8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_و_رزمندگان
#یاران_خمینی
🎥پخش تصاویر کمتر دیده شده دیدار امام خمینی(ره) با رزمندگان لشکر ۱۰ حضرت سیدالشهداعلیه السلام در دهه شصت( دوران پر افتخار دفاع مقدس) و صحبتهای فرمانده قهرمان و شجاع لشکر حاج علی فضلی
🎙 سخنان خالق مستند روایت فتح| سیدشهیدان اهل قلم شهید سیدمرتضی آوینی درباره حضرت امام خمینی(ره)
🍀حزب الله از جانب خدا مامور است که انسان را و جهان را تغییر دهد...
🔹بعضی از این تصاویر و صحبتها برای اولین بار در تلویزیون پخش میشود.
🇮🇷تنها ره سعادت: ایمان، جهاد، شهادت، پیروی از ولایت.
#حسینیه_جماران
#ظهور_حزب_الله
#یاران_خمینی
#دفاع_مقدس
#امام_امت
🇮🇷اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇
🆔️ @shohadapabepa
eitaa.com/shohadapabepa
📡 کانال پا به پای شهدا پیشگام در نشر فرهنگ ناب ایثار- جهاد - شهادت
54.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 فیلم کامل مستند «عاشق خمینی»
🌿 ارتباط خاص #عاطفی بین امام خمینی رضوانالله تعالی علیه و امام خامنهای حفظه الله..
@khademin_alborz
💠 حاج سید احمد خمینی"ره": "هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل تفاوت قائل باشد، در خط آمریکاست"
🆔@Isaar_Mag
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍خاطره ی سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی از لحظه شکافتن سینه ی سردار شهید مهدی کازرونی با خمپاره و ندای یا صاحب الزمان عجل الله و یا حجة ابن الحسن عجل الله ایشان تا لحظه ی شهادتش
🌹شادی روح مطهر و ملکوتی اشان صلوات
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
#مــعـــرفــی_شـــهــدا
#شهید_یونس_زنگی_آبادی
سال تولد :1340
وضعیت تاهل : متاهل
محل تولد : کرمان (روستای زنگی آباد)
آخرین مسئولیت: فرمانده تیپ امام حسین (ع)
تاریخ شهادت: دیماه 1365 عملیات کربلای 5
🌷🇮🇷صلوات هدیه به این شهید🌷🇮🇷
#الهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✯زندگینامه
پدر حاج یونس زنگی آبادی ملاحسین مردی مومن و عاشق اهل بیت (ع) بود . وقتی در سن 75 سالکی از دنیا رفت یونس دوازده سال بیشتر نداشت ،پس از آن مادرش به سختی و مشقت برای تامین معاش خانواده همت گمارد
ازاین پس یونس نوجوان برای کمک به هزینه زندگی در کنار درس خواندن به کار روی آورد، با شروع زمزمه های انقلاب در حالیکه دانش آموز دبیرستان بود در تظاهرات وحرکتهای انقلابی نقش جدی داشت.
با پیروزی انقلاب اسلامی به کردستان رفت و در سال 1360 لباس سبز پاسداری را رسما" به تن کرد.
تدبیر و شجاعت وجسارت او در عملیاتهای مختلف باعث شد تا وی را فرماندهی بنامیم که تمام زندگی اش درجبهه های جنگ خلاصه میشد
خاک شلمچه و عملیات کربلای 5 با شکوه ترین فراز زندگی سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی بود . حماسه شورانگیز حاج یونس دراین عملیات نام زیبای او را برای همیشه در کنار مردان بزرک این سرزمین جاودانه کرد.
✯وصیتنامه
شهادت افتخاری است برای من، آن رامانند عسل شیرین می یابم و دشمنان این رابدانندکه اگر ما در راه اسلام شهید می شویم پایه واستقامت مسلمانان قویتر می شود.
من از خدای تبارک وتعالی می خواهم که این هدیه کوچک که جسم وجانم است از من بپذیرد ومرا از بندگان صالح خود قرار دهد.
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
عملیات عاشورای دو، سال ۱۳۶۴، منطقهی چنگولهی مهران، دعوا و درگیری شد قرار شد دم صبح بیایم عقب؛ من همین جوری که از بالای تپه داشتم میدویدم پایین، این بعثیها اومدن و با رگبار بستن زیر پای ما و من برای اولین بار و آخرین بار، لحظهای که داشتیم از نقطهی خط جدا میشدیم، میدیدم که تیر داره میخوره زیر پای ما و این خاکها لوله میشد. همین جوری که توی این شیار داشتم میومدم، یهو دیدم یکی از بچهها، نشسته بود رو زمین، چشمشو گرفته و جایی رو نمیبینه، نیمدونه کدوم وری بره و الآنه که تیر بخوره. من یهو نگاه کردم دیدم عه علی آقای مهدویه - از بچههای قدیمی جنگ و جبههمون، بچهی قم - که یه چشمش خورده بود و ده پونزده درصد میدید. این چشم سالمه [هم، ترکش] خورده بود و خلاصه نابینا شده بود. حالا من وسط اون درگیری، وسط اون بزن بزن، که تیر داشت زیر پامون میخورد و اون داشت شلیک میکرد بالای تپه که به ما تیر بزنه، من یه لحظه گفتم علی چی شدی؟ گفت کور شدم؛ جایی رو نمیبینم. منم یهو شوخی کردم گفتم خب چشمت کور جبهه نمیومدی!
زیر بغلشو گرفتم با سرعت بلندش کردم یه ترکش هم تو شکمش رفته بود اونم زد بیرون یهو پقی صدا داد و افتاد بیرون و... حالا زخم شکمش بمانه، این قصه گذشت، چند ماه بعد عملیات والفجر هشت، بعد از این که چشم ما [ترکش] خورد، اومد روی تخت بیمارستان اومد بالای سر من گفت چی شدی حسین؟ گفتم انگار کور شدم. گفت چشمت کور جبهه نمیرفتی!
اون روز فهمیدم اثر وضعی حرفها، اون روز فهمیدم عمل و عکس العمل، اون روز فهمیدم از هر دست بدی، از همون دست میگیری، اون روز فهمیدم شوخیها هم حساب و کتاب داره. جوونها شوخیها حساب کتاب داره. حرفا حساب کتاب داره. نمیدونی وقتی بابا مامان یه چیز میگه تو گپش بکنی چقدر اثر وضعی داره. نمیدونی وقتی دلی به دست بیاری و غم یه محروم و مستضعف رو رفع کنی، چقدر اثر وضعی داره. یه شوخیمون توی جبهه، یهو تبدیل میشد به یه قصه. قصهای که اون روز علی آقای مهدوی توی بیمارستان وقتی منو دید، برام یه دوزاری مهمی رو انداخت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
🌐 https://eitaa.com/joinchat/3797614592C4c785700cb
روز اولی که دعوا و درگیری شروع میشه تو سوریه، بچههای افغان که دور هم جمع بودند تو مشهد، شاید مثلاً چهل پنجاه نفر با هم دیگه یه دعای ندبهای داشتند. خانمش و بچههای همرزمش، تو خونهی شهید توسلی (ابوحامد) برای ما تعریف میکرد که بچهها میگن حاجی بریم سوریه؟ ایشون میگه بچهها بریم کمک برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها.
هنوز اعزام و این حرفها نبود به این معنی. ایشون میفرمایند که بریم بچهها برای دفاع از حضرت زینب سلام الله علیها. بعضی از بچهها توی اون جلسه میگن بریم اول تکلیفمون رو با حاج قاسم معلوم کنیم، با ایران معلوم کنیم، فردا شهیدمون چی میشه؟ مجروحمون چی میشه؟ آب و دون این زن و بچه هه و ننه بابامون چی میشه؟ مثلا فلان جا هم رفتیم، جا موندیم، قال موندیم.
ایشون یه جمله ای میگه. میگه من برای حضرت زینب سلام الله علیها شرط نمیذارم. هرکی میاد بریم، بیاد بریم. الان هجده هزار بچه افغانی اون جا داره میجنگه. چهل نفر برای خدا، برای حضرت زینب سلام الله علیها شرط نذاشتن. فرمانده در رأس که شهید شد، معاون هم بعدش شهید شد. امروز هجده هزار تا بچه افغانی داره اون جا میجنگه برای حضرت زینب سلام الله علیها و من فکر کنم تو افغانیها هم این از قدیم بوده. به حضرت زینب سلام الله علیها یه حساسیت ویژهای شماها داشتید.
معمولاً به اینها میگفتیم اتباع بیگانه به معنایی در ایران. ولی انگار امروز ما شدیم اتباع بیگانه. یعنی اینا شدن اتباع آشنای به شهادت ما شدیم اتباع بیگانه به شهادت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
🌐 https://eitaa.com/joinchat/3797614592C4c785700cb
🔷 *"مظلوم ترین مادر شهید ایران"*
*مادر شهید* میگفت : من *مظلوم ترین مادر شهید ایرانی* هستم
برام تعجب بود که یک *مادر شهید* خودش این حرف رو بزند
پرسیدم : منظورتون چیه حاج خانم⁉️
🔹 *مادر شهید* گفت: *پسرم یوسف* بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر آمد مرخصی و به ما در مزرعه کمک میکرد.
🔹 کوموله ها ریختند و *یوسف* رو دستگیر کردند ، به او گفتند به *خمینی* توهین کن
ولی *یوسف* این کار رو نکرد.
به من گفتند به *خمینی* توهین کن.
گفتم هیچ وقت چنین کاری نمیکنم.
🔹 گفتند: *بچه ات را میکشیم.* ؛بازهم قبول نکردم.
🔹 *پسرم یوسف رو بستند به گاری و جلو چشمم سر از تنش جدا کردند و با ساطور دست ها و پاهاش را قطع کردند، شکمش را پاره کردند و جگرش را درآوردند*😔
🔹 گفتند: به *خمینی* توهین کن؛ بازهم گفتم: نه
🔹 گفتند: *کاری میکنیم که از غصه دِق کنی.*‼️
من رو با *جنازه تکه پاره شده یوسفم* کردند در یک اتاق و در رو قفل کردند ؛ با *جنازه پسرم* تنها بودم.
🔹 بعداز ۲۴ ساعت در را باز کردند گفتند: *باید خودت پسرت را دفن کنی.*
گفتم : *من مادرم*، با من این کار را نکنید، *من طاقت ندارم روی صورت یوسفم خاک بریزم.*🍂
گفتند: اگه این کار رو نکنی دستانت را میبندیم پشت ماشین و تو روستاها میگردانیم
🔹 شروع کردم با دستان خودم برای *پسرم* قبر درست کردن،
هر مشت خاک که برمیداشتم با گریه میگفتم: *یا فاطمةالزهرا، یا زینب کبری...*❣️
انگار همه عالم کمکم میکردند برای حفر *قبر پسرم.*
💢 *قبر که آماده شد گفتند خودت باید خاکش کنی...*
*دلم گرفت، آخه پسرم کفن نداشت که جنازه اش را کفن کنم*،گوشه ای از چادرم را جدا کردم و *بدن تکه تکه پسرم* را گذاشتم داخل چادر.
*نگاهم به جنازه اش که افتاد باز دلم گرفت*، آخه نه نمازی بر جنازه خوانده شد ، نه تشییعی شد، نه کسی بود دلداریم بدهد
🔹 فقط *خدا خودش شاهد هست* که *یک خانم چادری* بالای قبر ایستاده بود و به من دلداری میداد و میگفت: *صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو...*🍂
🔹 کنار قبرش نشستم و *با دستان خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم...* به همین خاطر من *مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم.*
🔹 به راستی مثل کوه پای *نظام جمهوری اسلامی و امام خمینی* (ره) ایستادند
ما چه قدر پای ارزش هایمان ایستاده ایم⁉️
*شهید_یوسف_داورپناه*🕊🌹
#به_ویژه_ترین کانال خبری در ایتابپیوندید👇.
https://eitaa.com/joinchat/4073259207Cd2916ef4d3
🔥محبوب نابغه ما
🔻گاهی در قامت یک ادیب برجسته از میان چند صد رمان خارجی و داخلی که خوانده، برخی را معرفی و بر دیگری تقریظ می نویسد تا بخوانند و بنویسند
🔻گاهی خورشید محفل شاعران می شود تا ادبیات فاخر و مسئولانه رشد کند.
🔻گاهی همچون استادی چیره دست در محفل قاریان و حافظان با دقیقترین نکات فنی، عهده دار پرورش نسل برجستهای از قاریان و مدیران قرآنی می شود و نقش تاریخی خود را ایفا می کند.
🔻گاهی در میان نخبگان، چنان عمیق تاریخ اسلام یا ملل را تحلیل می کند که انسان تصور می کند او تمام عمر مشغول مطالعه تاریخ بوده است.
🔻گاهی در میان نظامیان و فرماندهان پیر و جوان، آن چنان راهبردها و تاکتیک های تخصصی نظامی، امنیتی و تسلیحاتی را در برابر دشمن خارجی هدایت می کند که تحسین برخی از قدرتمندترین رهبران و فرماندهان جهان را بر میانگیزد.
🔻گاهی همچون پیر فرزانهای در جمع اساتید، دانشجویان، طلاب، فناوران از آینده علمی کشور سخن میگوید و نقشه حرکت دهها سال بعد ایران قوی و پیشرفته را ترسیم می کند.
🔻گاهی در جمع علما، خبرگان و صاحب نظران دینی داخلی و خارجی، چنان با تسلط بر مبنای علمی و نواندیشی و ابتکار، مسیرهای جدید پیشرفت امت اسلام را استنباط می کند که تحسین ایشان برانگیخته می شود.
🔻و گاهی دیگر همچون پدری مهربان در جمع دختران تازه به سن تکلیف رسیده و فرزندان شهدا بالهای مهر و عطوفت را میگشاید که کودکان از شوق دیدارش شادمان سر از پای نمی شناسند
🔻بله این رهبر ما، نابغه بینظیر دوران است
او دست پرورده خاص امام عصر و شاگرد روح الله است
او سید علی خامنهای است.
✍حمیدرضا ابراهیمی
@bidariymelat