🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#ویژه_نامه
#ماه_رمضان_جبهه
☑️ #قسمت_اول
🔴ماه رمضان سال 64 مقرما در کنار رودخانه کرخه بود
شهید نوریان فرمانده تخریب ل10 نام این مقر رو #موقعیت_الصابرین گذاشت
این مقر یک محوطه بزرگ و صاف بود که با شن های درشت فرش شده بود و چند مسیر کج و معوج که به چند تا تو رفتگی داخل صخره های شنی که شبیه غار بود ختم میشد و جون میداد برای خلوت کردن و عبادت با خدا.
با تلاش بچه ها خصوصا #شهید_حاج_قاسم_اصغری کف حسینیه گردان سیمان شد و با داربست دور و سقف رو اسکلت بستند و با چند تا برزنت سقف حسینیه رو پوشوندند.
دور حسینیه باز بود و برای اینکه داخلش هوا جابجا بشه با حصیر دورش رو محصور کردند و عبادتگاه بچه های تخریب هم کامل شد.
از این حسینیه بیشتر برای برنامه های عمومی مثل نمازهای یومیه و عبادت های جمعی استفاده میشد و اون هایی که میخواستند تنها با خدا خلوت کنند از غارهای اطراف مقر استفاده میکردند.
کار به جایی رسیده بود که به شوخی برای مسیرها و غارها اسم گذاشته بودند و چند بار فرماندهان به دوستان تذکر دادند مبنی بر اینکه ، اون هایی که توی غار میرن لااقل بعد از اتمام عبادت پتوهایی که برای استفاده میبرن برگردونن.
با شروع ماه رمضان عبادت های جمعی و فردی هم داغ تر شد.
تنها کسی که از بچه های تخریب ل10 در ماه رمضان سال 64 روزه میگرفت حاج آقا صمد زاده بود.اون هم به خاطر اینکه ماشین گردان تحویلش بود و بین مقر و پادگان دوکوهه در رفت و آمد بود و بقیه بچه های تخریب که حدود 60 نفری میشدیم اجازه روزه داری نداشتند.
توی گردان چند تا طلبه داشتیم که هیچکدوم ملبس نبودند و موقع نماز حکایتی بود جلو ایستادن برای امام جماعت.
خیلی تواضع به خرج میدادند و در آخر هم #شهید_حسین_مصیبی که طلبه حوزه علمیه چیذر بود و اصالتا اهل ارومیه بود جلو می ایستاد و نماز میخواند و بعد از نماز و تعقیبات ، سفره نهار در حسینیه پهن میشد
البته شب ها حکایت فرق میکرد و فتیله معنویت بالاتر میرفت و تعقیبات توام با ناله میشد و بعد هم تلاوت قرآن و ذکر مصیبت و بعضی شب ها هم تذکرات معنوی شهید نوریان فرمانده گردان تخریب بود که فضا رو عوض میکرد.
روزهای ماه رمضان هم به تجدید آموزش و ستون کشی و راهپیمایی و شب ها هم بیدار باش و رزم شبانه های سنگین تخریب که معروف بود طی میشد. فرمانده ما شهید نوریان خیلی مواظب بود که در تمرین های عملیاتی بچه ها آسیب نبیند و دیگر اینکه به مربی های آموزش تاکید میکرد که مراقب باشید و بچه ها رو زیاد خسته نکنید تا در روزها و شب های ماه رمضان به طاعت و عبادتشون برسند.
✍️✍️راوی: جعفرطهماسبی
@alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹
✅#ماه_رمضان_جبهه
✅ #شب_نوزدهم_ماه_مبارک_رمضان_سال_1364
🔶#شب_نوزدهم_ماه_رمضان قرار شد برای احیاء بریم دزفول . #شهید_نوریان علاقه خاصی به مردم دزفول داشت واین تیکه کلامش بود که #صفای_دل_مردم_دزفول ..
اون شب بعد از نماز مغرب و عشا زود شام خوردیم و با چند تا وانتی که داشتیم همه رفتیم دزفول…
رفتیم یکی از مسجد های قدیمی که چند تا پله هم میخورد و شبستان مسجد توی گودی قرار داشت
اونجا مراسم احیا و به سر گرفتن قران با حال خوبی برگزار شد..
ساعت 12 شب بود که مراسم تموم شد و ما به مقر" #الصابرین "کنار کرخه برگشتیم .
به مقر که اومدیم ساعت 1 نیمه شب بود و تا اذان صبح 3 ساعتی وقت بود..شهید نوریان اصرار داشت بچه ها تاسحر بیدار باشند تا #شب_قدر رو درک کنند.
پشنهاد داد که #دعای_جوش_کبیر بخونیم
به من نگاه کرد و گفت:
مرشد حالش رو داری
و من هم قدری مکث کردم و گفتم برادر عبدالله یه کاریش میکنیم با بلندگوی تبلیغات اعلام شد که برادرها برای مراسم به حسینیه بیایید. اون مقطع #گردان_تخریب لشگرسیدالشهداءعلیه السلام حدود صد تا نیرو بیشتر نداشت..عمده بچه ها اومدند و برادر عبدالله خودش رحل و مفاتیح رو جلوی من گذاشت و گفت بسم الله و خودش هم پشت سر من نشست
من هم شروع کردم ..سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یارب….اللهم انی اسئلک بسمک یا الله یا رحمان و یا رحیم….بچه ها با گریه و اشک ؛ فقرات دعا رو با من همراهی میکردند..و شهید نوریان هم با گویش مخصوص خودش ذکر سبحانک یا لا اله الا انت رو میگفت…
هرچی در دعا جلو تر میرفتیم احساس میکردم تعداد همراهان دعا داره کمتر میشه
ازسی امین فراز دعا که گذشتیم کمتر از ده نفر با من سبحانک یا لا اله الا انت میگفتند…اما برادر عبدااله هنوزسفت وسخت جواب میداد..دعای جوشن کبیر رو ادامه دادم.فکر مبکنم دعا هنوز به نیمه نرسیده بود که دیدم در جواب دادن ذکر دعا انگار صدای شهید نوریان هم نمیاد،آب دهنم رو قورت دام تا یک لحظه استراحتی به حنجره خسته داده باشم که شنیدم صدای خور خور میاد اما روم نمیشد برگردم و پشت سرم رو نگاه کنم بازم دعا رو ادامه دادم و در موقع جواب دادن ذکر دعای جوشن برایم یقین شد که هیچکس غیر خودم بیدار نیست و همه خوابند …برگشتم پشت سرم رو نگاه کردم و دیدم اکثر بچه ها دراز به دراز توی حسینیه خوابیده اند و بعضی ها هم توی سجده صدای خورخورشون میاد…شهید نوریان هم توی سجده بود… با خودم گفتم حتما برادر عبدالله توی حال رفته و داره در سجده با خدا مناجات میکنه…اما صورتم رو که نزدیکش بردم دیدم نه ایشون اصلا مثل اینکه توی این دنیا نیست…من هم مفاتیح رو بستم و کنار بچه ها خوابیدم…اون شب یکی از شبهایی بود که خواب به من خیلی مزه کرد....وقتی از خواب بیدارشدم که شهید نوریان داشت در گوشم میگفت برادر…الصلاه..الصلاه…چشمام رو که باز کردم.. شهید نوریان گفت:مرشد دعا رو تا کجاش خوندی من وسطش خوابم برد … من هم به خنده گفتم برادر عبدالله خواب بودیم و مقدراتمون رو نوشتند
خدا بدادمون برسه…
✍️✍️✍️ :راوی #جعفر_طهماسبی
🌿🌹🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
✅#ماه_رمضان_جبهه
✅ #شب_نوزدهم_ماه_مبارک_رمضان_سال_1365
🔸 پیکر مطهر شهید سید مجتبی زینال حسینی بعد از 10 روز جستجو در میادین مین فکه پیدا شد.
چند روز از #ماه_رمضان گذشته بود و بچه های تخریب مشغول پاکسازی میادین مین منطقه ی فکه و جمع آوری پیکرهای مطهر شهدای #عملیات_سیدالشهداء(ع) بودند.
پیکرهای شهدا در اثر شدت آفتاب و گلوله باران شدید منطقه متلاشی شده بود.
ابتدا شهدایی که دو طرف جاده آسفالته بودند جمع آوری شد و بعد از آن هم به سمت چپ و راست جاده آسفالته فکه اکیپ های تخریب و تعاون برای جستجو اعزام شدند.
در این جستجو پیکر شهدای لشگر10 و پیکر مطهر شهدای تخریب که در این عملیات شهید شده بودند پیدا شد و به عقبه منتقل شد اما پیگر شهید سید مجتبی زینال حسینی برادر فرمانده ما پیدا نشده بود.
سید مجتبی با گردان حضرت قاسم علیه السلام به عملیات رفته بود
گردان حضرت قاسم سمت چپ جاده فکه عملیات کرده بود و جایی که بچه ها شهید شده بودند میدان مین بود.
ایام ولادت امام مجتبی علیه السلام بود و نام برادر فرمانده ما هم مجتبی بود تا اینکه خبر پیدا شدن سید مجتبی به همه ی تیم های تفحص که در منطقه عملیات مشغول بودند رسید.
بیش از همه فرمانده ما شهید سید محمد خوشحال شد و بعد از اینکه پیکر مجتبی را به معراج شهدا انتقال دادند شهید حاج سید محمد زینال حسینی به سمت تهران حرکت کرد.
🔸گفت میروم تا خودم خبر شهادت مجتبی را به مادرم بدهم... مادر مجتبی را به من سپرده بود.
شهید سید محمد به سمت تهران رفت و با اجازه حاج آقا فضلی دو تا اتوبوس از بچه های تخریب برای شرکت در تشییع شهید سید مجتبی زینال حسینی در روز 18 ماه مبارک رمضان به سمت تهران حرکت کردیم
☑️ #شب_نوزدهم_ماه_مبارک_رمضان سال 1365 و شب احیاء داخل اتوبوس بودیم که به سمت تهران حرکت میکرد.
صبح روز #19_ماه_مبارک_رمضان به تهران رسیدیم
پیکر مطهر شهید سید مجتبی زینال حسینی در روز 19 ماه مبارک رمضان از درب منزلشان به سوی گلزار شهدای بهشت زهراء(س) تشییع شد
🟢 #تخریبچی_شهید_سید_مجتبی_زینال_حسینی در روز 13 اردیبهشت سال 65 که مصادف با 23 ماه شعبان بود به شهادت رسید پیکر مطهرش بعد از 26 روز در روز 8 خرداد که مصادف با روز 19 ماه رمضان و ضربت خوردن امیرالمومنین (ع) بود در قطعه 53 گلزار شهدای بهشت زهراء(س) به خاک سپرده شد.
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
@alvaresinchannel