eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
285 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
4هزار ویدیو
324 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
⚪️ جنگال رمز جنگ 🔹 قسمت سوم (پایانی) پرسیدم «ما دروغ گفتیم یا شما دروغ می‌گویید؟» عراق از رودخانه مارد واردشده است و دیشب از کارون عبور کرده است. شما چرا این‌ها را به امام نمی‌گویید؟ گفت «شما اصلاً نظامی نیستید. اصلاً چه کسی به شما گفته در این کارها دخالت کنید؟ شما بی‌خود آمده اید؛ چرا اجازه نمی‌دهید نظامی‌ها کارها را انجام دهند؟» در همین اوضاع‌واحوال شهید فلاحی و مرحوم ظهیرنژاد به حمایت از آقای بنی‌صدر شروع به دادوفریاد کردند. در خاطر من هست که شهید جهان‌آرا با شهید فلاحی دعوایش شد. آن‌ها روبروی هم نشسته بودند و مرحوم ظهیرنژاد هم با آقای جوادی دعوا می‌کردند. مرحوم ظهیرنژاد لهجه‌ی ترکی داشت و جوادی هم ترکی بلد بود. یک مقدار باهم تند صحبت کردند و سر هم داد کشیدند و من هم که نشسته بودم مرتب عصا را روی میز می‌زدم و می‌گفتم «ما دروغ نمی‌گوییم، شما دروغ می‌گویید! شما دروغ می‌گویید که کمک نمی‌کنید؟» حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم روی یک مبلی نشسته بودند و ماجرا را رصد می‌کردند. اوضاع خیلی درهم‌ریخته شد و یک مقدار هم حرف‌های تند بین برخی افراد ردوبدل شد. به‌هرحال جنگ شده بود و ما تحت‌فشار بودیم و آن‌ها هم حرف خودشان را می‌زدند و به ما می‌گفتند «شما بلد نیستید و می‌خواهید مملکت را به باد دهید» و از این‌طرف هم جهان‌آرا گفت «شما اصلاً کمک نمی‌کنید و خیانت می‌کنید» حرف‌های این‌چنینی تند ردوبدل می‌شد. یکباره حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که تا آن زمان ساکت بودند و اوضاع را رصد می‌کردند فرمودند «شما بلند شوید و بروید تا ما جلسه‌ی خودمان را داشته باشیم و بتوانیم راه‌حلی پیدا کنیم» تا ایشان این را گفت همه‌ی ما ساکت بلند شدیم و از جلسه بیرون آمدیم. همین‌طور که من از جلسه بیرون می‌آمدم به آقای غرضی که استاندار خوزستان بود و در جلسه شورای عالی دفاع شرکت داشت، گفتم «آقای مهندس جنگ یعنی جنگ و تا بخوای به اصولش بپردازی نصف مملکت ازدست‌رفته است.» چون ایشان می‌گفت جنگ اصول و قانون دارد. او هم به من تشر زد و گفت «برو بیرون.» فردای آن روز هم من گچ پا را باز کردم و فکر می‌کنم پس‌فردای آن روز هم به آبادان برگشتم تا در مبارزه با دشمن اشغالگر در کنار رزمندگان اسلام باشم.» ▪️ سردار دکتر علی‌اصغر زارعی ،مسئول سپاه در دوران جنگ تحمیلی (جنگال: جتگ الکترونیک) پس از یک عمر تلاش و مجاهدت، سرانجام در آذرماه 99 دعوت حق را لبیک گفت و به برادر شهیدش، حسن زارعی پیوست
بفرست تو ای شیعه عاشق صلوات بر زینت و اَشرفِ خلایق صلوات در ماه ربیع الاول از روی ادب کن هدیه به احمد و به حیدر صلوات ▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ 🎋👆 "حاجی جوشن" و شربت هایش که هیچ وقت از یاد بچه های لشکر ۲۵ کربلا نمی‌رود پیرمرد خوش مشرب و زنده دل از خطه شمال
29.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حاجی جوشن پیرمرد نام آشنا و خوش مشرب و از خادمین لشگر ۲۵ کربلا؛ که ایستگاه های صلواتی اش در میان رزمندگان، به ویژه بسیجیان خطه شمال، شهرت زیادی داشت. نیروهای عبوری در خط، اندکی در برابر بساط او لبی تر کرده، خوارکی ای، چیزی می خوردند و سپس به راه خود ادامه می دادند. حضور پیرمرد نورانی و باصفا در جبهه، موجب افزایش روحیه و تلطیف فضا می شد . . . . ؛ بمب روحیه دوران جنگ تحمیلی
⚪️ فرهنگ اصطلاحات جبهه: ترکش پلو = عدس پلو برادر عبدا… = برای صدا زدن رزمنده ای که اسمش را نمی دانستند. تجدیدی = مجروح شدن و به شهادت نرسیدن ایستگاه بدنسازی = ایستگاه صلواتی اوشین پلو = برنج سفید بدون مخلفات ایران تایر = پوتین های بسیجی ایران گونی = شلوار و اورکت بسیجی ساخت وطن حلوا خور = کسی که هرگز شهید نمی شود و از همه عملیات ها سالم باز می گردد پا لگدکن = نماز شب خوان بی ترمز = بسیجی،عاشق خاکریز اول(حکایت از شجاعت و به کام خطر رفتن) برادران مزدور = نیروهای عراقی و دشمن آدمکش گردان = امدادگر! کنایه از ناشی بودن نیروهای امدادرسان خصوصا در شرایط عملیاتی بوی چلو کباب = بوی شب عملیات ترکش اواخواهری = ترکش فوق العاده ریز و ناچیز که بدن را گویی ناز می داد و اصابت آن اسباب خجالت بود! ترکش حسین جانی = ترکش بزرگ که کمتر از توپ مستقیم نبود و به هرجای شخص که می خورد تیکه بزرگه گوشش بود! ...و شهادت بر اثر اصابت آن چون و چرا نداشت {{چون شهادت در اذهان عموم بیش از همه در امام حسین ظهور دارد و ترکشی را که منجر به شهادت می شد را "حسین جانی" می گفتند— خلاصه یعنی ترکش شهید کن. ترکش با معرفت = ترکشی که زوزه کشان می آمد و از بالای سر رد می شد و راه خودش را ادامه می داد و به کسی آسیب نمی رساند. الاغ هوایی = کنایه از هواپیمای نظامی باری C_ 130 که معمولا برای حمل بار از آنها استفاده می شد. پل صراط = پل های چوبی،فلزی، و سیمانی در مناطق عملیاتی اسلحه بی فشنگ = آفتابه دستشویی! اسلحه ای که گفته می شد رزمندگان در تاریکی شب بارها با آن از دشمن اسیر گرفتند. آهنگران گردان = نیروی خوش صدا آجر = پنیر مونده و خشک شده آچار همه کاره = چفیه (پارچه ای که ازآن به جای باند زخم،سفره،حوله و… استفاده می شد) دکمه تقوا = دکمه بالایی پیراهن اهل دل = طعنه به فرد شکمو 😊شادی های حلالتون روز افزون…
💠 راز سالم ماندن پیکر یک شهید، ۱۶ سال پس از شهادت 🌷 شهید محمدرضا شفیعی نیروی واحد تخریب لشکر علی ابن ابیطالب (ع) بود. ۵ سال در جبهه حضور داشت. کربلای ۴ آخرین عملیاتی بود که در آن شرکت کرد که در طی آن مجروح و سپس اسیر شد. سربازان دشمن ۱۱ روز او را شکنجه کردند تا اینکه در ۱۴دی ۱۳۶۵ بشهادت رسید و مابین سامرا و کاظمین در قبرستان الکخ، دفن شد... پس از سالها بنا شد پیکر مطهر او به میهن باز گردد. با شکافتن قبر، مشاهده کردند جسد پس از سالیان دراز هنوز سالم است. صدام مطلع شد و اجازه نداد اینگونه به ایرانن منتقل شود و دستور داد سه ماه، پیکر او را در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود ... ولی باز همچنان سالم ماند، حتی پودر مخصوص تخریب جسد نیز تأثیر نداشت!!! هنگامی که گروه تفحص، جنازه شهید را دریافت می کردند، سرهنگ عراقی با گریه می گفت: ما چه افرادی را کشتیم!
5.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷شهید محمدرضا شفیعی: ⚪️ سالم ماندن معجزه آسای بدن شهید محمدرضا شفیعی بعد ۱۶سال 💠 «راز سالم ماندن ایشان در چهار چیز است: ▫️ مداومت بر غسل جمعه داشت؛ ▫️هیچ وقت نماز شب ایشان ترک نمی‌شد؛ ▫️دائماً با وضو بود ▫️ هر وقت زیارت عاشورا خوانده می‌شد، ما با چفیه‌هایمان اشکمان را پاک می‌کردیم ولی ایشان با دست اشک‌هایش را می‌گرفت و به بدنش می‌مالید 💢 جالب اینکه جمعه وقتی برای ما آب می‌آوردند، ایشان آب را نمی‌خورد و آن را برای غسل نگه می‌داشت.» پیامبر «ص» فرموده است : إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَةُ النَّجاةِ . حسین ، چراغ هدایت و کشتی نجات است
29.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 گمشده ای که پیدا شد .... 🌷 شهیدی که پس از ۱۶ سال پیکرش سالم به میهن بازگشت.
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 یک فیلم کمتر دیده شده از سردار آشنای هور 🔹 در این فیلم سردار شهید علی هاشمی به همراه سردار مهدی کیانی و سردار احمد غلامپور دیده میشوند. 🔹 بخشی از وصیت نامه شهید علی هاشمی " فرمانده ی سرّی ترین قرارگاه اطلاعات جنگ، قرارگاه نصرت ": مرگ می‌آید، ولی چه بهتر که خودمان به سراغ مرگ برویم در خون بغلتیم، نه اینکه مرگ به سراغ ما بیاید و در رختخواب ذلت بمیریم. 🔹 سردار هور وقتی به فرماندهی سپاه‌ششم منصوب شد، کلید فرماندهی را به رئیس ستادش داد، نمی‌خواست پشت میز فرماندهی بنشیند! می‌گفت هرکس می‌خواهد مرا ببیند بیاید در جزیره مجنون ..
12.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩸خون ما را همچون رود سازید تا هر چه بر سر راه دارد، بردارد تا به دریای حکومتِ عدلِ حضرت مهدی عجل‌الله برسید. 📍یادمان شهدای غریب سیرانبند مردادماه۱۴٠۳ 🔸خادم‌الشهدا زینب بالاخانه‌چے •شعارسال راهیان نور• @rahianenoor_news