eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
285 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4هزار ویدیو
325 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
13.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم | ناگفته‌های سرلشکر محسن رضایی(فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس) و شهید ابومهدی المهندس از شهید اسماعیل دقایقی 🗓 ۲۸ دی ۱۳۶۵ –سالگرد شهادت اسماعیل دقایق، فرمانده سپاه بدر (نیروهای رزمنده عراقی- احرار و مجاهدین در دوران ) ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ ⚪️ محسن رضایی،فرمانده وقت سپاه درباره شهبد دقایقی مییگوید: مناسب‌ترین فردی که برای فرماندهی نیروهای بدر که متشکل از نیروهای انقلابی عراقی بود، می‌شناختم،ایشان بود. اینکه چرا مسئولیت تشکیل این نیروها را به دقایقی دادم، دلایلی داشت که از مهمترین آنها این بود که بسیار صبور بود و نیز اینکه بسیار دوستانه و با ملایمت با دیگران برخورد می‌کرد.دقتی که این شهید در کارهایش و بویژه در شناسایی افراد داشت نیز از دلایل این انتخاب بود 🌹او آنچنان خوب کار کرد که تیپ او به لشکر تبدیل شد. لشکر او یکی از بهترین یگان‌هایی بود که همواره سخت‌ترین عملیات‌ها را در درون خاک عراق انجام می‌داد. وی حتی توانست از میان اسرای عراقی نیز گردانی به نام «احرار» تشکیل دهد که با فداکاری و اخلاص در کنار رزمندگان ما در جبهه‌ها با دشمن می‌جنگیدند 🌹من با شهید از مدتها پیش از انقلاب که هر دو در هنرستان شرکت نفت اهواز درس می‌خواندیم آشنا بودم.در جریان مبارزه هم با یکدیگر بودیم. پس از پیروزی انقلاب هم با همدیگر مراوده و ارتباط داشتیم. در شهادت او به لحاظ روحی بسیار ضربه خوردم،ولی آنچه این رنج را هموارکرد این بود که او به آرزوی خود که شهادت بود، رسید
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | صحبت‌های شهید در منزل شهید ، بعد از شهادت ایشان در سال ۱۳۶۵ شهید ابومهدی المهندس در دوران دفاع مقدس در لشکر بدر به فرماندهی شهید دقایقی، علیه صدام و دشمن بعثی می‌جنگید. 🌴 دوران 🗓 ۲۸ دی ۱۳۶۵ –سالگرد شهادت اسماعیل دقایقی 💠 فرمانده لشکر بدر سپاه و بنیانگذار اولیه حشدالشعبی عراق
➖خاطره ای از شهید: 🌸 اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر بدر در تاریکی شب به چادرهای بچه های بسیجی سر می زد و آن ها را نظافت می کرد. ☘️ از بس خاکی می گشت، اگر کسی به لشگر بدر می آمد، نمی توانست تشخیص بدهد فرمانده‌ی این لشگر کیست؟ 🌼 یک بار یکی از بچه ها که اسماعیل را نمی شناخت و فکر می کرد نیروی خدماتی است گفت: 🌿 چرا نیامدی چادرمان را نظافت کنی؟ 🌴 و او جواب داده بود به روی چشم امشب می آیم!!
2.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم | سخنرانی شهید دقایقی پس از عملیات 🗓 ۲۸ دی ۱۳۶۵ –سالگرد شهادت اسماعیل دقایقی، فرمانده سپاه بدر (نیروهای رزمنده عراقی- احرار و مجاهدین در دوران )
🔸 اخلاق فرمانده ● زمستان سال۶۴ در تهران زندگی می‌کردیم. اسماعیل دقایقی برای گرفتن برنج کوپنی می بایست مسیری را طی کند که جز ماشین های دارای مجوز نمی توانستند از آن محدوده عبور کنند. ● او از ناحیه پا هم ناراحتی داشت و حمل یک کیسه برنج با آن مسافت تقریبا یک کیلومتری برایش زجرآور بود. از او خواستم باخودرو سپاه برود که نپذیرفت، گفتم: حال شما خوب نیست و پاهایت درد دارد! ● گفت: اگر خواستی همینطور پیاده میروم وگرنه نمی‌روم. او کیسه ۲۵ کیلویی برنج را روی دوشش گرفت و یک نایلون هم پراز چیزهای دیگر در دستش ... و به سختی به خانه آورد، اما حاضر نشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند... (راوی: همسرشهید)
📷 شهید مجید اسماعیلی گمنام ترین سردار گمنام دزفول در کنار شهید اسماعیل دقایقی ⚪️ شهید مجید اسماعیلی به جهت تسلط به زبان عربی و شایستگی هایی که از خود نشان می دهد، به همراه تعدادی از رزمندگان خوزستانی به سرپرستی شهید دقایقی مامور به تشکیل تیپ ۹ بدر میشوند که متشکل از رزمندگان مجاهد شیعه عراقی است ؛ این تیپ به سبب کار برون مرزی تحت فرمان قرارگاه رمضان قرار میگیرد . ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 💠 خاطره ای از شهید اسماعیل دقایقی👇 🌹همراه با آقا اسماعیل از سه راه خرمشهر به سمت خط در حرکت بودیم. ماشین ما یک استیشن کولردار بود. چند نفر از بسیجی ها به محض دیدن استیشن دست بلند کردند. من هم مشتاقانه پا روی ترمز نهادم. و آنها را سوار کردم . یکی از آنان همین که سوار شد و هوای خنک داخل را احساس کرد با لحن خاصی گفت : «وای، شما چه جای خنکی نشسته اید!» سردار با شنیدن این جمله در خود فرو رفت و چیزی نگفت؛ ولی وقتی آنان پیاده شدند به کولر اشاره کرد و گفت: «خاموشش کن!» وی بعد از آن روز، دیگر سوار ماشین کولر داد نشد و به تردد با یک ماشین آمبولانس قناعت کرد. روزی در آمبولانس سر صحبت را باز کرد و گفت: من چون فرمانده هستم ماشین کولردار سوار شوم و بچه بسیجی ها در هوای گرم بسر ببرند؟ !!! 🌷۲۸ دی ماه، مصادف است با سالروز شهادت سردار پرافتخار سپاه اسلام شهید اسماعیل دقایقی
🥀مادری بود بنام ننه‌علی 🔖
آلونکی ساخته بود در بهشت‌زهرا بر قبر فرزند شهیدش
شب و روز اونجا زندگی میکرد، قرآن میخوند
سنگ قبر پسرش بالشتش بود و همونجا هم چشم از دنیا می‌بندد و کنار فرزندش خاک میشود

💌 این داستان یک  شهید است
خدا کند که در روز قیامت شرمنده این مادر نشویم...

📿یاد کنیم همه ی مادران و همسران شهدا
را با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد


 
@khadem_koolebar
💌 💌 💌 💌 💌 💌 ۳۷سال پیش مثل امروز و این ساعت لحظه شهادت شهید اسماعیل است. مثل دیشب با عزیزانش خداحافظی کرد. صورت بچه ها را بوسید و بدون اینکه بیدارشان کند آنها را به خدا سپرد. همسر اما مطمئن بود که دارد میرود، مییییرود، و این خداحافظی آخر است. دلش گرم بود به قولی که از او گرفته بود» اگر بهشت نصیبم شد منتظرت میمانم». پیشتر با همه دوستان و همرزمانش هم خداحافظی کرده بود و سفارش کرده بود که با تلاش و فعالیت در راه پیشبرد اهداف اسلام حرکت کنند و همواره در مسیر ولایت باشند. سوره واقعه را خواند و آیه والسابقون السابقون را چندین بار زمزمه کرد. فرمانده اجازه نمیداد کس دیگری جز خودش برای عملیات شناسایی برود. تا به نیروهایش بگوید بیایید جلو... سوار بر موتور شد خودش فرمان را بدست گرفت، ...همرزمش هم، ترک موتور .... چند متری نرفته بودند که بمباران هواپیما های بعثی موتور را نگهداشت. و نگذاشت جلو تر برود. بقیه راه را پیاده ادامه دادند. در کانالی پناه گرفتند اما جنگنده امان نمیداد. تا اینکه راکتی روی کانال فرود آمد و به آرزویش رسید. برای پیروزی اسلام و نابودی کفر دعا کرد و خدا را سپاس گفت. انا لله و انا الیه راجعون.
🖥 دوره آموزش مجازی «حق من» ✨ 🇮🇷 مرکز آموزش مجازی معارف انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مدظله العالی برگزار می کند: 💠 دوره آموزشی حق من، با تمرکز بر موضوع انتخابات، به اهمیت حضور مردم در حکومت اسلامی، نقش مردم در انتخابات، چگونگی انتخاب درست، پاسخ به مسائل پیرامون سلامت، امنیت و صیانت از رای مردم در انتخابات، از اندیشه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی می پردازد. ⌛️ مهلت ثبت نام: ١٨ تا ٣٠ دی ماه ۱۴۰٢ 🗓 شروع دوره : ١ بهمن ماه ۱۴۰۲ ⏳ مدت‌زمان برگزاری دوره: ۴٠ روز 📌 برای شرکت در این دوره، پس از ثبت اطلاعات خود در سامانه: 🌐 amozesh.mpfe.ir رویداد «دوره آموزشی حق من، پیرامون انتخابات» را انتخاب و ثبت نام نمایید. 🇮🇷 مرکز آموزش مجازی معارف انقلاب اسلامی 📱 https://eitaa.com/joinchat/3327983781Ce4b4c94d6b
1.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید محرم ترک اولین شهید مدافع حرم دست نوشته ، اولین شهید مدافع حرم: 🔺امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت، به یاد دخترم فاطمه و همسرم که امروز تقریبا هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم. 🔺عکسها و فیلمهایی که از فاطمه داشتم را نگاه میکردم و در دلم به یاد حضرت رقیه(س) افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله ... 🔺در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته! 🔺حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمیدهدگفتم چی شده خانم طلا، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه میکنی؟! 🔺گفت: بابایی دلم برات سوخته کی میایی، من دوسِت دارم، بیا بابایی دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم، گفتم: برای بابایی شعر می خونی؟ 🔺در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام می ریختم، اشکم برای سه ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر را برایش آوردند... 🌷 هدیه روح مطهر شان صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh