eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
282 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
335 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
18.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💗 نماهنگ | دعای امام زمان(عج) 🎥 قرائت دعای سلامتی امام زمان(عج) توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ✏️ رهبر انقلاب: وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرموده‌اند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم. 📽 مطلب مرتبط: اینگونه دعای فرج بخوانید 💻 Farsi.Khamenei.ir
🔹 وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ 🔸 و آنان‌که هدایت یافته‌اند خداوند بر هدایتشان افزوده، و روحیۀ اطاعت ازحق و ترک محرّمات را [که تقواست] به آنان عطا کرده است‌ ‌ 📗سوره محمد، آیه ۱۷ ‌ آلبـــــوم خـاطــرات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭┈───── 🌱🌼 ╰─┈➤ https://eitaa.com/photo_430
‌ 🔹 اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاَهُ 🔹 و عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ‏ ‌ 🔸 پرودگارا گواه باش که من، 🔸دوستِ دوستان امام حسین علیه السّلام هستم 🔸و دشمن هستم با دشمنان او ‌ 📗زیارتنامه اربعین ‌
🎥📜 بستہ کنشگری فریاد مظلوم ▪️ویژه مبلغان،راویان،دانشجویان، زائران علاقه مند به کنشگری در اربعین▪️ 🔖راهنمای استفاده از بسته 💠محتوای سخنرانی و روایتگری 1- یزید زمانه ات را بشناس|جوشقانیان 2- بزرگ ترین منکر|جوشقانیان 3- برائت فی زماننا|جوشقانیان 4- قیام اجتماعی امام|جوشقانیان 5-مبارزه با ظالم|جوشقانیان 6-کدام جبهه| وحیدی 7-مقام ساکتین| وحیدی 8-امپراطوری رسانه ای|قربانی 9-جبهه حسین کجاست|قربانی 10-مرزبندی امام|قربانی 💢سوژه های سخن 1- لبیک به ندای امام|نادم 2-جامعه مصلح|نادم 3-مظلوم کشی تاریخ|نادم 4-اصلاح مقدمه ظهور|نادم 5-یاورمظلوم|نادم 6-سکوت ظالم یا ظلم ساکت|نادم 7-تماشاچی ندای مظلوم| وحیدی 7-محبت دشمن ستیز| وحیدی 8-شیعه از ادعاتاعمل| وحیدی 9- اربعین ولایتی و برائتی| وحیدی 🎤نوحه های غزه 🔖دو دمه های غزه ای 🔉 اشعار حماسی و احساسی 📄شعرهای کوتاه و بلندشعارهای فریاد مظلوم 📜شعارهای حماسی 🗂عکس نوشته شعارها 🎥محتوای روضه ی غزه و کربلا 1- فریاد مظلوم|گلی کریمی 2-دعای مظلوم|گلی کریمی 3-نفرین های امام در کربلا|گلی کریمی 4-بی هوا زدن ها در کربلا|گلی کریمی 5- روضه عطش کودکان|گلی کریمی 6-روضه عطش اباعبدالله|گلی کریمی 7- همبازی کودکان|گلی کریمی 8-روضه شرمندگی|گلی کریمی 9-بدن های ارباً اربا|گلی کریمی 💠پویش نذر فریاد مظلوم 📱رســـــانہ فریـــــاد مظلـــــوم🇵🇸 🇵🇸نمــــــــــادهای فریـــــاد مظلـــــوم✌️ 📲استفاده رایگان از محتوای بسته کنشگری فریاد مظلوم در کانال موسسه روایت سیره شهدا👇 🆔 @revayatesirehshohada_ir ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
آقازاده ای که به معنای واقعی کلمه آقازاده بود و شهید شد
«شیخ عباس یعنی پسر سرلشکر غلامعلی رشید خیلی متواضع و خاکی بود. کسانی که با او ارتباط داشتند هرگز فکر نمی‌کرند او آقازاده‌ای هست که فرزند مثلا نفر دوم نظامی مملکت است. اردوی راهیان نور که بودیم یکی از دانشجویان اصرار داشت که فامیلش را بپرسد. شیخ عباس لبخندی زد و گفت: همون شیخ عباسم.» اینها را یکی از دوستان پسر سرلشکر رشید می‌گوید.
امین عباس رشید هم یکی از شهدای جنگ تحمیلی دوازده روزه در همان ساعات اولیه جنگ و بعد از بمباران شدن خانه‌شان بود که شهادتش خیلی‌ها را داغدار کرد، نه از این جهت که آقازاده بود و فرزند نفر دوم نظامی مملکت، بلکه از این جهت که شیخ عباس دهه هفتادی، در دنیای رفاقت وارد قلب خیلی‌ها شده بود. شاید اگر به خاطر شغل پدر نبود، شیخ عباس جایی دیگر غیر از لویزان هم که بود اهالی محل و مسجد را شیفته خود می‌کرد. اما برش‌هایی از زندگی شهید امین عباس رشید از زبان دوستانش شنیدنیست.
این آقازاده برای ترخیص ماشینش از پارکینگ، شش ماه دوید! امین عباس رشید از جایگاه و موقعیت پدرش به عنوان فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا، فقط یکبار بهره می‌برد. کجا؟ برای عروج پدر و پسریشان، آن هم به دست شقی‌ترین اشقیای زمانه. این ویژگی آقازاده یا به قول خودش همان شیخ عباس، در صحبت‌های دوستش با سه روایت دقیق در سه موقعیت متفاوت کاملا مشهود می‌شود: «شیخ عباس اصلا و حتی در حد معمول هم از موقعیت پدرشان استفاده نمی‌کردند. مثلا ما می‌دیدیم وضعیت مالیشان همان وضعیت مالی عادی طلاب بود. حتی بعضا با شرایط مالی سختی دست و پنجه نرم می‌کردند. مثلا یکبار که ماشینشان (L۹۰) خراب شده بود و حدود چهل میلیون خرج داشت، این مبلغ را نداشت و بالاخره با طی کردن یک فرایند طولانی توانست چهل میلیون وام بگیرد تا ماشینش را تعمیر کند. یا مثلا یک بار دیگر تصادفی کرده بود و، چون تصادف جرحی بود پلیس وسیله هر دو طرف را برده بود پارکینگ. این فرآیند آزاد کردن ماشینش از پارکینگ خیلی اذیتشان کرده بود وحدود شش ماه دوندگی و پیگیری کرده بود تا ماشینش را ترخیص کند و تمام این مدت شش ماهه را هم وسیله نقلیه نداشت. در صورتی که یک تماس از طرف نه حتی خود پدرش، بلکه خیلی خیلی پایین‌تر از پدرش هم می‌توانست این فرایند ترخیص ماشین را به چشم بر هم زدنی حل و فصل کند.
ایشان اخیرا می‌خواستند برای ادامه تحصیل به قم بروند، ظاهراً کمی دیر اقدام کرده بود و حجره‌های طلبه‌های قم پر شده بود. شیخ عباس با کلی پیگیری جایی دور از حرم و در یک جای خلوت و به قول خودش خوفناک برای اسکان پیدا می‌کند؛ و مدتی که از اسکانش در آن جای نامطلوب می‌گذرد یکی از اساتید جویای حال ایشان می‌شود و وقتی می‌فهمد شیخ عباس آنجاست تعجب می‌کندو می‌گوید من می‌توانم در فلان جا حجره برایت بگیرم و بالاخره شهید رشید به آنجا می‌روند. در صورتی که باز هم اگر شهید رشید می‌خواست از جایگاه اسم و فامیلی و پدر مایه بگذارد بهترین جا را می‌توانست در حجره‌های قم به راحتی جور کند.»
خوش مشرب بود و محبوب دل همه رفقا «محبوب دل همه رفقا بود.» این جمله را محمد امین یکی دیگر از دوستان شیخ عباس می‌گوید و بعد از اشاره به خاطراتی از سفر‌های مکررشان به قم وشاه عبدالعظیم و برنامه‌های مستمر کوه و استخر رفتن، به خوش مشرب بودن شیخ عباس تاکید می‌کند. از اینکه شهید رشید به شدت اهل هدیه دادن به رفقایش بود می‌گوید، از انگشتر گرفته تا کتاب‌های مختلف. امیر‌محمد هم که از دیگر دوستان شهید است خوش مشربی و ارتباط گیری قوی شیخ عباس را با این کلمات توصیف می‌کند: «با اینکه شیخ عباس طبق صحبت‌های خودش ابتدا آدم درون گرا و حتی به قول خودش گوشه‌گیری بوده، اما بعد از طلبه شدن، برون گرایی و برقراری ارتباط قوی با دیگران را لازمه انجام وظیفه در حیطه کار و فعالیتش در راستای دغدغه‌ها و ارزش‌هایش می‌دانسته. تا جایی که به اعتراف دوستانش شیخ‌عباس تبدیل شده بود به یک شخصیت برون گرا با توانایی ارتباط گیری قوی و تعامل بالا با دیگران. یعنی این خصوصیت را در خودش ایجاد کرده بود. مثلا زمانی که با هم می‌رفتیم حرم شاه عبدالعظیم یکی از تفریحات من و دوست دیگرم این بود که تعداد افرادی که در مسیر با شیخ عباس ارتباط می‌گرفتند و شروع می‌کردند به صحبت و ارتباط گیری را می‌شمردیم. می‌شمردیم و می‌خندیدیم که شروع شد، یک، دو، سه، چهار، پنج و همین طور ادامه داشت...»
وقتی آقازاده عمامه‌اش را گذاشت زیر سرش و در راهرو قطار خوابید امیر محمد که خودش دانشجوی دانشگاه تهران است از رفتار متواضعانه و به دور از تکلف شیخ عباس در تعامل با دیگران و در اردوی راهیان نور سال قبل دانشجویان دانشگاه تهران می‌گوید: «در اردوی راهیان نور پارسال شیخ عباس همراه کاروان دانشجویی دانشگاه مان بود. موقع برگشت چند بلیط کم آمد. به ناچار چند نفر در راهرو قطار خوابیدند. شیخ عباس وقتی متوجه کمبود جا شد، راضی نشد برود داخل کوپه ها، عمامه‌اش را گذاشت زیر سرش و همانجا در راهرو قطار کنار بقیه دراز کشید.»