eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
276 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3هزار ویدیو
278 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 دوره رسانه ای شهید آوینی 1⃣و2⃣ 🔰 🔻به صورت مجازی و انلاین 🔻از افراد علاقه مند به همکاری در فضای مجازی دعوت می شود سر فصل ها : 🔴فتوشاپ 🔴 پریمیر 🔴توییتر 🔴سواد رسانه مهلت ثبت نام تا ۱۲ اردیبهشت ماه مبلغ ثبت نام : دوره آوینی۱: ۴۰۰هزار تومان دوره آوینی ۲:به صورت رایگان ✅ همراه با اعطای مدرک فنی و حرفه ای برای پریمیر وفتوشاپ✅ ارتباط جهت ثبت نام در ایتا : @Admin_d123
🔼🌹شهید منوچهر (مجید) ترکان نام پدر: قربانعلی تاریخ تولد: 16-3-1343 شمسی محل تولد: اصفهان تاریخ شهادت : 24-12-1363 شمسی محل شهادت : شرق دجله عملیات:بدر گلزار شهدا: چهارصددستگاه البرز - کرج
شهید مجید ترکان در شانزدهم خرداد ماه سال 1343 درشهر دامنه در استان اصفهان ، سومین فرزند خانواده ترکان دیده به جهان گشود ، پسری به نام منوچهر که بعدها مجید خوانده شد، مجید هنوز دو سال بیشتر نداشت که به اتفاق مادر ، به افتخار پابوسی و زیارت حرم شش گوشه ی سرور و مقتدایشان آقا اباعبدالله الحسین (ع) نائل گشت و کربلایی شد مجید سال های کودکی اش را به دلیل شغل پدر در آبادان گذراند و تا پایان کلاس دوم ابتدایی در دبستان عنصری همان شهر به تحصیل مشغول و 9 ساله بود که به اتفاق خانواده به محله اصفهانی ها در کرج نقل مکان کرد و به ادامه تحصیل پرداخت . پس از پایان دوره ابتدایی و همزمان با اسباب کشی به محله چهارصددستگاه کرج ، وارد مقطع راهنمایی و مدرسه محمد غزالی گردید و دوران نوجوانی خود را همراه با تحولات جامعه و اوجگیری مبارزات مردمی علیه رژیم شاهنشاهی سپری نمود ودر حین تحصیل با شرکت در مجالس مذهبی و جلسات قرآنی مسجد زرندی و کسب فیض از محضر حجت الاسلام جنتی و روشنگری های ایشان ، در پیشبرد اهداف انقلاب تلاش و کوشش به سزایی به عمل آورد و در اکثر راهپیمایی ها و تظاهرات و تحصنات مدارس ، حتی پخش اعلامیه های حضرت امام و شعارنویسی همکاری و شرکت فعال داشت . او که در دامان خانواده ای مومن و متعهد رشد یافته بود اکثر روزها را به روزه و شبها را به عبادت و خواندن قرآن اختصاص میداد و سه شنبه شب ها را به زیارت آستان مقدس جمکران می شتافت . نوجوانی خوددار، آرام و متین وبسیار با گذشت ،که با والدین خود با احترام فراوان رفتار میکرد و همواره در انجام کار خیر پیشقدم بود و در یاری رساندن به افراد مستمند از هیچ کمکی فروگذار نمیکرد .جوان شادابی که از 14 سالگی اوقات فراغت خود را در کلاس های ورزش رزمی میگذراند وبا انگیزه وهمت فراوان به حفظ سلامت جسم و روحش اهتمام می ورزید با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به عضویت این ارگان اسلامی درآمد و به فعالیت هایش وسعت بیشتری بخشید وبا کسب اجازه از مادر به نیروهای جنگی نامنظم گروه شهید چمران پیوست و به مبارزه بر علیه منافقان و ضدانقلابیون کومله ودموکرات در کردستان پرداخت با شروع جنگ تحمیلی درنگ را جایز ندید و خدمت سربازی خویش را در سپاه پاسداران به عنوان پاسدار وظیفه طی نمود و جان بر کف و خستگی ناپذیربه مدت چهار سال با حضور بی وقفه ، دراکثر جبهه های جنگ حق علیه باطل همچون شیر ژیان جنگید و در اکثر عملیات های بزرگ شرکت کرد و حماسه ها افرید .که جبهه ها بوی کربلا میداد و کربلا بوی خون ،همان خونی که نگهدار جبهه ها بود مجید در جبهه با اینکه دوره های آموزشی فرمانده گروهانی را دیده بود به سختی مسئولیت و سمتی را پذیرا میشد و بعد از عملیات پیروزمند خیبربود که به اصرار فرماندهی برای اولین مسئولیت ، معاونت گروهان علی بن ابی طالب و سپس فرماندهی گروهان شهید دستغیب گردان کمیل از لشکر 27 محمد رسول الله را بر عهده گرفت . فرمانده جوانی که به تاکتیک های جنگی کاملا اشراف داشت وبا مدیریت ذاتی و درونی خود خیلی زود با بچه ها از آشنا وغریبه ارتباطی دوستانه و معنوی برقرار میکرد و با آموزش مداوم انواع رزم های شبانه و روزانه به افراد تحت فرماندهی اش ، آمادگی جسمانی و رزمی آنها را در سطح بالا و قابل قبولی نگاه میداشت . بسیار اهل مطالعه بود و رزمندگان را به ادامه تحصیل تشویق میکرد فرماندهی که با درایت و اجرای تاکتیک های کاربردی و حیاتی ،تمامی کمبود ها را جبران کرده و با شجاعتی بی مانند درگرما وسرما دمی از انجام وظیفه غفلت نمی کرد و مسئولانه تمام اوقاتش را به سرکشی از افراد و روحیه دادن به آنها میگذراند .سرداری بی تکلف که در دل همگان جای داشت ازفرماندهان بالا دست گرفته تا افراد تحت امرش بنا به فرمایش امام قدس سره که " اساسا سربازان اسلام اگرچه نامدار باشند ، در این جهان گمنامند " هیچیک از اعضای خانواده از سمت و عنوان شغلی مجید اطلاعی نداشتند ، حتی دختر عمه جوانش که ساکن اهواز بود و مدتی پیش در کرج به عقد مجید درآمده بود ،.سوغات همیشگی اش در این سال ها ، دیدارهای کوتاه مدتی بود که به دلیل مجروحیت مجید ، نصیب خانواده می گردید و ترکش های ریز و درشتی که جلوی چشمان گریان خواهر وبا دستان لرزان مادر از پشت مجید بیرون کشیده می شد در آخرین روزهای اسفندماه سال 63 در صحبتی که با پدر در ایستگاه راه آهن اهواز داشت ، تاریخ مراسم ازدواجش را به ایام نوروز و برگشتش از جبهه موکول کرد و با لبی خندان و عزمی راسخ به محل ماموریتش در شرق دجله و منطقه هورالعظیم شتافت تا خود را به عملیات بدر برساند در همان ابتدای شروع عملیات ، با سنجیدن شرایط ودرایت خاصی که داشت با استفاده از چند نیروی آرپی جی زن ، در کمتر از یک ساعت ، تمامی تانک های دشمن بعثی را زمینگیر کرده و با جاری کردن آب دجله ، روند پیشروی و حرکت نیروی زرهی دشمن را مختل کرد
و سرانجام در حین عملیات بدر ، در 22 اسفند 1363 پس از رزم آوری های بسیار و حماسه آفرینی های فراوان، زمانی که حرکت های مذبوحانه دشمن را زیر نظر داشت ، با اصابت ترکش خمپاره 60 به صورتش زخمی شده و در دجله افتاد و با وجود تلاشی که برای انتقال بدن مجروحش به بیمارستان شهر اهواز انجام شد به دلیل شدت خونریزی در اتاق عمل به جمع شهیدان اسلام پیوست و به دیدار پروردگارش نائل گشت . به همان مقام شامخی دست یافت که مسلما مهرتاییدش به لطف و عنایت سالار شهیدان در دوسالگی بر پیشانی مطهرش نقش بسته بود مراسم تشییع پیکر پاک سردار بزرگ و فرمانده دلاور، شهید مجید ترکان با شکوه هر چه تمام تر، بر دستان بی شمار انبوه جمعیت مردم شهیدپرور، از میدان کرج به سمت گلزار شهدای چهارصد دستگاه ، برگزار شد و در آخرین دیدار با نامزد جوان و چشم به راهش در آغوش میهن و شهر مورد علاقه اش کرج جای گرفت و به ابدیت پیوست
شانزدهم خرداد ۱۳۴۳، در شهرستان اصفهان به دنیا آمد. پدرش قربانعلی، کارگر شرکت نفت بود و مادرش رباب نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. ازدواج کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم اسفند ۱۳۶۳، با سمت فرمانده گروهان در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکرش را در گلزار شهدای شهرستان کرج به خاک سپردند. او را مجید نیز می‌نامیدند. شهید مجید ترکان در سال 1343 در اصفهان در خانواده ای مومن و مذهبی دیده به جهان گشود و چند سالی از دوران کودکی خود را در ابادان سپری کرد و دو سال بیشتر نداشت که لیاقت زیارت حرم مولایش امام حسین (ع) را پیدا کرد و مسلما و همانوقت و در همانجا مهر شهادت بر پیشانی او زده شد. هفت ساله بود که ازاصفهان به کرج نقل مکان کردند و به دبستان راه یافت و پس از پایان دوره ابتدایی وارد دوران راهنمایی شد. مجید دوران نوجوانی خود را که بهترین دوران برای شکل گیری است همراه با تحولات جامعه خود که در سال اوج گیری سپری نمود و او در حین تحصیل همراه دیگر دانش اموزان در پیشبرد اهداف انقلاب سهم به سزایی داشت او در اکثر راهپیماییها و تظاهرات و تحصنات مدارس پخش اعلامیه ها و شعارنویسی همکاری و شرکت فعال داشت . با پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهایش وسعت بیشتری بخشید و به مبارزه بر علیه منافقان و ضدانقلابیون ادامه داد و با شروع جنگ تحمیلی درنگ را جایز ندید و از طریف فداییان اسلام به جبهه های جنگ شتافت و در انجا به نیروهای جنگی نامنظم گروه شهید چمران پیوست و برای اولین بار در عملیات بستان شرکت کرد . مجید حدود 45 ماه تمام در جبهه های جنگ حق علیه باطل همچون شیر ژیان جنگید و در اکثر عملیاتهای بزرگ شرکت داشت و حماسه ها افرید او حتی خدمت سربازی خویش را در سپاه پاسداران به عنوان پاسدار وظیفه طی نمود و سرانجام پس از رزم اوری های بسیار و حماسه افرینی های فراوان در تاریخ 22/12/63 در عملیات بدر در شرق دجله به درجه رفیع شهادت نائل گردید و به لقاءا... پیوست.روحش شاد و یادش گرامی 1ـ نکات برجسته در زندگی شهید:الف ـ فعالیتهای مهم عبادی و معنوی:شهید در کلیه امور مذهبی فعالیت میکرده است. او اکثر اوقات فراغت خود را یا روزه بود و شبهای جمعه یا چهارشنبه به جمکران میرفت.ب ـ فعالیتهای مهم سیاسی و اجتماعی:شهید در زمان انقلاب با اینکه سن کمی داشت در راهپیماییها شرکت میکرد و بعد از ان در سپاه عضو شد و فعالیتهایش وسعت بخشید و با شروع جنگ تحمیلی در جبهه های جنگ حق علیه باطل 45 ماه تمام خدمت کرد و حماسه ها افرید او جزء گروه شهید چمران بود.ج ـ فعالیتهای مهم علمی ، فرهنگی و هنری:شهید فعالیت خاصی نداشته است.د ـ ویژگیهای بارز اخلاقی (با ارائه نمونه رفتاری):شهید اخلاق بسیار خوبی داشت و رفتارش کاملا اسلامی بود او در انجام کارهای خیر پیشقدم میشد و همیشه در یاری رساندن به افراد مستمند و فقیر پیشدستی میکرد به والدین خویش بسیار احترام میگذاشت و بسیار صبور و باگذشت بود. فرمانده شهید میگوید:شهید مجید در جبهه به سختی مسئولیت و سمتی را پذیرا میشد و بعد از عملیات پیروزمند خیبر به او گفتم اگر تو مسئولیتی را قبول نکنی از تو راضی نخواهم شد برای اولین و اخرین بار مسئولیت معاون گروهان علی بن ابی طالب را عهده دار شد و براستی که چه خوب و زیبا این ماموریت را به پایان رسانید
🔼آلبوم عکس های 🌹شهید مجید ترکان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 سردار شهید محسن وزوایی موسس ✍🏿✍🏿 به روایت از بیمارستان ڪه مرخص شد، هنوز به ماه نرسیده، رفت جبهه ! حسابی عصبانی شدم ... بهش گفتم : محسن ! تو با این وضعیت چه جوری میخوای بجنگی ؟ تو ڪه دست راستت ڪار نمیڪنه ! عضله بازوی دست راستش ڪاملا از بین رفته بود و فقط انگشت سبابه اش حرڪت میڪرد ! به همان انگشت سبابه اش اشاره ڪرد و گفت: مادرم ببین ! خدا این انگشت را برای من سالم نگه داشته ! برای چڪاندن ماشه تفنگ ! همین یه انگشت ڪافیه !در حالی ڪه سعی میڪرد اشڪ هایش را از من پنهان ڪند گفت : مادر ! دلم بدجوری هوای ڪربلا رو ڪرده ! به او گفتم : من چشام آب نمیخوره تو بری ڪربلا رو ببینی ! ڪربلا رو نمی بینی کمڪه هیچ، ما رو هم به فراق خودت می نشونی ! ڪمی تامل ڪرد و گفت : مادر جان ! من ڪربلا رو برای خودم نمیخوام ! برای نسل های بعدی میخوام ! برای 7-8 سال آینده ! @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 روایت آخرین لحظه از آخرین لحظات زندگی : فرمانده محور محرم تیپ 27 محمد رسول الله(ص) در 10 اردیبهشت 1361 جاده اهواز خرمشهر 🔷 مسعودی جان دقیق توجه کن... شما باید نیروهایت بلافاصله بروند در سمت چپ جاده مستقر بشوند، حتی یک نیرو هم نباید سمت راست جاده باشد. خودت که می‌دانی سمت راست هیچ حافظ و مانعی برای نیروها وجود ندارد. شنیدی چی گفتم؟ مقارن ساعت ده صبح در پی پیشروی دلهره‌آفرین حدود یکصد و دوازده دستگاه تانک لشکر۳ زرهی دشمن از سمت جنوب ایستگاه گرمدشت به سوی مواضع گردان‌های مقداد و میثم، محسن وزوایی شخصاً هدایت عملیاتی این دو گردان را بر روی جاده اهواز ـ خرمشهر به عهده گرفت. محسن تمام گردان‌های تحت امر محور عملیاتی محرم را از طریق بی‌سیم فرماندهی محور، مخاطب قرارداد و با لحنی مصمم و جدی گفت «به کلیه واحدها، به کلیه واحدها! همه سریع به جلو پیشروی کنید... الله‌اکبر!». با شدت گرفتن آتش دشمن، زمین غرب کارون به لرزه درآمد و آتش منظم بیش از ده‌ها عراده توپ، صدها تانک مدرن و سایر سلاح‌های منحنی‌زن دشمن روی منطقه درگیری به صورت متراکم اجرا می‌شد. هلی‌ کوپتر‌های توپدار ساخت روسیه و فرانسوی یگان هوانیروز سپاه سوم دشمن هم از آسمان خود را بر فراز مواضع رزمندگان سبک اسلحه ایرانی رسانده و به شدت آنان را زیر آتش گرفته بودند. در این لحظه نیروهای گردان میثم تمار به فرماندهی «عباس شعف» همرزم دیرینه محسن خود را به نزدیکی محل استقرار او رسانده بودند. .محسن تمام قد ایستاده بر روی جاده بر سر نیروهایی که بدون کمترین سنگر و جان‌پناهی هنوز در غرب جاده می‌جنگیدند فریاد می‌زد، طوری که دیگر صدایش هم گرفته بود. او برآشفته می‌گفت «برادرها بیایید پشت جاده لااقل از روبه‌رو کمتر اذیت می‌شید» عباس شعف خود را به محسن رسانده، او را در آغوش کشید. آن دو لحظاتی در آن جهنم آتش و دود در آغوش هم آرام گرفتند. هنوز چند قدمی از هم جدا نشده بودند که ناگهان انفجار مهیبی در نزدیکی محسن رخ داد و بعد... هنگامی که عباس بالای سرمحسن رسید، او را دید که به همراه معاون دومش حسین تقوی‌منش و بی‌سیم‌چی‌شان به خاک شهادت غلطیده‌اند؛ سپس با ملایمت چفیه سیاه‌رنگ دور گردن محسن را باز کرد و با همان، صورت خاک‌آلود دوست و برادر شهیدش را پوشاند، گوشی بی‌سیم را به دست گرفت. ـ احمد، احمد، شعف : شعف، احمد بگوشم ـ حاج آقا، خوب گوش کن؛ آتیش سنگین؛ ؛ آقا محسن... آقا محسن... شعف دیگر نای صحبت کردن نداشت و احمد متوسلیان آنچه را که می‌بایست بشنود، شنیده بود. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 مواضع لشگر 16 زرهی قزوین تصرف شده ✍🏿✍🏿✍🏿 به روایت : سردار فضلی فرمانده لشگر10سیدالشهداء(ع) 🔷روز دهم اردیبهشت سال 65 به پادگان سیدالشهدا(ع)(شهید کلهر) در دو کوهه آمدیم که در آنجا به ساخت و ساز پادگان برای عقبه تیپ حضرت سیدالشهدا(ع) مشغول شده بودیم و در آنجا دو موضوع را رصد می‌کردیم که اولین آنها نیازمندی‌های جبهه جدیدمان در منطقه پد مرکزی جزیره خیبر و نیاز گردان حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) را تامین کنیم و دومین موضوع جلسه‌ای برای پادگان‌سازی پیش‌بینی شده بود، ساعت 3 بعد ازظهر خبر رسید که دشمن در جبهه دومی به نام باز کرده و به آمده و قریب به 28 تا 30 کیلومتر دو طرف جاده آسفالتی را به تصرف درآورده و به خط نیروهای 16 زرهی قزوین تک زده است. جلسه با شنیدن این خبر تعطیل شد و ما به سمت فکه حرکت کردیم و به دلیل کمبود وقت در طول مسیر جلسات و فراخوانی‌های خود را انجام دادیم و حدود ساعت 5 به دفتر قرارگاه 16 زرهی قزوین رسیدیم، سرهنگ جمشیدی فرمانده لشکر 16 زرهی قزوین به ما گفت که دشمن به ما تک زده و حدود 30 کیلومتر را تصرف کرده است. با اخبار و اطلاعاتی که به دست آوردیم همان شب دوگردان را فراخوان کردیم که به فکه بیایند و در دو جناح جاده فکه مستقرشوند تا از پیشروی احتمالی دشمن جلوگیری کنندو مافرصت پیدا کنیم ابعاد پیشروی جغرافیایی دشمن را شناسایی کنیم، رزمندگان عزیز (ع) با توجه به استعداد زیاد گردان‌هایش در دو جبهه به آنها داده بودیم و باید در جبهه سوم یعنی فکه نیز حضور پیدا می‌کردند، کارشناسایی همان شب توسط شهید کیانپور و یاران صدیق ، آغاز شد و چون زمان اندکی در اختیار داشتیم از هر گردان هم بر اساس پیش‌بینی که در جلسات فشرده خط و حدهای اولیه‌ای تعیین شده بود تعدادی از فرماندهان دسته، گروهان و بعضی از فرماندهان گردان برای شناسایی رفته بودند. 🔶 ما آماده عملیات هستیم ولی مهمات در اختیار نداریم مطلع شدیم لشکر یک مکانیزه عراق در این جبهه حمله کرده و قصد ادامه عملیات را به سمت سایت 4 و 5، رادار و جبهه فتح‌المبین الی سه راه قهوه‌خانه تا خود جسر نادری را دارد و آن شب مانع از پیشروی احتمالی دشمن شدیم و فرصت برای شب 11 اردیبهشت مهیا شد و تاکنون سابقه ندارد برای منطقه‌ای با وسعت 30 کیلومتر در جلوی یک لشکر مکانیزه با یک شب شناسایی عملیات انجام دهیم، وقتی که رصد کردیم دیدیم که ذاقه مهمات ما به دلیل دو جبهه ای که داشتیم مهمات ذخیره برای بار مبنا و بار همراه برای شب عملیات در اختیار ندارد و به عزیزان ارتش و لشکر16 زرهی نیز عرضه داشتیم که متاسفانه آنها نیز مهمات کافی برای عملیات 11 اردیبهشت نداشتند که در اختیار ما قرار دهند. و حمله به دشمن برای فراهم شدن به فردا موکول شد تا مهمات برسد. @alvaresinchannel
42.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐 🔸ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده ... 🌹دوره خادمی یادمان سال ۱۴۰۲ •شعارسال راهیان نور• @rahianenoor_news
🕊شهید والامقام جهانگیر بیات، فرزند جهان‌شاه، به‌عنوان بسیجی از کرج به جبهه اعزام و در سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه بر اثر اصابت تركش مستقيم دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به جمع شهدای جاويدالاثر پیوست. 💠پیکر مطهر شهید پس از ۴۱ سال کشف و شناسایی شد. مسئولین استان البرز با حضور در منزل شهید خبر مسرت بخش تفحص و شناسایی شهید را به بازماندگان شهید رساندند. @khadem_koolebar
12.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 قرارگاه فرماندهی // جلسه فرماندهان در عملیات بیت‌المقدس 💠 بررسی و شرح عملیات توسط شهید باقری دهم اردیبهشت ماه، سالروز آغاز عملیات غرور آفرین بیت المقدس
21.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩🚩 📽 فیلمی زیبا و دیدنی از نبرد نزدیک و دلیرانه رزمندگان اسلام با نیروهای متجاوز بعثی عراق در عملیات غرورآفرین با سرودی شنیدنی از رزمندگان سلحشور اسلام که در اوایل جنگ به صورت دسته جمعی خوانده شده است. 🎙 فجر بعدی کربلا همراه با روح خدا ما کنیم جان را فدا همچون حسین ثار خدا...
🍂 انتقال اسرای عراقی به عقبه در عملیات آزادسازی خرمشهر حدود ۱۹ هزار نفر از نیروهای عراقی به اسارت درآمدند..!