بسم رب الشهدا و الصدیقین
#اطلاعیه
هجدهمین سالروز تدفین شهدای گمنام مسجد جامع رجایی شهر
به روایتگری:
حاج حمید پارسا
به نفس:
کربلایی محمد عطااللهی
🔹زمان:دوشنبه ۵ تیر ماه ساعت ۲۰:۳۰
🔹مکان:مسجد جامع رجایی شهر
#پایگاه_مقاومت_بسیج_شهیدان_جهازی
#کانون_فرهنگیهنری_مسجدجامعرجاییشهر
🌹 فضیلت خانواده شهدا از دیگر مؤمنان بیشتر است
🔹 رهبر انقلاب صبح امروز: از لحاظ ارزشگذاریِ نظام ارزشیِ اسلامی، خانوادهی شهدا یعنی پدر، مادر، همسر در رتبهی بسیار بالایی قرار دارند. فضیلت اینها از فضیلت دیگر مؤمنین و مؤمنات و اینها بیشتر است. ۱۴۰۲/۴/۴
♥️ @Khamenei_Reyhaneh
♨️مژده مژده♨️
| بسم رَبِ الشهدا و الصدیقین |
📣 کاروان به صدا درآمد 📣
🍃باید پای در راه نَهیم
که این راه رفتنی است؛ نه گفتنی...!🍃
مجموعه میقات الشهداء برگزار میکند:
✨کاروان زیارتی رَهرُوان عِشق✨
▫️بازدید از مناطق عملیاتی غرب و شمال غرب کشور
🔸سیران بند
🔹بوالحسن
🔸دارساوین
🔹بولفت
🔸تپه الله اکبر
🔹تمرچین
🔰گذشتن از شهرهای:
بانه، سردشت، سنندج، مهاباد، زنجان و باغ موزه دفاع مقدس همدان
🚌اعزام : ۱۵ تیر به مدت ۴ روز
⏰ ثبت نام : تا ۷ تیر
💳هزینه سفر ۸۵۰ هزار تومان
📲جهت ثبت نام به آیدی زیر پیام دهید:
📲@Eshq_Admin
•°رهروان عشق•°
روی لینک بزنید و وارد بشوید 👇
https://eitaa.com/R_Eshq
https://eitaa.com/R_Eshq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 ویژه
🔍 #خط_دیدار | بسته تصویری مرور بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانواده شهدا. ۱۴۰۲/۴/۴
💻 Farsi.Khamenei.ir
دعای پرفیض عرفه امسال هم مانند سالهای گذشته درنزدیکترین نقطه کشوربه کربلادریادمان شهدای فکه برگزار می شود
از همه عزیزان و زائران سرزمین نور فکه دعوت میکنیم در این مراسم معنوی درتاریخ ۱۴۰۲/۴/۷ ساعت۱۷ همراه ما باشند ➕ به #یادمان_شهدای_فکه( #والفجر_مقدماتی) بپیوندید👇
ایتا
🆔https://eitaa.com/shohada_fakkeh
روبیکا
🆔https://rubika.ir/shohada_fakkeh
اینستاگرام
🆔https://instagram.com/shohada_fakkeh
واتساپ
🆔https://chat.whatsapp.com/J6sJLRLfDNR4LJJ16XzVA
🔰 #سرخط_دیدار | مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانوادههای شهدا ۱۴۰۲/۰۴/۰۴
💠دربارهی پدران و مادران و همسران شهدا
🔎از چند زاویه میشود نگاه کرد به پدران، به مادران و به همسران شهدا:
1️⃣ارزشگذاری قرآنی
♦️صبری که پدر شهید و مادر شهید و همسر شهید برای شهادت فرزندشان کردهاند بالاترین صبرها است.
❇️خدای متعال در مورد افراد صابر میفرماید:
💠اُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة💠
🔺 خدا برای شما صلوات میفرستد.
❇️یک آیهی دیگر میفرماید:
💠لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّىٰ تُنفِقوا مِمّا تُحِبّون💠
🔺کسی به اوج نیکی نمیرسد مگر آن وقتی که آنچه را دوست دارد در راه خدا بدهد.
⁉️انسان از فرزند خودش چه چیزی را بیشتر دوست دارد؟
⁉️آن زن جوان که همسرش میرود شهید میشود، این محبّت عاشقانهی بین زن و شوهر را با چه چیزی میتواند جایگزین کند؟
💎از لحاظِ ارزشگذاریِ نظامِ ارزشیِ اسلامی، خانوادهی شهدا، یعنی پدر، مادر، همسر، در رتبهی بسیار بالایی قرار دارند و فضیلت اینها از فضیلت دیگر مؤمنین و مؤمنات و مانند اینها بیشتر است.
3️⃣مجاهدت مورد غفلت
⭕️مجاهد فقط آن کسی نیست که در داخل میدان است؛ او البتّه مصداق کامل و اصلی است، امّا مجاهدینی هم بیرونِ میدانند.
❇️آن که در منزلش نان میپزد و میفرستد البتّه ارزش بسیار بزرگی دارد، ارزش او را نباید انکار کرد،
📌امّا آن که جوان عزیزش را میفرستد چطور؟
⚠️این جهاد، مورد غفلت قرار گرفته.
👈اگر خانوادهها همراهی نمیکردند، حماسه هشت سال دفاع مقدس راه نمیافتاد.
3️⃣رنج فقدان عزیزان
💯وقتی که شهید به شهادت میرسد، لحظهی شهادت، اوّلِ راحتِ او است
⭕️امّا پدر چطور، مادر چطور، همسر چطور؟... رنجشان تازه آنجا شروع میشود، تمام هم نمیشود.
❗️این را کسانی که از دور دارند تماشا میکنند نمیفهمند.
❇️این رنج، علوّ درجات را میآورد؛ این رنج پیش خدای متعال بیحسابوکتاب نیست.
4️⃣گنجینه خاطرات و یاد شهید
✨پدر و مادر و همسر شهید گنجینهی یادهای شهیدند.
❇️بالاتر از شهدا ما هیچ قهرمانی نداریم؛
🎖یاد قهرمانها را همهی ملّتها گرامی میدارند، مخصوص ما نیست
📌یاد اینها اهمّیّت دارد.
⬅️رفتار شهیدان چگونه بوده؟
⬅️برجستگیهای اخلاقی شهدا چگونه بوده؟
⬅️سبک زندگی این شهدا چگونه بوده؟
👌اینها الگوهای زندهی کشور ما و جوانهای ما محسوب میشوند؛
📍یاد اینها باید زنده بماند. چه کسی یاد اینها را میتواند زنده نگه دارد؟
👈پدران، مادران، آنهایی که اینها را بزرگ کردند،
👈آن همسری که مدّتی با اینها زندگی کرده.
💎رفتارهای اینها،
💎پایبندیهای اینها،
💎دلبستگیهای دینیشان،
💎دلبستگیهای اجتماعیشان،
💎دلبستگیهای عاطفیشان
✍️را شرح بدهند.
✔️همهی آنچه در خاطرهی شماها از شهیدانتان وجود دارد، درس است.
☀️از هر کدام از این دیدگاهها که نگاه کنیم، عظمت پدر شهید و مادر شهید و همسر شهید، جلوی چشم انسان مثل خورشید نمایان میشود.
💠درباره نقش شهدا در تغییر سرنوشت کشور
📌شهیدان شما، در یکی از حسّاسترین مقاطع تاریخ کشور، سرنوشت کشور را عوض کردند؛
♦️انقلاب اسلامی رخ داد تا کشور را که داشت بسرعت به سمت درّهی انحطاط اخلاقی و دینی و سیاسی پیش میرفت حفظ کند و حفظ کرد
♦️بعد دشمن حملهی نظامی کرد و این جوانها بودند که رفتند ایستادند هشت سال مقاومت کردند، کشور را نجات دادند
♦️بعد، در طول این زمان تا امروز، در فتنههای مختلف، در آشوبافکنیهای مختلف، در نوع متنوّع حملات دشمن، جوانها سینه سپر کردند
❇️تعدادی از اینها به شهادت رسیدند ــ مثل همین حوادثی که در این سال گذشته یا سالهای گذشته اتّفاق افتاد ــ توانستند این کشور را حفظ کنند.
👌سرنوشت کشور را اینها به سمت سربلندی کشاندند.
✅جوان شجاع و مؤمن و متدیّن و انقلابی و فداکار بود که توانست این کار مهم را انجام بدهد.
💠خطاب به اهالی هنر و رسانه
👈من یک خطابی بکنم به کسانی که اهل هنرند، اهل رسانهاند، اهل نگارشند، قلمبهدستند، شاعرند، نقّاشند، هنرمندند.
🎨 این خاطرهها را با زبان هنر بایستی نگه دارند.
↙️البته کارهای خوبی در این سالهای آخر انجام گرفته است... امّا نسبت به آنچه باید اتّفاق بیفتد کم است. تعداد شهدای ما زیاد است.
📌هر کدام از اینها موضوع یک یا چند کار هنری باارزشند.
📍دربارهی اینها میشود:
🎬فیلم ساخت
📚کتاب نوشت
🎨نقّاشی کرد
☑️و اینها را به نسل جوانمان معرّفی کرد.
♦️اگر مراجعه کردند و خواستند که شما همسر شهید، پدر شهید، مادر شهید مصاحبه کنید، امتناع نکنید... شهید را هر چه میتوانید معرّفی کنید؛ بیشتر معرّفی کنید، بیشتر بگویید؛ این وظیفهی همهی ما است.
🍀خدا انشاءالله همهی شما را محفوظ بدارد، شهدائتان را با پیغمبر محشور کند و شما را از شفاعت شهدائتان انشاءالله برخوردار کند.
4_5821221990928748368.pdf
1.03M
📝 #جزوه | متن بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانوادههای شهدا. ۱۴۰۲/۴/۴
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 تیزر | راهیان نور غرب
راهیان نور غرب آغاز شد!
🔸همزمان با تابستان ۱۴۰۲، یادمانهای دفاع مقدس غرب و شمالغرب کشور میزبان زائرین و مشتاقان سرزمین نور در استانهای #کردستان ، #آذربایجان_غربی ، #کرمانشاه و #ایلام هستند.
🔸زمان : از یکم تیر ماه الی بیست و هشتم مرداد ماه
🔸جهت کسب اطلاعات بیشتر و نحوه عزیمت
با سامانه ملی راهیان نور تماس بگیرید. ۰۹۶۳۱۳
⬇️ دریافت نسخه با کیفیت
🎞 مرکز چندرسانه ستاد مرکزی راهیان نور کشور
🍂
🔻 خورشید مجنون ۱
🔸 حاج عباس هواشمی
از کتاب قرارگاه سری نصرت
•┈••✾❀🔹❀✾••┈•
🔸 دهه اول خردادماه ۱۳۶۷ بعضی از شبها را به اتفاق علی هاشمی به نیروهای مستقر در منطقه به خصوص جزایر و پد یا جاده خندق، سرمی زدم. در آن روزها تغییراتی در حالتهای علی هاشمی احساس میکردم. با سوز صحبت می کرد و مرتب آه میکشید. مشکلات و نارسایی ها زیاد بود. منطقه به تسلیحات و مهمات و امکانات بیشتری نیاز داشت، اما به دستمان نمی رسید. نداشتند یا نمیدادند. با مسئولان لشکری و کشوری جلسات زیادی داشتیم. اما نتیجه مطلوبی نداشت. درخواستها و تماس ها گاهی سبب ناراحتی و تندی میشد و درنهایت یک طرف صحبت با ناراحتی، مکالمه یا تماس را قطع می کرد. در همین روزها یک شب که هم بالا آمدن آب اذیتمان کرده بود و هم احتمال تهاجم دشمن را میدادیم حدود ساعت دو شب با یکی از مسئولان در استانداری خوزستان تماس گرفتم. گفتند ایشان در منزل هستند. درخواستهایی داشتم. به منزلشان زنگ زدم ، با ناراحتی پاسخ داد، الان وقت تماس گرفتن است؟ از برخوردش ناراحت شدم. با برافروختگی گفتم: راست میگویید به ظاهر از نیمه شب گذشته است و الان مردم باید خواب باشند اما چه کار کنیم؟ جنگ است و ما هم برای اداره کردن بخشی از این جنگ مسئولیت داریم و امور مربوط به جنگ هم شب و روز نمیشناسد. دشمن منتظر نمی ماند تا مسئولان از خواب بیدار شوند و بعد اقدام کند در آخر صحبت، قدری آرام شد و با ملایمت صحبت کرد. قرار شد درخواست ما را صبح روز بعد پیگیری کند.
برای نارسایی ها حتی با برادران خودمان در سپاه ششم هم جرو بحث داشتیم به آنها فشار می آوردیم و آنها در خیلی از موارد دستشان به جایی نمی رسید و همین امر گاهی باعث مشاجره بین ما و آنها می شد که عمدتاً یک طرف مشاجره خودم بودم.
•┈••✾❀🏵❀✾••┈•
ادامه دارد
#قرارگاه_نصرت
#شهید_هاشمی
🍂
🍂 خورشید مجنون ۲
🔸 حاج عباس هواشمی
از کتاب قرارگاه سری نصرت
•┈••✾❀🔹❀✾••┈•
🔸 بعضی شبها که علی هاشمی در قرارگاه تاکتیکی میماند و به اتفاق در منطقه گشتی میزدیم، علی شعری را با سوز زمزمه میکرد. او هیچ وقت اهل شعر و [شاعری] نبود. وقتی این شعر را میخواند احساس میکردم او هم میخواهد پرواز کند. او مرتب زیر لب زمزمه میکرد،
مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند
تقریباً همه شبهایی که با هم بیرون میرفتیم این شعر را برایم میخواند. من و علی هاشمی سالهای زیادی را کنار هم بودیم. همدیگر را قبول داشتیم و رازدار هم بودیم. علی احساس مسئولیت میکرد. تلاش میکرد وضعیت دفاعی منطقه را به گونهای بالا ببرد که دشمن نتواند به سادگی آن را از ما پس بگیرد. اما کار آسانی نبود. باید امکانات میداشتیم و زیر پایمان محکم میبود تا بتوانیم در برابر دشمن ایستادگی کنیم. توان ما با توان دشمن قابل قیاس نبود؛ به خصوص در این منطقه که فاقد عقبه هم بود و مجبور بودیم فقط روی چند جاده در برابر تهاجم گسترده دشمن بایستیم و مقاومت کنیم.
یک شب با علی هاشمی به جادۀ خندق رفته بودیم و تا پشت خندق هم جلو رفتیم. تخریب چیها مشغول ایجاد شکاف روی جاده بودند. برایشان جالب بود که علی هاشمی و جانشین او تا این نقطه، آن هم در نیمه های شب آمده اند. دشمن مرتب آن نقطه را با خمپاره ۶۰ میزد. علی هاشمی با آنها چانه میزد که شکاف را مثلاً پنج متر بیشتر کنند؛ علاوه بر آن دستور ایجاد چند شکاف دیگر پشت سر این شکاف و فرمان نصب پل به جای جاده بر روی شکاف ها برای تردد نیروهای مستقر در پد خندق را داد.
•┈••✾❀🏵❀✾••┈•
ادامه دارد
#قرارگاه_نصرت
#شهید_هاشمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆بیانات رهبر معظم انقلاب به مناسبت سالروز شهادت سردار علی هاشمی
🌹 #سردار_هور
💢آخرین عکس یادگاری در مجنون با پاهای تاول زده
🔶جعفر طهماسبی از رزمندگان دفاع مقدس ماجرای ثبت یک عکس پیش از سقوط جزیره مجنون در سال ۱۳۶۷ را روایت کرده است.
https://dnws.ir/598881
@defapress_ir
🌿🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌿🌷
#ماهی_که_ختم_به_خیر_شد
روزهای #داغ_داغ_تیرماه_سال_1367
#آخرین_سال_جنگ
4/4/67ارتش عراق با سپاه هفتم و گارد ریاست جمهوری و #با_به_کار_گیری_بمب_های_شیمیایی به #جزیره_مجنون و #جفیر_یورش برد و مناطق آزاد شده در #عملیات_خیبر و #بدر را به تصرف خود درآورد.
12/4/67 #ناو_جنگی_آمریکا مستقر در #خلیج_فارس با شليك دو فروند موشك به سوي هواپيماي غيرنظامي جمهوري اسلامي ايران كه از #بندر_عباس عازم دوبي بود 290 تن انسان غيرنظامي را به كام مرگ فرستاد.
21/4/67 ارتش عراق با سپاه چهارم و گارد ریاست جمهوری به استعداد 9 لشگر به طور گاز انبری به #منطقه_شرهانی , #عین_خوش و منطقه عملیاتی #فتح_المبین و #فکه حمله کرد و با گرفتن هزاران نفر اسیر از رزمندگان ارتشی مستقر در خط مقدم عقب نشینی کرد. در ادامه این عمليات و در كمتر از پنج ساعت، عراق مجدداً #شهر_دهلران را به تصرف خود درآورد. وقوع اين حادثه با توجه به زمان كم آن و تصرف مقر فرماندهي نيروي زميني ارتش در منطقه بيشتر به يك فاجعه شبيه بود تا شكست نظامي.
22/4/67 رزمندگان ما از #حلبچه_عقب_نشینی کردند.
25/4/67 منطقه #عملیاتی_کربلای_یک و #شهر_مهران به تصرف ارتش عراق درآمد.
27/4/67 جمهوري اسلامي ايران با ارسال نامه اي به خاوير پرز دكوئيار، دبيركل سازمان ملل، رسماً #قطع_نامه_را_پذيرفت.
30/4/67 ارتش عراق ، عمليات توكلنا علي الله را با هدف انهدام نيروهاي ايراني آغاز كرد و تا 25 كيلومتري #خرمشهر پيش آمد و در پنج كيلومتري #قرارگاه_كربلا مستقر شد.
30/4/67 پیام امام به فرمانده سپاه که با این پیام یک بار دیگر #خمینی همه را به میدان آورد " #فرزندان_انقلابی ام. توجه کنید امروز روز حضور گسترده در #جبهه_هاست. فکر نکنید که دیگر جنگ تمام شده است. خود را مسلح به سلاح ایمان و جهاد کنید. بر دشمن غدار رحم جایز نیست و اینها تمام حرفشان یک فریب است. ما خواستیم به دنیا ثابت کنیم که صدام معتقد به مجامع بین المللی نیست و ما تا قبول قطعنامه از سوی عراق جواب دشمنان اسلام را در جبهه ها خواهیم داد."
31/4/67 دشمن بعثی با گذشتن از مرز از طریق #کوشک و سه راه حسینیه برای #تصرف_اهواز_و_خرمشهر با صدها تانک ونفربرحمله خود را آغاز نمود و بدون مقاومت در منطقه تا نزدیکی اهواز پیشروی کرد و به علت تاریکی هوا به مرز برگشت تا صبح اول مرداد به حمله خود ادامه دهد.
🌿🌷
🌿🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchanne
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#تخریبچی_شهید
#ابوالفضل_رضایی
شهادت 6 تیرماه 1367
محل شهادت: #ماووت_ارتفاع_قشن
پیکر قطعه قطعه این شهید همچنان بر ارتفاعات مشرف به شهر ماووت آرمیده است.
@alvaresinchannel
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
1️⃣ #دستور_عقب_نشینی_از_ماووت_رسید
6 تیرماه 1367
#ارتفاع_قشن
✍️✍️✍️ : #محمد_رضا_سجادی_طلب(وهابی)
تخریبچی لشگر10
لشگر 10 سیدالشهداء در ارتفاعات مشرف به شهر ماووت(ارتفاع قشن ) خط پدافندی داشت و #گردان_تخریب ماموریت پیدا کرد برای جلوگیری از حمله عراق جلوی خط دفاعی #میدان_مین قرار دهد مسوول اجرای مین گذاری برادر آقایی بود و من هم در خدمت ایشون و برادر ابوالفضل رضایی و تعدادی از نیرو های تخریب به #ماووت رفتیم.
برادر اقایی بنده و شهید ابوالفضل رضایی رو برای شناسایی منطقه به ارتفاعات قشن فرستاد.
شب پنجم تیرماه ۶۷ من به همراه شهید ابوالفضل رضایی برای شناسایی منطقه( ارتفاعات قشن) رفتیم اما از آنجا که حجم آتش عراقی ها زیاد و غیر طبیعی بود تصمیم گرفتیم عملیات شناسایی را به چند ساعت بعد که هوا روشن تر میشود و عراقی ها معمولا در آن ساعت خواب هستند به تاخیر بیاندازیم ..از این رو به سنگر هایمان برگشتیم.
بعد از نماز صبح در کمال تعجب مشاهده کردیم برادر آقایی با تعداد زیادی از بچه های تخریب به خط مقدم آمده بودند و خبر دادند که دستور رسیده که لشگر ۱۰ باید تا مرزهای بین المللی (پل بیت المقدس ) عقب نشینی کند و #بچه _های_تخریب هم به صورت نامنظم منطقه رو مین گذاری و تله گذاری کنند.
ادامه دارد..............
@alvaresinchannel
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
2️⃣ #دستور_عقب_نشینی_از_ماووت_رسید
6 تیرماه 1367
#ارتفاع_قشن
✍️✍️✍️ : #محمد_رضا_سجادی_طلب(وهابی)
تخریبچی لشگر10
دستور این بود که رزمندگان لشگر10 باید از ماووت عقب نشینی کنند و #بچه_های_تخریب منطقه را تله گذاری کنند.
برادر آقایی مسوول #بچه_های_تخریب بود و برای اجرای این ماموریت برادرها رو به گروهای دو وسه نفره تقسیم کرد و به اطراف ارتفاع قشن فرستاد و من ، #شهید_ابوالفضل_رضایی و یکی دیگر از بچه های تخریب رو به تپه های شمشیری 1 و 2 فرستاد که تپه شمشیری یک و 2 نزدیک ترین نقطه به دشمن بود.
غروب اون روز ما از تپه شمیری 1 مین گذاری رو شروع کردیم و بعد از تمام شدن مین گذاری تپه شمشیری یک ، بنده به خاطره بی نظمی های به وجود آمده به شهید رضایی پیشنهاد کردم شما مسئولیت تیم را به عهده بگیر و عملیات مین گذاری طبق نظارت شما انجام شود
یک مین ضد تانک TM46 داشتیم که درپوشش باز نمیشد و من مین را کنار گذاشتم و شهید رضایی در پوشش رو با زحمت باز کرد و یک مین ضد نفرات M16 داشتیم که ضامنش افتاده بود و با سیم تله براش ضامن درست کرده بودیم . این دو تا مین رو به همراه مین های دیگر برداشتیم و برای مین گذاری تپه شمشیری 2 حرکت کردیم.
به تپه ی شمشیری ۲ که رسیدیم ابتدا سمت چپ تپه رو مین گذاری کردیم و بعداز اون به سمت سنگر کمین که انتهای کانال بود رفتیم . وقتی رسیدیم بنده دو قدم با سنگر کمین فاصله گرفتم و منطقه ای رو به شهید رضایی نشون دادم و گفتم : خوبه این #مین_ضد_تانک که درپوشش رو خودت باز کردی اینجا کار بگذارم. شهید رضایی با اشاره سرش تایید کرد و من مشغول کندن زمین برای کارگذاشتن مین شدم و شهید رضایی هم رفت داخل سنگر کمین تا در اونجا مین M16 را تله گذاری کنه
من مین رو در زمین کار گذاشتم و یک مین ضد نفر M14 که به مین موشی معروف است در جای در پوش قرار دادم که با این کار مین ضد تانک با عبور انسان نیز منفجر میشد .
کار که تموم شد یکی دو قدم عقب اومدم و یه تعداد مین M14 مسلح کرده، و به اطراف سنگر کمین پرتاب کردم که خوب دور و اطراف به مین آلوده بشه و از دشمن تلفات بگیره.
ادامه دارد.................
@alvaresinchannel
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
3️⃣ #دستور_عقب_نشینی_از_ماووت_رسید
6 تیرماه 1367
#ارتفاع_قشن
✍️✍️✍️ : #محمد_رضا_سجادی_طلب(وهابی)
تخریبچی لشگر10
بیست دقیقه ی طول کشید و هنوز #شهید_رضایی مشغول بود .
با خودم گفتم تله کردن یه مین اینقدر طول نمیکشه!!!! چرا برادر رضایی اینقدر طولش داد.
شهید رضایی رو صدا زدم و گفتم: چیکار میکنی؟؟؟ چقدر طولش میدی.
اون در جواب گفت: هر چه میکنم ضامن مین رو در بیارم و مین رو مسلح کنم نمیشه.
من بهش گفتم بیا جامون رو عوض کنیم و من مین رو مسلح کنم.
شهید رضایی قبول کرد تا جامون رو عوض کنیم.
من توی #سنگر_کمین مشغول ور رفتن به مین و درآوردن ضامن مین بودم که ناگهان #صدای_انفجار مهیبی اومد ، که من احساس کردم که بدنم پاره پاره شد و روح از بدنم بیرون رفته است .
جلوی چشمم یک تاریکی بی انتها بود و من منتظر بودم از انتهای تاریکی نکیر و منکر برای حساب و کتاب جلو بیایند.
گردو خاک که کنار رفت چشمم به ماه افتاد و فهمیدم توفیق شهادت پیدا نکردم.
بچه های گردان رزمی و #تخریبچی همراه ما با شنیدن صدای انفجار خودشون رو رسوندند و کمک کردند گونی های سنگر که با انفجار روی من ریخته بود کنار زدند و من هم از روی مین بلند شدم.
انفجار همه جا رو به هم ریخته بود، هم احتمال داشت شهید رضایی روی مین رفته باشه و هم اینکه با اصابت گلوله ی توپ یا خمپاره به نزدیکی مین مین منفجر شده باشه.
کف کانال به اندازه یک متر در جایی که #مین_ضد_تانک را کار گذاشته بودیم خاک جمع شده بود. یک مقدار خاک را با دست و بعدا با بیل جابجا کردیم.خبری از ابوالفضل رضایی نبود.
در آن لحظه به ذهنم آمد که اگر ابوالفضل رضایی وقت انفجار نزدیک مین ضدتانک بوده جسم او از شدت انفجار به دور و اطراف پرت شده باشه.
ادامه دارد..............
@alvaresinchannel
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
4️⃣ #دستور_عقب_نشینی_از_ماووت_رسید
6 تیرماه 1367
#ارتفاع_قشن
✍️✍️✍️ : #محمد_رضا_سجادی_طلب(وهابی)
تخریبچی لشگر10
میخواستیم اطراف رو وارسی کنیم اما یادم اومد که ما منطقه رو با #مین آلوده کردیم و احتمال خطر صد در صد است.
از قبل فرماند هان گفته بودند که اگر اتفاقی افتاد خودتون رو به سنگر عقبه در #شهر_ماووت برسانید.
به همراه تخریبچی سوم به سمت شهر ماووت حرکت کردیم تا با هماهنگی برادر آقایی و با روشن شدن هوا و رعایت احتیاط برای عقب آوردن #شهید_رضایی اقدام کنیم.
حدود ساعت یک نصف شب به سمت شهر ماووت حرکت کردیم و قبلا هم قرارمون با همه ی گروه ها تخریبچی این بود که جاده اصلی که از ارتفاع قشن به سمت ماووت میرود مین گذاری نکنیم
تپه ی پشت سرما که #تپه_ملاقه ای بود کار مین گذاری و تله گذاری شون تمام شده بود و به حدس اینکه ما هم کارمون تمام شده و نیرویی دیگر در منطقه نیست جاده اصلی رو #مین_گذاری کرده بودند.
اینقدر ذهن من درگیر حادثه ی انفجار بود که در انعکاس نور ماه پایه ی تله شده مین M16 رو ندیدم و پام به سیم تله مین گرفت و مین از سمت راست من منفجر شد.
گردوخاک زیادی بلند شد .
از جا بلند شدم بدنم گرم بود میتونستم راه برم..
با خودم گفتم اگر اینجا بیفتم کسی نیست من رو عقب ببره. باید هر طوری هست خودم رو به بچه های تخریب برسونم.
به یکی از بچه های تخریب که پشت سرم میومد گفتم واینستا... برو
یه مقدار که راه اومدم دیگه نتونستم رو پا بایستم و تعادلم به هم خورد و داخل یک چاله افتادم.
به شدت شکم درد میکرد و دستهام هم آسیب دیده بود ، نفس کشیدن برام سخت شده بود .
به زحمت فانسقه ام رو از دور کمرم باز کردم تا یه مقدار درد شکمم کم بشه و اونجا این آیه رو خوندم.. ربنا افرغ علینا صبرا
شهادتینم رو خوندم و تلاش کردم پاهام رو توی شکمم جمع کنم که دردم کم بشه و خوابم ببره. فکر میکردم اگر خوابم ببره تا صبح از درد آسوده میشوم. اما درد اونقدر شدید بود که بی اختیار از جام بلند شدم و حرکت کردم.
یه مقدار توی جاده عقب اومدم نگران بودم که دوباره به یک تله ی دیگر برخورد نکنم.
به ذهنم رسید از شونه های جاده حرکت نکنم چون حدسم این بود که بچه ها کنار جاده رو تله گذاری کرده اند و قسمت ماشین روی جاده ایمن است.
یه مقدار که عقب اومدم از دور تعدادی از بچه ها رو دیدم و اونها رو صدا زدم و اونها هم اومدند و ما رو سوار ماشین کردند و به سمت بانه حرکت کردیم.
#شهید_ابوالفضل_رضایی در اون ماموریت #مین_گذاری با انفجار مین و یا انفجار گلوله توپ و یا خمپاره دشمن پیکرش قطعه قطعه شد و در روی #ارتفاع_قشن برای همیشه منزل گزید .
یکی از تلخ ترین روزهای زندگی من اون روز بود و بعد از سی و دوسال هنوز هم یادش در خاطرم هست.
امیدوارم این شهید عزیز در روز حشر شفیع ما جاماندگان شود
روحش شاد
@alvaresinchannel