15.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#عملیات_بیت_المقدس_2
دیماه 1366 ارتفاعات مشرف به شهر ماووت
#موقعیت_غار
✅موقعیت غار ، نقطه رهایی رزمندگان لشگر10سیدالشهداء(ع) در این عملیات که در بارش باران و برف به عنوان سرپناه رزمندگان بود و حماسه سازان عملیات بیت المقدس 2 در تاریکی شب و در حالیکه باران و برف میبارید و سرمای استخوان سوز آزار دهنده بود برای یورش به دشمن بعثی حرکت کردند
#یادوخاطره_شهدای_عملیات_بیت_المقدس_2_گرامیباد
@alvaresinchannel
#اطلاعیه🌱
♦️ اردوهای راهیان نور
°مقاومت تا پیشرفت °
🔶بازدید از مناطق عملیاتی جنوب کشور و جلوه های پیشرفت در صنایع نفت و فولاد🇮🇷
🗓اعزام از ۵ الی ۲۰ اسفند ماه ۱۴۰۱
🔻در ۲ بازه خواهران و برادران
🕒مهلت ثبت نام تا ۲۵ بهمن ماه
📌دفاتر بسیج دانشجویی در
دانشگاه های استان البرز
🔸کمیته خادمین شهدا🔸
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
«اگه با محتوا موافقین، پس لطفاً»
♡ ❍ㅤ ⎙ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
🔺روایت آخر
🔸سرانجام سیدمجتبی نواب صفوی به همراه خلیل طهماسبی، سید محمد واحدی و مظفر ذوالقدر، پس از سالها مبارزه فعال و پویا، در سحرگاه 27 دی ماه 1334 به دست مأمورین سفاک پهلوی تیرباران شده و به شهادت رسیدند.
♦️از لحظات آخر آنها نقل است که نواب میگفت: «خلیلم! مظفرم! محمدم! عجله کنید، غسل شهادت کنید، جدهام زهرا منتظر ماست.» لازم به ذکر است، شهادت نواب و یارانش، مصادف با شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها بود. آنها را پس از شهادت، در مسگرآباد تهران دفن کردند. چند سال بعد، تعدادی از دوستان شهید نواب، شبانه و مخفیانه جنازه آنها را از آن محل، که کمکم به پارک تبدیل شده بود، از قبر خارج کرده و پس از چند روز، در قم به خاک سپردند. از شهید سیدمجتبی نواب صفوی، سه فرزند دختر به نامهای فاطمه، زهرا و صدیقه به یادگار مانده است.
بسم رب الشهداء والصدیقین
سلام علیکم
💢💥🔹در سحرگاه یکشنبه 27 دی ماه 1324 در یک شب سرد زمستانی ،
چهار جوخه ی اعدام در میدان بزرگ یک پادگان نظامی در تهران بر پا شد؛
و شهید بزرگوار سید مجتبی نواب صفوی و سه تن از همرزمان و یارانش یعنی خلیل طهماسبی ، سید محمد واحدی و مظفر ذوالقدر مظلومانه اعدام شدند؛
و خون پاکشان به زمین ریخته شد.
🔸شاه در سال 1332 برای به کنترل در آوردن نواب صفوی پیشنهاد تولیت آستان قدس رضوی را به او داد؛
ولی نواب با شنیدن این پیشنهاد به امام جمعه منصوب شاه گفت:
شما مکلف هستید که اینکه به شما میگویم را عیناً به این توله سگ پهلوی برسانید!
🔸 به او بگوئید تو میخواهی مرا با دادن پست و مقام و پول فریب دهی ،
و خودت آزادانه هر کاری که میخواهی با دین خدا و ممکلت اسلامی انجام دهی؟!
این محال است؛
و من یا تو را می کشم و به جهنم میفرستمت و خودم به بهشت میروم؛
و یا تو مرا میکشی و با این جنایت ،
باز هم به جهنم رفته و من به بهشت میروم؛
و در آغوش اجدادم قرار میگیرم؛
در هر حال تا زنده ام امکان ندارد ساکت باشم!
آرزو دارم که حکومت اسلامی تشکیل شود، و آن زمان بزرگترین افتخارم این است که رفتگر خیابانهایش باشم.
🗣 شهید نواب صفوی🌷
+سالروز شهادت شهید نواب صفوی و یاران مجاهدش را گرامی میداریم
🇮🇷 تحلیل سیاسی و جنگ نرم
http://eitaa.com/joinchat/1560084480C6ad9c44032
♦️جهاد تبیین اگر عکس بود...
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
✅« انجمن راویان فتح البرز »
@anjoman_raviyan_fath_alborz
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
🔶🔶🔶
🔶
مراسم یادواره شهدای عملیات غرور آفرین کربلای ۵ وبیت المقدس ۲
با محوریت #سردارشهید_حاج_یدالله_کلهر(قائم مقام لشکر ۱۰حضرت سیدالشهداء)
🔶زمان: شنبه یکم بهمن ۱۴۰۱ از ساعت ۱۰صبح تا نماز ظهر
🔶مکان: شهرری، میدان نماز، بلوار امام حسین(علیه السلام) ،
ستاد سپاه حضرت سید الشهداء، حسینیه فاطمه الزهرا(س)
🔵سخنران: سردارحاج محمد کوثری
@alvaresinchannel
🍃🌹🍃🌹🍃🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹
✅حکایت معراج تخریبچی شهید عبدالعلی روشنی
#شهید_عبدالعلی_روشنی
#عملیات_بیت_المقدس_2
✍🏿✍🏿✍🏿 راوی : #رضا_شفیع_زاده
چند شب از عملیات بیت المقدس 2 میگذشت و چندین بار برای عملیات. و یا پاتک و کاشت #میدان_مین بالای #قمیش رفته بودیم خیلی خسته شده بودیم هوا هم خیلی سرد بود بعضی جاها برف از زانو هم بالاتر بود .بالاخره دم دمای غروب به سمت چپ قمیش رسیدیم به سمت دره رفتیم اون پایین توی فاصله 50 متری کمین عراقیها بود و دایم بدون هدف به سمت ما تیراندازی میکردند ولی چون قرار بود برای جلوگیری پاتک دشمن مین گذاری کنیم بی سرو صدا کارمان را ادامه دادیم تا اینکه تمام مین هایی رو که با خودمون برده بودیم کاشتیم . من به سمت علی روشنی رفتم او هم کارش تمام شده بود. با هم به سمت قله برگشتیم که یکی از تیرهای بی هدف دشمن به جناق سینه علی خورد و از پهلوش خارج شد .
علی خیلی سنگین بود شماره پوتینش 52 بود .به هر زحمتی بود علی رو آوردم بالای قله که ناگهان یکی از بچههای خودی یه نارنجک به سمت ما پرتاب کرد ولی به کسی آسیبی نرسید بالاخره به کانال رسیدیم. یه برانکار جور کردیم و با سه چهار نفر از بچهها علی رو بلند کردیم که یه نفر گفت: از مسیر اصلی خودتون نرین خیلی دوره اگه از پشت قمیش برین زودتر به بهداری لشکر عاشورا میرسین.
برای همین ما هم از مسیر پیشنهادی که اصلا نمیشناختیمش به راه افتادیم چندین بار از سخره ها پرت شدیم ولی راه رو ادامه دادیم علی خیلی درد میکشید ولی دایم زیر لب #یا_زهراء_(س) میگفت. گاه و بیگاه هم منو صدا میزد و از درد شدید صدایش میلرزید و میگفت بچهها شما بروید کار من دیگرتمومه . ....
ناگهان برف هم شروع به باریدن گرفت و با محدود کردن دید مشکلمان دوچندان شد .
بالاخره به اورژانس رسیدم.. گفتند اینجا دیگر جمع شده و کسی برای مداوا وجود ندارد فقط یه وانت تویوتا داریم که شیشه جلو هم ندارد. من قبول کردم که جلو بنشینم و مسیر را به راننده نشان بدهم چندین بار نزدیک بود به داخل دره سقوط کنیم و چند بار هم روی صخره های رفتیم. واقعا بارش برف در شب تاریک بدون چراغ و شیشه جلوی حرکت ما رو کندکرده بود. بالاخره به اورژانس دیگه ای رسیدیم تقریبا ساعت 2 صبح بود.. از 10 شب از علی خون زیادی رفته بود .اونجا هم به سختی یک پد شکمی پیدا شد و زخم علی پانسمان شد و با یه آمبولانس تا بالای گرده رش رفتیم ولی آمبولانس خراب شد و من به ناچار به سنگر فرماندهی #لشکر_عاشورا رفتم و همه درحال خواندن #زیارت_عاشورا بودن که با خواهش و التماس و نهایتا داد و فریاد یه تویوتا فرماندهی رو گرفتم و تا پایین گردرش که اورژانس اصلی لشکر عاشورا بود رسیدیم ساعت 7 صبح بود و علی دیگر رمقی نداشت و فقط زمزمه آهسته ای به گوش میرسید خوب که گوش دادم میگفت یا زهرا ......
اونجا هم همه وسایل رو جمعآوری کرده بودند به هر زحمتی بود یکی دو تا سرم تزریق کردن و چون گروه خونی من با علی یکی بود مقداری خون بصورت مستقیم تزریق کردیم. علی به هوش اومد و میتونست حرف بزنه که دکترا گفتن باید سریع ببرینش عقب. ما دوباره راه افتادیم توی مسیر هواپیما های عراقی با بمب خوشه ای مارو بمباران کردن که بصورت معجزه آسایی نجات پیدا کردیم ولی آمبولانس سوراخ سوراخ شد. بالاخره ساعت 12 ظهر به اورژانس اصلی #لشکر_10 رسیدیم و اونجا پزشکان خوبی داشت چند کیسه خون به علی تزریق کردند و پزشکان حاضر مارو آرام کردند و گفتند انشاالله دوستتان خوب میشود . وقتی هلیکوپتر آمد و علی رو سوار کردیم دیگر به ما اجازه ندادن همراه دوست و همسنگر عزیزم بروم . به ناچار با علی یه شوخی کردم گفتم یادته تو کربلای 5 تو زخم منو بستی و راهی کردی اینم جای اون ...
علی رفت.
وبعد از عملیات به سراغ او رفتم.
بیمارستان نه.....
#قطعه_29_گلزار_شهدای_بهشت_زهراء_سلام الله_علیها_ردیف_6_شماره_14
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فکه و رمل های عاشقانه اش....
فکه و خاطرات والفجر مقدماتی
فکه و صدای طنین انداز شهید آوینی....
#جانفدا
#راهیان_نور
#زیارت_با_معرفت
#لبیک_یا_خامنه_ای
اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇
🆔 @Rahianenoor_News