eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
288 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
286 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 خورشید مجنون ۳۴ حاج عباس هواشمی                •┈••✾❀🔹❀✾••┈• 🔸 بعد از ظهر همان روز همه فرماندهان به طرف منطقه و یگانهای خود حرکت کردند. صبح روز بعد به اهواز رسیدم و مستقیم به منطقه رفتم. صحبت های علی شمخانی را با برادران قرارگاه در میان گذاشتم و هشدار ایشان را مبنی بر احتمال تهاجم دشمن به بچه های قرارگاه و یگانهای سپاه ششم اعلام کردم. طبق سفارشی که برادر شمخانی داشت روی آرایش نیروها به خصوص خطوط حد یگانها متناسب با توان هر یگان کار کردیم. حتی در مواردی هم جا به جایی هایی انجام دادیم. آن روزها تیپ ۹۵ کمیل به تازگی شکل گرفته بود. این یگان را روی جاده شط‌علی مستقر کردیم. مسئولیت سیل بند شرقی، حد فاصل شط علی تا پاسگاه طُبر و پاسگاه‌های آبی داخل هور به تیپ ۱ بدر (مجاهدین عراقی) داده شد و تیپ ۵۱ حضرت حجت(ع) را هم در منطقه بستان مستقر کردیم. در خصوص بازسازی یگانهای سپاه ششم خیلی کارها صورت گرفت و یگانهای آسیب دیده سازماندهی مجدد شدند. مطابق پیش بینی فرماندهان جنگ، عراق حملات خود را در چند نقطه آغاز کرد. در منطقه دهلران و دشت عباس پیشروی‌هایی داشت که رزمندگان اسلام خیلی زود آنها را پس زدند. در منطقه فکه عده نسبتاً زیادی از برادران ارتشی اسیر شدند. در منطقه شرق بصره نیروهای دشمن تا جاده اهواز - خرمشهر رسیدند، ولی نیروهای اسلام آنها را به عقب راندند. در منطقه طلائیه و کوشک دشمن تا جاده سیدالشهدا(ع) و سه راه فتح و جفیر و تا پادگان حمید پیشروی داشت. فرماندهی کل نگران این بود که دشمن تا خرمشهر هم پیشروی داشته باشد. در اواخر مردادماه ۱۳۶۷ یک روز احمد غلام پور پیغام داد به نیرو نیاز دارند و خواسته بودند دو گردان نیرو از تیپ ۸۵ را به فرماندهی بهنام شهبازی به منطقه شمال خرمشهر، جاده شهید صفوی اعزام کنیم. با بهنام شهبازی صحبت کردم، آماده حرکت شد. وضع آن منطقه آشفته به نظر می رسید. به بهنام شهبازی گفتم من به آن منطقه می روم و اوضاع را بررسی می‌کنم و بعد تماس می‌گیرم و می‌گویم چه کار کنید. و از او خواستم نیروها را تا روی پل کارون در جنوب دارخوین برساند. جاده اهواز - خرمشهر امنیت نداشت و در این چند روز بین ما و دشمن دست به دست شده بود حرکت ستون دوگردانی از روی این جاده درست نبود؛ نیروها می‌بایست به اهواز و از آنجا به دارخوین می‌رفتند.             •┈••✾❀🏵❀✾••┈• ادامه دارد
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۵ مرداد، سالروز عملیات مرصاد "مهران تا تهران در سه روز" آرزوی منافقین بود که با مرصاد به کابوس تبدیل شد
که برایتان می‌نویسم نوجوان کم حرف و سر بزیری بود. سعی میکرد توی کارهای خیر نفر اول باشه. صف اول نماز توی حسینیه الوارثین هم جاش بود. اومده بود که لایق شهادت بشه ....که شد....و رفت.... قدرت 31 شهریور ماه 67 ، درروز تاسوعای حسینی و در آخرین علیه السلام در محور ، مجروح شد و در روز در بیمارستان بوکان به شهادت رسید.قدرت روزاول محرم رو برای خانواده اش اینگونه نوشت : این آخرین نامه است که برایتان می‌نویسم چون دیگر نیست. شما هم دیگر جواب نامه را ننویسید @alvaresinchannel
که برایتان می‌نویسم نوجوان کم حرف و سر بزیری بود. سعی میکرد توی کارهای خیر نفر اول باشه. صف اول نماز توی حسینیه الوارثین هم جاش بود. اومده بود که لایق شهادت بشه ....که شد....و رفت.... قدرت 31 شهریور ماه 67 ، درروز تاسوعای حسینی و در آخرین علیه السلام در محور ، مجروح شد و در روز در بیمارستان بوکان به شهادت رسید... قدرت روزاول محرم رو برای خانواده اش اینگونه نوشت : این آخرین نامه است که برایتان می‌نویسم چون دیگر نیست. شما هم دیگر جواب نامه را ننویسید بسمه تعالی با سلام ودرود خدمت آقا امام زمان و نایب بر حقش امام خمینی و با سلام و درود خدمت شهدای جنگ تحمیلی و امت شهید پرور. با سلام و درود بی کران خدمت پدرو مادر و برادران عزیز و گرامی و ارجمندم: پس از عرض سلام امیدوارم که حالتان خوب بوده و باشد و در سلامت کامل به سر ببرید و در کارهای روزمره‌تان موفق و موید باشید و اگر از حال اینجانب حقیر فرزند کوچکتان قدرت ا... خواسته باشید به لطف و مرحمت ایزد متعال خوب هستم و به دعاگویی شما مشغولم. الان که این نامه را می نویسم ساعت 9/5 صبح در تاریخ 67/5/23 و روز می‌باشد. هنوز از شما نامه‌ای به دستم نرسیده است و این آخرین نامه است که برایتان می‌نویسم چون دیگر جنگی و جبهه‌ای نیست. شما هم دیگر جواب نامه را ننویسید. ببخشید که هم دست خطم بد است و هم نامه خط خطی است. خوب دیگر عرضی ندارم. به بچه‌ها سلام مرا برسانید . به امید پیروزی حق بر باطل . دوستدار و ارادتمند هیشگی شما قدرت ا... امضاء 67/5/23 🌺🌹 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 @alvaresinchannel
🍂 راهپیمایی و عزاداری رزمنده ها در ايام ماه محرم و صفر بعد از نماز جماعت صبح، ظهر و عصر مراسم روضه خوانی برگزار و قبل از نماز مغرب و عشا به صورت دسته عزاداری برای برپايی نماز به سوی حسينيه ها حركت می‌كردند. هر گردان به طور جداگانه حسينيه ای سرپا می‌كرد و رزمنده ها به برپايی عزاداری می‌پرداختند. به اين ترتيب كه گردانها به طور مخصوص برای خودشان چادر می زدند و از گردانهای ديگر دعوت مي شد تا در مراسم عزای سيد و سالار شهيدان شركت كنند. °°°°°°°
🍂 حرم دانيال نبی ميزبان رزمندگان در ارتباط با عزاداری در روز تاسوعا و عاشورا بود. بچه ها از انديمشك حركت می كردند و روز تاسوعا را به شوش و به حرم دانيال نبی(ع) و روز عاشورا را هم به دزفول به مكان مقدس و حرم سبزه قبا می رفتند. يكی از كارهای خوب كه در روز عاشورا انجام می گرفت اين بود كه بچه هايی كه در گردان بودند و دستشان قطع شده بود به عنوان سقا آماده می‌كردند و به همراه مشك سقايی می كردند و اين يك جلوه خاصی به عزاداری داده بود. در اهواز رزمندگان در ايام تاسوعا و عاشورا به دارخويين و شادگان می رفتند و حسينيه ای هم كه بين آبادان و اهواز بود به عزاداری اهميت خاصی می داد و مراسم را در طول دهه اول انجام می‌داد. بعد از دهه هم كل دو ماه به طور مختصر مراسم در اين مكان برگزار می شد. °°°°°°