروع بشود. مانعی برای #ثبت_نام_راویان_جدید نیست لذا بقیه دوستان راوی رو هم دعوت کنید جهت ثبت نام. توضیحات تفصیلی و جزییات دوره انشالله اطلاع رسانی خواهد شد

مستندی جالب از بهنام محمدی دانش آموز ۱۳ ساله که بعد از ۲ ماه جنگ و مقاومت در خرمشهر به شهادت رسید به همراه تصاویر و مصاحبه با شهید @anjoman_raviyan_fath_alborz

🍂 ای شهر خرمشهر ای خاک گوهر خیز با اجرای: کویتی پور ارسالی برادر شیرعلی ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @anjoman_raviyan_fath_alborz

📣 روایت دریادار سیاری معاون هماهنگ کننده ارتش از ماجرای شهادت یک ارتشی برای پس گرفتن جسد یک دختر ایرانی از دست بعثی ها @jaarchi_Khuzestan 📣 اخبار ریزُ درشتِ استان خوزستان👆

🍂 «حسن عراقی» عملیات بیت المقدس بود، آزاد سازی خرمشهر. حسن تک تیرانداز بود من هم تیربارچی. اولین روز سقوط شهر بود که وارد خرمشهر شدیم. تک و توک درگیری توی شهر بود. هلیکوپترهای عراقی هم که دیگر محل نیروهای خودشان را نمی دانستن، مرتب در حال گشت بودند. حسن گفت: مجید من برم تو این سنگر ببینم چه خبره. ربع ساعتی گذشت که دیدم، یک عراقی از در سنگر آمد بیرون، تا آمدم ببندمش به رگبار، گفت: نزن بابا، حسنم! خودش بود، یک دست لباس نو عراقی پوشیده بود. قیافه سبزه اش هم کمک کرده بود تا بشود یک عراقی تمام عیار! به سنگر لجستیک عراقی ها تک زده بود. چند دقیقه بعد سر و کله یه هلیکوپتر عراقی پیدا شد, من پناه گرفتم, اما حسن ایستاد و چشم دوخت به هلیکوپتر. چند لحظه بعد یک بسته بزرگ از هلیکوپتر جلو حسن افتاد. تا هلیکوپتر چرخید هر دو بستیمش به رگبار. هلیکوپتر که فرار کرد، رفتیم سراغ بسته. بازش کردیم، پر آب میوه خنک بود. در آن گرمای خرداد چقدر چسبید.  حسن دیگر آن لباس را بیرون نیاورد و بین بچه ها معروف شد به حسن عراقی! ─┅═༅𖣔○𖣔༅═┅─

تشخیص، زمانی سخت میشه که قرآن سر نیزه کنند. عمارانقلاب🚩 https://eitaa.com/joinchat/794624240Cedf0ba1adc

🔼 روایتگری شهید بهروز مرادی چند ساعتی قبل از شهادت ... چند ساعتی قبل از انقطاع... ✅ سخنان شهید بهروز مرادی از همرزمان شهید جهان آرا و سازنده تابلوی معروف " به خرمشهر خوش آمدید جمعیت 36 میلیون نفر " و از مدافعان خرمشهر ، ساعاتی پیش از شهادت چرا وضعیت شهر این طوری شده ؟ چرا مسئولان بی خیالن ؟ این از وضعیت مواد مخدر و این هم از بی حجابی ... یه خانمی اومد خرمشهر بهش گفتن این چه وضعیه اومدی بیرون ، گفت میخواستید آزاد نکنید شهر مال ماست ! @anjoman_raviyan_fath_alborz

🍃بارها شنیده بودم که ابراهیم از این حرف که برخی می گفتند فقط می رویم جبهه برای شهید شدن اصلا خوشش نمی آمد. به دوستانش می گفت: «همیشه بگید تا لحظه ی آخر تا جایی که نفس داریم برای اسلام و انقلاب خدمت می کنیم. اگر خدا خواست و نمره ما بیست شد آن وقت شهید می شویم ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم.» #شهید_ابراهیم_هادی🌷 🌷نورالشهداء🌷 https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f

🍂 آرامشی چنین میان میدانم آرزوست ... #عکس

🍂 فروردین ۱۳۶۱ ایلام ، دشت عباس منطقه عملیاتی فتح المبین انهدام نفربر عراقی ... @anjoman_raviyan_fath_alborz

🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍃🌹🌹 #خرمشهر_را_خدا_آزاد_کرد این تصویر برای روزهای بعد از آزادی خرمشهر عزیز است و دشمن از ترس حمله غافلگیر کننده رزمندگان ما دست به چنین کارهایی زد. اطراف خرمشهر پر بود از موانع جور واجور ..ازمیدان های مین لایه لایه که با سیم خاردارهای چادری و فرشی گشترش پیدا کرده بود و موانع ایضایی که برای کند کردن حرکت رزمندگان اسلام به کار گرفته بود. ابتکار دشمن در اطراف خرمشهر برای جلوگیری از حمله رعد آسای رزمندگان اسلام همین قرار دادن ماشین هایی بود که از گمرک خرمشهر برای ایجاد موانع به اطراف شهر آورده بود و علاوه براین از لوله های آهنی، تیرآهن ، الوار و حتی ریل قطار هم استفاده کرد که مبادا نیروهای اسلام از طریق فرود از آسمان با چتر به استحکاماتش نفوذ کنند متاسفانه امروز اثری از آثار این همه موانع به چشم نمیخورد و تاسف بیشتر این است که برای آگاهی نسل های بعد اینگونه موانع رو بازسازی هم نکرده اند. آنچکه در موانع انبوه دشمن در اطراف خرمشهر تعجب همه را دوچندان میکرد استفاده از ریل های سنگین قطار بود که به صورت عمودی روی کپه های خاک علم کرده بودند و این توانمندی فوق العاده مهندسی رزمی دشمن در ایجاد موانع را نشان میداد. میادین وسیع مین و موانع متعددکه عمق آن تا چند صد مترمیرسید ، خرمشهر را چون حلقه ای در برگرفته بود و گذشتن از این همه موانع به افسانه شبیه بود و روزهای متمادی ذهن فرماندهان وطراحان عملیات را به خود مشغول کرده بود و امام عزیز به درستی فرمود: #خرمشهر_را_خدا_آزاد_کرد. 🍃🌹🌹 🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel

#خرمشهر_را_خدا_آزاد_کرد #میدان_موانع_دشمن خرمشهر سال 1361 #عملیات_الی_بیت_المقدس @alvaresinchannel

مادرم ؛ آب و آیینه و قرآن در دست پسرم بار دگر می‌پرسد تو چرا می‌جنگی؟! با تمام دل خود می‌گویم تا چراغ از تو نگیرد دشمن ... #وداع_آخر #اعزام_به_جبهه #شهید_حمیدرضا_حاجیان 💠 @bank_aks

هنگام #نماز ؛ سلاح جنگی را بر زمین می‌گذارند تا سلاح #ایمان را در دست گیرند ... 💠 @bank_aks

🎭 نمایش روی صحنه‌ای به اندازه‌ی یک پتو ... #سرگرمی_در_جنگ 💠 @bank_aks

#خط_امام_ره @rezatofaniyan

🔼 کلیپ روایت فتح @anjoman_raviyan_fath_alborz

🔼 روایت فتح @anjoman_raviyan_fath_alborz

✨ ﴾﷽﴿✨ 🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿

🍂 در کوچه‌های جنگ

🎬 روایتگری | هوای تازه 🔸روایت شهیدی که بعد از شهادتش به زیارت امام رضا مشرف شد! 🎤 به روایت : #حاج_حسین_کاجی کاری از گروه رسانه ای ماح - یادمان کربلای 4 علقمه ⬇️ دریافت نسخه با کیفیت 🎞 مرکز چندرسانه ستاد مرکزی راهیان نور کشور

🍂 طنز جبهه «شوخ طبعی‌ها» •┈••✾✾••┈• 🔹 خدا نکند کسی ولو از سر ناچاری و اضطرار دو مرتبه پشت سر هم مرخصی مي‌رفت. مگر بچه‌ها ولش می کردند. وقتی پایش می رسد به گردان هر کسی چیزی بارش می کرد. مثلا از او سوال می‌كردند: «فلانی پیدات نیست کجایی؟» دیگری به طعنه جواب می داد: «تو خط تهران - اندیمشک کار می کنه» و گاهی هم می گفتند: «مرخصی آمدی جبهه؟» 🔹 حرف‌ها كشيده شد به اينكه ما شهيد بشوم چه می‌شود. مثلا يكی كه روزه قضا بر گردنش بود می‌گفت: «مگه شما همت كنید وگرنه من اينقدر پول ندارم كسی را اجير كنم» خلاصه شوخی و جدی قاطی شده بود تا اينكه معاون گردان هم به حرف آمد و گفت: «من اگر شهيد شدم فقط غصه ۳۵ روز مرخصيم را می‌خورم كه نرفتم...» هنوز كلامش به آخر نرسيده بود كه يكی پريد وسط و گفت: «قربان دستت بنويس بدهند به من!» 🔹هميشه خدا توی تداركات خدمت می‌كرد. كمی هم گوش هايش سنگين بود. منتظر بود تا كسی درخواستی داشته باشد، فورا برايش تهيه می‌كرد. يك روز عصر، كه از سنگر تداركات می‌آمديم، عراقی‌ها شروع كردن به ريختن آتش روی سر ما. من خودم را سريع انداختم روی زمين و رساندم به گودالی. در همين لحظه ديدم كه حاجی هنوز سيخ سيخ راه می‌رود. فرياد زدم: «حاجی سنگر بگير!» اما او دستش را پشت گوشش گرفت و گفت: «چی؟ سنگك؟» من دوباره فرياد زدم: «سنگك چيه، سنگر، سنگر بگير...!!» سوت خمپاره‌ای دیگر آمد ولی هنوز می‌گفت: «ها...؟ سنگك؟» زدم زير خنده. حاجی هميشه همينطور بود. از همه كلمات فقط خوردنی‌هايش را می‌فهميد. •┈••✾💧✾••┈• #طنز_جبهه #طنز_اسارت