eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
275 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
269 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 بامداد 25 مرداد1364 منطقه عملیات فکه ✍️✍️✍️✍️ راوی: 2️⃣ وضو داشتیم و نماز مغرب وعشا رو با پوتین خوندیم. شام رو هم تقسیم کردند. شام یک بسته کالباس بود و یک گوجه فرنگی و نون لواش. همه رو تو هم گذاشتیم و یک لوله درست کردیم و مشغول خوردن شدیم. همینطور که شام می‌خوردیم فرمانده ها با بچه ها کارهاشون رو چک می‌کردند و ما های_تخریب هم وظایفمون رو مرور می‌کردیم. قرارشد برادر بهرام بیاتی، مین خنثی کنه و من و ملایی هم پشت سرش طناب معبر بکشیم و سر معبر، ابتدا و انتهای میدون به جهت اینکه رزمنده ها معبر رو گم نکنند دو تا پرچم بزنیم. ساعت ده شب بود که سوار آیفا شدیم و همه گردان‌ها و واحدها به سمت محل ماموریتشون اعزام شدند. حدود یک ساعتی با ماشین راه رفتیم. مسیر طولانی نبود اما چون ماشین چراغ خاموش حرکت می‌کرد زمان زیادی برد تا اینکه ماشین ایستاد و پیاده شدیم و بلافاصله در یک ستون قرار گرفتیم و حرکت شروع شد. نیم ساعت پیاده راه رفتیم تا به خط پدافندی ارتش رسیدیم. نیم ساعتی به جهت هماهنگی و توجیه گردان پدافند کننده معطل شدیم و باز و مسوول دسته، کارها و وظایف هرنفر رو توضیح دادند و ساعت از دوازده گذشته بود که از خاکریز خط اول گذشتیم و با رعایت شرایط اختفاء، بعضی جاها ایستاده و دولا دولا و بعضی جاها هم به صورت سینه خیز به سمت خط اول دشمن حرکت می‌کردیم . فکر کنم شب اول ماه ذی الحجه بود، آسمون ظلمات بود حتی ستاره ها هم نور نداشتن. خود این تاریکی بچه های اطلاعات عملیات رو به اشتباه انداخت و یک مقدار ما از مسیر منحرف شدیم. مسئول تیم اطلاعات ما بود. یک مقدار که از مسیر منحرف شدیم ستون رو نگه داشت و رفت جلو و برگشت و بعد از چند دقیقه راهپیمایی به مسیر اصلی اومدیم و این گم شدن هم دلیل داشت. چون هوا خیلی تاریک بود و شیارها رودخونه های فصلی هم شبیه هم بود و بوته هایی که در منطقه وجود داشت سرعت رو کم می‌کرد که نکنه گشتی های عراقی باشن. دریکی از شیارها بودیم که دشمن منور زد و بلافاصله چند رگبار پراکنده که چرت ما رو پاره کرد. اونقده لذت داره در ستون که به سمت دشمن میری چرت بزنی!! من این رو بارها تجربه کردم. نمیدونم چندهزارقدم راه رفتیم. فقط میدونم دوسه کیلومتری شد تا رسیدیم زیر" تپه رزمی" که مکان درگیری ما با دشمن بود. اینجا هم من فضول، باز ساعتم رو از جای سیم چینم در آوردم و نگاه کردم ساعت 2 نیمه شب بود. دسته ما داخل یک شیار که در اثرسیلاب‌های فصلی درست شده بود زیر تپه رزمی مخفی شد و هرکدوم از بچه ها آماده می‌شدند برای انجام ماموریتی که داشتند. چون ارتباط بی سیمی ما با عقب قطع شده بود نگران بودیم و دشمن هم تک و توک منور میزد. فاصله ما با دشمن شاید دویست متر بیشتر نبود. تو تاریکی شب با هم حرف می‌زدند و ما می‌شنیدیم. @alvaresinchannel
(2) عملیات محرم.ogg
1.35M
🎙 تشریح عملیات محرم از زبان یکی از فرماندهان لشکر امام حسین(ع) 🎤برادر ابوشهاب
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🌹✨ ✔️🔸 رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام ✍️✍️✍️ راوی: معاون اطلاعات عملیات لشگر10 2️⃣ عراقی ها پشت دژ اول بودند که بعد از دژ اول دژ مرزی قرار داشت. همان شب قرار شد نیروهای گردان را از جاده که بالاتر از جاده شناسایی شده صبح بود و درایستگاه نود قرارداشت جلو ببریم و درگیر نماییم. به ما گفته بودند که فقط (ع) رو جلو میبرید که بعداً در وسط راه متوجه شدیم هم که فرمانده آن بود اضافه شده. بعلت طولانی بودن راه و پیاده رفتن و ناهماهنگی های که طبق معمول به وجود آمد و همیشه هم این ناهماهنگی ها و از این نوع مسائل بود، تقریباً وقتی به 400 متری دشمن رسیدیم آفتاب بالا آمد و نیروهای عراقی در روی دژ ایستاده بودند و جلو رفتن بچه ها را تماشا می کردند و یک قسمت منتهی به دژ را که خاک ریز هم اطراف جاده نبود را با قناسه و تیربار سنگین کاملاً پوشانده بودند، با برادر خلج فرمانده گردان حضرت زهیر (ع) و فرمانده گردان حضرت قاسم (ع) داشتیم مشورت میکردیم که به دشمن حمله کنیم یانه که صدای انفجار اومد و یکی از رزمنده ها روی مین رفت. تازه متوجه شدیم که جلویمان میدان مین است و یک عده ای از بچه ها هم در داخل میدان نشسته اند. بلافاصله بچه های تخریب که مامور به گردان ها بودند دست به کار شدند و معبری باز کردند . با مشورتی که کردیم به این نتیجه رسیدیم چون دشمن روی بچه ها و جاده دید و تیر کامل داره و در این وقت روز اجازه رسیدن به دژ را نمی دهد و قرارشد عقببریم و تا تاریکی هوا صبر کنیم . با احتیاط شروع کردیم به عقب کشیدن نیروها، هنوز 200 متری عقب نیامده بودیم که این عقب اومدن تبدیل به یک فرار شد و نظم و ترتیب ستون ها به هم خورد عده ای با عجله عقب میومدند و عده ای با صبرو حوصله.. انگار اکراه داشتند به دشمن پشت کنند. دشمن روی منطقه اجرای آتش میکرد و در همین عقب اومدن 7 تا از بچه ها با آتش گلوله و ترکش به شهادت رسیدند. با هر زحمتی بود به یک خاکریز رسیدیم و نیروها پشت خاکریز جانپناه گرفتند و یک خط پدافندی تشکیل دادند که اگر دشمن خواست پیشروی کند مقابلش بایستند. هوا که تاریک شد همزمان با محورهای دیگر به دشمن حمله کردیم و با حداقل تلفات به دژ مرزی رسیدیم.دشمن باورش نمیشد که که در این محورکسانی باشند که جلویش را سد کنند. دشمن بعثی طی دوسه روز هر چه توان زرهی و هوایی و آتش توپخانه و ادوات داشت به کار گرفت تا به نزدیکی اهواز و خرمشهر برسد که با مقابله رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام و سایر مدافعان محلی روبرو شد و به پشت مرزهایش برگشت. و اینگونه حماسه ی دلیرمردان این مرز و بوم در جاده اهواز خرمشهر به ثبت رسید 🔺 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 @alvaresinchannel
🎙شهید به روایت سردار غلامپور: : 🔰 ویژگی‌های برجسته‌اش نظم کم‌نظیر، جدیت در کار، فعالیت فراوان و ذکاوت او بود. در همان زمان‌ها، من و سردار به‌عنوان جانشین قرارگاه کنار هم کار می‌کردیم. ویژگی‌های غلام‌عباس کنار تقوایی که در رفتار و کردارش دیده می‌شد توجه همه به‌ویژه مرتضی را جلب کرد. این رفتارها بود که کم‌کم غلام‌عباس را یارِ همراه و مورد مشورت مرتضی کرد، مرتضایی که خودش یک فرمانده تمام‌عیار بود. ⭕️ جبهه غرب و کردستان، مشکلات زیادی داشت. سردی هوای منطقه و صعب‌العبور بودن جاده‌های مناطق جنگی غرب، کسی را به‌سمت خودش نمی‌کشید. به‌علاوه، خیلی‌ها به‌دلیل اهمیت نبرد در جنوب، به جبهه غرب علاقه‌ای نشان نمی‌دادند ولی اینها هیچ تأثیری در غلام‌عباس نداشت. دیدگاه شاخص و بارز او «عمل به تکلیف و رضایت به انجام صحیح وظایف» بود. 🔶️اما غلام‌عباس برای همیشه در غرب نماند و ضرورت جنگ ایجاب کرد که او در آستانه عملیات بدر، به‌عنوان مسئول نیروهای پیش‌قراول برای بررسی‌های ابتدایی، از قرارگاه کربلا به جنوب بیاید. در جنوب تیم‌هایی برای طراحی و آماده‌سازی‌ عملیات شکل گرفته بود. غلام‌عباس هم در یکی از این تیم‌ها مستقر شد و فعالیت‌هایش را طبق دستورات فرماندهی، شروع کرد. در همان ایام، غلام‌عباس پدر شده بود و دختری به‌نام فاطمه داشت. وجود فرزندی که تازه متولد شده بود، قابلیت این را داشت که دل خیلی‌ها را بلرزاند و گام‌های بسیاری را در این مسیر پرخطر سست کند، اما غلام‌عباس کسی نبود که هیچ چیز مانع از پیشقدمی‌اش در میدان‌های سخت باشد... ... 🆔️ @shahid_sayafzadeh
⭕️ زندگانی شهید از دیدگاه همسرش: : 🔸شهید حسینی هرگز از مناجات و راز و نیاز با معبود خسته نمی شد. بسیاری از شب‌ها در جهت سرکوب هواهای نفسانی نیمه های شب برمی‌خواست و به نماز شب مشغول می‌شد و در این راز و نیاز شبانه چنان می‌گریست که با صدای گریه او اهل خانه از خواب بیدار می‌شدند. 🔅 بعضی از شب‌ها که توفیق خواندن نماز شب را پیدا نمی‌کرد قضای آن‌را صبح بجا می‌آورد. همیشه وضو داشت، به قرآن و دعا عشق می‌ورزید و بسیار پایبند به مسائل و احکام شرع بود. 📌 وی مطالعه کتاب‌های اخلاقی و سیاسی عقیدتی را بسیار دوست می‌داشت و در هر فرصتی که بدست می‌آورد از آن غافل نمی شد. نمازهای خود را اول وقت در مسجد می‌خواند. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
📌بعضی از سفارشات شهید به همسرش: : 🔺 من امیدوارم با توکل و توسل به پروردگار بزرگ، با روحیه‌‌ای قوى و عزمی راسخ و اراده‌ای پولادین همانند یک شیر زن شیعه، پیرو حضرت فاطمه و زينب(سلام الله علیها) مشکلات و سختی زندگی را به‌عنوان یک امتحان و آزمایش الهی و وسیله‌ای در جهت سنجش ایمانی، تقوا و معرفت نسبت به حق بنگری و با صبر و استقامتی زینب وار و ایمانی فاطمه وار مسائل و مشکلات موجود در زندگی را حل کرده و بر آن‌ها چیره گردیده و با توان و قوت بیشتر با دیو سیاه یاس ترس، ضعف، نا امیدی مبارزه کرده و با چنگ زدن به ریسمان الهی آن‌ها را نابوده کرده و سرافراز در مقابل حضرت مهدی امام زمان(عج) به راه خود ادامه دهی. ⭕️ هر دو باید تلاش کنیم که عمل خود را در راه خدا خالص کنیم تا شاید مورد رضای خدا قرار گیریم و خسارت دیده در دنیا و آخرت نباشیم و در این مسیر فرزندانت را همچون علی(ع) و فاطمه(س) تربیت کرده و رسالت الهی خود را انجام بدهی. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
📸 آلبوم تصاویر سردار شهید جانشین معاونت طرح و عملیات قرارگاه قدس، کربلا و نجف و مسئول امور دریایی قرارگاه نجف و سپاه آبادان در دوران دفاع مقدس : 🌷در این تصاویر شهیدان: سردار شهید حاج زاده، شهید ، حاج ، حاج ، سردار سرلشگر حاج ، زاده، شهید ، شهید ، حاج ، حضور دارند. گفتنی است در یکی از تصاویر، شهید امامی بالای سر مزار شهید حضور دارند. 🆔 @shahid_sayafzadeh
🔰 زندگی‌نامه شهید والامقام سردار حسین امامی: : 📍شهید در خرداد ماه ۱۳۵۹ در سن ۲۳ سالگی ازدواج کرد و همراه با مبارزه و جهاد علیه دشمن دین خود را کامل نمود و زندگی مشترکش را شروع کرد. 🔅هنوز مدت زیادی از عضویت او در سپاه نگذشته بود که فعالیت رژیم بعثی عراق علیه جمهوری اسلامی شدت گرفت. این فعالیت‌ها توسط عناصر نفوذی و قدرت‌های استکباری حمایت می‌شد. ✅ سپاه که مقابله با این فتنه‌ها را مهمترین وظیفه خود می دانست تصمیم به تشکیل یگان دریایی گرفت و حسین را مسئول این یگان انتخاب کردند. شهید امامی که ۱۰ روز بیشتر نبود ازدواج کرده بود برای آموزش افراد یگان تازه تاسیس یگان دریایی به رامسر رفت و دو هفته آن‌جا ماند. 💢 با گذشت مدتی کوتاه، با شجاعت حسین و برادران هم‌رزم دیگر ایشان موفق به دستگیری دو باند خرابکار با وسائل همراه‌شان که در حال ورود به خاک ایران بودند شدند که علاوه بر خنثی شدن عملیات خرابکاری، اطلاعات بسیاری از حرکات و ترددهای ضد انقلاب بدست آوردند که نقش عمده در شیوه‌ی دستگیری این دو باند خرابکار را شهید حسین امامی طراحی کرده بود و با همت و یاری برادران همرزم دیگر به اجرا درآمد و موفق شدند. 🔸این عملیات چنان موفقیت آمیز بود که همه دست اندر کاران بفکر تقویت این یگان تازه تاسیس افتادند. به دنبال این عملیات چندین ماموریت کشف و دستگیری ارزهای عمده و طلاهای زیادی که در شرف خروج از مرز بود انجام شد که از طرف دستگاه‌های قضایی علاوه بر تشویق جوائز عمده‌ای نیز برای شهید حسین امامی و دیگر همرزمان ایشان در نظر گرفته شده بود که هیچ‌یک نپذیرفتند و همگی امید داشتند که کارهایشان و خدماتشان مورد قبول حضرت حق تعالی قرار گیرد و لیاقت پاداش را از دست خودش داشته باشند. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
(2) عملیات محرم.ogg
1.35M
🎙 تشریح عملیات محرم از زبان یکی از فرماندهان لشکر امام حسین(ع) 🎤برادر ابوشهاب